در گفتگوهای بنی اسراییل

وَ لَمَّا وَقَعَ عَلَیْهِمُ الرِّجْزُ قالُوا یا مُوسَی ادْعُ لَنا رَبَّکَ بِما عَهِدَ عِنْدَکَ لَیِنْ کَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَکَ وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَکَ بَنی‏ إِسْراییل(الاعراف۱۳۴)
هنگامی که بر آن ها بلا نازل شد گفتند: ای موسی! پروردگارت را برای ما بخوان بخاطر عهدی که به تو سپرده است، اگر این بلا را از ما مرتفع سازی، قطعاً به تو ایمان می آوریم و بنی اسراییل را با تو می فرستیم.

***
محمد بن عبد الوهاب بنیان گذار فرقه وهابیت (همان ها که جز زبان قتل و انفجار و خون چیز دیگری نمی فهمند) می گوید:
کسی که بین خود و خداوند وسیله ای قرار دهد و از آن طلب شفاعت کند پس آن (واسطه ها) را پرستیده است و در عبادت شرک ورزیده است. 
به نظر او کار قوم بنی اسراییل شرک بوده است. ولی قرآن این عمل آنان را رد نمی کند.آن ها به حضرت موسی علیه السلام رجوع کردند و از ایشان خواستند که او از خدا بخواهد که بلا از ایشان دفع شود.یعنی حضرت موسی علیه السلام شفیع و یا شافع قوم خویش است.

حق با کیست؟ قرآن یا محمد بن عبدالوهاب و پیروان او؟

***
در کتاب لسان العرب(ج۷ ص ۱۷) نوشته اند:
شافع کسی است که چیزی برای غیر خود طلب می کند و آن غیر برای رسیدن به مطلوب خویش از وی (شافع) در خواست می کند.
راغب اصفهانی هم در کتاب معروف خود یعنی مفردات (ص۲۷۰) علاوه بر تعریف مذکورنوشته است:
شفاعت ... بیشتر در جایی استفاده می شود که شخص برتر و محترم تر به کسی بپیوندد که در رتبه از او پایین تر است.