جای اجتهاد بود؟!
در مقابل نصّ صریح آیات که به تبعیّت از فرمان نبی امر فرموده(آل عمران/۳۱، نساء/۵۹و۸۰، حشر/۷،)، سخن وی را وحی الهی میداند (نجم/۳و۴)و حجّیّت و مرجعیّت او را در رفع اختلافات رسما اعلام میدارد (نساء/ ۶۵، نحل/۳۹).
در مقابل دستور خالی از ابهام رسول مکرّم صلّیاللهعلیهوآله مبنی بر آوردن کتاب برای مکتوب کردن مستمسک قطعی هدایت (۱/).
در مقابل صراحت این نصوص،
آیا جایی برای اجتهاد باقی است؟
آیا این حق برای کسی باقی است که رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله را به زدن سخنی بی ارزش که بایست آن را واگذارد، متّهمنماید؟!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ـ هنگامی که رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله در بستر احتضار بود به اصحاب خود فرمود: «کتابی به من دهید تا برای شما نوشتهای بنویسم تا پس از من گمراهنشوید!» عمر گفت: « بیماری بر نبی غلبهکرده(یا به نقلی: این مرد هذیانمیگوید!) کتاب خدا نزد ماست، ما را کفایتمیکند!»
صحیح البخاری، ج ۱، ص ۳۶-۳۷-کتاب العلم
حدثنا یحیی بن سلیمان قال حدثنی ابن وهب قال أخبرنی یونس عن ابن شهاب عن عبید الله بن عبد الله عن ابن عباس قال: لما اشتد بالنبی صلی الله علیه وسلم وجعه قال: ایتونی بکتاب أکتب لکم کتاباً لا تضلوا بعده
قال عمر: إن النبی صلی الله علیه وسلم غلبه الوجع وعندنا کتاب الله حسبنا....
۱ـ صحیح البخاری، ج ۱، ص ۳۶-۳۷-کتاب العلم؛ ج ۳، ص ۱۱۵۵، باب إخراج الیهود من جزیرةالعرب ؛ ج ۵،ص ۱۳۷؛ ج ۷، ص ۹ ؛ ج۸، ص ۱۶۰ / صحیح مسلم، ج ۵، ص ۷۵/ مسند احمد - الإمام احمد بن حنبل - ج ۱ - ص ۳۲۴ – ۳۲۵/ الطبقات الکبری - محمد بن سعد - ج ۲ - ص ۲۴۴- ذکر الکتاب الذی اراد رسول الله ان یکتبه لامته فی مرضه الذی مات فیه/ إمتاع الأسماع - المقریزی - ج ۲ - ص ۱۳۲- خبر کتاب رسول الله عند موته/ - ج ۱۴ - ص ۴۴۶- ذکر اراده الرسول ان یکتب کتابا لاصحابه و قد اشتد به الوجع