یکی از مشکلات بزرگ بشر امروزی عدم شناخت لازم و کافی از ضروری ترین مطالب مورد نیاز خود میباشد وبه همین دلیل در بسیاری از تصمیمات براثر جهل به موضوع به بیراهه میرود و به قول اهل کلام به جای اینکه به هنگام عدم موفقیت در شناخت خدا، بگوید نیافتم، میگوید نیست!!. و اگر ازیک شیعه اثنی عشری که درگیر مسائل گوناگون روزمره است، بخواهیم در باره ائمه اطهار علیهم السلام سخنی بگوید، شاید بتواند پیرامون چهار امام اول (علیهم السلام) و امام زمان (عج) و یا امام صادق(علیه السلام) و یا امام رضا (علیه السلام)، مطالبی بگوید امام در باره دیگر ائمهء معصومین (علیهم السلام) چندان اطلاعات زیادی نداشته باشد و این امر برای یک شیعه که میخواهد به سیره آنها عمل کند و از اخلاق و رفتار و کردار آن معصومین الگو بگیرد، شایسته نیست.
امام هادی در ۹ سالگی به امامت رسید و در صدر اصحاب فتوا و فقهای عصر خود قرار گرفت و سختیهای مقام امامت را به مدت سی و چهار سال به جان خرید و در برابر ظلم و نفاق ایستاد و خود و پیروانش دوران سختی را تحمل کردند. و در سختترین مجالس و در حضور جبارترین فرمانروایان عصر، سخن حق را هر چند برای آنها تلخ و گزنده بود گفت و بسیاری از گمراهان را با سخنان روح افزایش هدایت کرد.
ایشان در مدت عمر کوتاه ولی پربرکتشان آنچنان تأثیر خدایی بر روح و روان افراد گذاشت که پیروان او روز به روز بیشتر میشدند و در بین عامه مردم و فرماندهان ارتش اسلام و نیروهای ساده نظامی و برخی از والیان آن زمان طرفدارانی یافت.
دلایل امامت امام هادی (علیه السلام)
اسماعیل بن مهران میگوید: ((هنگامی که امام جواد(علیه السلام) به دستور معتصم، به بغداد میرفت، از ایشان پرسیدم": جانم فدایت من برای شما نگرانم. پس بعد از شما امامت به چه کسی میرسد؟ ایشان به شدّت گریه کردند، به صورتی که محاسن ایشان خیس شد، سپس روی به من کرد و فرمود: امامت بعد از من به فرزندم علی میرسد)
(الفصول المهمه – ص۲۷۷)
امیه بن علی قیسی نقل میکند: به ابی جعفر دوم علیه السلام (امام جواد)(علیه السلام) گفتم: چه کسی جانشین شما میشود؟ ایشان فرمودند: فرزندم علی (علیه السلام)
(کفایه الأثر- خزاز قمی – ص ۲۸۰)
مسعودی به نقل از محمد بن عثمان کوفی از ابی جعفر (علیه السلام) (امام جواد)،می گوید: از ایشان پرسیدم که پناه بر خدا اگر برای شما حادثه ای روی دهد،بعد از شما امامت به چه کسی میرسد. فرمودند: به این فرزندم یعنی أباالحسن (امام هادی)(علیه السلام)
(اثبات الوصیه ص ۲۲۱)
شیخ صدوق به نقل از عبدالواحد محمد بن العبدوس عطار میگوید: از علی بن محمد بن قتیبه نیشابوری شنیدم که گفت: حمران بنی سلمان به ما گفت: صقر أبی دلف گفت: از ابا جعفر محمد بن علی الرضا (علیها السلام) شنیدم میگفت: امام پس از من فرزندم علی است، فرمان او فرمان من است و سخن او سخن من است و اطاعت از او اطاعت از من است و......کمال الدین – ج۲ ص ۳۷۸
مقام و منزلت امام(علیه السلام):
امام هادی بعد از وفات امام جواد در شهر مدینه ماند تا اینکه بعد از وفات معتصم و به پایان رسیدن دوران واثق، دوره خلافت یکی بدترین و خوانخوارترین خلفای بنی عباس یعنی متوکل شروع شد و هنگامی که متوکل، اقبال مردم را به سوی امام هادی (علیه السلام) دید، با حیله و نیرنگ او را از مدینه به سامرا آورد و برای تحقیر ایشان دستور داد آن حضرت را در محله بدی بنام (دارالصعالیک) به مدت سه روز ساکن کردند اما این خلیفه عباسی، خبر نداشت که مقام و منزلت امام از جا ومکان بدست نمیآید، بلکه جا و مکان از وجود آن حضرت شرف مییابد.(مناقب شهر آشوب – ص)
البته این اعتقاد و احترام به امام هادی حتی به داخل سرای خلیفه عباسی نیز نفوذ کرده بود به طوریکه، در کتاب حُلیه الابرار آمده است که هنگامی که متوکل عباسی دچار مرض بدخیمی شده بود، مادرش برای خوب شدن خلیفه نذر کرد که در صورتی که خلیفه سلامتی خود را بازیابد، مبلغ زیادی را خدمت امام هادی (علیه السلام) ارسال کند. و پس از اینکه متوکل بنابر توصیههای پزشکی امام هادی (علیه السلام)، سلامتی خود را بازیافت، مادرش مبلغ فراوانی را به همراه مهر خود برای امام ارسال کرد.که بعداً ادای این نذر مورد اعتراض خلیفه قرار گرفت.
(حلیه الابرار ص ۱۶۸)
از سوی دیگر به دلیل اینکه امام هادی (علیه السلام) در کودکی و در ۹ سالگی به امامت رسید برخی از شیعیان نیز به امامت ایشان شک داشتند اما هنگامی که با وی روبرو میشوند، ابهت و عظمت امام بی اختیار نسبت به امام ادای احترام میکردند. محمد بن حسن أشتر علوی میگوید: همراه پدرم کنار در منزل متوکل عباسی ایستاده بودم و از گروهی از مردم که بین آنها طالبی و عباسی و جعفری بودند شنیدم که میگفتند: ما به احترام این کودک یا نوجوان (غلام) سرپا نمیایستیم. زیرا که او شریفترین و بزرگترین ما نیست. و منظور آنها ابوالحسن (امام هادی)(علیه السلام) بود. ولی هنگامی که امام هادی (علیه السلام) تشریف آوردند، همه مردم به احترام ایشان قیام کردند، و من به آن جماعت گفتم: شما که گفتید ما از جای خود بر نمیخیزیم؟ آنها گفتند: به خدا قسم نتوانستیم خود را کنترل کنیم و از جای خود برخاستیم.
(مناقب – این شهر آشوب – ج ۴- ص ۴۱۱) که این واقعه نشان میدهد امام از سوی برخی از شیعیان ناآگاه ومغرور نیز مورد بی مهری قرار میگرفت.
یکی از خصوصیات بارز امام هادی (علیه السلام) عبادت خالصانهء و راز وبیازهای شبانه ایشان است به عنوان نمونه هنگامی که به خلیفه عباسی گفتند که امام هادی (علیه السلام) درحال تدارک قیامی برعلیه تو میباشد، خلیفه به عده ای از مزدوران و دژخیمان خود دستور داد تا شبانه به خانه امام هادی(علیه السلام) حمله کنند و خانه او را تفشیش کنند و او را به همراه سلاحها دستگیر کرده و به قصر بیاورند. هنگامی که سربازان خلیفه شب هنگام به خانه امام هادی (علیه السلام) حمله کردند، مشاهده کردند که امام (علیه السلام) بر روی خاک و ریگ در حالیکه ملافه ای از پشم بر سر خود گذاشته به عبادت و خواندن آیات قرآن کریم با مضمون امیدواری و هشدار (وعد و وعید)، مشغول بودند. پس آنها امام (علیه السلام) را با همان وضعیت به نزد خلیفه آوردند که خلیفه با دیدن امام (علیه السلام) او را بزرگ داشت و در کنار خود نشاند و با او سخن گفت سپس متوکل گریه فراوان کرد و از امام (علیه السلام) پرسید: ای ابالحسن آیا قرضی داری؟ امام (علیه السلام) فرمود: بله چهار هزار دینار. پس متوکل دستور دارد پرداخت کنند و او را با تجلیل و اکرام به خانه بازگرداندند.-
(فصل الخطاب – محمد خواجه پارسا بخاری – از پیوستهای کتاب نیابیح الموده – ص ۳۸۶)
میراث امام (علیه السلام)
از امام هادی میراث گرانبهایی از احادیث و دعاهای فراوان مانند دعای قضای حوایج که با این عبارات شروع میشود(یاعدّتی عند العدد و یا رجایی و المُعتمد و یا کهفی و السَند یا واحدُ یا احد،....) یعنی (ای توشه و ذخیره من به هنگام جمع آوری توشه و ذخیره برای آخرت، وای امید و مورد اعتماد من و ای پناه و پشتیبان من و ای یکی و ای یگانه و....) (کتاب عده الداعی ص ۴۲) و یا دعای مناجات شبانه امام هادی که با این عبارات شروع میشود (الهی مسی ء قد ورد، وفقیر قد قصد، ولاتخیب مسعاه واحمه و اغفرخطاه)
یعنی (خدایا گناهکاری به نزد تو آمد، و فقیری قصد تو کرد، پس امیدش را ناامید نکن، او را رحمت فرما و گناهش را ببخش)
(کتاب سیره الامام الهاشر علی الهادی (علیه السلام) - ص ۳۱)
و یا دعای در قنوت امام هادی (علیه السلام)، (منهج الدعوات ص ۶۱) و دعای دیگری که با عبارت (یا کبیرکل کبیر، یا من لاشریطله و لاوزیر،...)، (شیخ طوسی در کتاب مصباح المتهجد این دعا را از امام هادی (علیه السلام) روایت کرده است) و دعاهای دیگری که خواندن هر یک از آنها روح انسان را متعالی میکند و در تهذیب اخلاق بسیار مؤثر است
شیخ بهایی نیز به هنگام سفر به عتبات مقدسه و در شهر سامرا در ابیاتی مقام و شأن امام هادی (علیه السلام) و امام عسکری (علیه السلام) را بیان میکند و شور و شوق خود را برای زیارت قبر آنها در این شهر نشان میدهد و از زوار میخواهد ضمن اینکه خضوع و خشوع داشته باشند، پای برهنه به حرم دو امام معصوم (علیهم السلام) وارد شوند و حرم این دوامام همام را به (طور سینا) تشبیه میکند که در آن خداوند متعال در سوره طه آیه ۱۲ موسی (علیه السلام) را با عبارت (إنّی أنا ربک فاخلع نعلیک إنک بالواد المقدّس طُوی) مورد خطاب قرار میدهد.
أسرع السیر ایها الحادی إن قلبی إلی الحمی صادی
و اذا ما رأیت من کثب مشهد العسکری و الهادی (علیه السلام)
فأغضض الطرف خاضعاً و لها و اخلع النعل انه الوادی
(اعیان الشیعه ج۹ – ص ۲۴۸)
در پایان از خدای بزرگ و منان خواستاریم ما را روز به روز نسبت به امامان معصوممان (علیهم السلام) آگاهتر نماید و به برکت وجود مقدسشان ما را مورد لطف و مرحمت دایمی خود قرار دهد.آمین یا رب العالمین.
///
محمد هادی تسخیری