سفر به بهشتهای زمین ـ قسمت دوم
سفر به کربلا
راه بغداد به کربلا صد کیلومتر است و یک ساعت راه. ساعتی پس از سفر به نزدیکیهای کربلا میرسیم. در مسیر بغداد به کربلا، شهر مصیب وجود دارد؛ شهری که دو طفل مسلم در آن دفن شدهاند و دو پرچم سرخ بسیار زیبا بر گنبدهای آنها خودنمایی میکند. قزوینیها مدتهاست مشغول بازسازی صحن و گنبد و ایوانهای آن هستند. در حال حاضر زائران ایرانی به این شهر رفتوآمدی ندارند. البته قرار است به همین زودی به طور آزمایشی بعضی کاروانهای زیارتی از این مراقد مطهر زیارتی داشته باشند. پس از زیارت امری شگفت اتفاق میافتد. متولی حرم مساعدتی میکند و درب سرداب دو قبر مطهر را باز میکند. پس از چند پله به سرداب و دو قبر کوچک میرسیم که در کنار هم قرار دارند در کنار قبرها چاله کوچکی است که از آن آب زلالی بیرون زده است همه به قصد تبرک از آن آب میخورند و از گل تر آن به نشانه تبرک برمیدارند. بعضی هم هر چه میتوانند عکس و فیلم میگیرند. از سرداب خارج میشویم، در حالی که هنوز باورمان نمیآید، به جوار قبرها مشرف شده باشیم. آقای احمدی که از مسیولان بازنشسته قزوینی است، میگوید: اینجا هیچ مسأله امنیتی ندارد و ما با همسرانمان اینجا در میان مردم که بعضا اهل سنت هستند، هستیم و در کمال آرامش به سر میبریم.
مرحوم حاج شیخ عباس قمی در اظهارنظری عجیب در کتاب «نفسالمهموم» خود بر این باور است واقعه شهادت طفلان مسلم، صحت تاریخی ندارد. با این حساب، احتمالا این دو قبر از اولاد منسوب به مسلم بن عقیل باشند که پس از واقعه کربلا از دنیا رفته و در این محل دفن شدهاند.
پس از ورود به کربلا با آن سیطرههای متعدد که در یکی از آنها حتی ما را از ماشین پیاده و تفتیش بدنی میکنند، در هتلی در چند متری باب قبله حرم حضرت عباس مستقر و بلافاصله به حرم عباس (علیه السلام) مشرف میشویم. اهل معنا میگویند هرکس به کربلا وارد بشود، باید پیش از تشرف به حرم حسینی، نخست به حرم برادرش مشرف شود و از عباس اذن ورود بگیرد. چنین میکنیم پس از زیارتی مختصر برای درک نماز جماعت مغرب و عشا به حرم حسینی مشرف میشویم. فاصله چند صد متری بینالحرمین را به نشانه ادب با پای بدون کفش میرویم و پس از آستانه بوسی درب حرم به بهشت زمین بار مییابیم. اشک امانمان نمیدهد؛ چه پیوندی دارد این اشک با حسین. به درون ضریح خیره میشوم و صندوق قبر شش گوشه ای که از زمان شاه اسماعیل صفوی بر قبر شش گوشه حسین و دو فرزندش علی اکبر و اصغر گذاشتهاند. بر صندوق قبر امام کاظم هم با مرکب سیاه در خطی ریز نوشته شده بود: هدیه شاه اسماعیل صفوی. زیارت امینالله و وارث را در حالی که به مشبکهای ضریح چنگ زدهام میخوانم. ناگهان به یادم میآید که درست زیر قبه و گنبد طلای امام ایستادهام که در روایت است هر کسی هر چه دعا در زیر گنبد بخواند، برآورده میشود.
کشور تفاوت ها
عراق کشور تضادها و تفاوتهاست. سطح معیشت و زندگی غالب مردم متوسط است. ارزانی قابل توجهی ـ البته نسبی ـ در قیمت اقلام دیده میشود با ورود بی رویه تولیدات خارجی به کشور نظیر ماشینهای دلفین آمریکایی و کمری صحنههای عجیب و غریبی دیده میشود. یکی از دوستان با تعجب به یک تاکسی در کربلا که مدل آن کمری بود، اشاره میکند و میگوید: عجب کمری در اینجا تاکسی شده است!
با یکی از اعضای هیأت که کارش فیلمبرداری از اماکن مقدسه است، به پشت بام دو هتل میرویم تا از بینالحرمین تصویر تهیه کند. مدیران هتل با بیرغبتی همکاری میکنند. با اینکه از سوی مقامات امنیتی کربلا به آنها بخشنامه شده که این کار ممنوع است، ولی آنها چاره ای جز همکاری ندارند، چون درخواست از طرف شرکتی است که مسیولیت اعزام کل زائران ایرانی را به عهده دارد.
یکی از دوستان با خنده میگوید با وجود نقشه همه مناطق زمین روی اینترنت که حتی میتوان پلههای منازل مناطق گوناگون هر کشور را در آن دید و شماره و پلاک ماشینهای پارک شده در خیابانها و کوچهها را ثبت و ضبط کرد و پخش بیست و چهار ساعته بین الحرمین در اینترنت معلوم نیست این قانون و مقررات مقامات امنیتی عراق در شهر کربلا چه توجیهی دارد. حرف حساب جواب ندارد؛ دارد؟
نسبت به سفرهای قبلی احساس میکنم در عراق وضعیت امنیت بهتر شده است. در همین پنج روزه زیارت ما تنها یک انفجار کوچک در چند صد متری باب قبله امام حسین دیده شد که از قرار معلوم سه نفر مجروح داشت. تصادفا من در نزدیکی آن در تل زینبیه بودم. تجربه عراقیها روز به روز دارد بیشتر میشود. البته وضع امنیت در بغداد، تقریبا مانند گذشته است. در روز ورود ما به بغداد، گفته شد در انفجاری که نمیدانم در کجای این شهر رخ داده بود، دوازده نفر کشته شدهاند.
شگردهای وهابیها و بعثیها در طراحی انفجارهای انتحاری و غیر انتحاری عجیب و غریب شده است. آنها زنهای منگل و عقب افتاده فاقد عقل و تمیز را شناسایی میکنند و یا به آنها بمب میبندند و یا بمب را در سبدشان قرار میدهند و پس از دقایقی از فاصله نزدیک آنها را که به حرم وارد میشوند، در میان جمع منفجر میکنند. شگرد تازه و جدید آنها، این است که درون ماشینهای خودشان بمب جاسازی و سپس آن را با کنترل از راه دور منفجر میکنند. گاه هم به عنوان مسافر درون ماشینهای کرایهای با خود بمب حمل میکنند و پس از پیاده شدن از ماشین آن را عمدا جا میگذارند و از آن فاصله گرفته و با کنترل از راه دور آن را منفجر میسازند.
تبلیغات علیه ایران
به رغم این همه خدمات گوناگون ایرانیها اعم از دولتی و غیر دولتی، متأسفانه دامنه تبلیغات علیه ایرانیها در میان مردم عراق بسیار است. قول غالب در میان برخی از عراقیها، این است که تروریستها و عاملان انفجارهای عراق از سوی ایران حمایت میشوند و از ایران اسلحه میگیرند و در آن آموزش میبینند. متأسفانه برخی این شایعه باورشان شده است. عجیب است اینها از خود نمیپرسند، کشوری که این همه زائر به عراق میفرستد و سالهاست برای عراق و آبادانی آن پول خرج کرده و اشتغال ایجاد میکند و از دولت قانونی عراق حمایت مینماید، چرا باید بر هم زننده آرامش و نظم عراق باشد؟!
واقعیت تلخ این است که ما افکار عمومی عراق را دست کم گرفتهایم؛ اگر نگویم به هیچ گرفته و نسبت به آن بیتفاوت هستیم. چند ماه پس از سقوط صدام که در بغداد بودم، راننده تاکسی بغدادی با صراحت به من میگفت: ما نمیدانیم بگوییم آمریکا کشور ما را اشغال کرده است، یا شما ایرانیها! مظلومیت از این بیشتر میشود که ما و آمریکا در نظر عراقیها در دو کفه مساوی اشغالگر قلمداد میشویم؟
چرا پس از این همه سال پس از سقوط صدام ما رایزنی فرهنگی مستقر و مراکز فرهنگی مستقل و فعال در عراق نداشته و نداریم؟ چرا بخشی از برنامههای برون مرزی صدا و سیمای ما در این راستا به شفافسازی واقعیتها در توجیه افکار عمومی مردم عراق نمیپردازد؟
برخی دانستیهای ضروری سفر
در سفر زیارتی دانستن برخی مطالب خیلی به درد زوار میخورد. مثلا در سیره امام خمینی در نجف آمده است ایشان در چهارده سالی که هر شب به حرم مشرف میشدند، مطلقا به بالای سر حضرت نمیرفتند. از پایین پا که به پشت سر حضرت مشرف میشدند، هر شب زیارت امین الله و جامعه کبیره را نشسته میخواندند و از همانجا از پشت سر حضرت دوباره به پایین پا برمیگشتند و از حرم بیرون میآمدند. علت آن بود که بنا بر روایتی، سر مقدس امام حسین (علیه السلام) در بالای سر حضرت امیر دفن شده است.
نکته مهم دیگر در همین باره، اتفاق نظری است که برخی درباره محل دفن شهدا و اصحاب و یاران امام حسین دارند که دقیقا پشت سر حضرت علی اکبر (علیه السلام) دفن شدهاند و به اعتباری هر کس که از ایوان حرم به داخل حرم مشرف شود، پس از رسیدن به گوشه قبر حصرت علی اکبر (علیه السلام) که متوجه قبور شهدا میشود، بناچار پا بر قبور شهدا میگذارد. البته در حال حاضر، صندوق قبر بزرگی که داخل حجره ای قرار دارد، نمایانگر محل دفن شهداست که با وسعت محدودی که آن حجره دارد، هرگز نمیتواند محل دفن نزدیک بیش از یکصد شهید گلگون کفن کربلا باشد.
تعداد شهدای کربلا
تعداد شهدای کربلا هم از مسائل بحث برانگیز تاریخی است که میان مورخان و محققان درباره آن بحث زیاد در گرفته است. برخی شهدای پیش از واقعه کربلا همچون مسلم وهانی را هم جزو شهدای کربلا میدانند و شگفت آنکه در بعضی مقاتل تاریخی به اشتباه نام برخی اصحاب سپاه عمربن سعد جزو شهدای کربلا آمده است. علت این اشتباه سهوی بعضی مورخان آن است که برای نمونه، مورخ نام دو برادر که در سپاه عمربن سعد و امام حسین بودهاند و هر دو کشته شدهاند را به سهو در زمره یاران امام حسین آورده و گمان کرده است هر دو در سپاه امام بودهاند.
نرسیده به شهر کربلا، قبر عون بن جعفر بن ابیطالب قرار دارد که عراقیها به آن امام عون میگویند. عون فرزند حضرت زینب بنت امیرالمؤمنین است. در اینکه این قبر متعلق به عون بن جعفر باشد، تردید بسیاری است. از این مقامها و مزارها در عراق فراوان یافت میشود. در راه کربلا به مصیب هم قبر قاسم بن الحسن وجود دارد، حال آنکه هیچ کسی در این که قاسم در کنار علی اکبر دفن شده، شکی ندارد.
در کربلا محلی است به نام شیر و فضه که از خرافههای تاریخ کربلاست، ولی متأسفانه نزد برخی اعتباری خواص داشته و دارد. ظاهرا در عراق و ایران مرکزی متولی برخورد با این خرافهها و اماکن غیر مستند غیر تاریخی نیست. این کار جسارتی میخواهد. البته هر چند سخت است، ولی در صورت اقدام یک بار برای همیشه تمام میشود.
تویرج
در چند فرسخی کربلا به طرف حله، شهر «تویرج» قرار دارد. نوری مالکی، نخست وزیر کنونی عراق، از اهالی این منطقه است.
در روز عاشورا، اهالی این منطقه، دوان دوان کیلومترها فاصله تویرج با کربلا را پشت سر میگذارند و با سر و روی غبارآلود وارد صحن و سرای حضرت عباس و امام حسین میشوند و شعار آنها این است: ابد والله ما ننسی حسینا (والله تا ابد حسین را فراموش نخواهیم کرد) که شعار حضرت رباب همسر امام حسین است. شعار دیگر یک دسته آنها این است: الله الله احسین وینه؛ خدایا خدایا جسم حسین کجاست؟ و دسته دیگر پاسخ میدهند: بالسیوف قطعینه؛ یعنی با شمشیر قطعه قطعه شده است. از آرزوهای من دیدن صحنه ورود اینها به حرم است.
در شرح حالات بزرگی خواندهام که مولای عالم وجود را در روز عاشورا با پا و سری برهنه غبارآلود در میان آنها در حال عزاداری دیده است. خوشا به حال اهالی تویرج، هرچند تصویر عزاداری اهالی تویرج را دیدهام، اما در هیچ اربعین و عاشوریی کربلا نبودهام. خدا نصیب کند.
خدمات ایرانی ها به عراق
از عهد صفویه تاکنون، معماریهای داخل و پیرامون حرم را ایرانیها بر عهده داشتهاند. در مسیر مهران به نجف جمعی از اساتید معماری دانشگاه شهید بهشتی و... که در این رشته صاحب نظرند، همراه ما بودند. در نجف معلوم شد طی روزها و شبها، کار طراحی صحنهای جدید اطراف حرم حضرت علی، از جمله صحن در حال احداث حضرت فاطمه را به عهده داشتهاند و بنا به نقل قول دکتر ندیمی، کار طراحی آنها، تنها دو روز تاسوعا و عاشورا تعطیلی داشته است؛ چه توفیقی دارند ایرانیها در خدمت به اهل بیت.
به یاد دارم در زمان صدام هم اشعار شعرای ایرانی بالای ضریح حضرت علی دور تا دور داخل گنبد حضرت نوشته شده بود که به دستور طاغوت عراق همه آنها از بین رفته بودند. مسیول بازسازی عتبات که یک کرمانی صاحب توفیق است، آمار طرحهای انجام شده و در دست انجام ایران را در نجف بالای سی و چند طرح میداند.
در میان هیأت، آقای صبا با آن خندهها و جوکهایی که برای رفع خستگی در طول مسیر تعریف میکند خیلی به جمع نشاط میدهد. هر امر معمولی را به فوری وگاه سرهم بندی شده به شعر میکشاند و برای همه میخواند و بقیه هم ناخودآگاه به او اقتدا میکنند. از قضا، جز یک نفر بقیه اعضای هیأت همه شاعر هستند. میگوید کل ماجرای سفر پنج روزه را در ۷۲ بیت در قالب مثنوی نوشته و تایپ کرده است. بعضیها چه حوصلهای دارند! عراقیها به اعتبار مسیولیتش در شرکت شمسا برای او احترام خاصی قایلند و تقریبا به همه درخواستهای او اعم از فیلمبرداری در حرمها و... پاسخ مثبت دادهاند و با وساطت او بود که دو وعده ناهار را در مهمانخانههای حرم حضرت امیر و حضرت عباس مشرف بودیم.
ساعات آخر کربلا در اتاق ما که در چند متری باب قبله حضرت عباس است ـ درست مانند این که ما در یکی از ایوانهای اطراف حرم قرار داریم ـ جلسه بررسی سفر و تبیین و بررسی راهکارها و پیشنهادهای تبلیغی و فرهنگی با حضور نماینده بعثه رهبری در عتبات حجت الاسلام والمسلمین الفت، که از شاگردان نزدیک به یک دهه امام در نجف است و نماینده حج و زیارت در عتبات که دارای تجارب مفید و مؤثری در خدماتدهی به زوار ایرانی در این سالها از زمان صدام تاکنون است، تشکیل میشود و سرانجام با صورتجلسهای که من مینویسم و همه امضا میکنند، سفر کوتاه ما به بهشت زمین پایان مییابد. از همان پنجره قاب مانند اتاقم با عباس این معشوق همیشگیام وداعی سخت میکنم. آیا این دو برادر، باز این آلوده عاصی را با همه ناشایستگی که در خود سراغ دارد، از کرمشان به حضور خواهند پذیرفت؟!
سایت تابناک