ظهور ابن تیمیه با جنگهای صلیبی مسیحیان علیه مسلمانان و هجوم مغولها به سرزمینهای اسلامی همراه بود. در چنین زمان حساسی ابنتیمیه دست به نشر افکار خود زد و شکافی تازه در امت اسلامی ایجاد کرد.
احمد بن عبد الحلیم معروف به ابن تیمیه از علمای حنبلی که در 728 ه.ق در گذشت.
به واسطه اختلاف و انحرافات عقاید و آرای با معتقدات عموم فرقههای اسلامی پیوسته مورد مخالفت علما اعم از شیعه و سنّی قرار گرفت. به عقیده محققین عقاید ابن تیمیه بعدها اساس اعتقادات وهابیان گردید. غایله ابن تیمیه با مرگ او در سال 728 ه ق در زندان شام فروکش کرد. اگر چه شاگرد معروف او «ابن القیم» به ترویج افکار استاد خود پرداخت ولی دیگر اثری از افکار و آراء او باقی نماند. ولی آن گاه که فرزند «عبد الوهاب» تحت تأثیر افکار ابن تیمیه قرار گرفت و آل سعود برای تحکیم پایههای امارت خود در منطقه نجد به حمایت از او برخاستند بار دیگر عقاید موروثی از ابن تیمیه در نزد مردم نجد جوانه زد و به دنبال تعصبهای خشک و متأسفانه به نام توحید سیل خون تحت عنوان جهاد با کافران و مشرکان به راه افتاد و هزاران مرد و زن و کودک مسلمان قربانی فرقه جدید در جامعه مسلمین شد.
حرمین شریفین در قبضه این گروه در آمد و نجدیهای وهابی بر اثر سازش با بریتانیا و دیگر ابرقدرتهای وقت بر اساس متلاشی شدن امپراطوری عثمانی و تقسیم کشورهای عربی میان ابر قدرتها بر مکه و مدینه و آثار اسلامی دست یافتند و تلاش کردند آثار و قبور و بیوت اولیای الهی را ویران کنند. علمای شیعه در نقد آراء عبد الوهاب دوشادوش علمای اهل سنت کوششهای فراوانی انجام دادند.
تقیالدین احمدبن عبدالحلیم معروف به «ابنتیمیه» کسی است که افکار وهابیان از او سرچشمه گرفته و در حقیقت وی را مؤسس مذهب خود میدانند اگر چه در ظاهر این مطلب را اظهار نکرده و خود را سلفی مینامند.
او سال 661 ه. ق. در شهر حرّان و در خانوادهای متولد شد که اعضای آن بیش از یک قرن پرچمدار مذهب حنبلی بودند. شش سال بعد به خاطر حمله تاتارها همراه خانواده به دمشق رفت. در آنجا برای پدرش موقعیت تدریس در مسجد جامع دمشق فراهم شد. ابنتیمیه ابتدا نزد پدر و سپس سایر اساتید مشغول تحصیل شد. آخرین استادش شرفالدین احمدبن نعمه مقدسی بود که به وی اجازه فتوا داد. بعد از وفات پدر بر کرسی تدریس در مسجد جامع دمشق نشست و به خاطر کج سلیقگی و انحرافی که داشت به مخالفت با عقاید رایج مسلمین و مذاهب رایج آن زمان برخاست. فتواها و نظرات اعتقادی و فقهیاش از قبیل تجسیم حرام بودن زیارت قبور اولیا استغاثه به ارواح اولیای خدا شفاعت توسل و... برای او مشکل ساز شد.
علمای عصرش به مخالفت با افکار و عقایدش برخاستند و از نشر آن ممانعت کردند.مجلسی با حضور قضات در قصر حاکم دمشق برگزار شد پس از محکومیت او را به زندان معروف «قلعة الجبل» مصر فرستادند. دو سال بعد آزاد شد در مصر ماند و دست از افکار خود برنداشت.سال 707 ه. ق. باز هم به جهت نشر افکارش از او شکایت شد با حکم قاضی دوباره به زندان رفت ولی بعد از یک سال آزاد شد. سال 709 ه. ق. به اسکندریه تبعید گردید هشت ماه بعد با تغییر اوضاع به قاهره بازگشت.ابنتیمیه سال 712 ه. ق. راهی شام شد. سال 718 ه. ق در شام کرسی تدریس و افتاء را بر عهده گرفت و دوباره فتاوا و عقاید نادرست خود را مطرح نمود. خبر به علما قضات و دستگاه حاکم رسید پنج ماه در قلعهای حبسش کردند. پس از آزادی تا سال 726 ه. ق. به تدریس ادامه داد تا این که باز هم به خاطر اصرار بر افکار خود و نشر آن در همان قلعه زندانی و از نوشتن و مطالعه منع شد. وی در سال 728 ه. ق. در آن قلعه از دنیا رفت در حالیکه پنج ماه قبل از مرگ از دوات و کاغذ محروم شده بود.
یکی از شاگردان مهم ابنتیمیه که به ترویج افکار او پرداخت ابنقیم جوزیه بود. او در سال 691 ه. ق. متولد شد و در سال 712 ه. ق. با ابنتیمیه ارتباط پیدا کرد و فقه را نزد او آموخت. وی که در تمام مسائل مقلد کورکورانه ابنتیمیه بود مذهب استادش را یاری و افکار او را در کتابهایش تأیید کرد. به علاوه آن افکار و عقاید را در قالب برهان و استدلال در آورد. در عصر ابنتیمیه از عقاید باطلش توبه داده شد با او به زندان رفت ولی بعد از مرگ استادش از زندان آزاد شد.
عصر ظهور ابن تیمیه با جنگهای صلیبی مسیحیان بر ضد مسلمانان و هجوم مغولها به سرزمینهای اسلامی همراه بود. در چنین زمان حساسی ابنتیمیه مؤسس اندیشههای وهابیت دست به نشر افکار خود زد و شکافی تازه در امت اسلامی ایجاد کرد. با وجود آن که خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و متفرق و پراکنده نگردید». « آل عمران: 103» ودر جای دیگر نیز میفرماید: «همانا مؤمنین برادر یکدیگرند». « حجرات: 10» و پیامبر صلی الله علیه و آله هم بین مسلمانان عقد اخوت بست اما ابنتیمیه به این سفارشها توجهی نکرد و در آن زمان که مسلمانان احتیاج مبرمی به اتحاد و یکپارچگی داشتند با مریدانی که پیدا کرده بود سبب ایجاد اختلاف بین مسلمین گشت.
هم اکنون نیز که جهان اسلام به وحدت و یکپارچگی نیاز دارد پیروان وهابیت و گروههای افراطی نقش مشابهی را ایفا کرده و با کشتار مسلمین و شیعیان اتحاد اسلامی را نشانه رفته اند.
اگر چه افکار باطل وی در منطقه شامات- که مهد علم و دانش بود- با انتقاد و اعتراض علمای مذاهب مختلف مواجه و باعث انزوای او گردید و افکار و عقایدش به بوته فراموشی سپرده شد ولی در قرن 12 ه. ق. این افکار در منطقه نجد عربستان که عاری از تمدن و فاقد فرهنگ بود دوباره منتشر شد و پس از آن توسط قدرت سعودی و با پشتیبانی قدرتهای استعمارگر گسترش یافت. طرح مجدد افکار ابنتیمیه توسط محمد بن عبدالوهاب در بدترین شرایط تاریخی و زمانی صورت گرفت که امت اسلامی از چهار سو مورد هجوم استعمارگران صلیبی یعنی انگلیسیها، فرانسویها، روسهای تزاری و حتی آمریکاییها قرار داشت و بیش از هر زمان نیاز به وحدت کلمه داشت.
پیروان ابن تیمیه و یارانش او را «شیخ الاسلام» نامیدند. تا به دیگران وانمود کنند برای او مثل و مانندی در تاریخ اسلام دیده نشده ولی با مراجعه به نوشتههای او در زمینههای تفسیر حدیث و اقوال متکلمین پی میبریم نه تنها متخصص و اهل خبره نبوده بلکه یا نسبت به مسائل جاهل بوده یا اهل دشمنی و نیرنگ.
ر.ک:
1- نقدی بر افکار ابن تیمیه علی اصغر رضوانی نشر مشعر
2- آیین وهابیت استاد جعفر سبحانی انتشارات دار القرآن
3- فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام استاد جعفر سبحانینشر مشعر
فتواها و نظرات اعتقادی و فقهی ابن تیمیه از قبیل تجسیم حرام بودن زیارت قبور اولیا استغاثه به ارواح اولیای خدا شفاعت توسل و... اوج بی دقتی و انحراف و تعصب را بازگو میسازد.
خبرگزاری شبستان: تقیالدین احمدبن عبدالحلیم معروف به «ابنتیمیه» کسی است که افکار وهابیان از او سرچشمه گرفته و در حقیقت وی را مؤسس مذهب خود میدانند.
او سال 661 ه. ق. در شهر حرّان و در خانوادهای متولد شد که اعضای آن بیش از یک قرن پرچمدار مذهب حنبلی بودند. شش سال بعد به خاطر حمله تاتارها همراه خانواده به دمشق رفت. در آنجا برای پدرش موقعیت تدریس در مسجد جامع دمشق فراهم شد. ابنتیمیه ابتدا نزد پدر و سپس سایر اساتید مشغول تحصیل شد. آخرین استادش شرفالدین احمدبن نعمه مقدسی بود که به وی اجازه فتوا داد. بعد از وفات پدر بر کرسی تدریس در مسجد جامع دمشق نشست و به خاطر کج سلیقگی و انحرافی که داشت به مخالفت با عقاید رایج مسلمین و مذاهب رایج آن زمان برخاست. فتواها و نظرات اعتقادی و فقهیاش از قبیل تجسیم حرام بودن زیارت قبور اولیا استغاثه به ارواح اولیای خدا شفاعت توسل و... برای او مشکل ساز شد.علمای عصرش به مخالفت با افکار و عقایدش برخاستند و از نشر آن ممانعت کردند.
در ادامه به برخی از اراء منحرفه و فتاوای ابن تیمیه اشاره میشود:
1- نماز خواندن در کنار قبور مشروع نیست. همچنین رفتن به مشاهد مشرّفه جهت عبادت در کنار آنها از قبیل نماز اعتکاف استغاثه ابتهال و قرایت قرآن مشروع نیست بلکه باطل است. « مجموعة الرسایل والمسائل ج 1 ص 60»
2- تمام احادیث مربوط به زیارت قبر پیامبر ضعیف بلکه دروغ است. « التوسل والوسیله ص 156»
3- اگر کسی به شخصی که از دنیا رفته بگوید مرا دریاب کمکم کن شفاعتم کن مرا بر دشمنم پیروز گردان و امثال این درخواستها که تنها خدا بر آن قدرت دارد از اقسام شرک است. اگر چنین گوید باید توبه کند وگرنه کشتنش واجب است. « زیارة القبور ص 17 و 18»
4- اعیاد شریعتی از شرایع است که در آن باید از دستورها متابعت نمود نه آنکه بدعتگذاری کرد. این عمل همانند اعمال مسیحیان است که حوادث مربوط به حضرت عیسی را عید میگیرند. « اقتضاء الصراط المستقیم ص 293 و 295»
5- آن چه در قرآن و سنت ثابت شده و اجماع پیشینیان بر آن است حق میباشد. حال اگر از این امر لازم آید خداوند به جسمیت وصف شود اشکالی ندارد. زیرا لازمه حق نیز حق است. « الفتاوی ج 5 ص 192.».....
در آراء ابت تیمیه تناقضاتی فراوان دیده میشود که در ادامه به برخی اشاره میشود. روحیه تعصب گونه در اراء ابن تیمیه موج میزند:
1- در باب فضایل عمر به کتاب ترمذی استناد میکند.ولی هنگامی که به روایات فضایل علی علیه السلام میرسد میگوید: «ترمذی احادیثی در فضایل علی ذکر کرده که بسیاری از آنها ضعیف است». « منهاج السنه ج 7 ص 178.»
2- به احادیث احمدبن حنبل در کتاب «المسند» زیاد احتجاج میکند. ولی وقتی مشاهده میکند شیعه امامیه به برخی احادیث آن احتجاج میکنند میگوید: «گاهی امام احمد و اسحاق و دیگران احادیثی نقل میکنند که نزد خودشان ضعیف است». « همان ص 53»
و جایی دیگر میگوید: «هر چه را احمد در مسند و غیر مسند نقل کرده نزدش حجت نیست». « منهاج السنه ج 7 ص 96» در نتیجه باید گفت آنچه موافق با هوای نفس ابنتیمیه است حجت بوده و آن چه مخالف هوای نفس اوست ضعیف یا جعلی است.
به دیگر بیان ملاک در صحت شخص ابن تیمیه است هر چه او استنیاط کند صحیح است و به مراد مولف توجهی ندارد.
3- در مواردی که رأی و نظرش موافق شهرستانی است به کلامش اعتماد میکند. ولی هر جا مطلبی از او مشاهده میکند که موافق نظرش نیست یا مایه تقویت شیعه است میگوید: «شهرستانی خبرویت ندارد». « همان ج 6 ص 300 و 305 و 319 و 326 و 362»
4- از تفسیر طبری ابن ابی حاتم و بغوی به جهت نقل روایاتی که موافق نظریات اوست تمجید میکند. اما وقتی شیعه به روایات آنان استدلال میکند میگوید: «مجرد نقل یکی از این افراد دلیل بر صحت روایت نمیشود. بلکه اینکتب جمع کننده چاق و لاغر و جعلی و دروغی است». « منهاج السنه ج 7 ص 299.»
ابن تیمیه در معرفی خداوند آراء بسیار ضعیفی را ارائه کرد و در مواجه با قران و احادیث اگر خوش بینانه بنگریم کمال بی دقتی را از خود نشان دارد از جمله انکه:
1) ابن تیمیه آیات صفات را تفسیر جسمانی کرده و نسبت به آیاتی که ذات خداوند را از جسمانیت منزه ساخته بیاعتنایی کرده که این روش اهل حدیث و مشبهه و حشویه است.
2) معتقد است آیات متشابه در قرآن وجود ندارد و مدعی است تمام آیات قرآن محکمات است و تشابه امری است نسبی « تفسیر ابن تیمیه معروف به تفسیر کبیر ج 1 ص 253.» در حالیکه در قرآن به تصریح آمده: «او کسی است که این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کرد که قسمتی از آن آیات محکم (/ صریح و روشن) است که اساس این کتاب میباشد و قسمتی از آن متشابه است...». « آل عمران: 7.»
3) تفسیر بخشی از آیات قرآن کریم با احادیث ضعیفالسند و اسراییلیات همانند تفسیر آیات 189 تا 190 سوره اعراف با قصّه اسراییلی و قبیحی که در شأن حضرت آدم و حوا نیست. « الوافی بالوفیات صفدی ج 7 ص 20 تفسیر قرطبی ج 7 ص 338.»
4) اعتماد بر تفاسیر دربردارنده احادیث ضعیفالسند و اسراییلیات و رها کردن تفاسیر ارزشمندی که آرای مخالف اعتقاد او در تجسیم و تشبیه را نقل کردهاند چون تفسیر طبری یا این که آراء و اعتقادات شیعه دوازده امامی را ذکر کردهاند مثل تفسیر کشاف. « مقدمه کتاب اصول التفسیر ابن تیمیه.»
از جمله انحرافات ابن تیمیه که بعد از او از سوی وهابیت دنبال شد و هم اکنون نیز گروههای افراطی اعم از طالبان و گروههای حمایت شده از سوی عربستان سعودی به جان و ناموس مسلیم حمله میکینند توسعه در عنوان شرک است.
در اطلاق عنوان شرک بر مخالفین خود در عقیده و رأی بسیار بیپروا بوده از جمله میگوید:
1) بنای بر اهل قبور از اعمال مشرکین است. « منهاج السنه ج 1 ص 474.»
2) اگر کسی بگوید از پیامبر به جهت نزدیکی به خدا میخواهم شفیع من در این امور باشد این از کارهای مشرکان است. « زیارة القبور ص 156»
3) اگر کسی به شخصی که از دنیا رفته بگوید: مرا دریاب کمکم کن شفاعتم نما مرا بر دشمنم پیروز گردان و امثال آن که تنها خدا بر آن قادر است اینها از اقسام شرک است. « الهدایة السنیة ص 40.» اگر کسی چنین گوید باید توبه کند و گرنه کشتنش واجب است. « زیارة القبور ص 17 و 18»
دیگر انحراف ابن تیمیه توسعه در عنوان بدعت بود که با این نگرش زمینه برای انحرافات بعدی و تجاوز به جان و ناموس مسلیم را فراهم آورد. وی هر گونه نوآوری در دین را بدعت دانسته و آن را به ضلالت نسبت میدهد و میگوید:
1) گنبد و بارگاهی که بر قبر صالحین و انبیا از اهل بیت و عامه بنا شده از بدعتهای حرامی است که در دین اسلام وارد شده. « منهاج السنه ج 2 ص 435- 437»
2) اعیاد شریعتی از شرایع است که در آن باید از دستورات متابعت نمود نه آنکه بدعت گزاری کرد و این عمل همانند اعمال مسیحیان است که حوادث عیسی را عید میگیرند. « اقتضاء الصراط المستقیم ص 293- 295 »
روحیه تعصب گونه و مغرضانه وی به ائمه اطهار باعث شد بسیاری از احادیث موثق و متواتر را جعلی بداند از جمله انکه:
روایاتی را که مخالف عقاید و آرای اوست بدون بررسی سند جعلی دانسته و میگوید: «حدیث» (هو ولیّ کل مؤمن بعدی) او- حضرت علی علیه السلام- سرپرست هر مؤمنی بعد از من است. یک حدیث دروغ بر رسول خداست. بلکه او در حیات و مماتش ولی هر مؤمنی است و هر مؤمنی نیز ولی او در زمان حیات و ممات است». « منهاج السنه ج 4 ص 104»
در حالیکه بسیاری از علمای عامه چون ترمذی نسایی ابنحیان حاکم نیشابوری طیالسی احمدبن حنبل و دیگران از طریق جعفربن سلیمان این حدیث را نقل کردهاند. « ر. ک: سلسلة الاحادیث الصحیحة البانی ج 5 ص 261»
وی برای تایید ارای خود از بهتان زدن و نسبت دروغ به مخالفان ابا ندارد یا انکه با خوش بینی باید گفت اراء بسیار ضعیف و خلاف واقع و عدم دقت علمی را ارائه میدهد:
وی میگوید: 1: «رافضه (شیعیان) نماز جمعه به جای نمیآورند. نه پشت سر اصحابشان و نه غیر اصحابشان و تنها پشت سر معصوم نماز میگذارند. حال آنکه شخص معصوم نزد آنها نیست. « منهاج السنه ج 5 ص 175»
2: اعتنایی به حفظ قرآن شناخت معانی و تفسیر آن و نیز حدیث رسول خدا و شناخت صحیح آن از باطل و بحث از معانی حدیث ندارند. « همان ص 163»
3: سایر حماقتهای شیعه این است که کراهت دارند سخن به لفظ ده بگویند یا کاری انجام دهند که به تعداد ده باشد. چون با خوبان صحابه- یعنی همان ده نفری که پیامبر بشارت بهشت به آنها داده- دشمن هستند». «1»
این تهمتها احتیاج به پاسخ ندارد. هر کس با شیعیان معاشرت داشته باشد به بیپایه و اساس بودن این حرفها پی میبرد.
ر.ک:
1- نقدی بر افکار ابن تیمیه علی اصغر رضوانی نشر مشعر
2- آیین وهابیت استاد جعفر سبحانی انتشارات دار القرآن
تقی الدین احمدبن عبدالحلیم معروف به «ابنتیمیه» کسی است که افکار وهابیان از او سرچشمه گرفته و در حقیقت وی را مؤسس مذهب وهابیت میتوان نامید.
او سال 661 ه. ق. در شهر حرّان و در خانوادهای متولد شد که اعضای آن بیش از یک قرن پرچمدار مذهب حنبلی بودند. شش سال بعد به خاطر حمله تاتارها همراه خانواده به دمشق رفت. در آنجا برای پدرش موقعیت تدریس در مسجد جامع دمشق فراهم شد. ابنتیمیه ابتدا نزد پدر و سپس سایر اساتید مشغول تحصیل شد. بعد از وفات پدر بر کرسی تدریس در مسجد جامع دمشق نشست و به خاطر کج سلیقگی و انحرافی که داشت به مخالفت با عقاید رایج مسلمین و مذاهب رایج آن زمان برخاستعلمای عصرش به مخالفت با افکار و عقایدش برخاستند و از نشر آن ممانعت کردند.
دشمنی با اهل بیت علیهم السلام و تعصب به وضوح در اراء ابن تیمیه یافت میشود. از کتابهای ابنتیمیه به خصوص منهاج السنة میتوان به میزان دشمنی او با اهل بیت علیهم السلام پیبرد. جهت اثبات این مطلب نمونههایی ذکر میگردد:
1- مخالفت با نزول آیه مباهله در شأن اهل بیت علیهم السلام. وی از جهاتی با نزول آیه مباهله در شأن اهل بیتمخالفت کرده و بر فرض نزول آن را فضیلتی برای ایشان نمیداند.
2- توجیه آیه تطهیر. ابنتیمیه: «پیامبر دعا کرد خداوند رجس و پلیدی را از آنان دور ساخته و پاکشان گرداند و این دلالت بر عصمت ندارد...». « منهاج السنه ج 3 ص 4»
پاسخ: پیامبر مستجاب الدعوه است اگر دعا کرده و اجابت شده فایده دعا استمرار تطهیر در آینده است.
همچنین مطابق برخی از روایات دعای پیامبر بعد از نزول آیه تطهیر بوده. روایات مذکور در مسند احمد آمده. « مسند احمد ج 6 ص 292»
3- مخالفت با شأن نزول آیه انذار
ابنتیمیه: «کلام (انا المنذر وبک یا علی یهتدی المتهدون) از پیامبر نیست چون ظاهر قول این است که هدایت فقط توسط علی است نه پیامبر و هیچ مسلمانی چنین سخنی نمیگوید. «1» خدا محمد را هادی قرار داده و فرموده: «إِنَّکَ لَتَهْدِی إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» « شوری: 52» چگونه شما کسی را هادی قرار میدهید که در قرآن به چنین صفتی توصیف نشده». « منهاج السنة ج 7 ص 139- 143»
پاسخ: پیامبر صلی الله علیه و آله هادیعلی علیه السلام وهمهامتدرزمان حیات خود میباشد ولی علی علیه السلام هادی امت بعد از حیات رسول خداست. این صریح حدیث صحیح السند است که پیامبر فرمود: «بک یهتدی المهتدون من بعدی». با کمال تأسف ابنتیمیه کلمه «بعدی» را یا ندیده یا از آن تجاهل کرده.
4- تضعیف دلالت آیه ولایت
ابنتیمیه: «بین وِلایت و وَلایت تفاوت است. ولایتی که در این نصوص آمده ضد عداوت است که به فتح واو است نه به کسر واو که به معنای امارت است. این افراد نادان بین وَلایت و وِلایت تفاوتی نمینهند. لفظ ولی و ولایت غیر از لفظ والی است. چون آیه درباره ولایت تمام مؤمنان است و همه مؤمنان ولایت به معنای امارت را ندارند. پس ولایت به معنای امارت نیست». « منهاج السنه ج 4 ص 5 و 6»
پاسخ: برخی دانشمندان لغت تفاوتی بین معنای وِلایت و وَلایت نمینهند.
مانند فیومی سیبویه زجاج و فرّاء.فرّاء میگوید: «ولایت را به فتح واو و کسر واو در هر دو معنای دوستی و سرپرستی شنیدهایم». « لسان العرب ج 15 ص 407» متبادر از لفظ «ولیّ» همان معنای سرپرستی است هر چند به کمک قراین باشد. این آیه تنها مربوط به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام است وروایات متواتر بر این مطلب دلالت دارد و هرگز ارتباطی به تمام مؤمنان ندارد تا به این جهت در معنای ولایت تصرف کنیم که شامل همه مؤمنان شود.
ابن تیمیه بدون توجه به ادبیات و شان روایات با دیدی سطحی سعی کرد واژه ها را مناسب با پیش فرضهای خود معنا کند حال انکه باید به شان و منزلت و مراد گوینده توجه داشت.اینگونه برداشتها چیزی جز تفسیر به راء و ارائه قرایتی افراطی بدون ملاک نیست.
5- تضعیف حدیث غدیر
ابنتیمیه: «حدیث (من کُنت مولاه فَعَلیّ مولاه) در صحاح وجود ندارد. ولی علما آن را نقل کردهاند و مردم در صحت آن اختلاف دارند. از بخاری ابراهیم حربی و عدهای از اهل حدیث نقل شده که آنان در این حدیث طعن وارد کرده و آن را تضعیف کردهاند...». « منهاج السنه ج 7 ص 319»
پاسخ: ترمذی این حدیث را در صحیح خود نقل نموده و آن را صحیح دانسته کسی را نمیشناسیم که در این حدیث نزاع کرده باشد اگر کسی بود ابنتیمیه نام میبرد.
کار ابنتیمیه در تضعیف این حدیث و احادیث دیگری که در مدح اهل بیت علیهم السلام به خصوص علیبن ابیطالب علیه السلام وارد شده به جایی رسیده که حتی ناصرالدین البانی- که از اتباع او در مسائل اعتقادی است- تصریح کرده وی در تضعیف احادیث سرعت داشته بدون آن که طرق آن را مورد بررسی قرار دهد. « سلسلة الاحادیث الصحیحة ح 1750» در حقیقت ابنتیمیه به خاطر دشمنی با شیعه و اهل بیت علیهم السلام در صدد تضعیف بدون دلیل تمام احادیث فضایل و مقامات اهل بیت علیهم السلام و در رأس آنان امام علی علیه السلام بر آمده است.
6- تکذیب ذیل حدیث غدیر
ابنتیمیه: «جمله (اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله) از نظر تمام آگاهان به حدیث دروغ است» « منهاج السنه ج 7 ص 55.»
پاسخ: چگونه ابنتیمیه چنین ادعایی کرده در حالی که بسیاری از بزرگان حدیث از اهل سنّت مثل احمدبن حنبل نسایی ابن ابی شیبه طبرانی حاکم نیشابوری و... آن را نقل کردهاند. آیا اینان از محدثین اهل سنت نیستند و به پیامبر دروغ نسبت دادهاند. به علاوه بزرگانی چون ابنحبان حاکم نیشابوری و ضیاء مقدسی با سند صحیح این ذیل را نقل یا تصریح به صحت آن نمودهاند.
ناصرالدین البانی هم حدیث غدیر را با ذیلش در کتاب «سلسلة الاحادیث الصحیحه» آورده و آن را از طرق مختلف تصحیح نموده و در آخر میگوید: «شیخ الاسلام ابنتیمیه ذیل حدیث غدیر را تضعیف و گمان نموده دروغ است. این مبالغات او در نتیجه تسریعش در تضعیف احادیث پدید آمده قبل از آنکه طرق آن را جمع کرده و در آنها دقت نظر کند». « سلسلة الاحادیث الصحیحه ج 4 ص 346.»
ابن حجر نیز در «لسان المیزان» در ترجمه ابنمطهر حلی میگوید: «ابن تیمیّه در رد احادیثی که ابن مطهر نقل کرده بسیار بر آنها حمله میکند. ولی در ردیه خود بر احادیث بسیاری از احادیث خوب را که در حال نوشتن کتابش به یاد نداشته رد نموده. زیرا به جهت گستردگی محفوظاتش تنها به آنچه در سینه داشته اتکا کرده. حال آنکه انسان فراموش کار است». « لسان المیزان ج 6 ص 319.»
7- تکذیب حدیث «مواخاة»
ابنتیمیه: «احادیث مواخاة و عقد اخوت بین علی و پیامبر جعلی است. پیامبر با هیچکس پیوند برادری نبسته و همچنین بین هیچ مهاجری با مهاجر دیگر و بین ابوبکر و عمر و بین هیچ انصاری با انصاری دیگر عقد اخوت نبسته است». « منهاج السنه ج 7 ص 359- 361.»
پاسخ: با مراجعه به کتابهای اهل سنت به دروغ بودن ادعایابنتیمیه پیمیبریم. ترمذی نسایی ابن عساکر احمدبن حنبل حاکم نیشابوری و متقی هندی به عقد اخوت بین پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام اشاره کردهاند. ابنتیمیه در تضعیف و نسبت جعل دادن به این احادیث تنها بوده.
چگونه ممکن است این حدیث را دروغ دانست و بزرگان اهل سنت را که در کتابهای روایی خود آن را ثبت کردهاند به نقل حدیث دروغ و جعلی متهم نمود. در حالیکه این افراد نزد اهل سنت از جلالت فوقالعادهای برخوردارند. همچنین برخی از بزرگان اهل سنت در مقابل ابنتیمیه ایستاده و تضعیف و ردّ او را جواب دادهاند.
8- تضعیف حدیث «عمار»
به صورت متواتر از پیامبر نقل شده که فرمود: «عمار را گروه ظالم خواهند کشت.»
ابنتیمیه: «در اینجا برای مردم اقوالی است از جمله آنان کسی است که در حدیث عمار اعتراض وارد کرده. « منهاج السنه ج 2 ص 204»برخی از افراد آن را تضعیف کردهاند.» « همان ص 208»
پاسخ: چرا ابنتیمیه ذکر نکرده چه کسانی این حدیث را تضعیف کردهاند چرا نام این افراد را ذکر نمیکند این حدیث ثابت و متواتر را 24 نفر از صحابه نقل کردهاند.
ابن تیمیه به واسطه انکه مخالف علی (علیه السلام) است و جنگهای ایشلان را به حق نمیداند مدعی شده است که این حدیث جعلی است. از رسول الله امده است که عمار را قوم ظالم خواهد کشت.
زمانی که پیامبر وارد یثرب شد و حکومت اسلامی را بنا نهاد بنا را بر بنای مسجد نهاد. عمار یاسر جوان و نیرومندی بود. گروهی از سادگی و اخلاص وی سوء استفاده میکردند و بیش از توان وی سنگ بر او حمل میکردند. عمار میگفت یک سنگ را برای خود و دیگری را به نیت پیامبر حمل میکنم. روزی پیامبر اکرم عمار را در حالی که سه سنگ را حمل میکرد مشاهده کرد. عمار سخن به گله گشود و گفت اصحاب قصد جان او را کرده اند. حضرت دست عمار را گرفت و گرد و غبار را از دوش او پاک کرد و گفت: انان قاتل شما نیستند تو را گروه ستمکار خواهد کشت.... (سره حلی ج2 ص 77-76) عمار سر انجام در جنگ صفین در رکاب مولای خود حضرت علی (علیه السلام) به دست هواداران معاویه به شهادت رسید. این حدیث پیامبر ان چنان نزد مسلمین شایع بود که عمار را محور حق میدانستند و حقانیت هر صنف را با عمار محک میزدند.
ابنتیمیه به جنگهای حضرت علی علیه السلام اعتراض نموده است. ابن حجر در شرح صحیح بخاری میگوید: «در این حدیث نشانهای از نشانههای نبوت و فضیلتی آشکار برای علی وعمار است ونیز ردّی بر افراد ناصبی که گمان کردهاند علی در جنگهایش بر حق نبوده. حدیث «عمار را گروه ظالم میکشد» بر این دلالت دارد که علی در آن جنگها بر حق بود زیرا اصحاب معاویه عمار را به قتل رساندند». « فتح الباری ج 13 ص 85 و 86»
9- ردّ حدیث ولایت
ابنتیمیه: «حدیث پیامبر خطاب به علی (تو سرپرست هر مؤمن بعد از من میباشی) از نظر تمام آگاهان حدیث جعلی و دروغ است». « منهاج السنه ج 3 ص 9»
پاسخ: این حدیث را ترمذی در «سنن» نسایی در «الخصایص» و احمدبن حنبل در «المسند» و «فضایل الصحابه» نقل کردهاند. ابن حبان آن را در صحیح خود نقل و تصحیح نموده. «4» حاکم نیشابوری بعد از نقل آن میگوید: «این حدیث صحیحی است که مطابق با شرط مسلم است. گر چه بخاری و مسلم آن را نقل نکردهاند». «5» ابن حجر نیز در «الاصابه» بعد از نسبت دادن آن به ترمذی میگوید: «سند آن قوی است». ناصرالدین البانی این حدیث شریف را در کتاب «سلسلة الاحادیث الصحیحه» (حدیث شماره 2223) نقل و تصحیح سند نموده. وی بعد از نقل برخی سندها میگوید: «این که شیخالاسلام ابنتیمیه جرأت انکار و تکذیب این حدیث را در «منهاج السنة» «7» داشته جای تعجب بسیار است. من علتی برای این تکذیب نمیبینم جز آنکه بگویم او در ردّ شیعه سرعت به خرج میداده و مبالغه داشته. خداوند از گناه ما و او بگذرد».....
ر.ک:
1- نقدی بر افکار ابن تیمیه علی اصغر رضوانی نشر مشعر
2- آیین وهابیت استاد جعفر سبحانی انتشارات دار القرآن
3- فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام استاد جعفر سبحانینشر مشعر
روح الله دارایی
//
سایت شبستان