اگر شیعه به تحریف قرآن اعتقاد ندارد‚ به چه دلیل کتاب <فصلالخطاب> محدث نوری را که درباره تحریف نوشته شده است‚ نقد نمیکنند؟
استاد جعفر سبحانی
پاسخ: از روزی که این کتاب منتشر شد‚ گروهی از محققان به نقد این کتاب پرداختند. برخی از آنان عبارتند از:
۱. فقیه محقق شیخ محمود فرزند مرحوم شیخ ابوالقاسم معروف به معرّب تهرانی(متوفای ۱۳۱۳ه) در نقد آن کتابی در ۳۰۰ صفحه به نام <کشفالارتیاب فی عدم تحریف الکتاب> نوشت و در آن‚ با دلایل روشن عدم تحریف قرآن را ثابت نمود‚ تا آنجا که مرحوم محدث نوری پس از مطالعه این کتاب‚ برخی از نظریات خود را تعدیل کرد.
۲. سید محمد حسین شهرستانی(متوفای ۱۳۱۵ ه) کتابی ارزشمند در نقد آن نوشت و آن را <حفظالکتاب الشریف عن شبهةالقول بالتحریف> نامید.
۳. علامه شیخ محمد جواد بلاغی(-۱۲۸۴ ۱۳۵۱) مولف کتاب <آلاءالرحمن> در مقدمه کتاب خود نقدی روشن بر فصلالخطاب نوشته است.
۴. مرجع شهیر سیدابوالقاسم خویی(-۱۳۱۷ ۱۴۱۱ه) در کتاب البیان فصلی به نام <صیانةالقرآن عنالتحریف> دارد و در آن روایات دال بر تحریف را که شیخ نوری گردآوری کرده‚ به نحو احسن ارزیابی نموده است.
۵. استاد بزرگوار ما مرحوم آیةاللّه امام خمینی قدسسره میفرمود: محدث نوری انسانی صالح و اهل تشیع بود‚ ولی علاقه فراوانی به گردآوری روایات ضعیف و عجیب و غریب داشت‚ روایاتی که خرد انسان آن را نمیپذیرد.
در عین حال‚ برای ارزیابی این کتاب باید گفت: روایات ویژهای که در این کتاب آمده و نشان از تحریف دارد‚ خواه به طور کلی تحریف را بیان کند یا مورد خاصی را نام ببرد‚ (۱۱۲۲) حدیث است که (۶۱) روایت آن به طور عام قایل به تحریف است و (۱۰۶۸) روایت آن مورد خاصی را نام میبرد که در آن تحریف صورت گرفته است.
اکثریت قاطع این روایات از کتابهایی گرفته شده که سند و اعتبار ندارند‚ یا نویسندهاش مجهول است و یا سند آن قطع شده‚ یا از پایه و اساس جعلی و بیاعتبار بوده است.
بیشتر این روایات از سه کتاب اخذ شده است:
۱. کتاب قراءات نگارش احمدبن محمد سیّاری‚ از نویسندگان آلطاهر بود. او فردی ضعیفالحدیث‚ فاسدالمذهب‚ کثیرالارسال معرفی شده است. (۱)
۲. کتاب علیبن احمد کوفی(متوفی۳۵۲ ه(که رجالیون‚ او را کذاب و باطلگرا معرفی کردهاند.
نجاشی‚ رجال شناس شیعه در حق او میگوید: وی کوفی و از آل ابیطالب است و در آخر زندگی‚ راه غلو را پیش گرفت. مذهب او فاسد شد و کتابهای زیادی نوشت. اکثر آنها آکنده از خطا و اشتباه است. سپس میگوید: غالیان برای این مرد‚ منزلت عظیمی قایلند. (۲)
۳. تفسیر علیبن ابراهیم قمی‚ این تفسیر هرچند به نام او معروف شده است‚ ولی همه آن تالیف او نیست. بخشی به قلم او و بخشی به قلم ابیالجارود است که شاگرد علیبن ابراهیم آن را ضمیمه ساخته است.
شگفت اینجاست که راوی این کتاب که خود را شاگرد علیبن ابراهیم معرفی میکند و نامش ابوالفضل عباسبن محمدبن علوی است‚ ناشناخته است و در کتابهای رجال معرفی نشده است. از این جهت بر چنین تفسیری نمیتوان اعتماد کرد. (۳)
آنچه از این گونه کتابها نقل شده مجموعاً هشتصدو پانزده حدیث است. تنها سیصدو هفت روایت باقی میماند که بیشتر آنها صدو هفت روایت به اختلاف در قرایتها باز میگردد‚ و به مساله تحریف ربطی ندارد و بقیه آنها(دویست روایت) را از کتابهای معتبر نقل کرده که همگی به خوبی قابل توجیه هستند یا اصلا دلالتی بر تحریف ندارند و ایشان به اصرار آنها را در ادله اثبات تحریف گنجانده است.
علاقهمندان به شناخت واقعیت این روایات به کتاب <صیانةالقرآن من التحریف> نگارش مرحوم آیةاللّه معرفت مراجعه فرمایند.
۱. فهرست شیخ طوسی‚ ص ۴۷‚ شماره ۷۰; رجال نجاشی: ۱ / ۲۱۱‚ شماره ۱۹۰
۲. رجال نجاشی /۲ ۹۶ شماره ۶۸۹
۳. در ارزیابی تفسیر قمی به کتاب کلیات فی علمالرجال -۳۲۹ ۳۴۰ مراجعه فرمایید.
حوزه نیوز