روششناسی در پاسخگویی به شبهات - ۱
مقدمه:
نکته اول: این کامپیوتر کوچکی که میبینید [اشاره به نوت بوک خویش]، نزدیک به ۱۲۰ هزار جلد کتاب را در خود جای داده است. اگر دنبال مطلبی بگردید، حتی فرصت ۲ ثانیه معطل شدن را به شما نمیدهد. در کمتر از ۲ ثانیه، جواب میدهد و آدرس مطلب مورد نظر خود را با جلد و صفحه به شما میدهد. اینچنین امکاناتی در گذشته در اختیار بزرگان ما نبود. الان بعضی دوستان از کشورهای مختلف، سیدیهایی را در اختیار ما قرار دادهاند که بیش از ۶۰ هزار جلد کتاب را در خود جای داده است. در سایتهای مختلف هم میلیونها جلد کتاب وجود دارد.
نکته دوم: هجمهای که امروز علیه شیعه است، در تاریخ سابقه ندارد. مخالفین و دشمنان ما، در رأسشان وهابیت، در راستای مخدوش کردن فرهنگ شیعه از تمام امکاناتی و ظرفیتها استفاده میکنند. کتابهایی که علیه شیعه نوشته میشود، یک پانصدم آن، علیه کفر و مادّیگری و صهیونیسم نوشته نمیشود. گویا در کشورهای اسلامی، خطر تشیع از خطر کفر بیشتر است. در کشورهای خلیج فارس و عربستان سعودی و سوریه و لبنان و اردن که داعیه اسلامی دارند، ببینید چقدر کتاب علیه شیعه نوشتهاند و چقدر کتاب علیه کمونیست و مادّیگری و صهیونیسم نوشته میشود.
نکته سوم: ما در طول این ۱۵ قرن، به ویژه در این ۳۰ سالی که فرصت طلایی در اختیار ما قرار گرفت، آنگونه که انتظار میرفت، برای اهل بیت (علیهم السلام) کار نکردیم و نیروی ورزیدهای که بتواند در برابر مخالفین مقاومت کند و پاسخگو باشد، تربیت نکردیم.
دو سال قبل، از یکی از شبکههای ماهوارهای شناسنامهدار وهابی و ضد شیعه به نام المستقلة که عمدتا از طریق عربستان سعودی ساپورت میشود، رییس شبکه، آقای هاشمی به من زنگ زد و گفت ما میخواهیم در رابطه با امام صادق (علیه السلام)، رییس مذهب شیعه، مناظرات ماهوارهای برگزار کنیم و وهابیها، چند نفر را معرفی کردند و هر کس را که حوزه علمیه قم صلاح میبیند، معرفی کند تا ما چند جلسه در رابطه با آثار امام صادق (علیه السلام) و حیات و تراث ایشان بحث داشته باشیم. من هم خدمت حضرت آیت الله العظمی سبحانی آمدم و مطلب را گفتم که همچنین فرصتی پیش آمده است و رسما از ما درخواست کردند نیرویی به لندن بفرستیم تا با وهابیت در رابطه با امام صادق (علیه السلام) مناظره داشته باشیم. ایشان هم استقبال کرد. گفتم آنها برای برگزاری مناظره، هزینهای حدود هفتاد میلیون هم از ما خواستهاند. وقتی با بعضی از دوستان صحبت کردیم، در مدت یک هفته، آن هفتاد میلیون تومان را آماده کردیم و به حضرت آیت الله العظمی سبحانی گفتم پولش آماده است و آماده کردن نیرویش با شماست. با حضرت آیت الله میلانی جلسه داشتیم و حضرت آیت الله العظمی سبحانی و کورانی و دیگران هم بودند و یکی از اساتید عربزبان را انتخاب کردند و بنده هم رفتم بلیط رفت و برگشت سفر به لندن را به مبلغ۸۰۰ هزار تومان خریدم. حضرت آیت الله العظمی سبحانی فرمودند قبل از اینکه این بزرگوار برود، ما باید با ایشان صحبت بکنیم و ببینیم آیا میتواند؟ ما هم در این زمینه تلاش کردیم و تمام سوالاتی را که آنها میخواستند در این مناظره بپرسند، آماده کردیم و در اختیار آنها قرار دادیم. به منزل حضرت آیت الله العظمی میلانی رفتیم و ایشان هم چند سوال از این بزرگوار کردند و دیدیم نسبت به ایشان سرد شدند و فرمودند استخاره کنیم و اگر کسی را نفرستیم، بهتر از این است که ایشان را بفرستیم و آبروی حوزه برود. استخاره کردیم و خیلی بد آمد. ما هم با یک دنیا بغض و چشمانی اشکآلود، رفتیم بلیطها را پس دادیم.
عزیزان! این مصیبت و مشکل ماست.
روزی حضرت آیت الله العظمی سبحانی منزل ما بود و پخش زنده شبکه المستقلة را میدیدیم که یکی از وهابیها را از ریاض فرستاده بودند که پاسخگویی به شبهات ابنتیمیه داشته باشد. یک نفر زنگ زد و شبهه را مطرح کرد و آن وهابی هم با ذکر نام کتاب و جلد و صفحه، سوال را زیبا پاسخ داد. نفراتی دیگر از آمریکا و بغداد و بحرین زنگ زدند و جواب داد و خیلی حضور ذهن دقیقی داشت و با ذکر جلد و صفحه، پاسخ میداد. حضرت آیت الله العظمی، محکم روی زانوی خود زد و به من فرمود:
آیا ما توانستهایم در حوزه، مانند ایشان را تربیت کنیم که در ماهواره، به این شکل از اهل بیت (علیهم السلام) دفاع کند.
من، آن لحظه و احساسات حضرت آیت الله العظمی سبحانی را به هیچوجه فراموش نمیکنم که با یک احساساتی این تعبیر را فرمودند که رگهای من به لرزه افتاده بود.
لذا، عزیزان! اعتراف به کوتاهی، خودش نوعی شجاعت است. توجه داشته باشید که در طول این ۳۰ سال، حتی در مراکز تخصصی هم نیروی توانمندی که بتواند در عرصه بین المللی و ماهواره و اینترنت، از اهل بیت (علیهم السلام) دفاع کند، نتوانستهایم تربیت کنیم یا به فکرش نبودیم. اگر کسی به صورت خودجوش، مسایلی را انجام داد، مربوط به خودش بود. وگرنه، برنامهریزیای که بتوانیم نیروهای ورزیدهای را برای بحث و مناظره و پاسخگویی به شبهات مطرح کنیم، اینچنین مرکزی را در طول این ۳۰ سال، بنده نشنیدهام که داشته باشیم و خبر ندارم.
نکته چهارم: کسانی که از برنامههای بنده آگاهی دارند، بنده این افتخار را دارم و خدا را از این تفضلش شاکرم که اولین روحانی شیعی و ایرانی بودم که در شبکه المستقلة، چندین جلسه وارد بحث و مناظره شدم و آخرینش در ماه شعبان سال گذشته در رابطه با شهادت حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) بود و حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی خودشان بزرگواری کردند با بنده تماس گرفتند و فرمودند به نظر من بر شما تکلیف است در این مناظره شرکت کنید. من هم به مدت ۳ شب وارد این مناظره شدم که به صورت صوتی و تصویری و متنی و عربی و فارسی در سایتمان قابل دسترسی است. ۳ نفر وهابی در یک طرف و بنده هم در یک طرف. با گفتن یک یا زهراء، رفتیم و در شب سوم، دکتر ابو شوارب ـ از اساتید دانشگاه اسکندریه مصر ـ رسما اعتراف کرد و این تعبیر را داشت:
فلانی در این ۳ شب، ثابت کرد که هم حضور ذهن خوبی دارد و هم در فن مناظره، مسلّط است و هم مؤدبانه با مفاهیم اهلسنت برخورد میکند و در رجال تخصص دارد.
در آخر هم این تعبیر را داشت:
مع الأسف إن سید القزوینی قد جعل ابا بکر و عمر فی قفس الإتهام.
گفتم این گناه من نیست. من در این ۳ شب، یک روایت هم از کتابهای شیعی نیاوردم و همهاش از کتابهای اهلسنت با بررسی سندی بود. یک روایت که علمای اهلسنت آن را ضعیف بدانند، نیاوردم. شما مشکل خودتان را حل کنید. این کتابهای شما، مورد تایید شماست و این روایات را بزرگان شما از قرن دوم و سوم آوردهاند، مانند ابن سعد متوفای ۲۳۰ هجری در طبقات الکبری و طبری متوفای ۳۱۰ هجری و بعد از اینها، اگر مشکل دارید و میخواهید ابوبکر و عمر را از قفس اتهام بیرون بیاورید، کتابهای خودتان را اصلاح کنید.
امسال هم شبکه المستقلة حدود ۵ نامه برای من نوشت و متن عربی و ترجمه فارسی غالب آنها را هم در سایت گذاشتهایم که از ما برای شرکت در مناظره دعوت کردند. ما هم با بعضی از مراجع بزرگوار مشورت کردیم. آخرین نامهشان هم این بود که ما حاضریم شبکه المستقلة را تا یک ماه، شبی دو ساعت، برای نقد وهابیت یا معرفی شیعه در اختیار شما قرار بدهیم. ولی یک شرط دارد که شما یک ساعت صحبت کنید و ما هم یک ساعت، تلفنها را باز بگذاریم تا مخاطبین ما از سراسر جهان که زنگ میزنند و سوال میکنند، شما جواب بدهید. به ذهن من، این فرصت طلایی بود برای ما. با بعضی از بزرگان تماس گرفتیم و بعضی گفتند به صلاح است و حتما از این فرصت استفاده کنید و بعضی گفتند به صلاح نیست. با بعضی از مراجع مشورت کردیم و وقتی دیدیم اختلاف است و فردا دچار مشکل میشویم، ما هم نرفتیم.
هدف ما هم در این جلسات، این نیست که بیاییم برای شما روضهخوانی کنیم و شما هم گوش بدهید و خوشتان بیاید. بلکه هدف ما این است که در کنار بحثمان، تعدادی از شبهات موجود روز را مطرح کنیم و تعدادی از سایتها و فیلمهایی را که در ماهوارهشان پخش میکنند، نمایش بدهیم و بگوییم که در این ماه، این شبهات، روی آنتن رفته است و شما باید جواب بدهید. این شبهات جدید که در سایتهای وهابیت آمده، این گفتوگو و مناظره، در فلان شبکه انجام شده و باید جواب بدهید. ما تلاش میکنیم به حول و قوه الهی از پرده نمایش استفاده کنیم تا إن شاء الله عزیزان هم به صورت صوتی و تصویری استفاده کنند.
* * * * * * *
روش شناسی در پاسخگویی به شبهات
نکته اول: گسترش تهاجم در عصر حاضر
در عصر حاضر، شیعه با چه مشکلاتی مواجه است؟
در این رابطه، عزیزان تا حدودی مستحضر هستند هجمهای که امروز متوجه شیعه است، در آماری که حضرت آیت الله العظمی سبحانی در کتاب جوان شیعه پاسخ میدهد و در سایت WWW.ISL.ORG.UK آمده است، حدود ۴۰ هزار سایت اینترنتی وهابیت، الان مشغول فعالیت است.
دکتر موسی موسوی ـ نوه حضرت آیت الله العظمی سید ابو الحسن اصفهانی (ره) که ۳ سال قبل از به علت سرطان از دنیا رفت و نزدیکانش حتی جرأت مراسم ختم گرفتن برای او را نداشتند و از وجود کثیفش متنفر بودند ـ کتاب الشیعة و التصحیح را نوشته است که در سال ۱۳۸۶ در ۸ میلیون نسخه چاپ و در سراسر کشورهای اسلامی به صورت رایگان در اختیار مردم قرار گرفت و خود حضرت آیت الله العظمی سبحانی میفرمود من خودم از رادیو شنیدم که صدام گفته بود:
اگر ۸ سال جنگ ما علیه ایران، هیچ فایده نداشت جز اینکه این کتاب چاپ شود، برای ما بس است.
در ایام حج سال ۱۳۸۱ بنا به نقل مجله میقات، شماره ۴۳ به نقل از روزنامه عکاظ، در یک ماه، ۱۰ میلیون و ۶۸۵ هزار جلد کتاب به ۲۰ زبان زنده دنیا که غالبا ضد شیعی بود، توسط دولت عربستان سعودی میان زائران خانه خدا توزیع شد. بنده هم دو سال پیش که مشرف بودم، روز ۱۱ ذی الحجه که در منا بودیم، معمولا در چادرهای ایرانی، هر روز یک خبرنامه فارسی در ۸ صفحه پخش میشد و من هم آن خبرنامه را با خودم آوردم. وزیر فرهنگ [وزیر إعلام] عربستان سعودی در مصاحبهای گفته بود:
در این چند روزی که از حج گذشته، نزدیک ۱۱ میلیون جزوه و سیدی و کاست رایگان در اختیار بیت الله الحرام قرار دادهایم.
۹۰٪ آنها علیه شیعه است و آوردهاند که شیعه، کافر و مشرک است و قتلش واجب است.
بن جبرین ـ از شخصیتهای برجسته عربستان سعودی و شخصیت شماره دو عربستان سعودی به شمار میرفت و حدود ۳ ماه قبل، سرطان گرفت و روی تخت بیمارستانهای آلمان، به جایی رفت که باید میرفت و إن شاء الله خداوند به آنگونه که شایسته است، با او رفتار کند ـ در سایت خود که یکی از پُر بینندهترین سایتها وهابی است، صراحتا میگوید:
بدون شک، شیعیان به ۴ دلیل کافر هستند:
۱. اعتقاد به تحریف قرآن ۲. اعتقاد تکفیر اهلسنت و به نجاست آنان
۳. اعتقاد به تکفیر صحابه ۴. اعتقاد به غلو در حق حضرت علی (علیه السلام) و فرزندان او
اللؤلؤ المکین من فتاوی فضیلة الشیخ بن جبرین، ص۳۹
عربستان سعودی، دو گروه علمی دارد که وابسته به دولت عربستان سعودی است و اعضاء آن را خود پادشاه عربستان سعودی معین میکند:۱. اللجنة الدایمة للإفتاء ۲. اللجنة کبار العلماء.
اللجنة الدایمة للإفتاء که همان شورای إفتاء است و در رأسش مفتی أعظم عربستان سعودی، شیخ عبد العزیز بن عبد الله آل شیخ است که ۴ سال پیش، بنده با ایشان در طایف مذاکره داشتم و آن را ضبط کردیم و در سایت هم گذاشتهایم. این شورا، در فتاوایشان رسما اعلام کردهاند:
شیعیانی که یا علی و یا حسین و یا حسن میگویند:
فهم مشرکون مرتدون عن الإسلام
هم مشرک هستند و هم مرتد.
فتاوی اللجنة الدایمة للبحوث العلمیة و الإفتاء، ج۳، ص۳۷۳
زرقاوی ـ رهبر جهادی افراطی تکفیریون عراق ـ در آخرین سخنرانی که ۲۰ روز قبل از به درک واصل شدنش گفت و در سایتهای مختلف هم هست، این مطلب را گفت:
شیعیان، افعیها و دشمنان در کمین نشسته و عقربهای حیلهگر هستند. تشیع، دینی جدای از اسلام است. شیعیان، قبرها را میپرستند و در اطراف قبور ائمه طواف میکنند و یاران پیامبر را کافر میدانند.... کسانی که گمان میکنند شیعیان میتوانند میراث تاریخی و کینه سیاه خود را فراموش کنند، در توهم به سر میبرند و این همانند این است که این افراد از مسیحیان بخواهند صلیب کشیدن مسیح را فراموش کنند.
شیخ عبد الرحمان برّاج ـ که موقعیت ممتازی در عربستان سعودی دارد و بعد از فوت بن جبرین، ایشان شخصیت شماره دو عربستان سعودی شد ـ رسما اعلام کرده است:
اگر اهلسنت و وهابیت دارای دولت مقتدری باشند، اولین کاری که میکنند این است که اعلام جهاد علیه شیعه و قتل عام همه شیعه است.
در تاریخ ۵ شهریور ۱۳۸۶ در ریاض، شخصیتهای برجسته وهابی، همایشی تشکیل دادند و نتیجهاش این شد:
ما باید از ورود شیعیان به مساجد اهلسنت جلوگیری کنیم. چون شیعیان مشرک هستند و مشرکین نجس هستند و مساجد را متنجس میکنند. شیعیان حق آمدن به زیارت بیت الله الحرام را ندارند. چون قرآن صراحتا اعلام کرده است که مشرکین نجس هستند و نباید اجازه بدهیم کنار بیت الله الحرام بیایند.
من با یکی از سران دانشگاه أم القرای مکه که بحث کردم، میگفت:
یکی از اشکالات اساسی ما به دولت عربستان سعودی این است که به شما اجازه میدهیم به مکه بیایید. شما اهل مکه نیستید و مشرک هستید و آمدن شما به مکه، خلاف شرع است. شما میآیید اینجا تا با ما مسلمانان جنگ کنید.
از قول ملک عبد الله اعلام کردند:
ما در جنگ عراق علیه ایران، ۲۰ میلیارد دلار هزینه کردهایم. برای نجات کویت از حمله و تصرف صدام، ۴۰ میلیارد دلار هزینه کردهایم. آماده هستیم برای جلوگیری از نشر فرهنگ شیعه و سقوط دولت شیعی نوری المالکی در عراق، ۲۵۰ میلیارد دلار هزینه کنیم.
این، بخشی از عرایض ما بود تا بدانیم امروز در جهان و اطراف ما چه میگذرد. اگر بخواهیم در این زمینه با دوستان بحث کنیم، مثنوی هفتاد من کاغذ نه، هفتصد من کاغذ میشود.
نکته دوم: پیشگویی نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از مظلومیت حضرت علی (علیه السلام)
با اینکه نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در طول ۲۳ سال دوران نبوت، بالاترین دغدغهاش اثبات خلافت و جانشینی امیر المومنین (علیه السلام) بود، از اولین لحظهای که آیه انذار نازل شد، در آن مجمع ۴۰ نفری قریش، شانه حضرت علی (علیه السلام) را گرفت و فرمود:
هذا أخی و وصیی و خلیفتی فیکم
شرح نهج البلاغه لإبن أبی الحدید، ج۱۳، ص۲۱۱ ـ کنز العمال للمتقی الهندی، ج۱۳، ص۱۱۴ ـ تاریخ الطبری، ج۲، ص۶۳ ـ الکامل فی التاریخ لإبن الأثیر، ج۲، ص۶۳
و در آخرین سال زندگیاش هم در همایش ۱۲۰ هزار نفری غدیر، حضرت علی (علیه السلام) را به عنوان جانشین معرفی کرد. در آخرین لحظه حیاتش هم فرمود:
هلموا أکتب لکم کتابا لن تضلوا بعدی
صحیح البخاری، ج۵، ص۱۳۷ ـ صحیح مسلم، ج۵، ص۷۵
در ذیل همین حدیث قرطاس، ابن حجر عسقلانی در فتح الباری و قسطلانی در ارشاد الساری در شرح صحیح بخاری و آقای نووی در شرح صحیح مسلم آوردهاند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم):
أراد أن یصرح بأسماء الخلفاء من بعده.
میخواست اسامی خلفاء و ائمه بعد از خود را تصریح کند تا جامعه دچار اختلاف و گمراهی نشود.
شرح مسلم للنووی، ج۱۱، ص۹۰ ـ عمدة القاری للعینی، ج۲، ص۱۶۹
از خود خلیفه دوم هم روایتی است که به ابن عباس گفت:
إن رسول الله أراد فی مرضه أن یصرح بإسم علی و منعت من ذلک.
شرح نهج البلاغه لإبن أبی الحدید، ج۱۲، ص۲۱
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با همه این قضایا، پیشگویی کرد که مردم به سخنان او عمل نخواهند کرد. دهها روایت داریم که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
احمد بن حنبل ـ متوفای ۲۴۱ هجری ـ میگوید:
و إن تؤمروا علیا رضی الله عنه و لا أراکم فاعلین، تجدوه هادیا مهدیا یأخذ بکم الطریق المستقیم.
اگر علی را حاکم خودتان قرار دهید، گرچه میدانم اینکار را نمیکنید، او را هدایتگر و هدایتشده خواهید یافت و شما را به راه مستقیم هدایت خواهد کرد.
مسند احمد، ج۱، ص۱۰۹ ـ أسد الغابة لإبن الأثیر، ج۴، ص۳۱ ـ البدایة و النهایة لإبن کثیر، ج۷، ص۳۹۷
در بعضی از منابع آمده است:
و إن تستخلفوا علیا و ما أراکم فاعلین، تجدوه هادیا مهدیا یحملکم من المحجة البیضاء.
اگر علی را خلیفه خودتان قرار دهید، گرچه میدانیم اینکار را نمیکنید،....
کنز العمال للمتقی الهندی، ج۱۱، ص۶۳۰ ـ حلیة الأولیاء لإبو نعیم، ج۱، ص۶۴
در بعضی دیگر آمده است:
إن تولوا علیا و لن تفعلوا، تجدوه هادیا مهدیا یسلک بکم الطریق.
اگر علی را ولی أمر خود قرار دهید...
المستدرک الصحیحین للحاکم النیشابوری، ج۳، ص۷۰ ـ کنز العمال للمتقی الهندی، ج۱۱، ص۶۱۲ ـ شواهد التنزیل للحاکم الحسکانی، ج۱، ص۸۳ و ۸۴ ـ تاریخ مدینة دمشق لإبن عساکر، ج۴۲، ص۴۲۱
[و إن ولیتموها علیا فهاد مهتد یقیمکم علی صراط مستقیم.
اگر علی را ولی أمر خودتان قرار دهید، علی، هم هدایتگر است و هم هدایتشده و شما را به راه مستقیم خواهد رساند.
هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین و لم یخرجاه.
المستدرک الصحیحین للحاکم النیشابوری، ج۳، ص۱۴۲]
ما حدود ۳۰ روایت به این مضمون داریم.
روایت صحیح داریم که حاکم نیشابوری فرمود:
إن مما عهد إلی النبی صلی الله علیه و آله أن الأمة ستغدر بی بعده.
از جمله وصیتهایی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به من فرمود، این بود: أمت من بعد از من، در حق تو حیله و خیانت میکنند و حق مسلّم تو را پایمال میکنند.
هذا حدیث صحیح الإسناد و لم یخرجاه.
المستدرک الصحیحین للحاکم النیشابوری، ج۳، ص۱۴۰ ـ البدایة و النهایة لإبن کثیر، ج۶، ص۲۴۴ ـ شرح نهج البلاغة لإبن أبی الحدید، ج۴، ص۱۰۷ـ الکامل لعبد الله بن عدی، ج۶، ص۲۱۶ ـ تاریخ بغداد للخطیب البغدادی، ج۱۱، ص۲۱۶ ـ تاریخ مدینة دمشق لإبن عساکر، ج۴۲، ص۴۴۷ ـ تذکرة الحفاظ للذهبی، ج۳، ص۹۹۵
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
ضغاین فی صدور أقوام لا یبدونها لک إلا من بعدی.
کینههایی در سینه مردم است که بعد از من، ظهور و بروز خواهد کرد.
مجمع الزواید للهیثمی، ج۹، ص۱۱۸ ـ مسند أبی یعلی، ج۱، ص۴۲۷ ـ المعجم الکبیر للطبرانی، ج۱۱، ص۶۱ ـ شرح نهج البلاغة لإبن أبی الحدید، ج۴، ص۱۰۷ ـ الکامل لعبد الله بن عدی، ج۷، ص۱۷۳ ـ تاریخ بغداد للخطیب البغدادی، ج۱۲، ص۳۹۴ ـ تاریخ مدینة دمشق لإبن عساکر، ج۴۲، ص۳۲۲ ـ میزان الإعتدال للذهبی، ج۴، ص۴۸۰
حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) هم در خطبه مشهورش که برای مهاجرین و انصار قرایت کرد، میفرماید:
و ما الذی نقموا من أبی الحسن علیه السلام؟! نقموا و الله! منه نکیر سیفه.
الإحتجاج للشیخ الطبرسی، ج۱، ص۱۴۷ ـ منال الطالب فی شرح الطوال الغرایب لإبن الأثیر الجزری، ص۵۰۴ـ۵۰۱
یعنی همان:
احقادا بدریّة و خیبریّة و حنینیّة و غیرهن.
کینههای جنگهای بدر و خیبر و حنین و سایر جنگهاست.
نکته سوم: رهنمود ائمه (علیهم السلام) در برخورد با مخالفان
امروز اگر بخواهیم در دفاع از اهل بیت (علیهم السلام) در عرصه بین المللی موفق باشیم، با زبان تند و الفاظ گزنده و اهانت آمیز نمیتوانیم. چون با این کار، حتی دوستان ما هم از اطراف ما پراکنده میشوند؛ چه رسد به دشمنان ما. یکی از الطافی که خداوند در حق اینجانب داشت و توفیق داشتم با شخصیتهای برجسته وهابی دیدار داشته باشم، این بود که من تلاش میکردم نسبت به صحابه و مقدسات اهلسنت و خلفاء، مؤدبانه حرف بزنم. حتی آقای دکتر غامدی که علیه ما کتاب ـ الحوار الهادی ـ نوشته است، در مقدمهاش نوشته است:
فلانی آمد اینجا و بحث داشتیم و یکی از امتیازاتش این بود که نسبت به صحابه با ادب بود و لذا بحث را با ایشان ادامه دادیم.
اگر بخواهیم امروز کار بکنیم، چه در منبر و چه در ماهواره و اینترنت، هیچ راهی نداریم جز اینکه ادبیات شایسته اهل بیت (علیهم السلام) را رعایت کنیم.
امیر المومنین(علیه السلام) میفرماید:
من نام لم ینم عنه.
کسی که به خواب رفته، دیگران (دشمنان) از او غافل نیستند.
نهج البلاغه، نامه۶۲ ـ میزان الحکمة لمحمد الریشهری، ج۳، ص۱۸۴۸
همچنین میفرماید:
من نام عن عدوه، إنبهته المکاید.
کسی که از دشمن به خواب رفته و غافل شده است، کیدها و حیلهها او را از خواب بیدار میکنند.
میزان الحکمة لمحمد الریشهری، ج۳، ص۱۸۴۸
لا تستصغرن عدوا و إن ضعف.
اگر چه دشمن شما ضعیف باشد، ولی او را کوچک مشمار.
میزان الحکمة لمحمد الریشهری، ج۳، ص۱۸۴۸
إیاک و ما یستهجن من الکلام. فإنه یحبس علیک اللیام و ینفر عنک الکرام.
بپرهیز از کلام زشت و خشن. زیرا پست فطرتان را بر تو سوار میکند و به تو حمله میکنند و افراد نیک و خوب از تو دور میشوند.
میزان الحکمة لمحمد الریشهری، ج۳، ص۲۷۳۴
در روایتی از نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است:
إیاک أن تتکلم فی غیر أدب.
بپرهیز از صحبت کردن غیر مؤدبانه.
التبلیغ فی الکتاب و السنة لمحمد الریشهری، ص۱۳۲
امیر المومنین(علیه السلام) میفرماید:
و لا تتکلموا بالفحش، فإنه لا یلیق بنا و لا بشیعتنا.
سخن ناسزا نگویید که نه زیبنده ما است و نه زیبنده شیعیان ما.
مستدرک الوسایل للمیرزا النوری، ج۱۲، ص۸۲ ـ جامع أحادیث الشیعة للسید البروجردی، ج۱۳، ص۴۳۲
کسی ناسزا میگوید که حرفی برای زدن نداشته باشد. شیعه افتخار میکند که مذهبش برخاسته از متن قرآن و منطبق با سنت راستین نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است. چه نیازی به فحش و اهانت داریم؟!
دو هفته قبل که در مشهد بودم، یکی از علماء میگفت:
در ماه رمضان به پاکستان رفته بودم. در یکی از مساجد که منبر میرفتم، حدود ۲۰۰ نفر از علماء، پای منبر من حاضر میشدند و جلسات خوبی هم بود. استقبالی که سنیها از این جلسات داشتند، بیش از شیعیان بود. در یکی از شبها، مسیولین مسجد، یک کلیپ از دانشمند اصفهانی پخش کردند و این باعث شد تمام سنیها از مسجد خارج شوند و تا آخر ماه رمضان به مسجد نیایند و شیعیان هم از ترس ترور و انفجار، همیشه بعد از نماز، مدتی صحبت میکردیم و سریعا از مسجد خارج میشدیم و مسجد را میبستیم. این کلیپ باعث شد زحمات ما در این شبها هدر برود و تمام شیعیان را در معرض ترور قرار بگیرند.
من نمیدانم این آقایان با این فحشها و اهانتها، کجا را فتح کردهاند؟ البته این کلیپ آقای دانشمند، برای ۲۰ سال پیش است. چند شب قبل هم ایشان با آقازاده آقای کافی (ره) در منزل ما بودند و ایشان گفت:
من به این نتیجه رسیدهام که روش گذشتهام کاملا اشتباه بود و الان هم هر کجا منبر میروم، میگویم اشتباه کردهام.
ولی وهابیها، امروز همان کلیپ یک دقیقهای ایشان را در ماهوارهها و سایتها و موبایلها منتشر میکنند. حتی چند روز قبل در شبکه ماهوارهای رنگارنگ، آقای ملازاده که یکی از وهابیهای شاخدار ضد شیعی است، یک کلیپ درست کرده که یک دقیقهاش از آقای دانشمند است که فحش و ناسزا به اهلسنت میگوید و یک دقیقهاش از بنده است که میگویم اهانت به اهلسنت را گناه نابخشودنی و خیانت به شیعه میدانیم و اهلسنت برادران ما هستند. بعد هم میگوید: ای مردم! ببینید که علمای شیعه با هم اختلاف دارند. ببینید از چه روشی استفاده میکنند! لذا امیر المومنین(علیه السلام) میفرماید:
و لا تتکلموا بالفحش، فإنه لا یلیق بنا و لا بشیعتنا.
همچنین روایتی را مرحوم شیخ صدوق (ره) در کتاب اعتقادات خود آورده و میگوید:
و قیل للصادق (علیه السلام): یا ابن رسول الله! إنا نری فی المسجد رجلا یعلن بسب أعدایکم و ـ یسبّهم و ـ یسمیهم. فقال: ما له؟ لعنه الله! یعرض بنا! و قال الله تعالی: وَ لَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ (سوره انعام/آیه۱۰۸)
به امام صادق (علیه السلام) گفتند: یا بن رسول الله! یکی از دوستان شما در مسجد نشسته و دشمنان شما را سبّ و لعن میکند و نام آنها را ذکر میکند. حضرت فرمود: او را چه شده است؟ خداوند او را لعنت کند! با این کارش، متعرض ما شده است. خداوند در قرآن میفرماید:....
الإعتقادات فی دین الإمامیة، الشیخ الصدوق، ص۱۰۷ ـ بحار الأنوار للعلامة المجلسی، ج۷۱، ص۲۱۷ ـ التفسیر الصافی للفیض الکاشانی، ج۲، ص۱۴۸
یعنی اگر به مقدسات و ائمه و بزرگان آنها فحش بدهیم، شما را فحش نمیدهند، بلکه ائمه شما را که ما هستیم، فحش میدهند.
نکته اساسی این است که مرحوم شیخ صدوق (ره) این روایت را در کتاب الإعتقادات فی دین الإمامیة آورده است.
البته این را هم توجه داشته باشید که واژههای سبّ و شتم و لعن با یکدیگر فرق دارند. لعن، واژه قرآنی است و حدود ۳۸ مورد در قرآن ذکر شده است در مورد لعن شیطان، یهود، نصاری، کفار و ظالم، حتی لعن دروغگو و غیره. چون لعن، طلب دعا از خداوند است که رحمتش را از کسی دور کند. در روایات داریم که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) عدهای را لعن کرده است. حتی در خود صحیح بخاری و صحیح مسلم است که زنان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جلوی چشم ایشان، از این الفاظ بیان میکردند و خود عمر و ابوبکر و عثمان هم تعدادی از صحابه را لعن میکردند. واژه لعن، یک واژه قرآن و اسلامی است. ولی شتم و سبّ، فحش و ناسزا هستند که کار اوباش و اراذل است. در تمام قرآن، فقط یک آیه درباره سبّ آمده است و آن هم نهی است:
وَ لَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ
(سوره انعام/آیه۱۰۸)
امیر المومنین(علیه السلام) در مورد معاویه و یارانش که در سال ۸ هجرت، در فتح مکه مسلمان شدند، میفرماید:
فوالذی فلق الحبة و برأ النسمة! ما أسلموا و لکن استسلموا و أسروا الکفر، فلما وجدوا أعوانا علیه أظهروه.
نهج البلاغه، خطبه۱۶
ولی وقتی میبیند به ایشان فحش میدهند، امیر المومنین(علیه السلام) میفرماید:
إنی أکره لکم أن تکونوا سبابین و لکنکم لو وصفتم أعمالهم و ذکرتم حالهم کان أصوب فی القول و أبلغ فی العذر و قلتم مکان سبکم إیاهم.
من دوست ندارم که حتی به معاویه، فحش و ناسزا بدهید. به جای آن، جنایات و اعمال او را برای مردم بگویید که هم گیراتر است و هم آنها نمیتوانند شما را متهم کنند.
نهج البلاغه، خطبه۲۰۶
در این زمینه، روایات متعددی داریم. راوی میآید خدمت امام صادق (علیه السلام) و میگوید:
کیف ینبغی لنا أن نصنع فیما بیننا و بین قومنا و بین خلطاینا من الناس ممن لیسوا علی أمرنا؟ قال: تنظرون إلی أیمتکم الذین تقتدون بهم، فتصنعون ما یصنعون، فوالله إنهم لیعودون مرضاهم و یشهدون جنایزهم و یقیمون الشهادة لهم و علیهم و یؤدون الأمانة إلیهم.
برخورد ما با اهلسنت چگونه باشد؟ حضرت فرمود: به ائمهتان نگاه کنید که چه رفتاری انجام میدهند، شما هم همان را انجام بدهید. به خدا قسم! از مریضان آنها عیادت میکنند و به تشییع جنازه آنها میروند و اگر لازم داشته باشند، در دادگاه، له یا علیه آنها شهادت میدهند و امانت آنها را به خودشان برمیگردانند.
الکافی للشیخ الکلینی، ج۲، ص۶۳۶
یکی از حضار:
در مقابل این روایات، روایت صنمی قریشی است.
استاد:
صنمی قریش که سند ندارد. اگر شما برای این روایت، سند صحیح بیاورید، من یک میلیون تومان به شما جایزه میدهم. ما روایات زیادی داریم که عدهای از عمال بنیامیه و بنیعباس، کارشان این بود که مطالبی را از زبان ائمه (علیهم السلام) در جامعه پخش کنند و مردم را نسبت به ائمه (علیهم السلام) بدبین کنند. در کتاب کافی، روایتی از قول امام صادق (علیه السلام) آمده که نهی میکند از معامله با کردها و میفرماید:
لا تخالطوهم، فإن الأکراد حی من أحیاء الجن، کشف الله عنهم الغطاء، فلا تخالطوهم.
با کردها معامله نکنید، چون آنها گروهی از أجنه هستند که....
الکافی للشیخ الکلینی، ج۵، ص۱۵۸
یکی از اساتید در منزل ما بود و گفتم: همین روایت را در سنندج در بالای منبر میگویید؟ گفت: اگر بگویم، در بالای منبر گردن مرا میزنند.
اخلاق ائمه (علیهم السلام) دست ماست. اینها رحمة للعالمین هستند.
لا فخر للعرب علی العجم و لا للأبیض علی الأسود إلا بالزهد و التقوی.
اینها بهترین عامل به قرآن هستند. آن وقت اینگونه بگویند:
لا تخالطوهم، فإن الأکراد حی من أحیاء الجن، کشف الله عنهم الغطاء، فلا تخالطوهم.
با کردها معامله نکنید؛ چون....
لا تناکحوا الزنج والخزر فإن لهم أرحاما تدل علی غیر الوفا
با شمالیها ازدواج نکنید؛ زیرا....
وسایل الشیعة للعاملی، ج۱۴، ص۵۵
و لا تساکنوا الخوز و لا تزوجوا إلیهم فإن لهم عرقا یدعوهم إلی غیر الوفاء.
در خوزستان زندگی نکنید و با آنها ازدواج نکنید؛ زیرا....
وسایل الشیعة للعاملی، ج۱۴، ص۵۵
نسبت به هر کدام از قبایل، یک روایتی را نقل کردهاند. مرحوم مامقانی (ره) در رابطه با روایت أکراد، در مورد یکی از راویانش میگوید:
او عامل بنیامیه بود و روایت جعل میکرد و از قول امام صادق (علیه السلام) در میان مردم منتشر میکرد تا مردم را به ایشان بدبین کند.
ما از این روایات زیاد داریم. لذا امیر المومنین(علیه السلام) میفرماید:
إذا حدثتم بحدیث فأسندوه إلی الذی حدثکم، فإن کان حقا فلکم وإن کان کذبا فعلیه.
هر حدیثی که نقل میکنید، سندش را بیان کنید، اگر حق بود....
الکافی للشیخ الکلینی، ج۱، ص۵۲
همچنین میفرماید:
همة السفهاء الروایة و همة العلماء الدرایة.
همت سفهاء، نقل روایت است و همت علماء، حدیثشناسی است.
بحار الأنوار للعلامة المجلسی، ج۲، ص۱۶۰
این، تندترین روایت در شناختن حدیث است.
مضافا که ما نمیخواهیم بحث تبرّی را ردّ کنیم. به تعبیر حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی که میفرماید:
بدون تبرّی، تولّی محقق نمیشود. اگر لا إله نگویید، إلا الله معنا ندارد.
مگر مشرکین مکه، الله نمیگفتند؟:
وَ لَیِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّی یُؤْفَکُونَ
(سوره عنکبوت/آیه۶۱)
آنها هم الله میگفتند. ولی در کنارش هم بتها را میپرستیدند:
مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَی اللَّهِ زُلْفَی
(سوره زمر/آیه۳)
وَ یَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ
(سوره یونس/آیه۱۸)
لذا، بحث تبرّی و تولّی، بحثی است که اگر بالای منبر و در ماهواره یا در اینترنت بخواهیم بیان کنیم، نباید به مردم بگوییم که چنین و چنان کنند. امام صادق (علیه السلام) هم اگر لعن داشت، مخفیانه بود. در کافی با سند ضعیف و در تهذیب الأحکام با سند صحیح آمده است:
سمعنا أبا عبد الله (علیه السلام) و هو یلعن فی دبر کل مکتوبة أربعة من الرجال و أربعا من النساء.
الکافی للشیخ الکلینی، ج۳، ص۳۴۲ ـ تهذیب الأحکام للشیخ الطوسی، ج۲، ص۳۲۱
یعنی بعد از هر نماز، نه در همه جا.
امیر المومنین (علیه السلام) در قنوت خود، معاویه و عمرو بن عاص را لعنت میکرد، نه در بالای منبر.
بنده هم خودم قبل از بحثها و مناظرات، ۱۰۰ صلوات برای حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) میفرستم و آن تبرّی مشهور را انجام میدهم و سپس وارد بحث و مناظره میشوم و هیچ شبههای هم در موفقیت ندارم. اینها در جلسات خصوصی ما است. گمان نمیکنم هیچ سنیای مخالف با تبرّی از أعداء اهل بیت (علیهم السلام) به طور کلی باشد. چون بحث مودّت اهل بیت (علیهم السلام) و تبرّی از أعداء اهل بیت (علیهم السلام)، مسئله قرآنی است و مودت اهل بیت (علیهم السلام)، أجر رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار داده شد است.
امیر المومنین (علیه السلام) در خطبه شقشقیه هم فحاشی ندارد. همه قضایا را مطرح میکند و بیان میکند که خلفاء، چنین و چنان کردند.
البته امیر المومنین (علیه السلام) با افراد خشن، برخورد تندی دارد، ولی باز هم برخورد با آنها، شاخصههایی دارد که از این باب است:
فَقَاتِلُوا أَیِمَّةَ الْکُفْرِ
(سوره توبه/آیه۱۲)
در روایات متعددی داریم که امیر المومنین (علیه السلام) نسبت به خلفاء و بعضی از صحابه، انتقادات تندی دارد، ولی فحاشی ندارد.
نکته چهارم: ارزش پاسخگویی به شبهات از دیدگاه ائمه (علیهم السلام)
در این مورد هم روایات متعددی داریم. مثلا امام حسین (علیه السلام) میفرماید:
فضل کافل یتیم آل محمد المنقطع عن موالیه الناشب فی رتبة الجهل یخرجه من جهله و یوضح له ما اشتبه علیه علی فضل کافل یتیم یطعمه و یسقیه، کفضل الشمس علی السها.
کسی که یتیم آل محمد را از شبهات رهایی دهد و او را از جهالت خارج کند، ارزشش بالاتر است از کسی که یتیمها را آب و غذا میدهد و همانند برتری خورشید بر ستارگان کمنور است.
الإحتجاج للشیخ الطبرسی، ج۱، ص۷
مشهورترین روایت، روایت امام صادق (علیه السلام) است که میفرماید:
علماء شیعتنا مرابطون فی الثغر الذی یلی إبلیس و عفاریته، یمنعونهم عن الخروج علی ضعفاء شیعتنا و عن أن یتسلط علیهم إبلیس و شیعته و النواصب، ألا فمن انتصب لذلک من شیعتنا کان أفضل ممن جاهد الروم و الترک و الخزر ألف ألف مرة، لأنه یدفع عن أدیان محبینا و ذلک یدفع عن أبدانهم.
علماء شیعیان ما، مرزبانانی هستند که از حدود عقاید اسلامی و شیعی، پاسداری میکنند....، کسی که متصدی پاسخگویی به شبهات ابلیس و عفریتها باشد، ارزشش یک میلیون برابر بیشتر از رزمندهای است که در میدان حق علیه باطل تلاش میکند. زیرا علماء از ادیان محبین ما دفاع میکنند و آن سربازان از بدنهای آنها.
الإحتجاج للشیخ الطبرسی، ج۱، ص۸
امام عسگری (علیه السلام) وقتی میشنود اسحاق کندی ـ فیلسوف عراقی ـ نسبت به قرآن، شبهاتی دارد، به افرادی که با او مرتبط هستند، میفرماید:
أما فیکم رجل رشید یردع استأذکم الکندی عما أخذ فیه من تشاغله القرآن؟
آیا در میان شما، جوان رشیدی نیست تا این شبهات استادتان را نسبت به قرآن جواب بدهد؟
بحار الأنوار للعلامة المجلسی، ج۱۰، ص۳۹۲
چه جمله تندی؟! اگر با این هجمههای شدید، آقا امام زمان (علیه السلام) اینگونه به ما خطاب کند، چه جوابی داریم؟
بعضی وقتها خود ائمه (علیهم السلام) هم متصدی پاسخگویی بودند. روایات متعددی در این زمینه در کافی و رجال کشی و کتابهای دیگر داریم. یک نمونهاش این روایت است:
... بلغنی أنک عالم بکل ما تسأل عنه فصرت إلیک لأناظرک. فقال أبو عبد الله علیه السلام: فیما ذا؟ قال: فی القرآن و قطعه و إسکانه و خفضه و نصبه و رفعه. فقال أبو عبد الله علیه السلام: یا حمران! دونک الرجل، فقال الرجل: إنما أریدک أنت لا حمران! فقال أبو عبد الله علیه السلام: إن غلبت حمران فقد غلبتنی، فأقبل الشامی یسأل حمران حتی ضجر و مل و عرض و حمران یجیبه، فقال أبو عبد الله علیه السلام: کیف رأیت یا شامی؟! قال: رأیته حاذقا ما سألته عن شی إلا أجابنی فیه. فقال أبو عبد الله علیه السلام: یا حمران! سل الشامی، فما ترکه یکشر. فقال الشامی: أرأیت یا أبا عبد الله أناظرک فی العربیة، فالتفت أبو عبد الله علیه السلام فقال: یا أبان بن تغلب! ناظره، فناظره فما ترک الشامی یکشر. قال: أرید أن أناظرک فی الفقه، فقال أبو عبد الله علیه السلام: یا زرارة! ناظره، فما ترک الشامی یکشر. قال: أرید أن أناظرک فی الکلام، فقال: یا مؤمن الطاق! ناظره، فناظره فسجل الکلام بینهما، ثم تکلم مؤمن الطاق بکلامه فغلبه به. فقال: أرید أن أناظرک فی الإستطاعة، فقال للطیار: کلمه فیها، قال: فکلمه، فما ترک یکشر. فقال: أرید أناظرک فی التوحید، فقال لهشام بن سالم: کلمه، فسجل الکلام بینهما ثم خصمه هشام. فقال: أرید أن أتکلم فی الإمامة، فقال لهشام بن الحکم: کلمه یا أبا الحکم، فکلمه ما ترکه یرتم و لا یحلی و لا یمر. قال: فبقی یضحک أبو عبد الله علیه السلام حتی بدت نواجده. فقال الشامی: کأنک أردت أن تخبرنی أن فی شیعتک مثل هؤلاء الرجال؟ قال: هو ذلک.
مردی شامی خدمت امام صادق (علیه السلام) میآید و قصد مناظره دارد. حضرت میفرماید: در چه موضوعی میخواهی مناظره کنی؟ گفت: در رابطه با ادبیات عرب. حضرت به حمران بن أعین میفرماید بلند شو و با او مناظره کن. مرد شامی اعتراض میکند که میخواهد با ایشان مناظره کند، نه با سایرین. حضرت میفرماید: اگر بر حمران غلبه کردی، بر من غلبه کردهای. حمران در همان اوایل بحث، مرد شامی را مغلوب میکند. مرد شامی میگوید: میخواهم در لغت عربی مناظره کنم. حضرت به أبان بن تغلب میفرماید بلند شو و با او مناظره کن. أبان با او مناظره میکند و مغلوب میکند. مرد شامی میگوید: میخواهم در فقه مناظره کنم. حضرت به زراره میفرماید بلند شو و با او مناظره کن. زراره با او مناظره میکند و مغلوب میکند. مرد شامی میگوید: میخواهم در کلام و عقاید مناظره کنم. حضرت به مومن الطاق میفرماید بلند شو و با او مناظره کن. مومن الطاق با او مناظره میکند و مغلوب میکند. مرد شامی میگوید: میخواهم در استطاعت مناظره کنم. حضرت به طیار میفرماید بلند شو و با او مناظره کن. طیار با او مناظره میکند و مغلوب میکند. مرد شامی میگوید: میخواهم در توحید مناظره کنم. حضرت به هشام بن حکم میفرماید بلند شو و با او مناظره کن. هشام بن سالم با او مناظره میکند و مغلوب میکند. مرد شامی میگوید: میخواهم در امامت مناظره کنم. حضرت به هشام بن حکم میفرماید بلند شو و با او مناظره کن. هشام بن حکم با او مناظره میکند و مغلوب میکند و چنان عرصه را بر او تنگ میکند که مرد شامی حتی توان فرو بردن آب دهان را هم ندارد.... مرد شامی به حضرت میگوید: آیا میخواستی اینها را به رخ من بکشی که اینچنین نیروهایی داری؟ حضرت میفرماید: بله.
بحار الأنوار للعلامة المجلسی، ج۴۷، ص۴۰۷ ـ رجال الکشی، ص۲۷۵، شماره۴۷۴
ببینید حمران به کجا رسیده است که اگر بر حمران غلبه شد، مانند این است که بر امام صادق (علیه السلام) غلبه شده است. آیا ما توانستهایم خود را به این مرحله برسانیم که آقا حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به وجود ما افتخار کند و وقتی پرونده ما به دستش میرسد، کارهای ما را ببیند و قلب مقدسش مسرور شود؟
من از دوستان تقاضا داریم این روایت را چندین مرتبه مطالعه کنند تا بدانند امام صادق (علیه السلام) چه کرده است؟
این مرد که آمده با امام صادق (علیه السلام) مناظره کند و خبر پیروزی خود را برای مردم شام نقل کند، آخرین جملهاش این است:
فقال الشامی: إجعلنی من شیعتک و علمنی؟ فقال أبو عبد الله علیه السلام لهشام: علمه، فإنی أحب أن یکون تلماذا لک.
مرد شامی میگوید: آیا میتوانم از شیعیان و شاگردان شما باشم تا از علم شما استفاده کنم؟ حضرت به هشام بن حکم میفرماید که او را آموزش بده....
اگر دیده باشید، بعد از بازی فوتبال، مربی فیلم بازی را برای بازیکنان نمایش میدهد و عیوب و اشتباهات و نقطه ضعف و قوّت افراد را ذکر میکند. امام صادق (علیه السلام) هم بعد از مناظره، به تک تک شاگردانش تذکر میدهد که در فلانجا اشتباه کردی و باید این کار را میکردی و وقتی به هشام میرسد، این تعبیر را دارد:
یا هشام!... مثلک فلیکلم الناس، إتق الزلة و الشفاعة من ورایک.
مانند تو باید با اینها مناظره کند. برو جلو که دعای خیر ما پشت سر توست.
خدا میداند که وقتی انسان این را میخواند، میخواهد بال در بیاورد و اشک شوق از چشمش سرازیر شود.
این روش ائمه (علیهم السلام) بوده است.
إن شاء الله در جلساتی آتی، برای بیان روشهایی که در پاسخگویی به شبهات و آداب مناظره به ذهنمان میرسد، در خدمتتان هستیم.
=««« و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته »»»
دکتر سید محمد حسینی قزوینی
موسسه حضرت ولیعصر(عج)