وقتی در هزاره سوم میگویی که پیرو مذهب و آیینی هستم که در آن مذهب، باید فرمانبردار ۱۴ فرد مشخص بود و اوامر اونها رو بی چون و چرا قبول کرد...
وقتی میگویی پیامبر خدا در روزی به نام غدیر جانشین و جانشینان بعدی خودش را برای چندمین بار اعلام کرد و این بار پیمان را محکم کرد و دو ماه و اندی بعد از دنیا رفت
وقتی میگویی در روز غدیر همه چیز مبنی بر فرمانبرداری مطلق پذیرفته شد
خیلیها به شما میخندند. شما را مسخره میکنند. دلیل این خنده و تمسخرها دو چیز است:
دسته اول نگاه اومانیستی است. نگاه رایج و غالب بر تمام اندیشههای بشری که هرگونه سرسپردگی را نفی میکند. میگویند ما انسانیم و انسان نباید سرسپرده باشد.
اما وقتی در میان همانها میگردی، نوعی سرسپردگی پنهان به خیلی چیزها را مشاهده میکنی. مثلا سرسپردگی به یک گروه موسیقی، یه یک اندیشه مثل اوشو (همان راجنیش معروف و که جز پول و زن، چیز دیگری از این دنیا نمیخواست! و دار و دستهاش هزاران کار خلاف و جنایت و اقدام به قتل در آمریکا انجام دادند) سرسپردگی راجنیشی، یک امر مطلق و گاهی خشونت بار است که در مکاتب دیگری هم دیده میشود.
خودکشی برای خواننده، خودکشی برای عشق، خودکشی برای موقعیت اجتماعی و ... همه و همه نشان از نوعی سرسپردگی دارند که جلوه بیرونی آنها متفاوت است.
جشنواره شناگران در سرمای زمستان در استرالیا، یا رقابت مردان برهنه در ژاپن در فستیوالی برای کسب لقب و عنوان نیز، به نوعی سرسپردگی گروهی است که فقط شکل و مشایل آن متفاوت است.
سرسپردگی و خودسپاری به یک اندیشه (فارغ از درست یا غلط بودنش) نه برای امروز بشر است و نه دیروزش. همیشه بوده است و همیشه بشر به نوعی این نیاز را جلوه داده است.
پس نمیتوان صرف اینکه سرسپردگی بد است، شیعیان را شماتت کرد و از دیگران چشم پوشید.
بله! ما سرسپرده ۱۴ معصوم (نه چیزی بیشتر و نه کمتر) هستیم و این را صادقانه میگوییم. البته خواسته خود را بر کسی تحمیل نمیکنیم و از آن چماقی برای دیگران نمیسازیم و آن را فریاد نمیزنیم.
تحریریه سایت فطرت