دلم برای علی (علیه السلام) میسوزد!
حتما شنیدهاید که بعضیها! میگویند کلمه «مولا» در حدیث غدیر که پیامبر فرمود «مَن کُنت مَولاهُ فَهذا علیٌ مَولاهُ» به معنای دوستی است نه به معنای ولایت و سرپرستی و سزاواری.
شاید فکر کنید و با خود بگویید: خُب آنان تقصیر ندارند، این کلمه دو معنا دارد و آنها فکر کردهاند که منظور پیامبر معنای دوستی کلمه را اراده کرده...
اما میخواهم برایتان با تعریف یک خاطره، روشن کنم که:
اولاً: آنها خوب میدانستند که پیامبر علی را منصوب به ولایت کرده نه دوستی و منظورش از مولا، سروری است نه چیز دیگر.
ثانیاً: خیلیها که بعدها حتی شاید زیر اصل ماجرای غدیر هم زدند و انواع و اقسام تشکیکها و تفسیرها برایش کردند، همانها بارها و بارها بر صدق آن و بر روشنی معنا و مراد آن اعتراف کرده بودند و تأیید نمودن بودند.
من وقتی گذرم بر این روزهای سرد و تاریک تاریخ میافتد، چقدر دلم میگیرد و چقدر دلم برای علی و زن و فرزندش (علیهم السلام) میسوزد.
با خود مدام در این فکرم که مگر علی چه هیزم تری جز نیکی به آنها فروخته بود که اینچنین زیر همه چیز زدند و بر سرش و بر سر همسر و فرزندانش آنچه آوردند که نباید!
من چقدر دلم میسوزد!...
روزگار عثمان؛ مدینه؛ مسجد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) (۱)
حمویی در فراید السمطین، سمط ۱، باب ۵۸ (۱/۳۱۹/۲۵۱)، به سندش از سلیم پسر قیس هلالی کوفی نقل کند که او گفت:
در روزگار خلافت عثمان، گروهی بیش از دویست نفر از مهاجران و انصار، در مدینه، در مسجد فرستاده خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته بودند، از جمله: علی پسر ابوطالب، سعد پسر ابو وقاص، عبدالرحمن پسر عوف، طلحه، زبیر، مقداد، هاشم پسر عتبه، عبدالله پسر عمر، حسن، حسین، عبدالله پسر عباس، محمد پسر ابوبکر، عبدالله پسر جعفر، و از انصار: ابی پسر کعب، زید پسر ثابت و... و... هر یک از فضایل قوم و قبیله و خاندان خویش سخن میگفتند.
- علی پسر ابوطالب خاموش بود، او و هیچ یک از خاندانش سخنی نمیگفتند.
- جمع حاضر به او رو کردند و گفتند: ای ابوالحسن! چرا سخنی نمیگویی؟!
- فرمود: «... شما را به خدا سوگند میدهم، آیا میدانید آن هنگام که این آیه: «ای کسانی که ایمان آوردید! خدا را فرمان برید و فرستاده را فرمان برید و صاحبان امرتان را...»(۲) و این آیه: «ولی شما تنها خدا و فرستاده او و کسانی که ایمان آوردند، کسانی که نماز را پای میدارند...»(۳) و این آیه: «... و جز خدا و فرستادهاش و مومنان را هم راز نگیرند...»(۴) نازل شد، مردم گفتند: ای فرستاده خدا! آیا این آیات ویژه برخی مومنان است یا شامل همهشان میشود؟
خداوند به پیامبرش(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود تا والیان امرشان را بر آنان بشناساند و با انتصاب من در غدیرخم برای مردم، ولایت را برایشان مانند نماز و زکات و حجشان روشن نماید. آنگاه خطبه خواند و فرمود: ای مردم! هان که خداوند مرا به رسالتی فرستاد که بر من گران آمد و باور داشتم که مردم مرا تکذیب کنند، تا که تهدیدم کرد که آن پیام را برسانم یا که مرا کیفر کند.
سپس فرمود که ندای نماز جماعت دهند. سپس خطبه خواند و فرمود: «ای مردم! آیا میدانید که خداوند مولای من است و من مولای مومنانم، و من به آنان از خودشان سزاوارترم؟»
گفتند: آری ای فرستاده خدا. فرمود: برخیز ای علی. [و من] برخاستم. [آنگاه] فرمود: هر که من مولای اویم، علی مولای اوست. خدایا! دوست بدار هر که او را دوست دارد و دشمن باش با هر که او را دشمن دارد.
سلمان برخاست و گفت: ای فرستاده خدا! چگونه ولایتی؟
فرمود: ولایتی چون ولایت من، هر که را به او از خودش سزاوارترم، علی به او از خودش سزاوارتر است.
خداوند این آیه را نازل فرمود: « امروز آیینتان را برایتان کامل کردم...»
فرستاده خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) تکبیر گفت و فرمود: الله اکبر که پایان نبوتم و پایان دین خدا، ولایت علی پس از من است.
ابوبکر و عمر برخاستند و گفتند: ای فرستاده خدا! این آیات ویژه علی است؟
فرمود: آری! درباره او و درباره اوصیایم تا روز رستخیز است.
گفتند: ای فرستاده خدا! برای ما معرفیشان کن.
فرمود: علی برادرم و وزیرم و وارثم و وصیام و جانشینم در میان امتم و ولی هر مومنی پس از من است. سپس فرزندم حسن، سپس فرزندم حسین، سپس نه فرزند از پسران حسین، یکی پس از دیگری. قرآن با آنان است و آنان با قرآن هستند. از قرآن جدا نشوند و قرآن از آنان جدا نشود تا در کنار حوض بر من در آیند».
[وقتی کلام علی علیه السلام به اینجا رسید تمام حاضران در مسجد اعتراف کردند و]
- همگی گفتند: آری! راستا که آن را شنیدیم و آن گونه که گفتی گواه بودیم و... و....
این حدیثی است که حمویی نقل کرده است. همین حدیث در کتاب سلیم ۲/۶۳۶/۱۱، با اندکی اختلاف آمده است.
۱- خلاصه الغدیر، ص ۲۱۳، برگزیده و ترجمهی دکتر محمود رضا افتخارزاده
۲- نسأ ۵۹
۳- مایده ۵۵
۴- توبه ۱۶
منبع خبر: تبیان
حسین عسگری
سایت شیعه نیوز