حدیث دفن در حرم 

 

آقای مصطفی حسینی طباطبایی در کتاب نقد حدیث در ادامه بررسی روایات منقول در کتب حدیثی شیعه به بررسی حدیثی منقول از امام صادق علیه السلام می‌پردازد و با بیان نکاتی به زعم خویش این حدیث را در تناقض با آیات و روایات دیگر دانسته و به جعلی و مخدوش بودن آن حکم می‌نماید. نویسنده در این نوشتار بر آن است که با بررسی استدلالات آقای مصطفی حسینی طباطبایی سخن ایشان را به عیار نقد بیازماید.بنابراین امانت حکم می‌کند در نخستین گام استدلال آقای مصطفی حسینی طباطبایی را بصورت کامل نقل کند.

 

 

 

ایشان می‌نویسد:

 

۶: شیخ حر عاملی در «کتاب الطهاره» از وسایل الشیعه می‌نویسد:

 

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ یَعْنِی ابْنَ بَزِیعٍ عَنْ أَبِی إِسْمَاعِیلَ السَّرَّاجِ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع

 

یَقُولُ مَنْ دُفِنَ فِی الْحَرَمِ أَمِنَ مِنَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ فَقُلْتُ مِنْ بَرِّ النَّاسِ وَ فَاجِرِهِمْ قَالَ مِنْ بَرِّ النَّاسِ وَ فَاجِرِهِمْ.

 

معنی: «محمّد بن یعقوب (شیخ کلینی) از محمّد بن یحیی از احمد بن محمّد بن عیسی از محمّد بن اسماعیل بزیع از ابی اسماعیل سرّاج از هارون بن خارجه روایت کرده است که گفت: از ابو عبدالله صادق - -علیه السلام- - شنیدم که می‌گفت: هر کس در حرم (خدا) دفن شود از بزرگترین ترس (فزع قیامت) در امان است! (هارون بن خارجه گفت) از امام صادق -علیه السلام- پرسیدم: چه از مردم نیکوکار باشد و چه از بد کارانشان پاسخ داد: چه از مردم نیکوکار باشد و چه از بدکارانشان».!

 

این روایت با ده‌ها آیة قرآن مخالفت دارد که در آنها تصریح شده است هر شخصی در گرو اعمال خویش است و تنها سعی و عمل وی برایش کارساز خواهد بود مانند:

 

کلُّ امْرِیٍ بِمَا کَسَبَ رَهِینٌ. (طور / ۲۱)

 

وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلاَّ مَا سَعَی. (نجم / ۳۹)

 

پس خاک و زمین بدکاران را از فزع قیامت ایمن نمی‌سازد بلکه اعمال نیک است که موجب نجات و امنیت ایشان خواهد شد چنانکه در قرآن کریم می‌خوانیم:

 

مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِّنْهَا وَهُم مِّن فَزَعٍ یَوْمَیِذٍ آمِنُونَ * وَمَن جَاء بِالسَّیِّیَةِ فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ. (نمل / ۸۹-۹۰)

 

«هر کس نیکی آورد (پاداشی) بهتر از آن اوست و ایشان در آن روز از ترس (فزع قیامت) در امان خواهند بود. و هر کس بدی آورد ایشان با چهرة خویش در آتش سرنگون خواهند شد آیا جز در برابر آنچه می‌کردید جزا می‌یابید».

 

چه بسیار بدکاران اموی و نواصب (دشمنان ائمه -علیه السلام-) که در حرم خدا (با توجه به اینکه حرم مساحت وسیعی دارد دفن شده‌اند آیا دفن آن فاجران و ستمگران از وی یارانشان موجب ایمنی آنها از حوادث ترسناک قیامت خواهد شد!

 

این روایت امنیت و آسودگی آخرت را امری اعتباری و بی‌ریشه نشان می‌دهد در حالی که عذاب و ثواب و ترس و امنیت اخروی از نفسانیات آدمی و اعمال انسان سرچشمه می‌گیرد نه از مکانی که در آن دفن شده است و بر این معنا دلایل گوناگونی از قرآن و حدیث دلالت می‌نماید که در اینجا از آوردن آنها خودداری می‌ورزیم زیرا که مسئله بر خردمندان و اهل درایت روشن است.

 

پاسخ:

 

پاسخ این شبهه بر مبنای چهار اصل زیر بدین گونه می‌باشد:

 

۱- ترجیح برخی از زمان ها و مکان ها نسبت به برخی دیگر.

 

این یک واقعیت انکار ناپذیر است که همه زمانها و مکانها از نظر رتبی در سطوح گوناگون ارزشی قرار دارند. توجّه

 

خاصّ خداوند به برخی مکانهازمانها یا اشخاصموجب میشود تا آنها در زمره شعایرالهی قرارگیرند و عمل در چنین زمان یا مکانی باعث می‌شود تا ثواب بیشتری به انجام دهنده آن عمل تعلّق گیرد. برای مثال اگر کسی در صحرای عرفات یا در ماه مبارک رمضان قرار بگیرد عمل او از ارزش بیشتری نزد خداوند برخوردار است. در جای دیگری خداوند متعال برای صفا و مروه ارزش خاصی قایل شده است:

 

إِنَ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعایِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلیمٌ (۱۵۸ بقره)

 

أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً وَ یُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَ فَبِالْباطِلِ یُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَةِ اللَّهِ یَکْفُرُونَ (۶۷ عنکبوت)

 

و یا در آیه دیگری حضور شخص پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در بین مردم دارای چنین ارزشی است که خداوندعذاب را از قوم برمی دارد:

 

و ماکانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فیهِمْ وَماکانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ (۳۳ انفال)

 

وخداوند مادامی که تودربین آنهاهستی عذابشان نمیکند ونیزمادامی که ازخدا طلب آمرزش کنند آنان راعذاب نخواهد کرد.

 

باید توجه داشت که در عین اینکه آنان شایسته عذاب الهی هستند و جایگاه آنها جایگاه غضب و عذاب است مادامی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در بین آنها حضور دارند آنان دچار عذاب نمی‌شوند. و این تاخیر عذاب الاهی تنها و تنها به علت حضور پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله و سلم) در بین ایشان است و نه به علت مثلا استغفار آنان چرا که استغفار موجب بخشایش الاهی است و استحقاق عذاب را از بین می‌برد. به بیان دیگر ممکن است اثر برخی از اعمال تاخیر در عذاب باشد همان گونه که کسی که در حرم دفن گردد از فزع اکبر که هنگام نفخ صور می‌باشد در امان خواهد بود اما این دلیل بر در امان بودن وی در قیامت نخواهد بود.

 

۲- فزع اکبر مربوط به نفخ صور می‌باشد.

 

آقای مصطفی حسینی طباطبایی این گونه القا می‌نماید که رهایی از فزع اکبر به معنای بهشتی شدن می‌باشد. و بر این اساس می‌گوید: چگونه گناهکاران به راحتی از فزع اکبر می‌گذرند!

 

باید خاطر نشان کرد که فزع اکبر آغاز مواقف قیامت می‌باشد و تکلیف نهایی فرد پس از عبور از تمامی مواقف قیامت مشخص می‌گردد.

 

به هر حال فزع اکبر مربوط به آخرین موقف نبوده و در زمان نفخ صور بوقوع می‌پیوندد. در این زمان گروهی به سلامت از این موقف عبور می‌نمایند. ولی عبور از این مرحله بمنزله اتمام کار نمی‌باشد.

 

باید توجه داشت که فزع اکبر مربوط به نفخ صور اول می‌باشد که در پی آن همه می‌میرند و ایمن شدن از وحشت این صور دلیل بر این نیست که همه گناهان شخص آمرزیده شده است. موید سخن ما آیاتی است که فزع را به زمان نفخ صور نسبت داده است.

 

وَ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ وَ کُلٌّ أَتَوْهُ داخِرینَ (

 

۸۷ نمل)

 

و (به خاطر آورید) روزی را که در «صور» دمیده میشودوتمام کسانی که درآسمانها و زمین هستند در وحشت فرومیروند جزکسانی که خدا خواسته وهمگی با خضوع درپیشگاه او حاضر میشوند.

 

خداوند متعال گروهی را در آیه از فزع استثنا کرده است بنابراین می‌توان گفت بخشی از این افراد کسانی هستند که در حرم الاهی دفن شده اند.البته تمام این الطاف الهی فرع بر ایمان افراد است به عبارت دیگر اگر فرعون در حرم پیامبر دفن شده بود قطعا چنین رحمتی شامل حال او نخواهد شد و این از مجموعه آیات و روایات به راحتی نتیجه می‌شود.حال چگونه آقای مطصفی طباطبایی خود را به تغافل زده و یک روایت را مجزا از سایر روایات معنا و سپس طرد می‌کند.

 

۳- ایمنی از فزع اکبر رو آوردن به حسنه ای خاص می‌باشد.

 

آقای مصطفی حسینی طباطبایی برای اثبات ادعایش مبنی بر اینکه کسی به صرف دفن در حرم نمی‌تواند از فزع اکبر عبور کند به این آیه استناد کرده است:

 

کُلُّ امْرِیٍ بِمَا کَسَبَ رَهِینٌ. (طور ۲۱)

 

گفته شد خدا به مشیتش مقدر کرده تا گروهی از فزع اکبر ایمنی یابند اما در آیه سومی که ایشان بدان استدلال نموده است مطلب دیگری معلوم می‌شود:

 

مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِّنْهَا وَهُم مِّن فَزَعٍ یَوْمَیِذٍ آمِنُونَ(نمل ۸۹)

 

کسی که حسنه بیاورد پاداشی بهتر از آن خواهند داشت و آنان از وحشت آن روز در امانند.

 

حال ما از آقای مطصفی طباطبایی می‌پرسیم این چه حسنه ای است که افراد به واسطه آن از فزع اکبر در امان خواهند بود. بدیهی است هر یک از مسلمین حداقل دارای یک حسنه می‌باشند.بعنوان مثال اولین حسنه برای هر مسلمان اقرار به شهادتین است. با این وصف همه مسلمین می‌بایست در امان باشند. از طرفی دیگر در آیه ۹۰ می‌فرماید:

 

وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّیَةِ فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۹۰ نمل)

 

این آیه که در مقابل آیه ۸۹ آمده است یعنی کسانی که دارای یک سییه باشند به آتش دوزخ وعده می‌دهد. حال کدام مسلمانی وجود دارد که مرتکب یک سییه نشده باشد

 

باید گفت به بیان شما این دو آیه متناقض می‌شود. روشن است که در آیه ۸۹ خداوند متعال به یک حسنه خاص (ال عهد) اشاره و در مقابل در آیه ۹۰ به یک سییه خاص متذکر شده است. ما با رجوع به روایات در می‌یابیم که آن حسنه ولایت امیر المومنین علیه السلام و دفن در حرم امن الهی است.حال سیوال ما از آقای مصطفی طباطبایی این است که شما چگونه این تناقض (ایجاد شده توسط خود شما) را توجیه می‌نمایید!

 

۴- مرهون بودن هر کس به اعمالش با آیات دیگر حد می‌خورد.

 

۱-۴- اصولاً ممکن است برای آیات و روایات قیودی وجود داشته باشد که می‌بایست در ذیل آن آیه یا روایت آن قید را لحاظ کرده و مورد بررسی قرار داد. هیچ مانعی وجود ندارد که در میان این قیود استثنایی هم وجود داشته باشد. ما از ایشان سؤال می‌کنیم مگر ذیل آیات تمام قیود آن ذکر شده یا توضیحات آن متصل به همان آیه آمده است

 

شما چگونه از مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِّنْهَا... در می‌آورید که شخص چه نوع حسنه ای باید داشته باشد تا از فزع ایمن باشد

 

باید به این نکته ظریف توجه شود که آیا در آیه فوق واژه حسنه مطلق بوده و هرگونه حسنه ای را شامل می‌شود یا اینکه یک حسنه خاص مورد نظر می‌باشد.

 

در کتب روایی شیعه و اهل سنت این حسنه حسنه خاصی است که در دیدگاه اهل سنت از آن تعبیر به مشرک نبودن و در روایات شیعی از آن تعبیر به ولایت امیرالمومنین علیه السلام شده است. در هرحال در این تفاسیراشاره ای به اعمال دیگر نشده است. برای نمونهاز هر دو سنخ روایات را ذکر می‌کنیم :

 

ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن ج ۱۸ ص ۱۵۱

 

حسن و عکرمه و ابن جریح میگویند: خیر در اینجا اسم است و نظر به اینکه حسنه بمعنی ایمان و «لا اله الا اللَّه» است هیچ چیزی بهتر از آن نیست. نخعی قسم میخورد که مقصود از «حسنه» گفتن «لا اله الا اللَّه» است.

 

تفسیر نمونه ج ۱۵ ص: ۵۷۲

 

مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَیِذٍ آمِنُونَ) در اینکه منظور از"حسنه"چیست مفسران تعبیرات گوناگونی دارند:بعضی آن را به کلمه توحید و"لا اله الا اللَّه"و ایمان به خدا تفسیر کردهاند.

 

و بعضی آن را اشاره به ولایت امیر مؤمنان علی ع و ائمه معصومین میدانند و در روایات متعددی که از طرق اهل بیت ع رسیده بر این معنا تاکید شده است از جمله: در حدیثی از امام باقر ع میخوانیم که یکی از یاران علی ع بنام ابو عبد اللَّه جدلی خدمتش آمد امام فرمود آیا از معنی این سخن خداوند مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها... (تا پایان آیه بعد) به تو خبر دهم عرض کرد آری فدایت شوم ای امیر مؤمنان! فرمود: الحسنه معرفة الولایة و حبنا اهل البیت و السییة انکار الولایة و بغضنا اهل البیت: حسنه شناخت ولایت و دوستی ما اهل بیت است و سییه انکار ولایت و دشمنی ما اهل بیت میباشد.

 

الکافی ج۱ ص ۱۸۵ باب معرفة الإمام و الرد إلیه .....

 

الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُورَمَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع دَخَلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْجَدَلِیُّ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ ع یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَ لَا أُخْبِرُکَ بِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَیِذٍ آمِنُونَ. وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّیَةِ فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ قَالَ بَلَی یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَقَالَ الْحَسَنَةُ مَعْرِفَةُ الْوَلَایَةِ وَ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ السَّیِّیَةُ إِنْکَارُ الْوَلَایَةِ وَ بُغْضُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ ثُمَّ قَرَأَ عَلَیْهِ هَذِهِ الْآیَةَ

 

پس بطور کلی آیات و روایاتی که وعده بهشت یا آمرزش و.. . می‌دهند ممکن است دارای شروط و قیودی باشند که در دیگر آیات و روایات به آنها اشاره شده است.

 

۲-۴- آیات دیگری که به آیه فوق حد می‌زند آیات تبدیل سییات به حسنات می‌باشد که برای نمونه می‌توان به آیه ذیل مراجعه نمود.

 

لَیِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَیْتُمُ الزَّکاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلی وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُکَفِّرَنَّ عَنْکُمْ سَیِّیاتِکُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّکُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ...(المایدة ۱۲)

 

... اگر نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و به رسولان من ایمان بیاورید و آنها را یاری کنید و به خدا قرض الحسنه بدهید [در راه او به نیازمندان کمک کنید] گناهان شما را میپوشانم [می بخشم] و شما را در باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است وارد میکنم....

 

نتیجه گیری:

 

بر اساس ۴ بند یاده شده واضح است که روایت مذکورنه تنها در تناقض با آیات کلام الله مجید و روایات مأثوره از ائمه معصومین علیهم السلام نمی‌باشد بلکه در راستای معارف والای قرآنی بیان شده است. بنابراین هر مسلمانی با اندک تتبعی در آیات قرآن کریم و روایات ائمه معصومین علیهم السلام به نتیجه فوق دست خواهد یافت. جا دارد ما از آقای طباطبایی بپرسیم شما که ادعای تتبع و تفکر در آیات را یدک می‌کشید چگونه به این نکات ساده در آیات قرآن و روایات اهل بیت نرسیده اید اگر جنابعالی بدین نکات ساده دست نیافته اید حق ندارید دست به قلم برده و براحتی روایات را زیر سیوال ببرید و اگر شما بدین نتایج رسیده اید وبه سادگی از کنار آن گذشته اید باید گفت اعتقاد خود را بر آیات قرآن تحمیل نموده و نسبت به خداوند متعال عصیان کرده اید.



وبلاگ قرآنیان