بررسی آیه ولایت -۱
إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ ۵۵ مایده
ولیّ و سرپرست شما, تنها و فقط خدا و رسول و کسانی که ایمان آوردهاند (علی علیه السلام) میباشند، کسانیکه نماز را برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند.
مقدمه:
اکثر مورخین، محدثین و مفسرین اهل تسنن و همه بزرگان و علمای شیعه اتفاق نظر دارند که این آیه در شأن امیرالمؤمنین علی علیه السلام نازل شده و مربوط به ماجرای خاتم بخشی ایشان در رکوع نماز میباشد. در رابطه با شأن نزول آیه ۵۵ سوره مایده سوالات و شبهات مختلفی از قبیل آنچه در ذیل میآید، مطرح میشود:
۱ - آیا علی علیه السلام که سعی میکرد با نان جو زندگی کند ، چگونه انگشتری به این گرانی در انگشت داشته است؟ میگویند قیمت آن انگشتر بالغ بر خرج چند سال مردم آن زمان بوده است؟
۲ - به فرض که حضرت امیر علیه السلام چنین انگشتر گرانقیمتی به انگشت داشته است، چرا باید آنرا به یک نفر سایل ببخشد؟
۳ - میگویند حضرت سر نماز آن چنان توجه به خالق داشت که اگر تیر از پایش میکشیدند متوجه نمیشد، پس چگونه متوجه در خواست سایل شده است؟
در رابطه با آیه فوق و برای اثبات مدعای خودمان ، یعنی ولایت ، از شأن نزول آیه استفاده نمیکنیم ، بلکه بدنبال مصداق آیه هستیم که چه کسی است؟ بدیهی است شان نزول با مصداق تفاوت دارد ٠
ما بطور مسلم، این آیه را در شان حضرت علی علیه السلام میدانیم، ولی برای اثبات این موضوع، متعرض ماجرای خاتم بخشی نمیشویم، ولذا برای پاسخگویی به سوالات مخالفین نیازی به بیان شأن نزول احساس نمیکنیم.
طرح چند سوال:
لازم است که ما نیز در مقابل سوالات فوق، پرسشهای ذیل را مطرح کنیم:
۱ - آیا دیگران برای آن انگشتر، قیمت کلان جعل نکردند تا اصل مطلب را زیر سوال ببرند؟
۲ - اگر قیمت آن انگشتری آنقدر ناچیز بود که فقط شکم گرسنه ای را سیر میکرد، بخشش آن چه سودی داشت؟
۳ - اگر خاتم بخشی بر سر نماز مستحبی صورت گرفته باشد، چه اشکالی دارد؟
۴ - آیا خداوند ماجرای خاتم بخشی امیرالمومنین علی علیه السلام را تحت هر شرایطی که دیگران فرض کنند، مدح نموده یا سر زنش کرده است؟
گروه بندی شبهات پیرامون آیه ۵۵ سوره مایده:
إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ مایده (۵۵)
در مورد ولایت عنوان شده در آیات کریمه ٥٥ و٥٦ سوره مبارکه مایده، شبهات مطرح شده به حدود ٣٣ اشکال میرسد، ولی تمامی آنها در چند مورد خلاصه و به شرح ذیل طبقه بندی میشوند، اگرچه خود اشکال کنندگان متوجه این موضوع نبوده اند ٠
۱ – شبهاتی که اجمالا به تفاسیر شیعه در مورد آیه بر میگردد ٠ به زعم شبهه کنندگان معنای آیه، آن طور که شیعه میگوید نیست ٠
۲ – شبهاتی که در مورد یک بحث ادبی از تفاسیر شیعی بحث میکند ٠ مثلا به برخی از کلمات و مفردات آن از قبیل کلمه ولی، انما ، ولایت خدا، ولایت رسول، الذین آمنوا، یقیمون الصلاه، یوتون الزکاه، هم راکعون، من یتول الله و رسوله، حزب الله وسایر موارد بازگشت میکند.
۳ - شبهات مطرح شده راجع به شان نزولهای آیه است و اینکه آیا این شأن نزول ها با هم تنافی دارند یا خیر؟
روش ما در پاسخگویی به شبهات:
ما پاسخ به شبهات را در دو مرحله مطرح و پی گیری میکنیم:
قدم اول: مدعای ما این است که چنانچه شبهه کنندگان، فرضا به حساب تعبدشان شأن نزول آیه را نپذیرفته و قبول نکنند که این آیه در باره شخص یا اشخاصی خاص است، آیا مبنای خود آیه بگونه ای هست که نشان دهنده وصف عام باشد؟ یا اینکه آیه با وصف عام تناسب ندارد و بر این اساس، آیه شخص یا اشخاص معینی را معرفی و به آن اشاره مینماید ٠
سخن ما این است که باید از خود این آیات منظور آن را کشف کنیم و ببینیم آنچه را که این آیه برای ما تبیین میکند چیست؟
قدم دوم: اشکالات را یک به یک مورد نقد و بررسی قرار داده و رابطه آن را با استدلال خود و با مفاد آیه، مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهیم ٠
بحث شان نزول:
اولین مطلب ما بحث شان نزول است. آیه ولایت در باره امیرالمومنین علی علیه السلام نازل شده است. منابع ذیل شاهد مدعای ما هستند:
تفسیر طبری (انوار النزول) ص ١٨٦و ١٦٥ و١٣٤ ج ٦
اسباب النزول واحدی نیشابوری ص ١٤٨ و ٣٣
تفسیر فخر رازی ص ٤٣١ ج٣
تفسیر خازن ج ١ ص ٤٩٦
فصول المهمه ابن صباغ ص ١٢٣
تفسیر ابوا لبرکات ج ١ ص ٤٩٦
مطالب السوول ابن طلحه ص ٣١
تذکره سبط ابن جوزی ص ٩
الکفایه حافظ گنجی شافعی ص ١٠٦
مناقب خوارزمی ص١٧٨
المواقف قاضی عضدایجی ج ٣ ص ٢٧٦
الریاض محب الدین طبری ج ٢ ص ٢٢٧
تفسیر ابن کثیر ج ٢ ص ٧١
کنزالعمال متقی هندی ج ٦ ص ٣٩١
کافی ج ١ ص ٢٨٨
الصواعق المحرقه ابن حجر ص ٢٥
سعد السود ص ٩٦
نورالابصار شبلنجی ص٢٧
روح المعانی آلوسی ج ٢ ص ٣٢٩ و ج ٦ ص ١٤٩
ذخایر العقبی واحدی ص ١٠٢
احکام القران جساس ج ٢ ص ٥٤٥
معرفه اصول الحدیث ابن البیع ص ١٠٢
مناقب آل ج ٢ ص ٢٠٨
انساب الاشراف ج ٢ ص ٢٢٥
الصمده ج ١ ص ١٦٧
تفسیر قرطبی ج ٦ ص ٢٢١ و ج ٩ ص ٣٣٦
مناقب خوارزمی ص ١٧٨
الدّرالمنثور سیوطی ح٢ ص٢٩٣
المقاصد تفتازانی ج ٢ ص٢٨٨
تفسیر بیضاوی ج ١ ص ٣٤٥
التسهیل لعلوم التنزیل محمد احمد کلبی ج ١ ص ١٨١
فتح القدیر ج ٢ ص ٥٠
جامع الاصول ج ٩ ص ٤٧٨
البحر المحیط ج ٣ ص٥١٣
مجمع البیان ج ٣ ص ٢١٠
لباب النقول ص ٩٠
تذکره الخواص ص ١٥
کفایت الطالب ص ٢٢٩
مناقب ابن مغارنی ص٣١١
تفسیر السفی ج ١ ص٤٨٤
علوم الحدیث حاکم نیشابوری ص ١٠٢
ینابیع الموده ج ١ ص ١١٤
الکشاف زمخشری ج ١ ص ٣٤٧
مفاتیح الغیب ج ١٢ ص ٢٦
المنار ج ٦ ص ٤٤٢
شواهدالتنزیل حسکانی ج ١ ص ١٦٩ تا ١٦١
غرایب القران نیشابوری ج٦ ص ١٦٧
در موضوع شان نزول ما موضوع انگشتری وخاتم بخشی امیرالمومنین علیه السلام را اصلا مورد بحث قرار نمیدهیم، تا مورد مناقشه واشکالات وسوالات مربوطه قرار گیریم، بلکه از مدلول خود آیه ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام را اثبات میکنیم.
مسلم است که در کلمات الله و رسول معارضی نیست، بلکه آنچه مورد معارضه قرار گرفته است، جمله الذین آمنوا وکلمه ولی است که باید مورد بررسی وتحلیل قرار گیرد ٠
بیان کلی شأن نزولهای مطرح شده:
در باره آیه چند شان نزول مطرح شده است ٠
۱ - مجموع آیه میگوید : ولی شما فرد یا افراد مشخصی است.
۲ - این آیه درباره کسی است که به پیمانهای جاهلیت در آن زمان ملتزم بوده و میخواسته است که هم پیمان یهود باشد، اما آن کس پیمان را نقض کرده و بجای آن خدا و رسول ومومنان را ولی خود انتخاب کرده است. این آیه او را و اعتقاد جدیدش را تایید کرده است.
۳ - این آیه در باره شخصی بنام عبدالله بن سلام است که ولایت را پذیرفته و بدنبال این امر این آیه نازل شده است
۴ - عده ای از صحابه در مقابل گروه بندیهای مشرکین وکفار و منافقین تصمیم گرفتند که حزبی را بنام حزب الله تاسیس کنند وآیه هم عمل آنها را تایید کرده و نوید داده است که: الا ان حزب الله هم الغالبون ٠
خلاصه کلام مفسرین عامه:
حال ببینیم کسانی چون طبری و ابن تیمیه و ذهبی و رشید رضا و خطیب و دیگران چه گفته اند ٠
محب الدین طبری درتفسیر خود چاپ مطبعه حلبی جزء ٦ ص٢٨٧ تا ٢٨٩ میگوید:
این آیه عام است و در باره شخص معینی نیست و سپس میگوید: اهل تاویل در این آیه اختلاف کرده اند و برخی منظور آن را علی بن ابیطالب دانسته اند و برخی جمیع مومنین را و برخی عباده بن صامت را. وی سپس میگوید: تعارضی بین این دو نظر نیست زیرا شان نزول آیه به عمومیت آن لطمه ای نمیزند. طبری نظر میدهد که این آیه در باره همه مومنین است ٠
مفسرین اهل تسنن توضیح داده اند که این دو آیه شریفه ما بین آیاتی قرار دارند که مضمون آنها نهی از ولایت اهل کتاب و کفار است، به همین جهت بعضی از این گروه مفسرین اهل سنت خواستهاند این دو آیه را با آیات قبل و بعدش در سیاق شرکت داده و بگویند همه اینها در صدد بیان یکی از وظایف مسلمیناند، و آن وظیفه عبارتست از اینکه مسلمین باید دست از یاری یهود و نصاری و کفار بردارند، و منحصرا خدا و رسول و مؤمنین را یاری کنند، البته مؤمنینی که نماز بپا میدارند و درحال رکوع زکات میدهند، نه هر کس که در سلک اسلام در آمده باشد، پس منافقینی را که در دل کافرند نیز مانند کفار نباید یاری نمود.
مفسرین عامه توضیح میدهند که ولایت دو آیه ۵۵ و ۵۶ مایده به همان معنا یی میباشد که در آیات زیر به کار رفته است:
"وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ"
"النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ"
و نیز ولایت در آیات مورد استشهاد ما (۵۵ و ۵۶ مایده) به همان معنای آیات زیر است که ولایت را به مؤمنین اطلاق کرده کرده است:
"أُولیِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ"
"وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ" همانطوری که در آیات فوق ولایت بمعنای نصرت است در دو آیه مورد بحث هم به همان معنا است، پس مدعای امامیه که میگویند این آیه در شان امام علی بن ابی طالب (علیه السلام) و در تنصیص ولایت و خلافت آن جناب است، صحیح نمیباشد، زیرا اینکه تنها او در حال رکوع انگشتر خود را به سایل داده باشد، مدعایی بدون دلیل است.
آن گاه از این مفسرین سؤال شده است پس جمله حالیه" وَ هُمْ راکِعُونَ" در دنبال جمله"وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ" چکاره است؟ اگر شان نزول آیه، امام علی (علیه السلام) نباشد، چنانچه امامیه میگویند، پس جمله"در حالی که آنها در رکوعند"چه معنا دارد؟
در پاسخ گفتهاند: در اینجا معنای حقیقی رکوع مراد نیست بلکه مراد معنای مجازی آن یعنی خضوع در برابر عظمت پروردگار یا خضوعی که به جهت فقر یا از جهات دیگر در نهاد آدمی پدید میآید، مراد است، و معنای آیه اینست که: اولیا و یاوران شما یهود و نصارا و منافقین نیستند، بلکه اولیا و یاوران شما خدا و رسول او و آن مؤمنین که نماز بپا میدارند و زکات میدهند و در همه این احوال خاضعند، یا آنهایی که زکات میدهند در حالی که خود فقیر و تنگدست هستند، میباشند.
تفسیر المنار ج ۶ ص ۴۴۱- ۴۴۲
تفسیر فخر رازی ج ۱۲ ص ۲۵ ٠
فرق ولی با متولی:
ولی این آقایان از این نکته غفلت کرده اند که فرق است بین آنکه (البته به حساب استدلال آقایان) ولایت الذین آمنوا را پذیرفته با کسی که منظور از الذین آمنوا است، به عبارت دیگر ولی با متولی تفاوت دارد، و اینکه آیا الذین آمنوا فرد خاصی است یا اینکه وصف عام است؟
و اگر ثابت شد که این فرد شخص یا اشخاص معین وخاصی میباشند ، دیگر فرض عمومیت آن باطل و مردود است، و در این صورت آنچه باقی میماند و قابل توجه است روایاتی است که میگویند این شخص علی بن ابیطالب علیه السلام است ٠
و اگر ما در بحثهای آینده ثابت کردیم که این آیه نمیتواند وصف عام باشد، هر سخنی که بخواهد ثابت کند که این آیه در باره همه مومنین است خود بخود در تعارض با آیه قرار خواهد گرفت و مردود خواهد شد، ولو گوینده آن هر کس باشد.
بحث ادبی آیه:
در کتاب مقاییس اللغه در باره کلمه ولی آمده است: ولی. الواو و اللام والیاء اصل صحیح یدل علی قرب. من ذلک الولی: القرب، یقال: تباعد بعد ولی ای قرب، وجلس ممایلینی ای بقاربنی، ولی الشخص، سرپرستی او را بعهده گرفت.
و من الباب المولی: العتق والمعتق، والصاحب والحلیف، وابن العم والناصروالجار کل هوءلاء من الولی وهو القرب.
و کل من ولی امرا آخر فهو ولیه وفلان اولی بکذا ای احری به
اضافه المصدر یفیدالعموم دون العهد، هر کجا که مصدر به ضمیر اضافه شود افاده عموم میکند مگر در موردی که عهدی در کار باشد.
در اضافه شدن ولایت ولاء گاهی اضافه به اسباب است مثل ولاء سببی مثل ولاء شوهر بر زن، ولاء نسبی مثل ولاء پدر بر فرزند
ولاء جار مثل ولاء همسایه بر همسایه، ولاء حلف مثل ولاء هم قسم بودن وهم پیمان بودن، ولاء عتق مثل ولاء مالک بر مملوک آزادشده اش و گاه اضافه به آثار است مثل ولاء نصرت ولاء محبت و ولاء صحبت ولی هیچگاه یکی از اینها بمعنی اصل ولایت نیست بلکه این امور نشان دهنده آثار ولایت هستند نه خود ولایت.
مولی اسم مکان است و بمعنی محل استقرار ولایت.
ولی بمعنی فاعلی یعنی کسی که حکم او مورد قبول واقع است: اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا. ولی بمعنی مفعولی یعنی کسی که ولایت دیگری و اطاعت از او را پذیرفته است ٠
أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (۶۲) یونس
تاج العروس در کلمه ولّی میگوید: یلی علیک امرک ٠٠٠٠ و منه الحدیث مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ
ابن اثیر در نهایه در کلمه ولّی میگوید: و قول عمر لعلی: فقال له هنییا لک یا ابن أبی طالب أصبحت مولی کل مؤمن و مؤمنة، ای ولیّ کل مومن
آیه شریفه النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ (۶) احزاب نشان میدهد که پیامبر بر مومنین اولی بتصرف است
از نظر ادبی آنچه که بعد از انّما میآید داخل در کلام میشود وآنچه که قبل از آن است خارج میشود (این است وجز این نیست)
معنی انحصار، امتناع برای دیگری نیست بلکه انحصار حق یا انحصار حقی است که امکان جعل یرای دیگران دارد، زیرا حق هر گونه تصرف در مخلوق با خالق است ومخلوق هیچگونه حق تصرفی در باره مخلوق دیگر ندارد، مگر به جعل واجازه واذن خالق که این حق وحدود آن بوسیله پیامبر ان برای بندگان بیان وتبیین شده است
مراتب ومقامات وحدود این حقوق متفاوت است، برای فرشتگان بگونه ای و برای پیامبران بگونه ای و برای جانشینان آنها بگونه ای و برای علماء ومعلمان بگونه ای و برای پدرومادران بگونه ای وبرای استادان بگونه ای وبرای خویشان بگونه ای دیگر است.
وبلاگ قرآنیان