حدیث اکراد (بخش دوم)
بررسی استناد به آیه ۱۳ سوره حجرات
اما استناد آقای طباطبایی به آیه ۱۳ سوره حجرات نیز دقیق نیست. وی میگوید:
شک نیست که این روایت ساختگی و دروغ است زیرا قرآن مجید حکم میکند که همة افراد بشر به یک اصل و ریشه بر میگردند و همه فرزندان آدماند چنانکه میخوانیم:
)یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَایِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ(. (الحجرات / ۱۳)
البته وی معلوم نکرده است که از کجای آیه فوق استخراج کرده است که همه افراد بشر به یک اصل و ریشه برمیگردند. در اینجا برای روشن شدن مطلب به چند نکته اشاره میکنیم:[۱]
۱ـ آیا از این بخش آیه « یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَی » میتوان به این نتیجه رسید که همه افراد بشر به یک اصل و ریشه برمیگردند مثلا با این توضیح که چون ناس برای انسان به کار میرود پس تمام ابنای بشر از جنس آدماند
۲ـ وجه جن دانستن اکراد در روایت مزبور چیست
بررسی آیه
ممکن است گفته شود که چون خطاب آیه فوق به ناس یعنی انسان هاست بنابراین آیه میفرماید که ای انسانها ما تمامی شما را از مرد و زن آفریدیم. از این رو نمیشود نسب نوع انسان در جایی با جن تلاقی داشته باشد.
سخن فوق به چند دلیل از دقت کافی برخوردار نیست:
نخست آنکه واژه ناس اگرچه معمولا برای انسان به کار میرود اما اختصاص به انسان ندارد و میتواند برای جن نیز استعمال شود.[۲] یَا أَیُّهَا النَّاسُ » نیز به تناسب ممکن است هم با جن باشد و هم با انس مثلا به آیه ذیل دقت کنیم:
یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم وَالَّذِینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقُونَ * الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرضَ فِرَاشاً وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزقاً لَّکُم فَلاَ تَجعَلُوا لِلّهِ أَندَاداً وَأَنتُم تَعلَمُونَ * وَإِن کُنتُم فِی رَیبٍ مِّمَّا نَزَّلنَا عَلَی عَبدِنَا فَأتُوا بِسُورَةٍ مِّن مِّثلِهِ وَادعُوا شُهَدَاءکُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن کُنتُم صَادِقِینَ (بقره/ ۲۱ ـ ۲۳)
روشن است که مخاطب آیات صرفا ابنای بشر نیست و تحدی نیز تنها به آنان نبوده است. جالب آنکه جنیان نیز خود را مخاطب قرآن و موظف به پذیرش اسلام میدانستند.[۳]
ثانیا اساسا آیه در مقام تبیین ولادت انسان از انسان و ولادت جن از جن نیست بلکه دلیل وجود تمایز ظاهری بین افراد را بیان میکند و تاکید میکند که برتری از آن متقین است.
ثالثا در توضیح مراد از خلقت ناس از مرد و زن در آیه فوق دو قول ذکر شده است[۴]
ظاهرا آقای طباطبایی قول نخست را مبنای سخن خود قرار داده است اما دلیلی ندارد که قول دوم نادیده گرفته شود بلکه همانطور که قبلا اشاره کردیم ناس اعم از جن و انس است و قرآن نیز برای جن و انس نازل شده است. بنابراین قول دوم ترجیح دارد.
ممکن است گفته شود که تنها اگر آیه به یکسانی خلقت از آدم و حوا اشاره کند دلیل برتری جویی از بین خواهد رفت و استدلال آیه به اینکه ملاک برتری تنها تقواست و نه برتری نسبی و قبیله ای کامل خواهد شد.
اما در پاسخ باید گفت که اگر کسی بخواهد ملاک برتری را به چیزی برگرداند و با استناد به آن خود را برتر بخواند به دیگر اجداد نزدیکتر خویش اکتفا خواهد کرد و با مدعای فوق سخن خود را رها نخواهد کرد. مگر تیرههای مختلف قریش مثل بنی هاشم بنی امیه تیم و عدی به یکدیگر مباهات نمیکردند! یعنی به صرف اینکه افراد از آدم و حوا خلق شده باشند دلیل مباهات ظاهریشان مضمحل نمیشود و برای آنان که برتری میجویند دلایل مشابهی نیز هست.
آنچه دلیل برتری جویان را کنار میزند تاکید بر خلقت الهی است که در آیه ذکر شده است. وقتی خداوند خالق جن و انسان است و مخلوق بدون هیچ گونه حق پیشینی دارای کمالاتی شده است حق ندارد بر دیگری برتری بجوید. قرآن میفرماید تنها ملاکهای الهیاند که برتری ایجاد میکنند که با استناد به این آیه ملاک همان تقواست.
بنابراین ظاهرا اگر معنای آیه به این بازگردد که همه شما مخلوقید از پدر و مادر خلق شده اید و این تفاوتهای ظاهری و قبیلهای را خدا برای شناسایی شما از یکدیگر ایجاد کرده است اینها ملاک برتری نیستند بلکه ملاک برتری همان تقواست استدلال قرآن کامل خواهد بود.
بررسی وجه جن دانستن اکراد در روایت مزبور
از نظر ما هیچ مانع عقلی ندارد که خداوند یکی از جنیان را به انسان تبدیل کند و او با انسانی دیگر ازدواج کند و یا انسانی به جن تبدیل شود و با جنی دیگری ازدواج نماید. این امر نه مانع عقلی دارد و نه دلیلی بر عدم وقوع آن است. از سوی دیگر دلایل متعددی در فریقین آمده که از وقوع چنین امری خبر داده است. بنابراین توضیح روایت فوق نیاز به هیچ معونه اضافی ندارد.
با این حال بدون در نظر گرفتن بحث فوق نیز روایت قابل پذیرش است چرا که به نظر میرسد در آن زمان جماعتی از این کوچ نشینان و رمه داران (= اکراد) برای فروش متاع و اجناسشان به شهرها میرفتند. آنان اخلاق و رفتار درستی نداشتند اهل حیله و تزویر بودند.[۵][۶]
مرحوم علّامه مجلسی در بیان خبر در مرآة العقول فرموده است: میتوان گفت: این را که فرموده از جنّاند یعنی اینکه از جهت سوء اخلاق و رفتار و حیلهگری مانند جنّاند و گویا از آناناند که پرده از ایشان برداشته شده است.
در اینجا مناسب است که به یک نکته دیگر اشاره کنیم. آقای طباطبایی در بخش دیگری از اشکال خود به بیان شارحان حدیث اعتراض میکند و میگوید:
اوّلاً حدیث مزبور از «أدات تشبیه» خالی است و همچنین در مقام تشبیه هم نیامده است.
در پاسخ باید گفت که این اشکال نمیتواند درست باشد مگر اینکه آقای طباطبایی ادعا کند که اصولا هیچگاه عبارتی نمیتواند تشبیه باشد مگر اینکه ادات تشبیه در عبارت آمده باشد. امّا این سخن نیز در ادبیات از هیچگونه جایگاهی برخوردار نیست چرا که آوردن تشبیه در عبارات عربی و نیز فارسی هیچگاه منوط به ادات تشبیه نشده است. به عنوان مثال نقل شده است: زمانیکه رسول خدا ۹از مکّه به مدینه هجرت کردند زنان و کودکان این شعر را میخواندند:
طلع البدر علینا من ثنیات الوداع[۷]
در این عبارت با اینکه رسول خدا۹ به بدر تشبیه شده است که از ثنیه الوداع طلوع میکند در عین حال عبارت از ادات تشبیه خالی است. نظیر این نیز در بسیاری از عبارات و اشعار به کار رفته است مانند شعر محتشم که سروده است:
روح الامین نهاده به زانو سر حجاب
روشن است که اگر بپذیریم تشبیه بودن یک عبارت در گرو ظاهر شدن ادات تشبیه نیست. تشخیص تشبیه بودن عبارت هم صرفا بر عهده شخص خاصی ـ هم چون مستشکل محترم ـ نیست و بزرگانی نظیر مجلسی که شارحان فهیم حدیثاند به خوبی شأن چنین امری را دارند.
[۱] ممکن است پرسشهای دیگری نیز مطرح شود: آیا ممکن است خداوند یکی از جنیان را به انسان تبدیل کند و یا بر عکس انسانی را به جن تبدیل نماید و لذا آیا ممکن است برخی ریشهای دو گانه بین جن و انس داشته باشند ما در بحث فوق نیازی به پاسخ گویی بدین پرسش ها نداریم چرا که پرسشهای مطرح شده در متن چنین نکاتی را پاسخگویند. البته به مناسبت بحث مستشکل ذیل روایت ۳و ۴ از کتب مجلسی نیز مباحثی مرتبط با جن مطرح خواهد شد.
[۲] لسان العرب ج۶ ص۲۴۵: « نوس: الناسُ: قد یکون من الإِنس و من الجِنِّ و أَصله أَناس فخفف»
[۳] ر.ک. سوره جن
[۴] أنوار التنزیل و أسرار التأویل ج۵ ص۱۳۷ تفسیر روح البیان ج۹ ص۹۰ تفسیر غرایب القرآن و رغایب الفرقان ج۶ ص۱۶۸ تفسیر کنز الدقایق و بحر الغرایب ج۱۲ ص۳۴۸
[۵] مرآة العقول ج۱۹ ص۱۴۵: ربما یأول کونهم من الجن بأنهم لسوء أخلاقهم و کثرة حیلهم أشباه الجن فکأنهم منهم کشف عنهم الغطاء.
[۶] التهذیب ج۱۰ ص ۲۱۱ ح۳: عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْمُنْذِرِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّا نَتَکَارَی هَؤُلَاءِ الْأَکْرَادَ فِی أَقْطَاعِ الْغَنَمِ وَ إِنَّمَا هُمْ عَبَدَةُ النِّیرَانِ وَ أَشْبَاهُ ذَلِکَ فَتَسْقُطُ الْعَارِضَةُ فَیَذْبَحُونَهَا وَ یَبِیعُونَهَا فَقَالَ مَا أُحِبُّ أَنْ تَفْعَلَهُ فِی مَالِکَ إِنَّمَا الذَّبِیحَةُ اسْمٌ وَ لَا یُؤْمَنُ عَلَی الِاسْمِ إِلَّا الْمُسْلِمُ
[۷] البدایة و النهایة ج۳ ص۱۹۷
وبلاگ قرآنیان