حدیث اکراد
(بخش اول)
اقای طباطبایی در کتاب"نقد کتب حدیث"در ذیل احادیث کتب شیخ صدوق مینویسد:
شیخ صدوق در کتاب «من لا یحضره الفقیه» ضمن «باب المعایش و المکاسب» آورده است:
«و قال (الصادق) -علیه السلام- لأبی الربیع الشامی: لاتخالط الأکراد فان الأکراد حی من الجن کشف الله عزوجل عنهم الغطاء».[۱]!
یعنی: «امام صادق - -علیه السلام- - به ابو ربیع شامی گفت: با کردها آمیزش مکن زیرا که کردها طایفهای از جن هستند که خداوند عزوجل پرده از آنها برداشته است[۲]!
شک نیست که این روایت ساختگی و دروغ است زیرا قرآن مجید حکم میکند که همة افراد بشر به یک اصل و ریشه بر میگردند و همه فرزندان آدماند چنانکه میخوانیم:
)یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَایِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ(. (الحجرات / ۱۳)
«هان ای مردم ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و نژادها و دستههای گوناگون قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (ولی بدانید که) گرامیترین شما نزد خدا کسی است که از تقوای بیشتری برخوردار باشد همانا خدا از احوال همه آگاه و با خبر است».
برخی از شارحان کتاب «من لا یحضره الفقیه» گفتهاند که: چون کردها اخلاق و رفتار ناپسندی داشتند از اینرو امام صادق -علیه السلام- در این حدیث آنان را به طایفهای از جن تشبیه نموده است که بصورت انسان ظاهر شدهاند! ولی اوّلاً حدیث مزبور از «أدات تشبیه» خالی است و همچنین در مقام تشبیه هم نیامده است.[۳] ثالثاً تشبیه طایفة بزرگی چون کردها به جن با آنکه افراد پاک و متقی در میان ایشان فراوان است هرگز در شأن یک امام و رهبر جامعة اسلامی نیست. بنابراین توجیه این حدیث ساختگی بیفایده بنظر میرسد و باید آن را به کنار نهاد.
پاسخ شبهه
مقدمه
این یک اصل روشن است که برای فهم درست یک روایت مراجعه به کلیه روایات مشابه و نیز آیات و روایاتی که بر معنای این روایت موثرند ضروری است. اهمّیّت این امر برای کسی که قصد دارد روایتی را به جعل نسبت دهد به مراتب بیشتر است. کامل روایت را مرحوم کلینی در کافی آورده است. آقای طباطبایی در پاورقی به نقل مرحوم کلینی اشاره کرده اما از یک سو آدرس را ناقص آورده و از سوی دیگر سؤال راوی را حذف کرده است که در ادامه جایگاه مهم سؤال راوی آشکار میشود. اصل حدیث چنین است:
عن أبی الربیع الشامی قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام فقلت: ان عندنا قوما من الأکراد وانهم لا یزالون یجییون بالبیع فنخالطهم ونبایعهم فقال: یا أبا ربیع لا تخالطوهم فان الأکراد حی من احیاء الجن کشف الله عنهم الغطاء فلا تخالطوهم.[۴]
واژه کرد به معنای شبان و کوچنشین است[۵]
نام کرد در معنی اصلی آن یک معنی اجتماعی داشته و برای ایرانیزبانان که یک نوع شیوهی زندگی خاصی داشتهاند به کار میرفته است البته برخی منابع کهن حتی اقوام غیرایرانی (مانند عرب) را نیز «کرد» دانستهاند. [۶]
واژهی کرد در دوران تاریخی پس از حمله اعراب به ایران به معنای رمه گردانان و کوچنشینان فلات ایران بزرگ به کار رفته و هرگز معنی زبانی خاص یا قوم خاص یا فرهنگی خاص را نمیداده است چنانکه امروز هم زبانهایی وجود دارند که نامشان کردی است. برای نمونه زبانهای سورانی و کرمانجی نه یک گویش از هم بلکه دو زبان متفاوت در حد تفاوت انگلیسی و آلمانی شناخته میشوند.
حمزه اصفهانی مینویسد: « کانت الفرس تسمی الدیلم الاکراد طبرستان کما کانت تسمی العرب اکراد سورستان»[۷]
در کارنامهی اردشیر بابکان (پاپکان) هم کردان به معنی شبانان آمده است نه نام و نژاد یا قبیله. در گویش طبری امروز نیز کلمهی کرد به معنی چوپان و شبان است.[۸]
پروفسور ولادمیر ایوانف نیز میگوید: نام کرد در قرنهای وسطی نامی بود که بر همهی رمهگران و کوچگران ایرانی نامگذاری میشد.[۹]
پروفسور دایوید مکنزی که تز خود را روی زبانهای کردی نوشته است میگوید: اگر به حدود دوران گسترش امپراتوری اعراب نگاه کنیم خواهیم یافت که عنوان کرد با رمهگر و کوچگر دارای یک معنی است.[۱۰]
اکنون به روایت مذکور و اعتراض آقای طباطبایی باز میگردیم. در روایت فوق ازدواج با اکراد یعنی شبانان کوچنشین ایرانی نهی شده است و آقای طباطبایی آن را بر قوم کرد حمل کرده است که این خطاست. البته این حکم اختصاص به کوچ نشینان ایرانی ندارد و بیابانگردانهای عرب نیز در جای خود با حکم مشابهی رو به رواند. از این رو به جاست به بررسی بحث تعرّب بعد از هجرت بپردازیم.
تعرّب بعداز هجرت
در صدر اسلام بازگشت بدون عذر فرد مهاجر به موضع پیش از هجرت گناه کبیره محسوب میشد و به معنای ارتداد بود. به این تعرب پس از هجرت میگویند. دلیل آن هم روشن است در واقع آنان که مهاجرت کردند و به امر خدا دیار کفر را رها کرده و به مکانی که دین الهی حاکم است وارد شدهاند اگر اینان بدون عذر بازگردند و راهی هم برای گرفتن دستورات الهی نداشته باشند و همچنین امکان زندگی دینی نیز عرفا برایشان منتفی باشد در عمل به کفر کشیده خواهند شد. آیت الله سیستانی در پاسخ به این استفتا که معنای تعرّب پس از هجرت که از گناهان کبیره است چیست مینویسند:
برخی فقها فرمودهاند: در این زمان معنای جمله آن است که انسان در سرزمینی اقامت کند که دین و ایمانش کاستی پذیرد و منظور آن است که او سرزمین اسلامی را که میتوانست معارف دینی و احکام شرعی را بیاموزد و واجبات تکالیف خود را انجام دهد و محرمات را ترک نماید رها و به کشوری برود که همه و یا بعضی از آن ها را نتواند به جا آورد.[۱۱]
تبلور چنین مسألهای در واژه اعرابی (= عربهای بادیه نشین[۱۲][۱۳] البته پیشتر اشاره شد که این نهی در جایی است که عذر شرع پسند نباشد.
گفتیم که معنای حقیقی اکراد شبانان و کوچ نشینان بود و به همین معنا نیز به کار میرفت. این اکراد نیز در اصل همین جایگاه اعرابی را داشتند چرا که در آن تاریخ هنوز گروهی از آنان آتش پرست بودند[۱۴]
تا اینجا معلوم گردید که در شبهه مزبور هم در معنای کرد اشتباه صورت گرفته است و هم توضیح فقهی و منطقی که برای این دستور وجود دارد نادیده گرفته شده است.
مقصود اکراد خاص بودهاند
آقای طباطبایی در سومین دلیل جعلی خواندن روایت مذکور مینویسد:
تشبیه طایفة بزرگی چون کردها به جن با آنکه افراد پاک و متقی در میان ایشان فراوان است هرگز در شأن یک امام و رهبر جامعة اسلامی نیست.
ما در دو نکته پیشین نشان دادیم که آقای طباطبایی در معنای کرد به اشتباه افتاده است و توضیح منطقی این دستور شرعی را نیز ذکر کردیم. اما در اینجا به نکته سومی اشاره میکنیم و آن اینکه اکراد در این حدیث لزوما شامل تمامی اکراد یعنی کوچ نشینان و بیابانگردان هم نمیشود تا مستشکل خود را در مقام دفاع از آنان قرار دهد بلکه مراد از اکراد گروه خاصی است. برای اینکه بحث روشن شود بهتر است به مثال قرآنی مشابهی دقت کنیم.
قرآن میفرماید کفر و نفاق اعراب شدیدتر است:
الأَعرَابُ أَشَدُّ کُفرًا وَنِفَاقًا وَأَجدَرُ أَلاَّ یَعلَمُوا حُدُودَ مَا أَنزَلَ اللّهُ عَلَی رَسُولِهِ وَاللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ (توبه / ۹۷)
حال پرسش این است کسانی که در این آیه مورد توبیخ قرار گرفتهاند تمامی بیابان نشیناناند یا مقصود گروه خاصی است. اگر مراد تمامی اعراب باشد هیچ بیاباننشینی از حکم آیه خارج نمیشود اما اگر مقصود گروه خاصی باشد صرفا همانها جزو آیهاند و نهایتا کسانی که شرایط مشابه هم داشته باشند داخل در حکم آیهاند اما عموم اعراب داخل در حکم آیه نیستند. مراجعه به کتب تفسیر نشان میدهد که برخی مفسران مراد از اعراب در آیه را افراد خاص دانستهاند.[۱۵]
در باره اکراد در روایت فوق نیز مسأله به همین گونه است. راوی به امام مراجعه میکند و توضیح میدهد که در منطقه آنان قوم خاصی از اکراد برای خرید و فروش به شهر میآیند آیا او با این اکراد خرید و فروش و ازدواج داشته باشد یا خیر امام ازدواج با آنان را نهی میکنند. [۱۶] روشن است اکرادی که راوی با آنان برخورد داشته است گروه خاصی از اکراد بودهاند و چه بسا این حکم صرفا شامل حال اینان میشده است و نه همه کوچ نشینان.
[۱]. من لا یحضره الفقیه ج ۳ ص ۱۶۴ مقایسه شود با ترجمه آن در ج ۴ ص ۲۱۸.
[۲]. حدیث مذکور در کافی هم آمده است بدینصورت که امام صادق علیه السلام- به ابی ربیع شامی فرمود: «لا تنکحوا من الاکراد احد فانهم جنس من الجن کشف عنهم الغطاء»! «با هیچ یک از کردها زناشویی مکنید زیرا آنها از جنس جنّیان هستند که پرده از آنان برداشته شده است»! (الفروع من الکافی ج ۵ چاپ دارالکتب الإسلامیة).
[۳] در نسخه اینترنتی این کتاب به جای « اوّلاً حدیث مزبور از «أدات تشبیه»خالی است و همچنین در مقام تشبیه هم نیامده است.» چنین آمده است: «اوّلاً حدیث مزبور از «أدات تشبیه» شوند.»
[۴] الکافی ج۵ ص۱۵۸
[۵] روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (ط - القدیمة) ج۶ ص۴۴۰
«و قال علیه السلام لأبی الربیع الشامی» رواه الشیخان فی الصحیح عن علی بن الحکم عمن حدثه عن أبی الربیع الشامی قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام فقلت إن عندنا قوما من الأکراد و إنهم لا یزالون یجییون بالبیع فنخالطهم و نبایعهم
فقال: یا أبا الربیع لا تخالطوهم فإن الأکراد حی (أی قبیلة) من أحیاء الجن کشف الله عنهم الغطاء فلا تخالطوهم أی إنهم بمنزلتهم لبعدهم عن الإنسانیة فإنهم أعراب العجم و الظاهر شمولهم للألوار أیضا و یمکن أن یکون علی الحقیقة و کان أصلهم الجن و لم یکونوا من بنی آدم و کانوا من الشیاطین فجعلهم الله تعالی فی صورة بنی آدم و الله تعالی یعلم.
[۶] « قوم کرد و مفهوم واژهی کرد» http://azargoshnasp.net/main.htm
[۷] همان به نقل از تاریخ سنی ملوک الارض
[۸] همان به نقل از واژه نامه طبری صادق کیا ص ۱۶۶
[۹] Wladimir Ivanon, “The Gabrdi dialect spoken by the Zoroastrians of Persia”, Published by G. Bardim ۱۹۴۰. pg ۴۲
[۱۰] D.N. Mackenzie, “The Origin of Kurdish”, Transactions of Philological Society, ۱۹۶۱, pp ۶۸-۸۶
[۱۱] فقه برای غربنشینان (جمع آوری شده طبق فتاوای معظم له ترجمه ابراهیم سید علوی [بیجا]: www.sistani.org ۱۳۷۸. ص۱۱
ن.ر.ک. روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه ج۸ ص۳
[۱۲] نباید بین عرب اعرابی و اعراب اشتباه شود. عرب اسم جنس و به طایفهای از مردم گفته میشود. این همان قوم عرب یا همان معنای آشنایی است که معمولا میشناسیم.
اما مقصود از اعرابی که جمع آن اعراب است بدویها یا بیابان نشینان و چادرنشینان قوم عرب است. (ر.ک. لسان العرب ج۱ ص ۵۸۶)
[۱۳] توبه (۹)/۹۷
[۱۴] التهذیب ج۱۰ ص ۲۱۱ ح۳: عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْمُنْذِرِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّا نَتَکَارَی هَؤُلَاءِ الْأَکْرَادَ فِی أَقْطَاعِ الْغَنَمِ وَ إِنَّمَا هُمْ عَبَدَةُ النِّیرَانِ وَ أَشْبَاهُ ذَلِکَ فَتَسْقُطُ الْعَارِضَةُ فَیَذْبَحُونَهَا وَ یَبِیعُونَهَا فَقَالَ مَا أُحِبُّ أَنْ تَفْعَلَهُ فِی مَالِکَ إِنَّمَا الذَّبِیحَةُ اسْمٌ وَ لَا یُؤْمَنُ عَلَی الِاسْمِ إِلَّا الْمُسْلِمُ
[۱۵] جامع البیان فی تفسیر القرآن ج۲۶ ص ۱۸۲ اسباب النزول القرآن الواحدی ص ۴۱۳
[۱۶] ر.ک. الکافی ج۱ ص۳۷۳
وبلاگ قرآنیان