امام زمان علیه السلام، چقدر تو را دوست دارد؟
• عَنْ مَسْعَدَةِ بْنِ الْیَسَعِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام: إِنِّی وَ اللهِ لَأُحِبُّکَ، فَأَطْرَقَ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ: صَدَقْتَ یَا أَبَا بِشْرٍ، سَلْ قَلْبَکَ عَمَّا لَکَ فِی قَلْبِی مِنْ حُبِّکَ، فَقَدْ أَعْلَمَنِی قَلْبِی عَمَّا لِی فِی قَلْبِکَ.
مَسعَدَۀ گفت: به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: به خدا قسم من شما را دوست دارم.
حضرت سر مبارک را پایین انداخته، سپس بلند نمود و فرمود: ای ابابشر راست گفتی، از دلت بپرس که من در قلبم چه محبّتی به تو دارم.
زیرا قلب من، از محبّت من در قلب تو خبر میدهد.
• عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ علیه السلام: لَا تَنْسَنِی مِنَ الدُّعَاءِ! قَالَ: أَ وَ تَعْلَمُ أَنِّی أَنْسَاکَ؟ قَالَ: فَتَفَکَّرْتُ فِی نَفْسِی وَ قُلْتُ هُوَ یَدْعُو لِشِیعَتِهِ وَ أَنَا مِنْ شِیعَتِهِ. قُلْتُ: لَا، لَا تَنْسَانِی. قَالَ: وَ کَیْفَ عَلِمْتَ ذَلِکَ؟ قُلْتُ: إِنِّی مِنْ شِیعَتِکَ وَ إِنَّکَ لَتَدْعُو لَهُمْ. فَقَالَ: هَلْ عَلِمْتَ بِشَیْءٍ غَیْرِ هَذَا؟ قَالَ: قُلْتُ: لَا. قَالَ: إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَا لَکَ عِنْدِی فَانْظُرْ إِلَی مَا لِی عِنْدَکَ.
حسن بن جهم گفت: به حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام عرض کردم: ما را از دعا فراموش نفرمایید! فرمود: آیا فکر میکنی که تو را از دعا فراموش میکنم؟
حسن گفت: با خودم فکر کردم که این بزرگوار برای شیعیانش دعا میکند، من هم که از شیعیانش هستم، پس برای من نیز دعا میکند،
لذا به حضرت عرض کردم: من فکر نمیکنم که شما مرا از دعا فراموش کنید. فرمود: از کجا فهمیدی که تو را از دعا فراموش نمیکنم؟
عرض کردم: من شیعه شما هستم، شما هم برای شیعیانتان حتما دعا میکنید، پس من را هم دعا میکنید. فرمود: آیا راه دیگری هم به نظرت میرسد که از آن طریق بدانی که من تو را دعا میکنم؟
عرض کردم: نه، راه دیگری به نظرم نمیرسد. حضرت فرمود: هر وقت خواستی بفهمی که نزد من چه مقامی داری، پس بنگر که من نزد تو چگونه هستم.