بشارت مسیح به آمدن پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم
در قرآن مجید میخوانیم که حضرت مسیح به آمدن پیامبر پس از خود به نام «احمد» که پیامبر اسلام است گزارش داده است; آیا این جمله در اناجیل کنونی وجود دارد؟
پاسخ
آیه ای که در قرآن در این باره وارد شده است به قرار زیر میباشد:
«... وَ مُبَشِّراً بِرَسُول یَأتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ اَحْمَدُ فَلَمّا جاَهُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبین;..
و بشارت دهنده به رسولی که بعد از من میآید و نام او احمد است! هنگامی که او ]احمد[ با معجزات و دلایل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: این سحری آشکار است...»(۱)
محقّقان اسلامی میگویند بشارتی که این آیه از حضرت مسیح نقل میکند، در انجیل یوحنا در بابهای ۱۴ و ۱۵ و ۱۶ وارد شده است و حضرت مسیح به نقل انجیل «یوحنّا» از آمدن شخصی پس از خود به نام «فارقلیط» خبر داده است و قراین زیادی گواهی میدهد که مقصود از آن پیامبر اسلام میباشد و ما برای روشن شدن مطلب ناچاریم متون آیات را با تعیین باب و شماره از انجیل یاد شده نقل نماییم، اینک متون عبارات انجیل:
«اگر شما مرا دوست دارید، احکام مرا نگاه دارید و من از پدر خواهم خواست تا «فار قلیط» دیگری به شما بدهد، تا ابد با شما خواهد ماند. او روح حق و راستی است که جهان نمیتواند او را قبول کند: زیرا که او را نمیبیند و نمیشناسد، امّا شما را میشناسد، زیرا که نزد شما میماند و در شما خواهد بود».(۲)
«من این سخن ها را به شما گفته ام وقتی که با شما بودم، لکن آن «فارقلیط» که پدر او را به اسم من خواهد فرستاد، شما را هر چیز خواهد آموخت و هر چیز من به شما گفته ام به یاد شما خواهد آورد».(۳)
«حالا قبل از وقوع به شما خبر دادم تا وقتی که واقع گردد ایمان آورید.(۴)
«چون آن فارقلیط که من از جانب پدر به شما خواهم فرستاد، روح راستی که از اطرف پدر میآید او درباره من شهادت خواهد داد».(۵)
«راست میگویم که شما را مفید است که من بروم اگر من نروم آن فارقلیط نزد شما نخواهد آمد امّا اگر بروم او را نزد شما خواهم فرستاد و او چون بیاید جهانیان را به گناه و صدق و انصاف ملزم خواهد ساخت: به گناه، زیرا که بر من ایمان نمیآورند، به صدق زیرا که نزد پدر خود میروم، و شما مرا دیگر نمیبینید، به انصاف زیرا که بر رییس این جهان حکم جاری شده است و دیگر چیزهای بسیار دارم که به شما بگویم لیکن حالا نمیتوانید متحمّل شد، امّا چون او بیاید او شما را به تمامی راستی ارشاد خواهد داد زیرا که او از پیش خود سخن نخواهد گفت، بلکه هر آنچه میشنوند خواهد گفت. و شما را از آینده خبر خواهد داد و مرا تمجید خواهد نمود، زیرا که او آنچه از آن من است خواهد یافت و شما را خبر خواهد داد. هرچه از آنِ پدر است از من است از این جهت گفتم که آنچه از آن من است میگیرد و به شما خبر میدهد».(۶)
در این جا قراین روشنی داریم که گواهی میدهد مراد از فارقلیط پیامبری است که پس از مسیح میآید نه روح القدس:
- نخست باید توجّه کرد که از برخی از تواریخ مسیحی استفاده میشود که پیش از اسلام در میان علما و مفسّرین انجیل مسلّم بود که «فاقلیط» همان پیامبر موعود است; حتّی گروهی از این مطلب سوء استفاده کرده و خود را «فارقلیط» موعود معرّفی نموده اند.
مثلا: «منتسر» که مرد ریاضت کشی بود و در قرن دوّم میلادی میزیست، در سال ۱۸۷ در آسیای صغیر مدّعی رسالت گردیده و گفت: من همان فارقلیط هستم که عیسی از آمدن او خبر داده است و گروهی از وی پیروی کردند.(۷)
- از آثار و تواریخ مسلّم اسلامی کاملا استفاده میشود که سران سیاسی و روحانی جهان مسیحیّت در روزهای بعثت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)همگی در انتظار پیامبر موعود انجیل بودند، از این جهت هنگامی که سفیر پیامبر نامه او را به زمامدار حبشه داد، پس از خواندن نامه رو به سفیر کرد و گفت: من گواهی میدهم که او همان پیامبری است که اهل کتاب در انتظارش هستند و همان طور که حضرت موسی از نبوّت حضرت مسیح خبر داده، او نیز به نبوّت پیامبر آخر الزّمان بشارت داده و علایم و نشانههای او را معیّن کرده است.(۸)
وقتی نامه پیامبر به دست قیصر رسید و نامه را مطالعه کرد و درباره پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)تحقیقاتی به عمل آورد، در پاسخ نامه آن حضرت چنین نوشت: نامه شما را خواندم و از دعوت شما آگاه شدم، من میدانستم که پیامبری خواهد آمد، ولی گمان میکردم که این پیامبر از شام بر خواهد خاست....(۹)
از این نصوص تاریخی استفاده میشود که آنان در انتظار پیامبری بودند و چنین انتظاری بطور مسلّم ریشه انجیلی داشته است.
- امتیازاتی که حضرت مسیح برای «فارقلیط» قایل شده و شرایط و نتایجی که برای آمدن او شمرده است، این مطلب را قطعی میسازد که منظور از «فارقلیط» جز پیامبر موعود نخواهد بود و این علایم مانع از آن است که آن را به «روح القدس» تفسیر نماییم; توضیح این که:
الف- حضرت مسیح سخن خود را چنین آغاز کرد: «اگر شما مرا دوست دارید، احکام مرا نگاه دارید و من از پدرم خواهم خواست تا «فارقلیط» دیگری به شما بدهد.»
اوّلا: از این که حضرت مسیح مهر و محبّت خود را به آنها یادآوری میکند، حاکی است که او احتمال میدهد گروهی از امّت او زیر بار کسی که وی به آمدنش بشارت میدهد، نخواهند رفت و لذا از طریق تحریک عواطف میخواهد آنان را به پذیرفتن او وادار سازد و اگر منظور از فارقلیط همان «روح القدس» باشد، آن طور که مفسّران انجیل تصوّر کرده اند، در این صورت به چنین زمینه سازی احتیاج نبود. زیرا روح القدس پس از نزول آن چنان در قلوب و ارواح تأثیر میکند که برای کسی جای تردید و شک و انکار باقی نمیماند، ولی اگر مقصود پیامبر موعود باشد، به چنین زمینه سازی نیاز شدید هست; زیرا نبیّ موعود جز از طریق بیان و تبلیغ در قلوب و ارواح تأثیری و تصرّفی نمیکند و روی این ملاحظه گروهی منصف به وی میگروند و گروهی از وی رو بر میگردانند.
حضرت مسیح به این مقدار تذکّر اکتفا نکرده، در آیه ۲۹ از باب ۱۴ در این قسمت پافشاری کرده و فرمود: «الان قبل از وقوع به شما گفتم تا وقتی که واقع گردد ایمان آورید» در صورتی که ایمان به روح القدس، نیازی به توصیه ندارد تا چه رسد به این اندازه پافشاری!
ثانیاً: وی فرموده «فارقلیط» دیگری به شما خواهد داد اگر بگوییم مقصود از آن پیامبر دیگری است سخنی کاملا صحیح خواهد بود ولی اگر مقصود از آن روح القدس باشد، به کار بردن لفظ «دیگر» خالی از تکلّف نخواهد بوند زیرا روح القدس یکی است و دیگر معنا ندارد.
ب- «هر چیز من به شما گفته ام به یاد شما خواهد آورد» (۱۴:۲۶) «روح راستی که از طرف پدر میآید، درباره من شهادت خواهد داد». (باب - ۱۵، جمله ۲۶)
می گویند روح القدس پنجاه روز پس از مصلوب گشتن عیسی بر حواریان نازل گردیده، آیا این افراد برگزیده همه دستورات او را در این مدّت کوتاه فراموش کرده بودند تا روح القدس دو مرتبه به آنان تعلیم دهد؟
آیا شاگردان مسیح چه نیازی به شهادت او داشتند تا درباره مسیح شهادت دهد! ولی اگر مقصود پیامبر موعود باشد هر دو جمله معنای صحیح خواهد داشت، زیرا امّت مسیح بر اثر طول زمان و دستبرد علمای انجیل، بسیاری از دستورات او را فراموش کرده و گروهی هم آنها را به دست فراموشی سپرده بودند و حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله)همه را بازگو کرد و به نبوّت حضرت عیسی(علیه السلام)شهادت داد و گفت: او نیز مانند من پیامبر بوده و مادر مسیح را از نسبتهای ناروا تبریه نمود و ساحت مقدّس مسیح را از ادّعای الوهیّت پیراسته ساخت.
ج- «اگر من نروم فارقلیط نزد شما نمیآید.» (۱۵:۷) او آمدن «فارقلیط» را مشروط به رفتن خود کرده است و اگر مقصود «روح القدس» باشد نزولش بر خود او و بر حواریین مشروط به رفتن او نبوده است; زیرا به عقیده مسیحیان روح القدس بر حواریّون که حضرت مسیح خواست آنان را برای تبلیغ به اطراف بفرستد، نازل گردید.(۱۰) بنابر این، هیچ گونه نزول او مشروط به رفتن مسیح نبوده است; ولی اگر بگوییم مقصود پیامبری است صاحب شریعت - آن هم شریعت جهانی - در این صورت آمدن او مشروط به رفتن حضرت مسیح و منسوخ گشتن آیین او خواهد بود.
د- اثر نزول «فارقلیط» سه چیز معرّفی شده است: «جهان را به گناه و صدق و انصاف ملزم(۱۱) خواهد ساخت; به گناه زیرا به من ایمان نمیآورند.» (۱۶:۸)
می دانیم طبق عقیده مسیحیان «روح القدس» پنجاه روز پس از مصلوب شدن عیسی بر حواریّون نازل گردید و هرگز آنها را ملزم به گناه و صدق و انصاف ننمود، و از ذیل آیه استفاده میشود که او بر منکران ظاهر میگردد نه بر حواریّون که هرگز حضرت مسیح را تکذیب نمیکردند. ولی اگر بگوییم مقصود پیامبر موعود اسلام است، تمام این امتیازات در وجود شریف او جمع میباشد.
هـ- «فارقلیط درباره من «مسیح» شهادت خواهد داد.» (۱۵:۲۶)
«شما را از آینده خبر خواهد داد و مرا تمجید خواهد نمود.» (۱۶: ۱۳)
شهادت بر حضرت مسیح حاکی است که وی روح القدس نیست زیرا حواریّون نیازی به تصدیق او نداشتند و همچنین منظور از این که به او جلال خواهد بخشید ستایش و تعریفهایی است که پیامبر موعود درباره حضرت مسیح انجام داد و آیین او را تکمیل کرد; چه جلالی بالاتر از این! دقّت در این قراین میتواند ما را به حقیقتی که محقّقان اسلام به آن رسیده اند رهنمون گردد، البتّه قراین منحصر به آنچه گفته شد نیست; بلکه با دقّت بیشتر میتوان قراین دیگری به دست آورد.
در پایان، مطلب قابل توجّهی را که دایرة المعارف بزرگ فرانسه، جلد ۲۳، صفحه ۴۱۷۴ در این باره دارد از نظر خوانندگان میگذرانیم:
محمّد مؤسّس دین اسلام و فرستاده خدا و خاتم پیامبران است; کلمه محمّد به معنای بسیار حمد شده است و از ریشه مصدر حمد که به معنای تمجید و تجلیل است مشتق گردیده. بر حسب تصادف عجیب، نام دیگری که از همان ریشه حمد است مترادف کامل لفظ محمّد میباشد و آن احمد است که احتمال قوی میرود عیسویان عربستان، آن لفظ را برای تعیین فارقلیط به کار میبرند; احمد یعنی بسیار ستوده شده و بسیار مجلّل، ترجمه لفظ پریکلیتوس است که اشتباهاً لفظ پاراکلیتوس را جای آن گذاردند. به این ترتیب، نویسندگان مذهبی مسلمان مکّرر گوشزد کرده اند که مراد از این لفظ، بشارت ظهور پیامبر اسلام است. قرآن مجید نیز به طور علنی در آیه شگفت انگیز سوره صفّ به این موضوع اشاره میکند».(۱۲)
در تنظیم این قسمت از کتاب نفیس «انیس الاعلام» تألیف فخر الاسلام استفاده شده است.
۱. سوره صف، آیه ۶. {
۲. انجیل یوحنّا، باب ۱۴، ۱۵ ۱۷ که در سال ۱۸۳۷ میلادی در لندن چاپ شده و بقیّه جمله ها را نیز از همین چاپ نقل نموده ایم و برای اطمینان بیشتر با ترجمههای فارسی دیگر که از زبان سریانی و کلدانی به فارسی نقل شده اند تطبیق کرده ایم.
۳. باب ۱۴، ص ۲۵ - ۲۶.
۴. باب ۱۴: ۲۹.
۵. باب ۱۵: ۲۶.
۶. باب ۱۶ ص ۷ - ۱۵.
۷. انیس الاعلام، ج ۲، ص ۱۷۹، نقل از تاریخ «لیم میور» که در سال ۱۸۴۸ چاپ شده است.
. طبقات کبری، ج ۱، ص ۲۵۹ و سیره حلبی، ج ۳، ص ۲۷۹.
۹. تاریخ کامل، ج ۲، ص ۴۴.
۱۰. متی، باب ۱۰:۲۹، ولوقا، باب ۱۰:۱۷.
۱۱. در بسیاری از اناجیل قدیمی، به جای «ملزم» توبیخ آمده است و جمله دوّمی روشنتر و مناسبتر است، برخی از مفسّران و نویسندگان مسیحی وقتی به این جمله میرسند و میبینند که هرگز این جمله با روح القدس تطبیق نمیکند، با نهایت تعجّب میگویند منظور از رییس جهانیان، همان شیطان است که مردم را به گناه ملزم میسازد و گواه این مطلب این است که حضرت مسیح در آیه ۳۰ فرمود: رییس جهان میآید و در من حصّه ای ندارد یعنی بر مسیح غلبه نمیکند.ین تفسیر جز یک فکر شیطانی چیزی نیست; زیرا به فرض این که یک چنین رییس جهانیان مردم را به گناه ملزم میسازد، چگونه به صدق و انصاف الزام مینماید؟ ۱۲. محمّد خاتم پیامبران، ج ۱، ص ۵۰۴.
ناصر مکارم شیرازی - پایگاه دفتر آیت العظمی مکارم شیرازی مدظله
سایت اخبار شیعیان