روششناسی در پاسخگویی به شبهات-۲
در جلسه گذشته، در رابطه با روششناسی در پاسخگویی به شبهات، نکاتی را عرض کردیم. بخش پایانی را هم امروز عرض میکنم.
با توجه به هجمه گستردهای که امروز علیه شیعه است، پاسخگویی به شبهات، جایگاه خاصی در دیدگاه ائمه (علیهم السلام) دارد و آنها تربیت نیروهای متخصص را هم عهدهدار بودند و در بعضی موارد، خود ائمه (علیهم السلام) وارد بحث و مناظره با مخالفان میشدند.
گستردهترین و صریحترین مناظرات در حوزه ولایت، از آقا امام رضا (علیه السلام) است و بقیه ائمه (علیهم السلام) در تقیه بودند و آنگونه که میخواستند، نمیتوانستد از امیر المومنین (علیه السلام) و نقد خلافت خلفاء، بحث کنند. ولی آقا امام رضا (علیه السلام) با حضور در تشکیلات حکومت، این فرصت طلایی در اختیارش قرار گرفت و خود مأمون هم که آدم جنجالی بود، دوست داشت این بحثها انجام بگیرد تا یکی از این بحثها، به ضرر امام رضا (علیه السلام) تمام شود. ولی در هر جلسه، مسئله به نفع امام رضا (علیه السلام) رقم میخورد.
نقدی که امام رضا (علیه السلام) از خلافت خلفاء دارد، در کلام هیچیک از ائمه (علیهم السلام) دیده نمیشود. من تقاضا دارم مناظراتی که از امام رضا (علیه السلام) وارد شده، حتما مطالعه بفرمایند. موسسه ما هم نرمافزاری به نام در حریم طوس را تولید کرده است و در این نرمافزار، ضمن تهیه زندگینامه امام رضا (علیه السلام)، موسوعه امام رضا (علیه السلام) را در ۸ جلد که ۱۲ سال روی آن کار شده است و هنوز چاپ نشده است، داخل این نرمافزار قرار دادهایم و بخشی را هم به نام مناظره امام رضا (علیه السلام) تهیه کردهایم و تمام مناظراتی که در منابع شیعه و سنی بوده را در حدّ امکان، جمع کردهایم و تک تک مناظرات امام رضا (علیه السلام) با اهل سنت، یهودیها، نصاری و مجوسیها آورده شده است و در این مناظرات، میتوانید روش و آداب مناظره را از نحوه برخورد امام رضا (علیه السلام) استفاده کنید.
البته چند مورد هم برای امام جواد (علیه السلام) فرصت مناظره پیش آمد، ولی نه در حدّی که برای امام رضا (علیه السلام) پیش آمده بود.
نکته پنجم: راهکارهای صحیح برای مقابله با این تهاجم
نکته پایانی ما، راهکارهای صحیح برای مقابله با این تهاجم است؛ یا با پاسخگویی به شبهات یا با مناظره و یا با حضور در اینترنت و ماهواره و رسانهها.
جنگ امروز ما با مخالفان، جنگ رسانهای و نرمافزاری است. در جنگ سختافزاری، خود مخالفان ما میدانند که توان مقابله فیزیکی با شیعه را ندارند. جنگ ۳۳ روزه حزب الله، علیه اسراییل ـ سومین ارتش مدرن دنیا ـ ثابت کرد اینها در حوزه سختافزاری ضربهپذیر هستند، ولی آمدهاند در حوزه نرمافزاری کار میکنند و آمریکا سالانه میلیاردها دلار برای مقابله با فرهنگ شیعه هزینه میکند. خودشان هم علنا میگویند. دکتر هانتینگتون ـ بزرگ نظریهپرداز کاخ سفید ـ در کتاب برخورد تمدنها هم به این مسائل اشاره کرده است و میگوید:
آنچه که امروز میتواند دشمن آمریکا باشد، فرهنگ شیعه است و باید آن را در عرصه بین المللی، یا منزوی کنیم و یا از صحنه خارج کنیم.
و چندین طرح ارائه داده است و گفته است:
دو پرچم در دست شیعه است و مادامی که این دو در دست شیعه است، آمریکا موفقیت ندارد: پرچم سرخ شهادت و پرچم سبز انتظار. ما باید تلاش کنیم این دو پرچم از دست شیعه گرفته شود.
دکتر مایکل ـ معاون سابق سازمان سیا ـ گفته است:
هر سال در ایام محرم و صفر، عزاداریهایی که در مناطق شیعهنشین میشود، جوانان را علیه استبداد، ظلم، آمریکا و اسراییل تحریک میکنند و ما باید تلاش کنیم این حربه را از دست شیعه بگیریم. اینها با انتظار، برای جوانان تبلیغ میکنند که در آینده، حکومت جهانی مهدی و عدالت خواهد آمد و بساط ظلم برچیده خواهد شد و جوانان را علیه آمریکا و اسراییل و غرب تحریک میکنند. ما باید تلاش کنیم این دو پرچم سرخ و سبز را از دست شیعه بگیریم.
امروز هم در عرصه بین المللی، تنها عاملی که دربست در اختیار استکبار جهانی است، وهابیت است. اگر قضایای اخیر در ایران، افغانستان، پاکستان و عراق و حتی در یمن را نگاه کنید، آمریکا و اسراییل در پشت صحنه قرار گرفتهاند. امکاناتی که در حوزه سختافزاری و نرمافزاری برای سرکوبی شیعیان انجام میگیرد، توسط آمریکا تهیه شده است. چند روز پیش هم در سایتها آمده بود که کنگره آمریکا، ۵۵ میلیارد دلار برای مبارزه با فرهنگ شیعه هزینه کرده است. لذا ما برای مقابله با اینها، چند طرح را که به ذهنمان میرسد ارائه میدهیم:
الف) تأسیس مرکزی برای شناسایی و رصد کردن شبهات به روز وهابیت و دستهبندی کردن آنها
با تعدادی از دوستان عربزبان و محققین و فضلاء و با همکاری یکی از مراکز پژوهشی، حدود ۵ هزار کتاب مطالعه شد و حدود ۸ هزار شبهه در ۶۰۰ عنوان جمعآوری شد. ولی از این تعداد، گمان نمیکنم که ۸۰۰ شبهه هم جواب داده شده باشد. غالب شبهاتی که جواب داده شده، نظر قاصر ما این است که پاسخهای غیر کارشناسانه است. چه بسا بعضا شبهاتی را جواب میدهند که خود جواب، إلقاء شبهه است و ضررش برای شیعه، بیش از نفعش است. نمونههای زیادی داریم. مثلا در سایت تبیان ـ با آن برنامههای عریض و طویل خود که روزانه، چند صد هزار مراجعه کننده دارد ـ سوال کردهاند:
در آیات و روایات، مدحی برای خلفاء نقل شده است. ولی چرا شیعه، خلفاء را لعنت میکند؟
جواب دادهاند:
اولا: لعن خلفاء از دیدگاه تمام فقهای شیعه، حرام است.
آیا واقعا اینطوری است؟!
ثانیا: عقلای قوم، خلفاء را لعن نمیکنند.
یعنی کسانی که لعن میکنند، همهشان جزء مجانین هستند. در روایت کافی ـ با سند ضعیف ـ و تهذیب الأحکام ـ با سند صحیح ـ در مورد امام صادق (علیه السلام) آمده است:
سمعنا أبا عبد الله علیه السلام و هو یلعن فی دبر کل مکتوبة أربعة من الرجال و أربعا من النساء.
الکافی للشیخ الکلینی، ج۳، ص۳۴۲ ـ تهذیب الأحکام للشیخ الطوسی، ج۲، ص۳۲۱
تمام راویان روایت تهذیب الأحکام ثقه هستند. این را هم توجه داشته باشید که امام صادق (علیه السلام) بعد از نماز این کار را میکردند، نه بالای منبر و جلسات عمومی و کنار سفره و زن و بچه.
حاج آقا سیدان ـ از علمای بزرگ مشهد ـ نقل میکرد:
چندی پیش خدمت مقام معظم رهبری بودیم و ایشان چند مسئله را مطرح کردند:
۱. هر گونه تبرّی و لعن، باید در خفا صورت بگیرد.
۲. اهانت به اهل سنت، مطلقا ممنوع است.
۳. دفاع از امیر المومنین (علیه السلام)، حدّ و مرزی ندارد.
تبرّی، جزء ضروریات مذهب شیعه است؛ ولی معنایش این نیست که در صدا و سیما و ماهواره این کار را بکنیم. آن وقت کارشناسان تبیان میگویند:
عقلاء قوم، لعن نمیکنند.
در نامهای که به جناب آقای خاموشی [مسیول سایت تبیان] نوشتم، گفتم:
در شرح حال امام خمینی (ره) آمده است که در طول عمرشان، هیچ وقت زیارت عاشوراء را ترک نکردند.
آیا ایشان جزء عقلاء قوم نیستند؟!
در شرح حال مرحوم شیخ عبد الکریم حایری (ره) ـ موسس حوزه علمیه قم ـ آمده است: ایشان مقیّد بود بعد از نماز صبح، بین الطلوعین، در بالای پشت بام و رو به حرم امام حسین (علیه السلام)، هر روز زیارت عاشوراء را با صد لعن و سلام قرایت میکردند.
آیا ایشان جزء عقلاء قوم نیستند؟!
نباید به بعضی از سوالات پاسخ داده شود. بعضی از سوالات هم که جواب داده میشود، نباید در سایت و اینترنت و در ملأ میلیونها انسان قرار بگیرد.
این نمونهای محترمانه بود و موارد متعددی داریم از شخصیتهای طراز اول حوزه علمیه قم و در یک مورد که نظر بنده را در مورد سایت خودشان پرسیده بودند، در مورد یکی از اشکالاتش، بنده ۷ صفحه اشکال نوشتم. ایشان هم به مسیول سایت نامه نوشت تا قسمت پاسخ به شبهات را از سایت حذف کنند که اگر جواب ندهیم، بهتر از این است که جواب غلط بدهیم.
بنده ۲ سایت را به شما معرفی میکنم تا مشاهده کنید چه مسایلی را مطرح میکنند: فیصل نور: www.fnoor.com. آمار داریم که حدود ۳۰ هزار کتاب و مقاله ضد شیعی در این سایت قرار گرفته است. کسانی که در کار اینترنت هستند، میدانند که اگر بخواهیم ۵۰ کتاب در سایت قرار بدهیم، با آن فضایی که دارید، هزینه هنگفتی را میطلبد. حتی هکرهایی نمونه کشوری که سایت اسراییل را هک کردند، نتوانستند این سایت را به مدت ۵ ثانیه هک کنند. یعنی اینقدر از مسائل امنیتی، پشت این قضیه، محکم است. تمام هزینههای مالی این سایت هم توسط امیر نایب ـ ولیعهد فعلی عربستان سعودی ـ تأمین میکند. شما ببینید در این سایت چه میگذرد؟
همچنین در سایت فارسی زبان سنینیوز هم که برای اهل سنت داخل کشورمان است، اهانت به فقهای شیعه و رهبری و ائمه (علیهم السلام) و مذهب شیعه را از حدّ گذرانده است. چند روز پیش هم تعدادی از علمای اهل سنت زاهدان نزد ما آمده بودند و گلایه میکردند از صحبتهای حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی که کارشناسی شده نبود و مطالب خلاف و دروغ را به آقایان مراجع اطلاع میدهند و بدون بررسی، اینها را به ما مطرح میکنند. البته گلایهای هم از سایت شیعهنیوز داشتند و مسیول این سایت هم جواب زیبایی داد.
[میتوانید برای مطالعه بیشتر در مورد دیدار مولوی مرادزهی با استاد حسینی قزوینی و مسیول سایت شیعهنیوز، به قسمت تازههای خبری همین سایت مراجعه کنید]
پس یکی از چیزهایی که ضرورت دارد، ایجاد مرکز پاسخگویی به شبهات است تا نیروهایی آموزش داده شوند و شبهاتی که در سایتها و کتابهایی که علیه شیعه در داخل و خارج از کشور منتشر میشود، مطالعه و دستهبندی شوند. درست است که مراکزی در این راستا وجود دارد، ولی این تعداد مراکز، در برابر آن هجمه شبهات، کاملا نابرابر است.
ب) ایجاد مرکز نیرومند پژوهشی با استفاده از اساتید و محققان نیرومند حوزه و دانشگاه و تدوین پاسخهای کوبنده و قاطع به شبهات و طرح اشکالات و شبهات اساسی و مستند به مبانی فکری و اعتقادی وهابیت
ما، هم باید به شبهات جواب بدهیم و هم باید ایجاد شبهه کنیم. یعنی اگر در کنار پاسخ به شبهات، هجمهای در کار نباشد، به نظر من ناقص است. ما باید آموزشهای ویژهای در هجمه علیه وهابیت یا طرح سوال نسبت به مبانی فکری و اعتقادی اهل سنت داشته باشیم. سوال کردن هم که جرم نیست. آنها ۱۴ قرن است که علیه ما شبهه وارد کردهاند و فحاشی کردهاند و خون ما را هدر شده قرار دادهاند. حتی أفندی پست ترکیه، فتوا داده است:
زنان شیعه، جزء زنان کفار حربی هستند و تصرف در آنها برای اهل سنت جایز است.
ما هم حداقل باید نسبت به عقاید اهل سنت، سوال طرح کنیم. سوال کردن هم گناه نیست و میخواهیم مردم هم بدانند و دانستن، حق مسلّم مردم است. لذا، ما باید ضمن پاسخگویی به سوالات، حتما به فکر جواب نقضی هم باشیم و سوال طرح کنیم.
روزی در کنار بیت الله الحرام، کنار حجر اسماعیل، تعدادی از وهابیها از من سوالاتی را پرسیدند که شما قایل به تحریف قرآن و تقیه هستید و مسائل دیگر. در آخر هم گفتند:
فقهاء شما، فتاوای مستهجن صادر کردند که آدم خجالت میکشد آن را به نام اسلام بگذارد.
گفتم: نمونهای را بفرمایید.
دیدم تحریر الوسیله امام خمینی (ره) را مثال میزند و گفت: ایشان فتوا داده است: لواط با همسر جایز است.
گفتم: لواط، عمل مرد با مرد را میگویند. عمل مرد با همسرش را وطی میگویند. اگر فقهاء ما فتوا میدهند، فقهاء و بزرگان شما عمل میکنند.
گفت: چرا افتراء میبندید؟
گفتم: در کتاب الدر المنثور سیوطی، جلد ۱، صفحه ۲۶۶ در ذیل این آیه:
نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّی شِیْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ
(سوره بقره/آیه۲۲۳)
نام تعدادی از صحابه و تابعین را که قایل به جواز وطی مرد در دبر همسر بودند، آورده است و میگوید:
از مالک بن أنس ـ رییس مالکیها و متوفای ۱۷۹ هجری ـ سوال کردند: آیا مرد میتواند با همسر خودش از دبر وطی کند؟ مالک، دست خود را بر سر خیس خود کشید و گفت:
الساعة غسلت رأسی منه.
الآن از این کار ـ وطی در دبر همسر ـ غسل کردهام.
همچنین گفتم: از ابن أبی مُلِیْکه ـ قاضی القضات مکه در زمان عبد الله بن زبیر که ذهبی در مورد وی میگوید: مجمع علی ثقته: بر وثاقت او اجماع شده است ـ سوال کردند که وطی در دبر همسر چه حکمی دارد؟ گفت:
قد أردته من جاریة لی البارحة فاعتاصت علی فاستعنت بدهن.
قصد داشتم با یکی از همسرانم این کار را انجام دهد و او اذیت شد و برای اذیت نشدنش از روغن استفاده کردم.
الدر المنثور للسیوطی، ج۱، ص۲۶۶ ـ جامع البیان لإبن جریر الطبری، ج۲، ص۵۳۶
البته در این مورد، علماء ما قایل به کراهت هستند و اگر زن راضی نباشد، قایل به حرمت هستند.
در این مناظرات، اگر در ضمن پاسخگویی، از این جوابهای نقضی داشته باشیم، خوب است. گاهی اوقات جوابهای نقضی کاری میکنند که جوابهای حلی نمیکنند.
روزی در ماه رمضان که در مکه بودیم، بعد از نماز ظهر که نماز تمام شده بود، مشغول تعقیبات بودم و دیدم جوانی آمد کنار من نشست. سلام کردیم و سوالاتی کرد و گفت:
آیا شما حاضر به مناظره هستید؟ اگر برای شما حق روشن شود، آیا حاضر هستید از آن تبعیت کنید؟
گفتم: این بالاترین آرزوی ماست.
دیدم به پشت سر خود اشاره کرد و حدود ۱۵ نفر از دانشجویان ایرانی آمدند اطراف ما حلقه زدند و من هم خشک و مبهوت ماندم که این وهابی با آن دانشجویان ایرانی؟! یکی از این دانشجویان تهرانی که دید حال من خراب شد، گفت:
چند روز است که ما اینجا هستیم و این وهابی، ما را جمع میکند و به طبقه بالای بیت الله الحرام میبرد و شروع میکند به حرف زدن علیه مذهب شیعه و از مذهب وهابیت تمجید میکند. دیروز هم گفت: تقصیر شما نیست، تقصیر علماء شماست که هم جاهل هستند و هم گمراه و گفت: برای اینکه من ثابت کنم علماء شما جاهل و گمراه هستند، فردا بیایید و من با یکی از علماء شما، جلوی شما بحث میکنم تا برای شما اثبات شود. به خاطر همین هم امروز شما را انتخاب کرده است.
گفتم: اگر اینگونه است، شما ناراحت نباش؛ جای خوبی آمده است.
آن وهابی، اولین جملهای که گفت، این بود: شما قایل به تحریف قرآن هستید. شما میگویید این قرآن، آن قرآنی نیست که بر پیامبر (صلی الله علیه و سلم) نازل شده است.
من هم دیدم چون آن وهابی، چند جلسه با این دانشجویان صحبت کرده و ذهنشان مشوش شده است. من هم تلاش کردم بحث را به سوی عواطف و احساسات بکشانم، نه بحث علمی. گفتم:
آیا تا به حال در دست شیعیان، قرآنی را دیدهاید که ۱۱۵ سوره داشته باشد؟
گفت: نه.
گفتم: آیا از علماء خود شنیدهاید یا در کتابی خواندهاید این قرآنی که ما داریم، یک آیه بیشتر از قرآن شما داشته باشد؟
گفت: نه.
گفتم: چیزی را که نه دیدی و نه شنیدی و نه خواندی، از کجا میگویی ما قایل به تحریف قرآن هستیم؟
گفت: عقیده شما این است که قرآن تحریف شده است.
گفتم: ما شاء الله علم غیب هم میدانی و عقیده شیعیان را هم میخوانی.
این دانشجویان هم خندیدند.
گفت: از علماء شما، کسانی هستند که قایل به تحریف قرآن هستند.
گفتم: نام ببرید.
گفت: نوری در کتاب فصل الخطاب.
گفتم: اگر یک عالم شیعی گفته است قرآن تحریف شده است، آیا دلیل بر این است که همه شیعه قایل به تحریف قرآن هستند؟
گفت: بله.
گفتم: پس دو نفر از علماء شما هم قایل به تحریف قرآن هستند: إبن أبی داود ـ از علماء قرن ۴ هجری ـ در کتاب المصاحف با ادله متعدد ثابت کرده است قرآن تحریف شده است و آقای خطیب ـ از علماء معاصر و اساتید دانشگاه الأزهر ـ در کتاب الفرقان فی تحریف القرآن ـ که در زمان شیخ شلتوت اجازه چاپ این کتاب داده نشد ـ قایل به تحریف قرآن شده است. اگر نوشته یک عالم، دلیل بر این باشد که تمام آن مذهب، قایل به آن باشند، ما یک نفر داریم، ولی شما دو نفر دارید.
این دانشجویان باز هم خندیدند و به آن وهابی گفتند جواب بده.
گفت: شما روایاتی دارید در تهذیب الأحکام و بحار الأنوار که دالّ بر تحریف قرآن هستند.
گفتم: تازه آمدهای سر خط. اگر بنا بر روایات باشد، اولین قایل به تحریف قرآن، شخص عمر بن خطاب است.
گفت: چرا توهین میکنی و افتراء میزنی؟
گفتم: کتاب الإتقان سیوطی ـ که در بعضی از کشورها، کتاب درسی مقطع دکترا است ـ نقل میکند از عمر بن خطاب که میگوید: قرآنی که بر پیامبر (صلی الله علیه و سلم) نازل شد، یک میلیون و ۲۷ هزار حرف داشت.
الإتقان فی علوم القرآن للسیوطی، ج۱، ص۱۹۰ ـ الدر المنثور للسیوطی، ج۶، ص۴۲۲
قرآنی که دست شماست، چند حرف دارد؟
گفت: نمیدانم.
گفتم: من از بزرگان شما، آمار این قرآن را میدهم که چند حرف دارد. امام قرطبی ـ از مفسران بنام اهل سنت ـ میگوید: در زمان حجاج بن یوسف ثقفی، حُفّاظ و کُتّاب و قُرّاء را جمع کردند و گفت: قرآن را بشمارید که چند آیه و چند کلمه و چند حرف دارد. بعد از تحقیق و بررسی گزارش دادند: تمام قرآن، ۳۴۰ هزار و ۷۴۰ حرف دارد.
اما جناب عمر میگوید: یک میلیون و ۲۷ هزار حرف. پس جناب عمر اولین کسی است که قایل به تحریف قرآن است.
شما از قول عمر و عایشه و ابو سعید خدری و أبی بن کعب آوردهاید:
أن سورة الأحزاب کانت تعدل [أو لتعادل أو مثل أو توازی] سورة البقرة.
سوره احزاب در زمان پیامبر (صلی الله علیه و سلم) به اندازه سوره بقره بود.
تفسیر القرطبی، ج۲، ص۶۳ ـ الإتقان فی علوم القرآن للسیوطی، ج۲، ص۶۶ ـ الدر المنثور للسیوطی، ج۵، ص۱۷۹ ـ فتح القدیر للشوکانی، ج۱، ص۱۲۶ ـ تفسیر الآلوسی، ج۲۱، ص۱۴۲ ـ مسند احمد، ج۵، ص۱۳۲ ـ المستدرک الصحیحین للحاکم النیشابوری، ج۲، ص۴۱۵
سوره احزاب چند آیه دارد؟ پس بقیهاش کجا رفته است؟ هر وقت شما جواب این ۲ اشکال را آوردید، بنده هم در رابطه با روایات خودمان جواب میدهم.
او معطّل ماند که چه بگوید. برنامهشان به اینگونه است که اگر در چیزی گیر کنند، به شاخه دیگری میپرند. سوال از ابوهریره کرد که نظر شما در مورد او چیست؟
گفتم: شما گفتید شیعه معتقد به تحریف قرآن است. یا جلوی این دانشجویان، اعتراف به اشتباه خود کنید یا جواب مرا بیاورید.
خلاصه اینکه در جواب نقضی، چیزهایی خوابیده است که در جوابهای حلّی نخوابیده است. با تجربهای که بنده دارم و بیش از ۳۰۰ جلسه با اهل سنت، وهابیت، دانشجویان، اساتید و مفتیانشان مناظره داشتهام، اینها مطالبی را به صورت نوار حفظ کردهاند و از اول تا آخر میخوانند و باز هم به همان اول برمیگردند.
نکته ظریف اینکه در جوابهای حلی، آنها بلافاصله توجیه میکنند. مخصوصا وهابیها ید طولایی در توجیه کردن دارند و هر جواب حلّی بدهید، چندین توجیه برای آن دارند. اینها طوری تربیت شدهاند که ملکه توجیه و تأویل داشته باشند. ولی در جوابهای نقضی، راهی برای توجیه ندارند و تار و پود فکری آنها را به هم میریزد. با جواب نقضی، زمینه را فراهم میکنید برای جوابهای حلّی. حتی من به دوستانی که در پاسخ به شبهات هستند، توصیه میکنم شبهاتی را که جواب میدهید، به جای ۱۰ جواب حلّی، یک جواب حلّی بدهید، ولی قبل از آن، یک جواب نقضی هم بدهید.
آقای شیخ علی آل محسن ـ که از علماء طراز اول منطقه قطیف و أحصاء عربستان سعودی و از مفاخر شیعه است در پاسخگویی به شیعه ـ کتاب لله و للحقیقة را نوشته است ـ در جواب لله ثم للتاریخ (با آن نویسنده جعلیاش سید حسین موسوی) نوشته شده و کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در زمان آقای خاتمی شد و یک بار هم کتاب سال ولایت شد و خیلی هم از ایشان تجلیل شد ـ و کتابی زیبا و مستدل و مستند است و غالب جوابهایش مقرون به جواب نقضی است و من توصیه میکنم کسانی که میخواهند وارد این مرحله [پاسخگویی به شبهات] شوند، این کتاب را مباحثه کنند. این کتاب، یکی از کتابهایی است که در تربیت نیرو برای پاسخگویی به شبهات، کتابی ارزشمند است.
پس باید در کنار جوابهای حلّی، روی جوابهای نقضی هم کار شود. باید در هر موضوع عقایدی شیعه ـ توحید، نبوت، امامت، معاد و احکام و... ـ، چندین جواب نقضی داشته باشیم. إن شاء ا... در آینده، چند جلسه را به نمونههایی از جوابهای نقضی اختصاص میدهیم. ما نیازی به فحاشی و اهانت نداریم. توحیدی که در صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده است، اگر برای مردم بگوییم، از این مبانی فکری اعتقادی اهل سنت متنفر میشوند. در صحیح بخاری آمده است:
خداوند در هر شب، از عرش به کره زمین میآید و میگوید:
کیست که مرا بخواند تا او را اجابت کنم؟ کیست از من آمرزش بطلبد تا او را بیامرزم؟... و تا اذان صبح همینگونه میگوید. بعد از اذان صبح هم به عرش بازمیگردد.
صحیح البخاری، ج۲، ص۴۷ ـ صحیح مسلم، ج۲، ص۱۷۶
در بعضی از روایات هم آمده است:
خداوند سوار بر الاغ، وارد کره زمین میشود.
شیخ مفید (ره) هم میگوید:
بعضی از علمای بزرگ بغداد، در پشت بام خانهشان، کاه و یونجه پهن میکردند که اگر الاغ خداوند آمد، به خانه آنها بیاید.
یک فیلمی را چندی پیش از سوریه برای ما آوردند. یکی از علمای اهل سنت علت شیعه شدنش را همین روایت میداند و میگوید در صحیح بخاری و صحیح مسلم با سند صحیح آوردهاند:
خداوند هر شب به کره زمین میآید و بعد از طلوع فجر بازمیگردد.
در زمانی که عقاید بطلمیوسی حاکم بود، این روایات جا داشت. ولی امروز که کرویّت زمین ثابت شده است، اگر خداوند یک مرتبه به کره زمین بیاید، در زمین زندانی میشود و دیگر نمیتواند برگردد. چون در هر آنی از شبانهروز، یک نقطه از کره زمین، طلوع فجر است. الان اینجا و چند دقیقه دیگر در شهر دیگر و چند دقیقه دیگر هم در شهری دیگر و به همین شکل طلوع فجر ادامه دارد. یا خداوند باید قبل از طلوع فجر بیاید و برود، یا اگر قبل از طلوع فجر آمد و بخواهد بعد از آن برود، دیگر نمیتواند. و من فهمیدم که این روایات، توسط یهودیها و مسیحیها ساخته شده است.
همچنین این روایت که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
خداوند را در آسمان در چهره جوانی زیبا و موفرفری دیدم.
این تصویری که از خداوند دارند، انسان حیاء میکند آن را بیان کند.
همچنین روایتی را آوردهاند:
در روز قیامت که گنهکاران را به جهنم میریزند، جهنم میگوید:
هل من مزید؟
خدایا! اگر باز هم گنهکار داری، بیشتر بریز، من زیاد جا دارم.
خداوند هم که میبیند هر چه میریزد، جهنم پر نمیشود، یک پای خود را داخل جهنم میگذارد و جهنم میگوید:
قط قط
دیگر بس است، دیگر بس است.
صحیح البخاری، ج۶، ص۴۷ ـ صحیح مسلم، ج۸، ص۱۵۲
اما اینکه آیا خداوند میسوزد یا نه؟ خداوند از جهنم خارج میشود یا نه؟ نمیدانیم. اینها حرفهای مسخرهای است که توسط ابوهریرهها و کعب الأحبارها وارد شده و امروز، عقیده مسلّم این افراد است. اگر ما همینها را به صورت سوال برای مردم مطرح کنیم، کافی است.
همچنین در مورد نبوت، در صحیح بخاری از حذیفه آمده است:
أتی النبی صلی الله علیه و سلم سباطة قوم فبال قایما.
پیامبر صلی الله علیه و سلم در کنار دیوار، ایستاده بول میکرد.
صحیح البخاری، ج۱، ص۶۲ ـ صحیح مسلم، ج۱، ص۱۵۷
من به یکی از جوانانی که در کنار بیت الله الحرام بحث میکردیم، گفتم:
اگر کسی بگوید: من پدر شما را دیدم که در فلان جا ایستاده بول میکند، آیا خوشت میآید؟
گفت: نه.
گفتم: چطور چیزی را که حاضر نیستی به پدرت نسبت داده شود، به پیامبر (صلی الله علیه و سلم) نسبت میدهی؟ که قرآن در مورد او میفرماید:
وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ
(سوره قلم/آیه۴)
آقای نووی ـ از فقهاء بنام اهل سنت ـ در کتاب المجموع خود میگوید:
در شهر هرات، تعدادی از اهل سنت، سالانه یک بار ایستاده بول میکنند، به خاطر اینکه به این سنت پیامبر (صلی الله علیه و سلم) عمل کنند.
زنده باد به این سنت! ببینید!
در صحیحین آمده است:
پیامبر (صلی الله علیه و سلم) به مسجد میآید و مشغول نماز خواندن میشود و در وسط نماز، متوجه میشود غسل جنابتش را فراموش کرده است و نماز را قطع میکند و از مردم عذرخواهی میکند و میرود غسل میکند و در حالیکه از سر و صورتش آب میریخت، برمیگردد و نماز را ادامه میدهد.
به یکی از مولویها گفتم: اگر همچنین اتفاقی برای شما بیفتد یا فقط بگویی یادم رفته وضو بگیرم، آیا این مردم، دیگر پشت سر شما نماز میخوانند؟ پس چطور اینها را به نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت میدهید؟
همچنین آمده است:
پیامبر (صلی الله علیه و سلم) چندین مرتبه تصمیم به خودکشی کردن میگیرد و بالای کوه میرود تا خود را به پایین کوه پرت کند. جبرییل میآید و میگوید: این کار را نکن، درست نیست. پیامبر (صلی الله علیه و سلم) هم قبول میکند.
تعابیری که اینها نسبت به نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آوردهاند، نشان میدهد که کسی را که اینها میگویند، پیامبر نبوده است، بلکه بازیگر تیاتر و سینما بوده است و هر روز، برنامهای برای مردم اجراء میکرد.
از أنس بن مالک آوردهاند:
پیامبر (صلی الله علیه و سلم) در یک شب، با ۱۱ نفر از زنانش همبستر شده است.
به یکی از اهل سنت گفتم:
اگر خود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) این مطلب را بیان کرده است، نقص بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است و اگر زنان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) این مطلب را نقل کردهاند، نقص بر أمهات المؤمنین است و اگر أنس بن مالک از لای در نگاه میکرد، نقص بر اوست.
ما در سایتمان، در مورد اینها بحث کردهایم و مقالاتی را ارائه دادهایم: خدا در صحاح، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در صحاح و....
لذا، ما دوست داریم عزیزانی که وارد این وادی میشوند، حداقل باید ۲۰۰ سوال نقضی و تهاجمی در آستین داشته باشند و مانند حمد و سوره حفظ کنند تا در ذهن، ملکه شود. باید امکانات این را فراهم کرد و بعد وارد این وادی شد. متأسفانه کسانی هستند که دیروز وارد حوزه شدهاند و سایت و تألیف و کتاب و مقاله مینویسند و اگر بعد از چند سال که مقداری مسلط شدند، اگر بخواهند به همین نوشتهها نگاه کنند، خودشان به خودشان میخندند.
««« و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته »»»
دکتر سید محمد حسینی قزوینی
موسسه حضرت ولیعصر (عج)