اعمال هر شب و روز ماه مبارک رمضان

دعا بعد از هر فریضه

سیّد بن طاوس روایت کرده از حضرت امام جعفر صادق و امام موسی کاظم (عَلیهِما السَّلام) که فرمودند می‌گویی در ماه رَمَضان از اوّل تا به آخر آن بعد از هر فریضه:


اَللّهُمَّ ارْزُقْنی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ فی
خدایا روزیم گردان حج خانه کعبه را در
عامی هذا وَ فی کُلِّ عامٍ ما اَبْقَیْتَنی فی یُسْرٍ مِنْکَ وَ عافِیَةٍ وَ سَعَةِ
این سال و در هر سال تا زنده هستم در آسایش و تندرستی از جانب تو و وسعت
رِزْقٍ وَ لا تُخْلِنی مِنْ تِلْکَ الْمواقِفِ الْکَریمَةِ وَالْمَشاهِدِ الشَّریفَةِ
روزی و دورم مکن از این اماکن گرامی و مشاهد شریفه
وَ زِیارَةِ قَبْرِ نَبِیِّکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ فی جَمیعِ حَوایِجِ الدُّنْیا
و زیارت قبر پیامبرت که درود تو بر او و آلش باد در همه حاجتهای دنیا
وَالا خِرَةِ فَکُنْ لی اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ فیما تَقْضی وَ تُقَدِّرُ مِنَ الاَمْرِ
و آخرتم پشتیبان من باش خدایا از تو خواهم در آنچه بنا هست درباره اش حکم فرمایی و مقدر کنی در آن فرمان
الْمَحْتُومِ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ مِنَ الْقَضاَّءِ الَّذی لا یُرَدُّ وَ لا یُبَدَّلُ اَنْ
حتمی و مسلم در شب قدر از آن تقدیری که برگشت ندارد و تغییر نپذیرد که
تَکْتُبَنی مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمُ
مرا از حاجیان خانه محترم کعبه ات ثبت فرمایی آن حاجیانی که حجشان درست و سعیشان مورد تقدیر و سپاس است
الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمُ الْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّیاتُهُمْ وَاجْعَلْ فیما تَقْضی
و گناهانشان آمرزیده و کارهای بدشان بخشیده شده است و قرار ده در همان قضا
وَ تُقَدِّرُ اَنْ تُطیلَ عُمْری وَ تُوَسِّعَ عَلَیَّ رِزْقی وَ تُؤدِّی عَنّی اَمانَتی
و تقدیراتت که عمر مرا طولانی گردانی و روزیم را فراخ کنی و امانت و قرضم را
وَ دَیْنی آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ
ادا فرمایی، اجابت فرما ای پروردگار جهانیان

 

دعا عقب نمازهای فریضه

و می‌خوانی عقب نمازهای فریضه: 
یا عَلِیُّ یا عَظیمُ یا غَفُورُ یا رَحیمُ اَنْتَ الرَّبُّ الْعَظیمُ الَّذی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ
ای والا ای بزرگ ای آمرزنده ای مهربان تویی پروردگار بزرگی که نیست مانند او چیزی
وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ وَ هذا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ فَضَّلْتَهُ
و او شنوا و بینا است و این ماهی است که آنرا بزرگ و گرامی داشته و او را شرافت و برتری داده ای
عَلَی الشُّهُورِ وَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذی فَرَضْتَ صِیامَهُ عَلَیَّ وَ هُوَ شَهْرُ
بر ماههای دیگر و این ماهی است که روزه آن را بر من واجب کرده و این ماه
رَمَضانَ الَّذی اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ هُدیً لِلنّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی
رمضان است همان ماهی که قرآن را در آن فرو فرستادی آن قرآنی که راهنمای مردم و نشانه‌های روشنی از هدایت
وَالْفُرْقانِ وَ جَعَلْتَ فیهِ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ جَعَلْتَها خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ فَیا
و جدا ساختن (میان حق و باطل) است و قراردادی در این ماه شب قدر را و آن را بهتر از هزار ماه کردی پس ای
ذَالْمَنِّ وَ لا یُمَنُّ عَلَیْکَ مُنَّ عَلَیَّ بِفَکاکِ رَقَبَتی مِنَ النّارِ فیمَنْ تَمُنُّ
منت داری که کسی بر تو منت ندارد منت نه بر من به آزاد ساختنم از آتش در میان آنانکه
عَلَیْهِ وَ اَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
بر آنها منت نهی و داخل بهشتم گردان برحمتت ای مهربانترین مهربانان

 

دعا بعد از هر نماز واجب

شیخ کفعمی درمصباح و بلد الامین و شیخ شهید در مجموعه خود از حضرت رسول (صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) نقل کرده اند که آن حضرت فرمود هرکه این دعا را در ماه رمضان بعد از هر نماز واجبی بخواند حق تعالی بیامرزد گناهان او را تا روز قیامت و دعا این است:
اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ
خدایا بفرست بر خفتگان در گور نشاط و سرور
اَللّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ اَللّهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جایِعٍ اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ
خدایا دارا کن هر نداری را خدایا سیر کن هر گرسنه ای را خدایا بپوشان هر برهنه را
اَللّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدینٍ اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ اَللّهُمَّ رُدَّ
خدایا ادا کن قرض هر قرضداری را خدایا بگشا اندوه هر غمزده را خدایا به وطن بازگردان هر
کُلَّ غَریبٍ اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ اَللّهُمَّ اَصْلِحْ کُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِ
دور از وطنی را خدایا آزاد کن هر اسیری را خدایا اصلاح کن هر فسادی را از کار
الْمُسْلِمینَ اَللّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَریضٍ اَللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناکَ اَللّهُمَّ
مسلمین خدایا درمان کن هر بیماری را خدایا ببند رخنه فقر ما را به وسیله دارایی خود خدایا
غَیِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ اَللّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ وَاَغْنِنا مِنَ
بدی حال ما را بخوبی حال خودت مبدل کن خدایا ادا کن از ما قرض و بدهیمان را و بی نیازمان کن از
الْفَقْرِ اِنَّکَ عَلی کُلِّشَیءٍ قَدیرٌ
نداری که راستی تو بر هر چیز توانایی

 

دعای حجّ

و شیخ کلینی در کافی روایت کرده از ابوبصیر که حضرت صادق (علیه السلام) در ماه رمضان این دعا رامی خواند:
اَللّهُمَّ اِنّی بِکَ وَ مِنْکَ اَطْلُبُ
خدایا من بوسیله تو و از شخص تو می‌جویم
حاجَتی وَ مَنْ طَلَبَ حاجَةً اِلیَ النّاسِ فَاِنّی لا اَطْلُبُ حاجَتی اِلاّ
حاجتم را و هر که حاجت خویش از مردم می‌جوید ولی من نجویم حاجتم را جز
مِنْکَ وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ وَ اَسْیَلُکَ بِفَضْلِکَ وَ رِضْوانِکَ اَنْ تُصَلِّیَ
از تو تنها که شریکی نداری و از تو خواهم به حق فضل و خوشنودیت که درود فرستی
عَلی مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ وَ اَنْ تَجْعَلَ لی فی عامی هذا اِلی بَیْتِکَ
بر محمد و خاندان او و اینکه در این سال برای رسیدن من به خانه
الْحَرامِ سَبیلاً حِجَّةً مَبْرُورَةً مُتَقبَّلَةً زاکِیَةً خالِصَةً لَکَ تَقَرُّ بِها عَیْنی
محترمت کعبه راهی قرار دهی که حجی صحیح و پذیرفته و پاکیزه و خالص برای تو انجام دهم آن چنانکه دیده ام
وَ تَرْفَعُ بِها دَرَجَتی وَ تَرْزُقَنی اَنْ اَغُضَّ بَصَری وَ اَنْ اَحْفَظَ فَرْجی
بدان روشن شود و درجه ام بدان بالا رود و روزیم کن که دیده ام را بپوشانم و عورتم را (از گناه) نگهدارم
وَ اَنْ اَکُفَّ بِها عَنْ جَمیعِ مَحارِمِکَ حَتّی لایَکُونَ شَیءٌ آثَرَ عِنْدی
و خود را از همه کارهای حرام تو باز دارم تا بدان حد که هیچ چیزی در پیش من محبوبتر
مِنْ طاعَتِکَ وَ خَشْیَتِکَ وَالْعَمَلِ بِما اَحْبَبْتَ وَالتَّرْکِ لِما کَرِهْتَ
از اطاعت و ترس از تو و انجام آنچه دوست داری و نکردن آنچه را ناخوش داری
وَ نَهَیْتَ عَنْهُ وَاجْعَلْ ذلِکَ فی یُسْرٍ وَ یَسارٍ وَ عافِیَةٍ وَ ما اَنْعَمْتَ بِهِ
و آنرا قدغن کرده ای نباشد و قرار ده همه اینها را در گشایش و آسودگی و تندرستی با هر چه نعمت که
عَلَیَّ وَ اَسْیَلُکَ اَنْ تَجْعَلَ وَفاتی قَتْلاً فی سَبیلِکَ تَحْتَ رایَةِ نَبِیِّکَ
به من داده ای و از تو خواهم که مرگ مرا کشته شدن در راهت قرار دهی که در زیر پرچم پیغمبرت
مَعَ اَوْلِیاَّیِکَ وَ اَسْیَلُکَ اَنْ تَقْتُلَ بی اَعْداَّیَکَ وَ اَعْداَّءَ رَسُولِکَ وَ اَسْیَلُکَ
با دوستانت کشته شوم و از تو خواهم که دشمنان خود و دشمنان پیامبرت را بدست من بکشی و از تو خواهم
اَنْ تُکْرِمَنی بِهَوانِ مَنْ شِیْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ لا تُهِنّی بِکَرامَةِ اَحَدٍ مِنْ
که مرا گرامی داری بخوار کردن هر یک از خلق خود که خواهی ولی خوارم نکنی به گرامی داشتن هیچیک از
اَوْلِیاَّیِکَ اَللّهُمَّ اجْعَلْ لی مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً حَسْبِیَ اللّهُ ما شاَّءَ اللّهُ
دوستانت خدایا قرار ده برای من با پیامبرت راهی خدا مرا بس است و آنچه خواهد شود
مؤ لف گوید: که این دعاء موسوم به دعای حجّ است سیّد در اقبال از حضرت صادق (علیه السلام) روایت کرده خواندن آن را در شبهای ماه رمضان بعد از مغرب و کفعمی در بلدالا مین گفته که مستحب است خواندن آن در هر روز از ماه رمضان و در شب اوّل نیز و شیخ مفید در مقنعه برای خصوص شب اوّل نقل کرده بعد از نماز مغرب. 
و بدانکه بهترین اعمال در شبها و روزهای ماه مبارک رمضان خواندن قرآن است و بسیار باید خواند چه آنکه قرآن در این ماه نازل شده است و وارد شده که هر چیزی را بهاریست و بهار قرآن ماه رمضان است و در ماه‌های دیگر هر ماهی یک ختم سنت است و اقلّش شش روز است و در ماه رمضان در هر سه روز یک ختم سنّت است و اگر روزی یک ختم تواند بکند خوب است.
علامه مجلسی (رَحَمهُ اللّهُ) فرموده که در حدیث است که بعضی از ایمّه (عَلیهمُ السلام) در این ماه چهل ختم قرآن و زیاده می‌کردند و اگر ثواب هر ختم قرآنی را به روح مقدّس ‍ یکی از چهارده معصوم (عَلیهمُ السلام) هدیّه کند ثوابش مضاعف گردد و از روایتی ظاهر می‌شود که اجر چنین کسی آن است که با ایشان باشد در روز قیامت و دراین ماه دعا و صلوات و استغفار بسیار باید نمود و لااِلهَ اِلا اللّهُ بسیار باید گفت و روایت شده که جناب امام زین العابدین (علیه السلام) چون ماه رمضان داخل می‌شد تکلّم نمی‌کرد مگر به دعاء و تسبیح و استغفار و تکبیر و باید اهتمام بسیار نمود به عبادت و نافله‌های شب و روز.

 

آداب افطار و سایر اعمال در شبهای ماه رمضان

 

قسم دوّم: اعمالی است که در شب‌های ماه رمضان باید بجا آورد و آن چند امر است: 
اوّل افطار است و مستحب است که بعد از نماز شام افطار کند مگر آنکه ضعف بر او غلبه کرده باشد یا جمعی منتظر او باشند.
دوّم آنکه افطار کند با چیز پاکیزه از حرام و شُبهات و بهتر آن است که به خرمای حلال افطار کند تا ثواب نمازش چهارصد برابر گردد و به خرما و آب و به رطب و به لبن و به حلوا و به نبات و به آب گرم به هر کدام که افطار کند نیز خوب است. 
سوّم آنکه در وقت افطار دعاهای وارده آن را بخواند از جمله آنکه بگوید: 
اَللّهُمَّ لَکَ صُمْتُ وَعَلی رِزْقِکَ اَفْطَرْتُ وَعَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ
خدایا برای تو روزه گرفتم و با روزی تو افطار کنم و بر تو توکل کنم
تا خدا عطا کند به او ثواب هر کسی را که در این روز روزه داشته و اگر دعای اَللّهُمَّ رَبَّ النّورِ الْعَظیمِ را که سیّد و کفعمی روایت کرده اند بخواند فضیلت بسیار یابد و روایت شده که حضرت امیرالمؤ منین (علیه السلام) هرگاه می‌خواست افطار کند می‌گفت:
بِسْمِ اللّهِ اَللّهُمَّ لَکَ صُمْنا وَعَلی رِزْقِکَ
خدایا برای تو روزه گرفتیم و با روزی تو
اَفْطَرْنا فَتَقَبَّلْ مِنّا اِنَّکَ اَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ 
افطار کنیم پس از ما بپذیر که براستی تو شنوا و دانایی
چهارم در لقمه اوّل بگوید بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرّحَیمِ یا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ اِغْفِرْ لی تا خدا او را بیامرزد و در خبر است که در آخر هر روز از روزهای ماه رمضان خدا هزار هزار کس را از آتش جهنّم آزاد می‌کند پس از حق تعالی بخواه که تو را یکی از آنها قرار دهد. 
پنجم در وقت افطار سوره قدر بخواند.
ششم در وقت افطار تصدّق کند و افطار دهد روزه داران را اگر چه به چند دانه خرما یا شربتی آب باشد و از حضرت رسول (صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) مرویست که کسی که افطار دهد روزه داری را از برای او خواهد بود مثل اجرِ آن روزه دار بدون آنکه از اجر او چیزی کم شود و هم از برای او خواهد بود مثل آن عمل نیکویی که بجا آورد آن افطار کننده به قوه آن طعام و آیة الله علامه حلّی در رساله سَعدِیَّه از حضرت صادق (علیه السلام) نقل کرده که فرمود هر مؤمنی که اطعام کند مؤمنی را لقمه ای در ماه رمضان بنویسد حق تعالی برای او اجر کسی که سی بنده مؤمن آزاد کرده باشد و از برای او باشد نزد حق تعالی یک دعای مستجاب.
هفتم در هر شب خواندن هزار مرتبه اِنّا اَنزَلْناهُ وارد است
هشتم در هر شب صد مرتبه حمَّ دُخان را بخواند اگر میسّر شود
نهم سیّد روایت کرده که هر که این دعا را بخواند در هر شب ماه رمضان آمرزیده شود گناهان چهل سال او:
اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذی اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ علی
خدایا ای پروردگار ماه رمضان که در آن قرآن را فرستادی و بر
عِبادِکَ فیهِ الصِّیامَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَارْزُقْنی حَجَّ بَیْتِکَ
بندگان روزه را در این ماه واجب کردی درود فرست بر محمد و آل محمد و روزیم گردان حج خانه
الْحَرامِ فی عامی هذا وَ فی کُلِّ عامٍ وَاغْفِرْ لی تِلْکَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ
محترم خود کعبه را در این سال و در هر سال و بیامرز برایم این گناهان بزرگ را
فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُها غَیْرُکَ یا رَحْمنُ یا عَلاّمُ 
که براستی نیامرزد آنها را جز تو ای بخشاینده و ای بسیار دانا
دهم در هر شب بخواند بعد از مغربدعای حجّ را که در قسم اوّل گذشت 

 

دعای افتتاح

 

یازدهم بخواند در هر شب از ماه رمضان:
اَللّهُمَّ اِنّی اَفْتَتِحُ الثَّنآءَ بِحَمْدِکَ وَ اَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوابِ بِمَّنِکَ وَ اَیْقَنْتُ اَنَّکَ اَنْتَ
خدایا من ستایش را به وسیله حمد تو می‌گشایم و تویی که به نعمت بخشی خود بندگان را به درستی واداری و یقین دارم که براستی تو
اَرْحَمُ الرّاحِمینَ فی مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ وَ اَشَدُّ الْمُعاقِبینَ فی
مهربانترین مهربانانی اما در جای گذشت و مهربانی ولی سخت ترین کیفرکننده ای در
مَوْضِعِ النَّکالِ وَالنَّقِمَةِ وَ اَعْظَمُ الْمُتَجَبِّرینَ فی مَوْضِعِ الْکِبْریآءِ
جای شکنجه و انتقام و بزرگترین جبارانی در جای بزرگی و
وَالْعَظَمَةِ اَللّهُمَّ اَذِنْتَ لی فی دُعآیِکَ وَ مَسْیَلَتِکَ فَاسْمَعْ یا سَمیعُ
عظمت خدایا تو به من اجازه دادی در این که بخوانمت و از تو درخواست کنم پس ای خدای شنوا
مِدْحَتی وَ اَجِبْ یا رَحیمُ دَعْوَتی وَ اَقِلْ یا غَفُورُ عَثْرَتی فَکَمْ یا
مدح و ثنایم را بشنو و پاسخ ده ای مهربان خواسته ام را و نادیده گیر ای آمرزنده لغزشم را ای
اِلهی مِنْ کُرْبَةٍ قَدْ فَرَّجْتَها وَ هُمُومٍ قَدْ کَشَفْتَها وَ عَثْرَةٍ قَدْ اَقَلْتَها
معبود من چه بسیار گرفتاری که برطرف کردی و چه بسیار اندوه که زدودی و لغزشها که چشم پوشیدی
وَ رَحْمَةٍ قَدْ نَشَرْتَها وَ حَلْقَةِ بَلاَّءٍ قَدْ فَکَکْتَها اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی لَمْ یَتَّخِذْ
و مهر و رحمت که گستردی و زنجیر بلا که از هم باز کردی ستایش خاص خدایی است که نگیرد
صاحِبَةً وَ لا وَلَدا وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فی الْمُلْکِ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیُّ
همسری و نه فرزندی و نیست برایش شریکی در فرمانروایی و نیست برایش یاوری
مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمیعِ مَحامِدِهِ کُلِّهَا عَلی جَمیعِ
از خواری و به کمال بزرگی او را یاد کن ستایش خدای را به همه ستودگیهایش یکسر بر همه
نِعَمِهِ کُلِّها اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی لا مُضآدَّ لَهُ فی مُلْکِهِ وَ لا مُنازِعَ لَهُ فی
نعمتهایش یکسر ستایش برای خدایی است که ضد و دشمنی در پادشاهی او و ستیزه جویی در
اَمْرِهِ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی لا شَریکَ لَهُ فی خَلْقِهِ وَ لا شَبیهَ لَهُ فی عَظَمَتِهِ
فرمانش نیست ستایش خدایی را است که شریکی در خلقتش ندارد و شبیهی در عظمت او نیست
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الْفاشی فِی الْخَلْقِ اَمْرُهُ وَ حَمْدُهُ الظّاهِرِ بِالْکَرَمِ مَجْدُهُ
ستایش خاص خدایی است که هویدا است در میان خلق کارش و ستایشش و آشکار است به بزرگواری شوکتش
الْباسِطِ بِالْجُودِ یَدَهُ الَّذی لا تَنْقُصُ خَزآیِنُهُ وَ لا تَزیدُهُ کَثْرَةُ الْعَطآءِ
و گشاده است دستش آنکه نقصان نپذیرد خزینه‌هایش و نیفزایدش بسیاری عطا
اِلاّ جُوداً وَ کَرَماً اِنَّهُ هُوَ الْعَزیزُ الْوَهّابُ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ قَلیلاً مِنْ
مگر جود و بزرگواری براستی که او عزیز و بسیار بخشنده است خدایا از تو خواهم اندکی از
کَثیرٍ مَعَ حاجَةٍ بی اِلَیْهِ عَظیمَةٍ وَ غِناکَ عَنْهُ قَدیمٌ وَ هُوَ عِنْدی کَثیرٌ
بسیار با اینکه نیازمندیم بدان بزرگ است و بی نیازی تو از آن قدیم و ازلی است و آن درخواست پیش من بسیار
وَ هُوَ عَلَیْکَ سَهْلٌ یَسیرٌ اَللّهُمَّ اِنَّ عَفْوَکَ عَنْ ذَنْبی وَ تَجاوُزَکَ عَنْ
ولی در نزد تو اندک و آسان است خدایا براستی گذشت تو از گناهم و چشم پوشیت از
خَطیَّیَتی وَ صَفْحَکَ عَنْ ظُلْمی وَ سَِتْرَکَ عَلی قَبیحِ عَمَلی وَ حِلْمَکَ
خطایم و نادیده گیریت از ستمم و پرده پوشیت بر کار زشتم و بردباریت
عَنْ کَثیرِ جُرْمی عِنْدَ ما کانَ مِنْ خَطایی وَ عَمْدی اَطْمَعَنی فی اَنْ
در برابر جنایت و جرم بسیارم که به خطا یا از روی تعمد کردم مرا به طمع انداخت تا از تو
اَسْیَلَکَ ما لا اَسْتَوْجِبُهُ مِنْکَ الَّذی رَزَقْتَنی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ اَرَیْتَنی
درخواست کنم چیزی را که مستحق آن نیستم، درخواست کنم آنچه را که از رحمتت روزی من کردی و
مَنْ قُدْرَتِکَ وَ عَرَّفْتَنی مِنْ اِجابَتِکَ فَصِرْتُ اَدْعُوکَ آمِناً وَ اَسْیَلُکَ
از قدرتت به من نمایاندی و از اجابت دعایت به من شناساندی و این سبب شد که من از روی اطمینان تو را بخوانم
مِسْتَأنِساً لا خآیِفاً وَ لا وَجِلاً مُدِلاًّ عَلَیْکَ فیما قَصَدْتُ فیهِ اِلَیْکَ
و با تو انس گرفته بدون ترس و واهمه از تو حاجت بخواهم و تازه در مطلوب و مقصود خود با ناز و عشوه به درگاهت آیم
فَاِنْ اَبْطَاَ عَنّی عَتَبْتُ بِجَهْلی عَلَیْکَ وَ لَعَلَّ الَّذی اَبْطَاَ عَنّی هُوَ خَیْرٌ لی
و اگر حاجتم دیر برآید بواسطه نادانیم بر تو اعتراض کنم در صورتی که شاید دیر کردن آن برای من بهتر باشد زیرا
لِعِلْمِکَ بِعاقِبَةِ الاُْمُورِ فَلَمْ اَرَ مَوْلاً کَریماً اَصْبَرَ عَلی عَبْدٍ لَییمٍ مِنْکَ
تو دانای به سرانجام کارها هستی و از اینرو من ندیدم مولای بزرگواری را که بر بنده پست خود شکیباتر از تو باشد
عَلَیَّ یا رَبِّ اِنَّکَ تَدْعُونی فَاُوَلّی عَنْکَ وَ تَتَحَبَّبُ اِلَیَّ فَاَتَبَغَّضُ اِلَیْکَ
بر من ای پروردگارم تو مرا می‌خوانی ولی من از تو رومی گردانم و تو به من دوستی می‌کنی ولی من با تودشمنی می‌کنم و تو
وَ تَتَوَدَّدُ اِلَیَّ فَلا اَقْبَلُ مِنْکَ کَاَنَّ لِیَ التَّطَوُّلَ عَلَیْکَ فَلَمْ یَمْنَعْکَ ذلِکَ
به من محبت کنی و من نپذیرم گویا من منتی بر تو دارم و باز این احوال بازندارد تو را از
مِنَ الرَّحْمَةِ لی وَالاِْحْسانِ اِلَیَّ وَالتَّفَضُّلِ عَلَیَّ بِجُودِکَ وَکَرَمِکَ
مهر به من و و احسان بر من و بزرگواریت نسبت به من از روی بخشندگی و بزرگواریت
فَارْحَمَ عَبْدَکَ الْجاهِلَ وَجُدْ عَلَیْهِ بِفَضْلِ اِحْسانِکَ اِنَّکَ جَوادٌ کَریمٌ
پس بر بنده نادانت رحم کن و از زیادی احسانت بر او ببخش که براستی تو بخشنده و بزرگواری
اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاِْصْباحِ
ستایش خاص خدا است که مالک سلطنت و روان کننده کشتی (وجود) و مسخرکننده بادها و شکافنده سپیده صبح
دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ
و حکمفرمای روز جزا و پروردگار جهانیان است ستایش خدای را است که بردباریش پس از دانستن و ستایش
لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ
برای خدا است بر گذشتش با اینکه نیرومند است و ستایش برای خدا است بر زیادی تحمل و بردباریش در عین خشم
وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ اَلْحَمْدُ لِلّهِ خالِقِ الْخَلْقِ باسِطِ الرِّزْقِ فاِلقِ
او با اینکه او بر هرچه بخواهد تواناست ستایش خدای را است که آفریننده خلق و گسترنده روزی و شکافنده
اَلاِْصْباحِ ذِی الْجَلالِ وَالاِْکْرامِ وَالْفَضْلِ وَالاِْنْعامِ الَّذی بَعُدَ فَلا
صبح صاحب جلال و بزرگواری و فضل و نعمت بخشی آنکه دور است پس
یُری وَقَرُبَ فَشَهِدَ النَّجْوی تَبارَکَ وَتَعالی اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی لَیْسَ لَهُ
دیده نشود و نزدیک است که مطلع از گفتگوهای سری است برتر و والا است ستایش خدایی را که نیست برای او
مُنازِ عٌ یُعادِلُهُ وَلا شَبیهٌ یُشاکِلُهُ وَلا ظَهیرٌ یُعاضِدُهُ قَهَرَ بِعِزَّتِهِ
ستیزه جویی که با او برابری کند و نه شبیهی که هم شکل او باشد و نه پشتیبانی که کمکش کند به عزت خویش
الاْعِزّآءَ وَتَواضَعَ لِعَظَمَتِهِ الْعُظَمآءُ فَبَلَغَ بِقُدْرَتِهِ ما یَشآءُ اَلْحَمْدُ لِلّهِ
چیره دستان را مقهور ساخته و در مقابل عظمتش بزرگان فروتنی کرده پس بوسیله نیرویش بهرجا که خواهد رسیده ستایش خدایی را
الَّذی یُجیبُنی حینَ اُنادیهِ وَیَسْتُرُ عَلَیَّ کُلَّ عُورَةٍ وَاَنَا اَعْصیهِ وَ
که پاسخم دهد هرگاه بخوانمش و بپوشاند بر من هر زشتی را و من نافرمانیش کنم و
یُعَظِّمُ الْنِّعْمَةَ عَلَیَّ فَلاَّ اُجازیهِ فَکَمْ مِنْ مَوْهِبَةٍ هَنیَّیَةٍ قَدْ اَعْطانی
بزرگ گرداند بر من نعمتش را ولی من پاداشش ندهم پس چه بسیار بخششهای جانبخشی که به من عطا فرمود
وَعَظیمَةٍ مَخُوفَةٍ قَدْ کَفانی وَبَهْجَةٍ مُونِقَةٍ قَدْ اَرانی فَاُثْنی عَلَیْهِ
و چه پیش آمدهای بزرگ و هولناکی را که از من دور کرد و چه خوشیهای شگفت انگیزی که به من نمایاند او را
حامِدا وَاَذْکُرُهُ مُسَبِّحاً اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی لا یُهْتَکُ حِجابُهُ وَلا یُغْلَقُ
ستایش کنان ثنا گویم و تسبیح گویان یادش کنم ستایش خاص خدایی است که پرده اش دریده نشود و در خانه اش
بابُهُ وَلا یُرَدُّ سآیِلُهُ وَلا یُخَیَّبُ آمِلُهُ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی یُؤْمِنُ الْخآیِفینَ
بسته نگردد و خواهنده اش رد نشود و آرزومندش نومید نگردد ستایش خاص خدایی است که هراسناکان را امان بخشد
وَیُنَجِّی الصّالِحینَ وَیَرْفَعُ الْمُسْتَضْعَفینَ وَیَضَعُ الْمُسْتَکْبِرینَ وَ
و شایستگان را نجات دهد و ناتوان شمردگان را بلند کند و گردنکشان را زبون کند و
یُهْلِکُ مُلُوکاً وَیَسْتَخْلِفُ آخَرینِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ قاِصمِ الجَّبارینَ مُبیرِ
شاهان را نابود کند و به جایشان دسته دیگری نشاند ستایش خدای را در هم شکننده سرکشان و نابودکننده
الظّالِمینَ مُدْرِکِ الْهارِبینَ نَکالِ الظّالِمینَ صَریخِ الْمُسْتَصْرِخینَ
ستمکاران دریابنده گریختگان کیفردهنده ظالمان فریادرس فریادخواهان
مَوْضِعِ حاجاتِ الطّالِبینَ مُعْتَمَدِ الْمُؤْمِنینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی مِنْ
جایگاه حاجتهای جویندگان تکیه گاه مؤ منان ستایش خدایی را است که
خَشْیَتِهِ تَرْعَدُ السَّمآءُ وَ سُکّانُها وَتَرْجُفُ الاْرْضُ وَعُمّارُها
از ترس او آسمان و ساکنانش غرش کنند و زمین و آباد کنندگانش بر خود بلرزند
وَتَمُوجُ الْبِحارُ وَمَنْ یَسْبَحُ فی غَمَراتِها اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی هَدانا لِهذا
و دریاها و آنانکه در قعر آنها شناوری کنند به جنبش و موج درآید ستایش خاص خدایی است که ما را به این (دین) هدایت فرمود
وَما کُنّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا اَنْ هَدانَا اللّهُ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی یَخْلُقُ وَلَمْ یُخْلَقْ
و اگر او ما را هدایت نکرده بود ما بدان هدایت نمی‌شدیم ستایش خدایی را است که آفرید و خود آفریده نشده
وَیَرْزُقُ وَلا یُرْزَقُ وَیُطْعِمُ وَلا یُطْعَمُ وَیُمیتُ الاْحیآءَ وَیُحْیِی
روزی دهد و کسی او را روزی ندهد و بخوراند و خود بی نیاز از خوراک است و بمیراند زندگان را و زنده کند
الْمَوْتی وَهُوَ حَیٌّ لا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَهُوَ عَلی کُلِّشَیْءٍ قَدیرٌ
مردگان را و او است زنده ای که نمیرد هرچه خیر است به دست او است و او برای هرچیز توانا است
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَرَسُولِکَ وَاَمینِکَ وَصَفِیِّکَ
خدایا درود فرست بر محمد بنده ات و پیامبرت و امین بر وحیت و پسندیده ات
وَحَبیبِکَ وَخِیَرَتِکَ مَنْ خَلْقِکَ وَحافِظِ سِرِّکَ وَمُبَلِّغِ رِسالاتِکَ اَفْضَلَ
و حبیبت و برگزیده ات از میان خلق و نگهدار رازت و رساننده پیامهایت برترین درود
وَاَحْسَنَ وَاَجْمَلَ وَاَکْمَلَ وَاَزْکی وَاَنْمی وَاَطْیَبَ وَاَطْهَرَ وَاَسْنی
و بهترین و زیباترین و کاملترین و پاکیزه ترین و پررشدترین و خوشترین و پاکترین و بلندترین
وَاَکْثَرَ ما صَلَّیْتَ وَبارَکْتَ وَتَرَحَّمْتَ وَتَحَنَّنْتَ وَسَلَّمْتَ عَلی اَحَدٍ
و بیشترین درودی که فرستادی و برکتی که دادی و ترحمی که کردی و عطوفتی که ورزیدی و تحیتی که فرستادی بر هر یکی
مِن عِبادِکَ وَاَنْبِیآیِکَ وَرُسُلِکَ وَصِفْوَتِکَ وَاَهْلِ الْکَرامَةِ عَلَیْکَ مِن
از بندگانت و پیمبرانت و رسولانت و برگزیدگانت و گرامیان تو از میان
خَلْقِکَ اَللّهُمَّ وَصَلِّ عَلی عَلی اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ وَوَصِیِّ رَسوُلِ رَبِّ
خلقت خدایا و درود فرست بر علی امیر مؤ منان و وصی فرستاده پروردگار
الْعالَمینَ عَبْدِکَ وَوَلیِّکَ وَاَخی رَسُولِکَ وَحُجَّتِکَ عَلی خَلْقِکَ
جهانیان بنده تو و ولی تو و برادر پیامبر تو و حجت تو بر خلقت
وَآیَتِکَ الْکُبْری وَالنَّباءِ الْعَظیمِ وَصَلِّ عَلَی الصِّدّیقَةِ الطّاهِرَةِ فاطِمَةَ
و نشانه بزرگت و نباء عظیم (آن خبر بزرگ) و درود فرست بر صدیقه طاهره فاطمه (زهرا)
سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ وَصَلِّ عَلی سِبْطَیِ الرَّحْمَةِ وَاِمامَیِ الْهُدی
بانوی زنان جهانیان و درود فرست بر دو سبط (پیامبر) رحمت و دو پیشوای هدایت
الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبابِ اَهْلِ الْجَّنَةِ وَصَلِّ عَلی اَیِمَّةِ
حسن و حسین دو آقای جوانان اهل بهشت و درود فرست بر پیشوایان
الْمُسْلِمینَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِی وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ
مسلمانان علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد
وَمُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِیِّ بْنِ مُوسی وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِی وَعَلِیِّ بْنِ
و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی
مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِی وَالْخَلَفِ الْهادی الْمَهْدِیِّ حُجَجِکَ عَلی
بن محمد و حسن بن علی و یادگار شایسته و راهنمایش حضرت مهدی که اینها حجتهای تو بر
عِبادِکَ وَاُمَناَّیِکَ فی بِلادِکَ صَلَوةً کَثیرَةً دآیِمَةً اَللّهُمَّ وَصَلِّ عَلی
بندگانت هستند و امینهای تو در شهرها و بلاد تواند درودی فرست که بسیار و همیشگی باشد خدایا و بالخصوص درود فرست
وَلِیِّ اَمْرِکَ الْقآیِمِ الْمُؤَمَّلِ وَالْعَدْلِ الْمُنْتَظَرِ وَحُفَّهُ بِمَلاَّیِکَتِکَ
برسرپرست دستورت آن امام قایم که مایه امید است وآن عدل ودادی که همه چشم براهش هستند و فراگیر او را به فرشتگان
الْمُقَرَّبینَ وَاَیِّدْهُ بِروُحِ الْقُدُسِ یا رَبَّ الْعالَمینَ اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ
مقربت حلقه وار و به روح القدس یاریش کن ای پروردگار جهانیان خدایا (وسایل آمدنش را) آماده کن
الدّاعِیَ اِلی کِتابِکَ وَالْقآیِمَ بِدینِکَ اسْتَخْلِفْهُ فی الاْرْضِ کَمَا
تا او به کتابت دعوت کند و به دین تو قیام کند و او را روی زمین جایگزین گردان چنانچه
اسْتَخْلَفْتَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِ مَکِّنْ لَهُ دینَهُ الَّذِی ارْتَضَیْتَهُ لَهُ اَبْدِلْهُ مِنْ
جایگزین کردی آنانکه پیش از او بودند و آن دینی را که برایش پسندیده ای بدست او پابرجا کن و پس از
بَعْدِ خَوْفِهِ اَمْناً یَعْبُدُکَ لا یُشْرِکُ بِکَ شَیْیاً اَللّهُمَّ اَعِزَّهُ وَاَعْزِزْ بِهِ
ترس و خوفی که داشته آسایش خاطری به او بده که با کمال خلوص تو را پرستش کند خدایا عزیزش گردان و دیگران را به او عزیز کن
وَانْصُرْهُ وَانْتَصِرْ بِهِ وَانْصُرْهُ نَصْرا عَزیزا وَافْتَحْ لَهُ فَتْحاً یَسیراً
یاریش کن و بوسیله او دیگران را یاری کن و بطور پیروزمندانه ای او را یاری کن و گشایش آسانی
وَاجْعَلْ لَهُ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصیراً اَللّهُمَّ اَظْهِرْ بِهِ دینَکَ وَسُنَّةَ
بهره اش کن و قرار ده برایش از نزد خود حکومتی نصرت آور خدایا بدو دین خود و روش
نَبِیِّکَ حَتّی لا یَسْتَخْفِیَ بِشَیْءٍ مِنَالْحَقِّ مَخافَةَ اَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ
پیامبرت را آشکار ساز بطوری که چیزی از امور حقه نماند که ناچار باشد از ترس مردم پنهانش کند
اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فی دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ
خدایا ما با تضرع و زاری به درگاهت از تو خواستاریم دولتی گرامی را که به وسیله آن اسلام و مسلمین
وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فیها مِنَالدُّعاةِ اِلی طاعَتِکَ
را عزت بخشی و نفاق و منافقین را منکوب سازی و ما را در آن دولت از زمره خوانندگان مردم بسوی اطاعت تو
وَالْقادَةِ اِلی سَبیلِکَ وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ اَللّهُمَّ ما
و از برندگان بسوی راه خود قرارمان دهی و بدان وسیله بزرگواری دنیا و آخرت را نصیب ما گرداندی خدایا آنچه را که
عَرَّفْتَنا مِنَ الْحَقِّ فَحَمِّلْناهُ وَما قَصُرْنا عَنْهُ فَبَلِّغْناهُ اَللّهُمَّ الْمُمْ بِهِ
از حق به ما شناسانده ای تاب تحملش را نیز به ما بده و آنچه را که از رسیدن بدان کوتاه آمدیم تو ما را بدان برسان خدایا بدان حضرت
شَعَثَنا وَاشْعَبْ بِهِ صَدْعَنا وَارْتُقْ بِهِ فَتْقَنا وَکَثِّرْبِهِ قِلَّتَنا وَاَعْزِزْ بِهِ
پراکندگیمان را برطرف کن و گسیختگیمان را دور کن و پریشانی ما را بدو پیوست کن و کمی ما را بدو زیاد کن
ذِلَّتَنا وَاَغْنِ بِهِ عآیِلَنا وَاقْضِ بِهِ عَنْ مَُغْرَمِنا وَاجْبُرْبِهِ فَقْرَنا وَسُدَّ بِهِ
وخواری ما را بدو عزت بخش و نداری ما را بدو توانگری بخش و بدهی ما را بوسیله اش بپرداز و فقر ما را بدو جبران کن
خَلَّتَنا وَیَسِّرْ بِهِ عُسْرَنا وَبَیِّضْ بِهِ وُجُوهَنا وَفُکَّ بِهِ اَسْرَنا وَاَنْجِحْ بِهِ
و شکاف و تفرقه ما را بدو برطرف کن و سختی ما را بدو آسان کن و چهره‌های ما را بدو سفید گردان و گرفتاران ما را بدو آزاد
طَلِبَتَنا وَاَنْجِزْ بِهِ مَواعیدَنا وَاسْتَجِبْ بِهِ دَعْوَتَنا وَاَعْطِنا بِهِ سُؤْلَنا
کن و خواسته‌های ما را بدو روا کن و وعده‌های ما را به او تحقق بخش و دعای ما را بدو مستجاب کن وخواهشهای ما را
وَبَلِّغْنا بِهِ مِنَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ آمالَنا وَاَعْطِنا بِهِ فُوْقَ رَغْبَتِنا یا خَیْرَ
بوسیله او عطا کن و بوسیله او ما را به آرزوهای دنیا و آخرت برسان و بوسیله او بیش از آنچه ما خواهانیم به ما بده ای بهترین
الْمَسْیُولینَ وَاَوْسَعَ الْمُعْطینَ اِشْفِ بِهِ صُدُورَنا وَاَذْهِبْ بِهِ غَیْظَ
درخواست شدگان و دست بازترین عطاکنندگان سینه‌های ما را با ظهورش شفا بخش و بوسیله او عقده
قُلُوبِنا وَاهْدِنا بِهِ لِمَا اخْتُلِفَ فیهِ مِنَ الْحَقِّ بِاِذْنِکَ اِنَّکَ تَهْدی مَنْ
دلهای ما را برطرف کن و بدو ما را بدان حقی که مورد اختلاف است به اذن خود راهنمایی کن که براستی تو هرکه
تَشآءُ اِلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ وَانْصُرْنا بِهِ عَلی عَدُوِّکَ وَعَدُوِّنآ اِلهَ
را بخواهی به راه راست هدایت فرمایی و بدست او ما را بر دشمنانت و دشمنان ما نصرت ده ای معبود
الْحَقِّ آمینَ اَللّهُمَّ اِنّا نَشْکوُ اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَالِهِ
برحق - آمین - خدایا ما به تو شکایت کنیم از نبودن پیامبرمان که درودهای تو بر او و آلش باد
وَغَیْبَةَ وَلِیِّنا وَکَثْرَةَ عَدُوِّنا وَقِلَّةَ عَدَدِنا وَشِدّةَ الْفِتَنِ بِنا وَتَظاهُرَ
و از غیبت مولایمان و از بسیاری دشمنان و کمی افرادمان و از سختی آشوبها و از کمک دادن اوضاع
الزَّمانِ عَلَیْنا فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَالِهِ وَاَعِنّا عَلی ذلِکَ بِفَتْحٍ مِنْکَ
زمانه به زیان ما پس درود فرست بر محمد و آلش و کمک ده ما را بر این اوضاع به گشایش
تُعَجِّلُهُ وَبِضُرٍّ تَکْشِفُهُ وَنَصْرٍ تُعِزُّهُ وَسُلْطانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ وَرَحْمَةٍ
فوری از طرف خود و برطرف کردن رنج وناراحتی و یاری با عزت و ظاهر ساختن سلطنت حقه و رحمتی
مِنْکَ تَجَلِّلُناها وَعافِیَةٍ مِنْکَ تُلْبِسُناها بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
از جانب تو که ما را فراگیرد و تندرستی از طرف تو که ما را بپوشاند به رحمتت ای مهربانترین مهربانان
منبع: مفاتیح الجنان

 

 


آداب عمومی ماه مبارک رمضان

 

پرهیز از محرمات

امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: من به پیامبر خدا عرض کردم: برترین کارها در این ماه چیست؟ فرمود: «ای اباالحسن! برترین کارها در این ماه، پرهیز از حرام‌های خداست.»(۱) 
خواندن نافله: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس در ماه رمضان، هر شب دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت، یک بار «فاتحة‌الکتاب» و سه بار سوره‌ی «قل هو الله احد» بخواند؛ سوگند به آن که مرا به حق به پیامبری برانگیخت، خداوند برای هر رکعت، صد هزار فرشته می‌آفریند که برای او حسنات می‌‌نویسند و گناهان را از او محو می‌کنند و درجات او را بالا می‌برند و خداوند، پاداش کسی را به او می‌دهد که هفتاد برده آزاد کرده باشد. 

 

ادب روز اول:

امام کاظم علیه السلام فرمودند: هر کس هنگام فرارسیدن ماه رمضان دو رکعت نماز مستحب بخواند و در رکعت اول، سوره‌ی «حمد» و «فتح» و در رکعت دوم (بعد از حمد) هر سوره‌ای را که دوست داشت بخواند، خداوند بدی آن سال را از او دور می‌کند و همواره در امان خداوند خواهد بود تا همان هنگام از سال آینده. (۲) 

 

پرهیز از غیبت

پیامبر خدا صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله فرمودند: «روزه‌دار تا وقتی‌ که از مسلمانی غیبت نکند در حال عبادت است هر چند در بسترش خفته باشد.» (۳) 
و نیز پیامبر اکرم صلی ‌‌الله ‌علیه ‌و ‌آله‌ فرمودند: « هرگاه روزه‌دار غیبت کند، روزه‌اش را گشوده است.»(۴) 

 

پرهیز از دشنام دادن

پیامبر خدا صلی ‌الله ‌علیه ‌و ‌آله فرمودند: وقتی روزه‌داری، دشنام مده و اگر کسی دشنامت داد بگو: من روزه‌ام و اگر ایستاده بودی بنشین (تا خشمت فرو نشیند).(۵) 
همچنین فرمود: «هیچ بنده‌ی شایسته‌ای نیست که دشنامش دهند و بگوید «من روزه‌ دارم، سلام بر تو!‌ آن‌ گونه که دشنامم دادی من تو را دشنام نمی‌دهم» مگر آن که پروردگار متعالی گوید «بنده‌ی من از شرّ بنده‌ی من به روزه پناه برد، من هم او را از آتش پناه دادم».(۶) 

 

پرهیز از هرچه خدا ‌آن‌ را خوش ندارد

امام سجاد علیه السلام در دعای خویش هنگام ورود ماه رمضان می‌فرماید: «خداوندا... ما را بر روزه‌داری این ماه یاری کن، با نگه‌داشتن اعضا از نافرمانی‌ات و به کارگیری آنها در آنچه خشنودت می‌سازد، تا آن که با گوش‌هایمان به بیهوده گوش نسپاریم و با چشم‌هایمان به بازیچه نشتابیم و دستان خویش را به آنچه ممنوع است، نگشاییم و با گام‌هایمان به سوی آنچه حرام است، راه نپوییم و تا آن که شکممان جز از آنچه حلال کرده‌ای، پر نشود و زبان‌هایمان جز به آنچه فرموده‌ای، گویا نشود و خود را جز در آنچه ما را به پاداش تو نزدیک می‌سازد، به زحمت نیفکنیم و جز به آنچه از کیفرت باز می‌دارد، نپردازیم. (۷) 

 

سحری خوردن

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «سحری بخورید هر چند که یک جرعه آب باشد. همانا درود خدا بر کسانی باد که سحری می‌‌خورند.»(۸) 
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «خرما سحری خوبی برای مؤمن است.»(۹) 

 

عطر زدن

حسن بن راشد می‌گوید امام صادق علیه السلام وقتی روزه می‌گرفت خود را با عطر خوش‌بو می‌ساخت و می‌فرمود: «بوی خوش، هدیه‌ی روزه‌دار است.»(۱۰) 

 

خواب نیم‌روز

امام کاظم علیه السلام فرمودند: «در نیم‌روز بخوابید به درستی که خداوند روزه‌دار را در خوابش سیر و سیراب می‌کند.» (۱۱) 

 

جلو انداختن نماز

امام باقر علیه السلام فرمودند: «نماز را بر افطار مقدم می‌داری مگر آن که با گروهی باشی که اول افطار می‌کنند. پس با آنان مخالفت نکن و با ایشان افطار کن وگرنه اول نماز بخوان چرا که بهتر از افطار است و نمازت با حالت روزه نوشته می‌شود و این نزد من محبوب‌تر است.»(۱۲)

 

منابع و مآخذ:

۱- بحار الانوار، ج ۹۶، ص ۳۵۸، ح ۲۵. 
۲- اقبال الاعمال، ج۱، ص ۱۹۷/ بحار الانوار، ج ۹۷، ص ۳۵۳، ح ۳.
۳- فضایل‌الاشهر الثلاثة، ص ۱۲۲. 
۴- عوالی الالی، ج ۱، ص ۲۶۳.
۵- کنز العمال، ج ۸، ص ۵۰۸. 
۶- الکافی، ج ۴، ص ۸۸.
۷- صحیفه‌ی سجادیه، دعای ۴۴.
۸- تهذیب الاحکام، ج ۴، ص ۱۹۸. 
۹- بحار الانوار، ج ۶۲، ص ۲۹۶.
۱۰- الکافی، ج ۴، ص۱۱۳.
۱۱- الکافی، ج۴، ص ۶۵.
۱۲- المقنعه، ص ۳۱۸.




 

 

 


اعمال شب‌های قدر

 

اعمال مشترک شبهای قدر

شب نوزدهم اوّل شبهای قدر است و شب قدر همان شبی است که در تمام سال شبی به خوبی و فضیلت آن نمی‌رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدیر امور سال می‌شود و ملایکه و روح که اعظم ملایکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل می‌شوند و به خدمت امام زمان علیه السلام مشرّف می‌شوند و آنچه برای هرکس مقدّر شده است بر امام زمان علیه السلام عرض می‌کنند و اعمال شبهای قدر بر دو نوع است یکی آنکه در هر سه شب باید کرد و دیگر آنکه مخصوص است به هر شبی امّا اوّل پس ‍ آن چند چیز است:
اوّل غسل است علاّمه مجلسی فرموده که غسل این شبها را مقارن غروب آفتاب کردن بهتر است که نماز شام را باغسل بکند.
دوّم دو رکعت نماز است در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَتُوبُ اِلَیْهِ بگوید در روایت نبوی صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله است که از جای خود برنخیزد تا حقّ تعالی او را و پدر و مادرش را بیامرزد ((الخبر)) 
سوّم قرآن مجید را بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید: 
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ بِکِتابِکَ
خدایا از تو خواهم به حق کتاب
الْمُنْزَلِ وَما فیهِ وَفیهِ اسْمُکَ الاْکْبَرُ وَاَسْماَّؤُکَ الْحُسْنی وَما یُخافُ
فرستاده شده ات و آنچه در آنست که در آن است نام بزرگت و نامهای نیکویت و آنچه بدانها ترس 
وَیُرْجی اَنْ تَجْعَلَنی مِنْ عُتَقاَّیِکَ مِنَ النّارِ 
و امید شود که قرارم دهی از زمره آزاد شدگانت از دوزخ
پس هر حاجت که دارد بخواهد. 
چهارم آنکه مُصحَف شریف رابگیرد و بر سر بگذارد و بگوید: 
اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ وَبِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ وَبِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ
خدایا به حق این قرآن و بحق آنکس که او را بدان فرستادی و بحق هر مؤ منی که در این قرآن مدحش کرده ای و بحقی که تو بر ایشان
فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ پس ده مرتبه بگوید بِکَ یا اَللّهُ و ده مرتبه بِمُحَمَّدٍ
داری زیرا کسی نیست که حق تو را بهتر از خودت بشناسد* * * * * * * * بحق خودت ای خدا * * * * * * بحق محمدصلی الله علیه و آله
و ده مرتبه بِعَلی و ده مرتبه بِفاطِمَةَ و ده مرتبه بِالْحَسَنِ و ده مرتبه بِالْحُسَیْنِ 
* * * * بحق علی علیه السلام * * * * بحق فاطمه سلام الله علیها * * * *بحق حسن علیه السلام * * * * بحق حسین علیه السلام
و ده مرتبه بِعَلِیّ بْنِ الْحُسَیْنِ و ده مرتبه بُمَحَمَّدِ بْنِ عَلِی و ده مرتبه بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ
* * * * بحق علی بن الحسین علیه السلام * * * * بحق محمد بن علی علیه السلام * * * * بحق جعفر بن محمدعلیه السلام
و ده مرتبه بِمُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ و ده مرتبه بِعَلِیِّ بْنِ مُوسی و ده مرتبه
* * * * * بحق موسی بن جعفرعلیه السلام * * * * * * بحق علی بن موسی علیه السلام * * * *
بِمُحَمَّدِبْنِ عَلِی و ده مرتبه بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ و ده مرتبه بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِی
بحق محمد بن علی علیه السلام * * * * بحق علی بن محمدعلیه السلام * * * * بحق حسن بن علی علیه السلام
و ده مرتبه بِالْحُجَّةِ 
* * * * به حق حضرت حجت علیه السلام
پس هر حاجت که داری طلب کن. 
پنجم زیارت کند امام حسین علیه السلام را در خبر است که چون شب قدر می‌شود منادی از آسمان هفتم ندا می‌کند از بُطنان عرش که حقّ تعالی آمرزیده هر که را که به زیارت قبر حُسین علیه السلام آمده.
ششم احیا بدارد این شبها را همانا روایت شده هرکه احیا کند شب قدر را گناهان او آمرزیده شود هرچند به عدد ستارگان آسمان و سنگینی کوهها وکیل دریاها باشد.
هفتم صد رکعت نماز کند که فضیلت بسیار دارد و افضل آنست که در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه توحید بخواند هشتم بخواند:
اَللّهُمَّ اِنّی اَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً داخِراً لا اَمْلِکُ لِنَفْسی نَفْعاً وَلا ضَرّاً وَلا
خدایا من شام کردم در حالی که بنده خواری هستم که مالک سود و زیانی برای خویش نیستم و نتوانم
اَصْرِفُ عَنْها سُوَّءاً اَشْهَدُ بِذلِکَ عَلی نَفْسی وَاَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ
از خویشتن پیش آمد ناگواری را بازگردانم و این مطلبی است که من آن را بر خویش گواهی دهم و به ناتوانی
قُوَّتی وَقِلَّةِ حیلَتی فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْجِزْ لی ما
خود و بیچارگیم در برابرت اعتراف دارم پس درود فرست بر محمد و آل محمد و وفا کن برایم بدانچه
وَعَدْتَنی وَجَمیعَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فی هذِهِ اللَّیْلَةِ
بر من و همه مؤ منین و مؤ منات وعده فرمودی از آمرزش در این شب
وَاَتْمِمْ عَلَیَّ ما اتَیْتَنی فَاِنّی عَبْدُکَ الْمِسْکینُ الْمُسْتَکینُ الضَّعیفُ
و تمام کن بر من آنچه را به من دادی زیرا که من بنده بینوای مستمند ناتوان تهیدست
الْفَقیرُ الْمَهینُ اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْنی ناسِیاً لِذِکْرِکَ فیما اَوْلَیْتَنی وَلا [غافِلاً]
خوار توام خدایا قرار مده مرا فراموشکار از یاد خویش در آنچه به من انعام فرمودی و نه غافل از
لاِِحْسانِکَ فیما اَعْطَیْتَنی وَلا ایِساً مِنْ اِجابَتِکَ وَاِنْ اَبْطَاَتْ عَنّی
احسانت در آنچه به من عطا کردی و قرارم مده ناامید از اجابت خویش و اگرچه دیرزمانی طول کشد
فی سَرّاَّءَ اَوْ ضَرّاَّءَ اَوْ شِدَّةٍ اَوْ رَخاَّءٍ اَوْ عافِیَةٍ اَوْ بَلاَّءٍ اَوْ بُؤْسٍ اَوْ
چه در خوشی و چه در سختی در دشواری یا در آسایش در تندرستی یا گرفتاری در تنگدستی یا
نَعْماَّءَ اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاَّءِ 
در نعمت براستی تو شنوای دعایی
و این دعا را کفعمی از امام زین العابدین علیه السلام روایت کرده که در این شبها می‌خوانده در حال قیام و قعود و رکوع و سجود و علاّمه مجلسی (ره) فرموده که بهترین اعمال در این شبها طلب آمرزش و دعا از برای مطالب دنیا و آخرت خود و پدر و مادر و خویشان خود و برادران مؤ من زنده و مرده ایشان است و اَذْکار و صلوات بر محمد و آل محمدعَلیهمُ السلام آنچه مقدور شود و در بعضی از روایات وارد شده است که دعاء جوشن کبیر را در این سه شب بخوانند فقیر گوید که دعاء جوشن در سابِقْ گذشت و روایت شده که خدمت حضرت رسول صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَاله عرض شد که اگر من درک کنم شب قدر را چه از خداوند خودبخواهم

 

اعمال مخصوص شبهای قدر

اعمال شب نوزدهم


و امّا دوّم یعنی اعمال مخصوصه این شبها پس اعمال شب نوزدهم چند چیز است:
اوّل صد مرتبه اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبّی وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ.
دوّم صد مرتبه اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ.
سوّم بخواند دعاء یا ذَاالَّذی کانَ را که در قسم چهارم گذشت.
چهارم بخواند:
اَللّهُمَّ اْجْعَلْ فیما تَقْضی وَتُقَدِّرُ مِنَ الاْمْرِ الْمَحْتُومِ
خدایا قرار ده در آنچه حکم کرده و مقدر فرموده ای از سرنوشت حتمی
وَفیما تَفْرُقُ مِنَ الاْمْرِ الحَکیمِ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَفِی الْقَضاَّءِ الَّذی لا
و در آنچه جدا کنی از فرمان حکیمانه ات در شب قدر و در آن قضا و قدری که برگشت و
یُرَدُّ وَلا یُبَدَّلُ اَنْ تَکْتُبَنی مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ
تغییر و تبدیلی ندارد که نام مرا در زمره حاجیان خانه محترمت (کعبه) بنویسی آنان که حجشان
الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمُ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمُ الْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّیاتُهُمْ وَاجْعَلْ
مقبول و سعیشان مورد تقدیر و گناهانشان آمرزیده و کردار بدشان بخشوده شده است و قرار ده
فیما تَقْضی وَتُقَدِّرُ اَنْ تُطیلَ عُمْری وَتُوَسِّعَ عَلَیَّ فی رِزْقی
در آنچه مقدر فرموده ای که عمر مرا طولانی کرده و روزیم را وسیع گردانی
وَتَفْعَلَ بی کَذا وَکَذا و به جای این کلمه حاجت خود را ذکر کند
و درباره ام چنین و چنان کنی.

 


اعمال شب بیست و یکم


فضیلتش زیادتر از شب نوزدهم است و باید اعمال آن شب را از غسل و احیاء و زیارت و نماز هفت قُل هُوَالله و قرآن بر سر گرفتن و صد رکعت نماز و دعای جوشن کبیر و غیرها در این شب به عمل آورد و در روایات تاکید شده در غسل و احیاء و جدّ و جهد در عبادت در این شب و شب بیست و سیّم و آنکه شب قدر یکی از این دو شب است و در چند روایت است که از معصوم سؤال کردند که معیّن فرمایید که شب قدر کدامیک از این دو شب است تعیین نکردند بلکه فرمودند ما اَیْسَرَ لَیْلَتَیْنِ فیما تَطْلُبُ یا آنکه فرمودند ما عَلیْکَ اَنْ تَفعَلَ خیرا فی لَیلَتَیْنِ و نَحْوُ ذلِکَ وَقالَ شَیْخُنَا الصَّدُوق فیما اَمْلی عَلَی الْمَشایِخِ فی مَجْلِسٍ واحِدٍ مِنْ مَذْهَبِ الاِْمامِیَّةِ وَ مَنْ اَحْیی هاتَیْنِ اللَّیْلَتَیْنِ بِمُذاکَرَةِ الْعِلْمِ فَهُوَ اَفْضَلُ

 


اعمال دهه آخر ماه رمضان:

 

و بالجمله از این شب شروع کند به دعاهای شبهای دهه آخر که از جمله این دعا است که شیخ کلینی در کافی از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود می‌گویی در دهه آخر ماه رمضان در هر شب:
اَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَریمِ اءنْ یَنْقَضِیَ عَنّی شَهْرُ رَمَضانَ اَوْ یَطْلُعَ
پناه می‌برم به جلال ذات بزرگوارت از اینکه ماه رمضان از من بگذرد یا سپیده امشب بر من
الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتی هذِهِ وَلَکَ قِبَلی ذَنْبٌ اَوْ تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنی عَلَیْهِ 
طلوع کند و باز هم از من در پیش تو گناه یا چیزی که پاداشش بد است مانده باشد که بدان عذابم کنی
و کفعمی در حاشیه بلد الا مین نقل کرده که حضرت صادق علیه السلام در هر شب از دهه آخر بعد از فرایض ‍ و نوافل می‌خواند:
اَللّهُمَّ اَدِّعَنّا حَقَّ ما مَضی مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ وَاغْفِرْ لَنا
خدایا اداء کن از ما حق ایام گذشته ماه رمضان را و بیامرز
تَقْصیرَنا فیهِ وَتَسَلَّمْهُ مِنّا مَقْبُولاً وَلا تُؤ اخِذْنا بِاِسْرافِنا عَلی اَنْفُسِنا
تقصیر ما را در این ماه و آن را پذیرفته از ما دریافت کن و مگیر ما را به زیاده رویهایی که بر نفس خویش کردیم
وَاجْعَلْنا مِنَ الْمَرْحُومینَ وَلا تَجْعَلْنا مِنَ الْمَحْرُومینَ 
و قرارمان ده از رحمت شدگان و قرارمان مده از محرومان
و فرمود هر که بگوید این را بیامرزد حقّ تعالی تقصیری که از او سرزده درایّام گذشته از ماه رمضان و نگه دارد او را از معاصی در بقیّه ماه.
و از جمله سید بن طاوس در اقبال از ابن اَبی عُمَیْر از مُرازِم نقل کرده که حضرت صادق علیه السلام در هر شب از دهه آخر می‌خواند: 
اَللّهُمَّ اِنَّکَ قُلْتَ فی کِتابِکَ
خدایا تو فرمودی در قرآنت
الْمُنْزَلِ شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی اُنْزِلَ فیهِ الْقُرْانُ هُدیً لِلنّاسِ وَبَیِّناتٍ
که از آسمان نازل گشته ((ماه رمضانی که قرآن در آن نازل گشته که آن قرآن راهنمای مردم وحجتهایی است
مِنَ الْهُدی وَالْفُرْقانِ فَعَظَّمْتَ حُرْمَةَ شَهْرِ رَمَضانَ بِما اَنْزَلْتَ فیهِ
از هدایت و تمیز)) و بدین ترتیب حرمت ماه رمضان را با نازل فرمودن قرآن بزرگ کردی
مِنَ الْقُرانِ وَخَصَصْتَهُ بِلَیْلَةِ الْقَدْرِ وَجَعَلْتَها خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ
و به شب قدر مخصوصش داشتی و آن شب را بهتر از هزار ماه گرداندی
اَللّهُمَّ وَهذِهِ اَیّامُ شَهْرِ رَمَضانَ قَدِ انْقَضَتْ وَلَیالیهِ قَدْ تَصَرَّمَتْ
خدایا این روزهای ماه رمضان بود که بر من گذشت و این شبهای آن است که آن نیز
وَقَدْ صِرْتُ یا اِلهی مِنْهُ اِلی ما اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّی وَاَحْصی لِعَدَدِهِ
گذشت و من ای معبودم از این ماه به حالی درآمده ام که تو خود بهتر از من می‌دانی و شماره اش را
مِنَ الْخَلْقِ اَجْمَعینَ فَاَسْیَلُکَ بِما سَیَلَکَ بِهِ مَلاَّیِکَتُکَ الْمُقَرَّبُونَ
از همه مردم بهتر داری پس از تو خواهم بدانچه فرشتگان مقربت
وَاَنْبِیاَّؤُکَ الْمُرْسَلُونَ وَعِبادُکَ الصّالِحُونَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ
و پیامبران فرستاده ات و بندگان شایسته ات تو را بدان خواستند که درود فرستی بر محمد
وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَفُکَّ رَقَبَتی مِنَ النّارِ وَتُدْخِلَنِی الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ
و آل محمد و اینکه مرا از آتش دوزخ آزاد کنی و به رحمت خویش به بهشتم ببری
وَاَنْ تَتَفَضَّلَ عَلیَّ بِعَفْوِکَ وَکَرَمِکَ وَتَتَقَبَّلَ تَقَرُّبی وَتَسْتَجیبَ دُعاَّیی
و به عفو و بزرگواری خویش بر من تفضل کنی و تقرب جویی مرا بپذیری و دعایم را مستجاب گردانی
وَتَمُنَّ عَلَیَّ بِالاْمْنِ یَوْمَ الْخَوْفِ مِنْ کُلِّ هَوْلٍ اَعْدَدْتَهُ لِیَومِ الْقِیامَةِ
و در آن روز ترس و وحشت با امان دادنم از هر هراسی که برای روز قیامتم آماده کرده ای بر من منت نهی
اِلهی وَاَعُوذُ بِوَجْهِکَ الْکَریمِ وَبِجَلالِکَ الْعَظیمِ اَنْ یَنْقَضِیَ اَیّامُ
خدایا پناه می‌برم به ذات بزرگوارت و به جلال و شوکت عظیمت که بگذرد روزها
شَهْرِ رَمَضانَ وَلَیالیهِ وَلَکَ قِبَلی تَبِعَةٌ اَوْ ذَنْبٌ تُؤ اخِذُنی بِهِ اَوْ
و شبهای ماه رمضان و از تو در نزد من گناه یا پاداش بدی باشد که مرا بدان مؤ اخذه کنی یا
خَطَّییَةٌ تُریدُ اَنْ تَقْتَصَّهَا مِنّی لَمْ تَغْفِرْها لی سَیِّدی سَیِّدی سَیِّدی
خطایی باشد که بخواهی آن را از من تقاص کنی و نیامرزیده باشی ای آقای من آقای من آقای من
اَسْیَلُکَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اِذْ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اِنْ کُنْتَ رَضیتَ عَنی فی
از تو خواهم ای که معبودی جز تو نیست زیرا معبودی جز تو نیست که اگر در این ماه از من خوشنود گشته ای بر
هذَا الشَّهْرِ فَاْزدَدْ عَنّی رِضاً وَاِنْ لَمْ تَکُنْ رَضیتَ عَّنی فَمِنَ الاْنَ
خوشنودی خویش از من بیفزا و اگر هنوز خوشنود نشده ای از هم اکنون از من
فَارْضَ عَنّی یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ یا اَللّهُ یا اَحَدُ یا صَمَدُ یا مَنْ لَمْ یَلِدْ
خوشنود شو ای مهربانترین مهربانان ای خدا ای یکتا ای بی نیاز ای که فرزند ندارد
وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ و بسیار بگو: یا مُلَیِّنَ الْحَدیدِ لِداوُدَ
و فرزند کسی نیست و برای او همتایی نباشد هیچکس * * * * ای نرم کننده آهن برای حضرت داود
عَلَیْهِ السَّلامُ یا کاشِفَ الضُّرِّ وَالْکُرَبِ الْعِظامِ عَنْ اَیُّوبَ عَلَیْهِ
علیه السلام ای برطرف کننده گرفتاری و ناراحتی بزرگ از ایوب علیه
السَّلامُ اَیْ مُفَرِّجَ هَمِّ یَعْقُوبَ عَلَیْهِ السَّلامُ اَیْ مُنَفِّسَ غَمِّ یُوسُفَ
السلام ای گشاینده اندوه یعقوب علیه السلام ای زداینده غم یوسف
عَلَیْهِ السَّلامُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ کَما اَنْتَ اَهْلُهُ اَنْ تُصَلِّیَ
علیه السلام درود فرست بر محمد و آل محمد بدانسان که تو شایسته آنی که درود فرستی
عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ وَافْعَلْ بی ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَلا تَفْعَلْ بی ما اَنَا اَهْلُهُ و از
بر ایشان همگی و انجام ده درباره من آنچه را تو شایسته آنی و انجام مده درباره ام آنچه من سزاوارم

 


دعای شب بیست و یکم


و از جمله این دعاها است که در کافی مسندا و در مقنعه و مصباح مُرْسَلا نقل شده که می‌گویی در لیله اولی یعنی در شب بیست ویکم:
یا مُولِجَ اللَّیْلِ فِی النَّهارِ وَمُولِجَ النَّهارِ
ای فروبرنده شب در روز و ای فروبرنده روز
فِی اللَّیْلِ وَمُخْرِجَ الْحَیِّ مِنَ الْمَیِّتِ وَمُخْرِجَ الْمَیِّتِ مِنْ الْحَیِّ یا
در شب و ای بیرون آورنده زنده از مرده و بیرون آورنده مرده از زنده ای
رازِقَ مَنْ یَشاَّءُ بِغَیْرِ حِسابٍ یا اَللّهُ یا رَحْمنُ یا اَللّهُ یا رَحیمُ یا اَللّهُ
روزی دهنده هرکه را خواهی بی حساب ای خدا، ای بخشاینده، ای خدا ای مهربان ای خدا
یا اَللّهُ یا اَللّهُ لَکَ الاْسْماَّءُ الْحُسْنی وَالاْمْثالُ الْعُلْیا وَالْکِبْرِیاَّءُ وَالاْ لاَّءُ
ای خدا... از آن تو است نامهای نیکو و نمونه‌های والا و بزرگی و نعمتها از تو
اَسْیَلُکَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمی فی هذِهِ
خواهم درود فرستی بر محمد و آل محمد و نام مرا در این
اللَّیْلَةِ فِی السُّعَداَّءِ وَرُوحی مَعَ الشُّهَداَّءِ وَاِحْسانی فی عِلِّیّینَ
شب در زمره سعادتمندان قرار دهی و روحم را با شهداء مقرون سازی و احسان و نیکوکاریم را در بلندترین درجه
وَاِساَّیَتی مَغْفُورَةً وَاَنْ تَهَبَ لی یَقینَاً تُباشِرُ بِهِ قَلْبی وَاِیماناً یُذْهِبُ
بهشت و گناهانم را آمرزیده کنی و به من یقینی عطا کنی که همیشه با دلم همراه باشد و ایمانی به من بدهی
الشَّکَّ عَنّی وَتُرْضِیَنی بِما قَسَمْتَ لی وَآتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِی
که شک و تردید را از من دور سازد و بدانچه روزیم کرده ای خوشنودم سازی و بدهی به من در دنیا نعمت نیک و در
الاْخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النّارِ الْحَریقِ وَارْزُقْنی فیها ذِکْرَکَ
آخرت نعمت نیک و نگهداری ما را از عذاب آتش سوزان و روزیم کنی در این شب ذکر خود
وَشُکْرَکَ وَالرَّغْبَةَ اِلَیْکَ وَالاِْنابَةَ وَالتَّوْفیقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً
و سپاسگزاریت و اشتیاق و بازگشت بسویت و توفیق برای انجام آنچه را موفق داشتی بدان محمد
وَ الِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ السَّلامُ
و آل محمد را که بر او و بر ایشان سلام باد

 


دعای شب بیست و سوّم


یا رَبَّ لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَجاعِلَها خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ وَرَبَّ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ
ای پروردگار شب قدر و قرار دهنده آن بهتر از هزار ماه و پروردگار شب و روز
وَالْجِبالِ وَالْبِحارِ وَالظُّلَمِ والاْنْوارِ وَالاْرْضِ وَالسَّماَّءِ یا بارِیُ یا
و کوهها و دریاها و تاریکی ها و روشنیها و زمین و آسمان ای پدیدآرنده ای
مُصَوِّرُ یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا اَللّهُ یا رَحْمنُ یا اَللّهُ یا قَیُّومُ یا اَللّهُ یا بَدیعُ یا اَللّهُ یا اَللّهُ یا
صورت بخش ای عطابخش ای نعمت ده ای خدا ای بخشاینده ای خدا ای پاینده ای خدا ای نوآفرین ای خدا ای خدا
اَللّهُ لَکَ الاْسْماَّءُ الْحُسْنی وَالاْمْثالُ الْعُلْیا وَالْکِبْرِیاَّءُ وَالاْ لاَّءُ اَسْیَلُکَ
ای خدا از آن توست نامهای نیک و نمونه‌های والا و بزرگی و نعمتها از تو خواهم که
اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمی فی هذِهِ اللَّیْلَةِ
درود فرستی بر محمد و آل محمد و قرار دهی نام مرا در این شب در زمره
فِی السُّعَداَّءِ وَرُوحی مَعَ الشُّهَداَّءِ وَاِحْسانی فی عِلِّیّینَ وَاِسایَتی
سعادتمندان و روحم را با شهیدان و احسان و نیکیم را در بلندترین درجات و گناهم را
مَغْفُورَةً وَاَنْ تَهَبَ لی یَقیناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبی وَایماناً یُذهِبُ الشَّکَّ
آمرزیده و یقینی به من ببخشی که همیشه با دلم همراه باشد و ایمانی به من بدهی که یکسره شک و تردید را
عَنّی وَتُرْضِیَنی بِما قَسَمْتَ لی وَ اتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِی الاْخِرَةِ
از من دور کنی و بدانچه نصیبم کرده ای خوشنودم سازی و بده به ما در دنیا نیکی و نعمت و در آخرت نیز
حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النّارِ الْحَریقِ وَارْزُقْنی فیها ذِکْرَکَ وَشُکْرَکَ
نیکی و نگاهمان دار از عذاب آتش سوزان و روزیم کن در این شب ذکر خود و سپاسگزاریت
وَالرَّغْبَةَ اِلَیْکَ وَالاِْنابَةَ والتَّوبَةَ والتَّوْفیقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً وَ الَ
و شوق و بازگشت و توبه بسوی خودت را و موفقم بدار بدانچه موفق داشتی بدان محمد و آل
مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلامُ 
محمد علیهم السلام 
و روایت کرده محمّد بن عیسی به سند خود از صالحین: که فرمودند مکرّر می‌کنی در شب بیست و سیّم از ماه رمضان این دعا را در حال سجود و قیام و قعود و بر هر حالی که هستی در تمام ماه و هر چه ممکنت شود و هر زمانی که حاضر شود تو را یعنی یادت آید این دعا در روزگار حیاتت می‌گویی بعد از ستایش کردن حقّ تعالی به بزرگواری و فرستادن صلوات بر پیغمبر صلی الله علیه و آله:
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ فلان بن فلان و بجای فلان بن فلان بگو:
خدایا باش برای ولی خود (فلان پسر فلان)
الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی اباَّیِهِ فی
حضرت حجت فرزند امام حسن عسکری درودهای تو بر او و بر پدرانش باد در
هذِهِ السَّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقاَّیِداً وَناصِراً وَدَلیلا
این ساعت و در هر ساعت یار و مددکار و نگهبان و رهبر و یاور و راهنما
وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً و می‌خوانی نیز:
و دیده بان تا او را از روی میل و رغبت مردم در روی زمین سکونت دهی و بهره مندش سازی زمانی دراز 
یا مُدَبِّرَ الاُْمُورِ یا باعِثَ مَنْ فِی الْقُبُورِ یا مُجْرِیَ الْبُحُورِ یا مُلَیِّنَ
ای تدبیرکننده کارها ای برانگیزنده هرکه در گورها است ای روان کننده دریاها ای نرم کننده
الْحَدیدِ لِداوُدَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمدٍ وَافْعَلْ بی کَذا وَکَذا 
آهن برای حضرت داود درود فرست بر محمد و آل محمد و بکن نسبت به من چنین و چنان
و به جای این کلمه حاجات خود را بخواهد اللَّیْلَةَ اللَّیْلَةَ


* * * * * * * * * * ** * * * * * * * همین امشب همین امشب


و بلند کن دستهای خود را به سوی آسمان یعنی در وقت گفتن یا مُدَبِّرَ الاُْمُورِ تا آخر و بگو این دعا را در حال رکوع و سجود و ایستاده و نشسته و مکرّرکن آنرا و بگو آنرا نیز در شب آخر ماه رَمَضان. 
منبع: مفاتیح الجنان

 

 


فواید ماه مبارک رمضان

 

روزه یکی از احکام انسان ساز اسلام است، که آگاهی از همه فواید و پی بردن به فلسفه کامل آن همچون سایر احکام الهی برای انسان عادی ممکن نیست، دانش محدود بشر نمیتواند راهگشای همه اسرار نهفته باشد و اندیشه را به پاسخ همه مجهولات رهنمون شود، شاید روزی دانش انسان به حدی از کمال برسد که دریچه تازه ای بر روی بشر بگشاید و حکمتها و دستورات اسلام را باز شناسد......
بنابراین ندانستن فلسفه احکام الهی نباید ما را از انجام آن باز دارد و موجب نا فرمانی و عصیان شود، چرا که این اطاعت کورکورانه نیست، بلکه بر علم و یقین تکیه دارد زیرا مسلمانان میدانند که خدای جهان بر همه چیز دانا و از همه چیز آگاه است و نقص و نیازی در ذات متعال او نیست که از اعمال سودی بخواهد یا از زیانی بهراسد، خدای مهربان خیر محض است و برای بندگان خود جز خیر و سعادت نمیخواهد، پس اگر به چیزی فرمان میدهد خیر و سعادت ما در آن است و کمال و تعالی ما بدان بستگی دارد و هر چیزی را نهی میفرماید برای ما زیان بخش است و بر مصالح مادی و معنوی ما لطمه میزند.

 

فواید روزه

روزه فواید جسمی و روحی فراوان دارد، شفا بخش جسم و توان بخش جان است، پاک کننده آدمی از رذایل حیوانی، در ساختن فرد صالح و اجتماع بسامان بسیار موثر است، در تهذیب و تزکیه نفس و رهاندن انسان از روزمرگی و واماندگی در نیاز‌های تن تأثیر بسزایی دارد. فواید طبی و بهداشتی روزه که از سودمندیهای کوچک این فریضه انسان ساز است به حدی است که شاید نیاز به توضیح و تکرار نداشته باشد و بیشتر مردم کم و بیش از آن آگاهند. ما به اختصار به گوشه ای از این فواید انسان ساز اشاره میکنیم: معده و دستگاه گوارش از اندام پرکار بدن آدمی است، با سه وعده غذا که معمول مردم است؛ تقریباً در همه ساعات دستگاه گوارش به هضم و تحلیل و جذب و دفع مشغول است. روزه باعث میشود از یکسو این اعضا استراحت کنند و از فرسودگی مصون بمانند و نیروی تازه ای بگیرند و از سوی دیگر ذخایر چربی که زیانهای مهلکی دارند تحلیل رفته و کاسته شوند.


در روایات اسلامی حتی به فواید جسمی روزه نیز تصریح شده تا برخی از سست عنصران، اگر نه با ایمان کامل لااقل با توجه به فواید بهداشتی روزه این فریضه ثمر بخش را بجای آورند و از سودمندیهای گوناگون آن در حد خود بهره ور شوند. پیامبر گرامی اسلام در همین رابطه فرموده اند: «صوموا تصحوا» روزه بگیرید تا سالم بمانید. و نیز در روایات بسیاری پیشوایان گرامی اسلام فرموده اند: « معده آدمی خانه بیماریهای اوست و پرهیز از غذا درمان آن است»


بدیهی است آنگاه فواید بهداشتی روزه بهتر به دست میآید که روزه دار امساک روز را با زیاده روی در شب تلافی نکند، که پر خوری خود موجب زیانهای چشم گیری برای دستگاه گوارش است. با پیشرفت دانش پزشکی، برخی از پزشکان و متخصصان دریافته اند که امساک از خوردن و آشامیدن، عالی ترین روش درمانی است، یکی از پزشکان میگوید: « طرح درمان به وسیله روزه بسیار چنان معجزه آساست که بکار بستن آن مسیر، طرحها و برنامه‌های طب عملی و جراحی را تغییر خواهد داد، زیرا روزه راه تازه ای به روی دانش پزشکی میگشاید؛ و سلاح موثری برای مبارزه با بیماریها به این دانش میبخشد سلاحی که میتوان آن را از راههای گوناگون مورد استفاده قرار داد تا انسان را در مبارزه با علت بیماریها برای بهبود بیماران به نتیجه مطلوب و آشکار رسانند. »
با روزه و امساک میتوان بیماریها را بهبود بخشید و معالجه کرد البته در صورتی که با اعتدال و میانه روی مقرون باشد و در هنگام سحر و افطار در خوردن و آشامیدن افراط نشود.بررسی فواید بهداشتی و طبی روزه در این مختصر نمیگنجد، آنانکه به توضیح بیشتر علاقمندند میتوانند به کتابهایی که در این زمینه تألیف شده است مراجعه نمایند. باید توجه داشت، بر خلاف تصور کوتاه اندیشان، روزه هیچگونه ضرری برای افراد سالم مکلف ندارد و اگر کسی بیمار باشد و نتواند روزه بگیرد و با این کار بیمار تر شود و یا روزه باعث گردد که بیماریش ادامه یابد کار حرامی مرتکب شده و روزه اش نزد خدا پذیرفته نیست، بیماری که روزه برای او ضرر دارد نباید روزه بگیرد و فقط لازم است در روزهای دیگر قضای آن را بجا آورد و جبران کند.
افراد سالم باید بدانند که روزه نه تنها زیانی برایشان ندارد بلکه چنان که گفتیم، موجب تندرستی و صحت مزاج است و بگفته برخی شکم پرستان که خود روزه نمیگیرند و دیگران را نیز از روزه باز میدارند و تلقین میکنند که روزه موجب زخم معده میشود، نباید اعتنا کرد، اینگونه دروغها تنها بهانه افراد سست عنصری است که که اسیر شکم خویشند و از عزم و اراده انسانی در آنان خبری نیست. « روزه باعث استراحت معده است و در حال روزه اسید معده بجای غذا به وسیله صفرا خنثی میشود و زخم ایجاد نمیگردد»
اکثریت غریب به اتفاق مسلمانان متدین ماه مبارک رمضان را روزه میدارند و به هیچ وجه شکایتی از این بیماری ندارند و نسبت بیماری زخم معده روزه داران بیشتر از دیگران نیست همانطور که گفتیم فواید جسمی و بهداشتی روزه اگرچه چشمگیر و غیر قابل انکار است ولی مهمترین فواید روزه اثرات بهداشتی آن نیست، متأسفانه برخی در بررسی فواید روزه تنها به همین اثرات بهداشتی آن بسنده کرده اند، درحالیکه فواید برتر روزه به جنبه‌های معنوی آن مربوط میشود، فواید جسمی روزه با اثرات معنوی آن در سازندگی تربیت و تزکیه انسان قابل مقایسه نیست، اگر چه همان فواید طبی هم گواهی است بر اصالت اسلام عزیز، چرا که این آیین فطری و آسمانی چهارده قرن پیش با ژرف بینی و احاطه ای که جز از خدای متعال نمیتواند بود در محیط جاهلیت عرب دستوراتی برای انسانها وضع کرده است که دانش پزشکی انسان متمدن عصر ما با پیشرفت خود روز به روز بر گوشه‌هایی از حکمت آن پی میبرد.

 

 

روزه عامل باز دارنده از گناه

 

روزه، بویژه روزه ماه مبارک رمضان که در اسلام بر همه مسلمین مکلف که بتوانند روزه بگیرند واجب است، عامل موثری است در ایجاد و تقویت روحیه تقوی و پرهیز کاری؛ قرآن مجید این فایده بزرگ را با جمله « لعلکم تتقون » یاد آور میشود واین عبادت را عامل مهم تقوی میشمارد. تقوی و پرهیز کاری در تربیت و سازندگی و شخصیت اسلامی یک مسلمان نقش بسیار مهمی دارد و برای رسیدن به همین اثر پر ارزش است که بهترین عبادت در ماه صیام و در حال روزه اجتناب از گناه است.پیامبر بزرگوار (صلی الله علیه و آله و سلم) در خطبه ای فضیلتهای ماه رمضان را برای مسلمانان بیان فرمود علی (علیه السلام) پرسید: بهترین اعمال در این ماه چیست؟ پیامبر پاسخ دادند: «الورع عن محارم الله» اجتناب و پرهیز از گناهان.
روزه دار با بکار بستن این دستور الهی که شرط کمال روزه است، روه تقوی را در خود زنده میکند و این مراقبت ثمر بخش در ماه مبارک رمضان و در حال روزه بسیار آسان تر است چرا که گرسنگی و تشنگی و دیگر محدودیتهای روزه شعله‌های سرکش غرایز حیوانی و هوسها را تا حد چشمگیری خاموش میسازد و حتی اگر موقت هم باشد گریبان عقل و جان را از چنگال شهوت رها میسازد و برای روزه دار زمینه ای آماده برای تمرین تقوی و پرهیز گاری فراهم میشود و با مراقبت و تمرین پیاپی در یکماه نیروی بازدانده از گناه در او به وجود میآید و خصلت خود داری در او ریشه میگیرد و رشد میکند و او با گذراندن این برنامه یکماهه توفیق میابد که پس از ماه روزه نیز پرهیزکار باقی بماند. بدین ترتیب به مقام پر ارج تقوی که به تعبیر قرآن و فرموده پیشوایان معصوم ما کرامت انسان بدان وابسته است برای همیشه نایل آید.

 

نقش روزه در تقویت اراده

حکومت غرایز و شهوات بر انسان خطرناکترین حکومتهاست و آدمی را اسیر و بی اختیار میسازد و به پستی و رذالت میکشاند. مبارزه با سلطه شهوات نفس که در اسلام جهاد اکبر نامیده شده به پایمردی و اراده ای استوار نیاز دارد. انسان با روزه داری که، امساک در خوردن و آشامیدن و خود داری از برخی چیزهای دیگر است در واقع با خواهشهای خویش میجنگد و در برابر غرایز خود مقاومت میکند، تمرین این عمل اراده و تصمیم را در انسان نیرومند میسازد و جان را از قید حکومت و سلطه هوسها و خواهشها میرهاند. پیشوایان اسلام فرموده اند: «افضل الناس من جاهد هواه و اقوی الناس من غلب هواه» 
بهترین مردم کسی است که با هوای نفس مبارزه کند و نیرومند ترین آنان کسی است که بر آن پیروز شود. پس روزه داران بهترین مردمند چرا که با خواسته‌های نفسانی مبارزه میکنند و اگر با مراقبت و کوشش از روزه خویش این بهره را بگیرند که بر نفس خود مسلط شوند از نیرومند ترین مردم نیز خواهند بود.

 

صفای دل و پاکی

روزه چراغ معرفت و آگاهی را در درون بر می‌افروزد:
اندرون از تعام خالی دار تا در آن نور معرفت بینی 
روزه و بویژه روزه یکماهه رمضان موجب میشود که حکومت شهوات و امیال شیطانی جای خود را به حکومت تقوی و پیروی از دستورات الهی بدهد و تیرگی و هوسها و شهوات در جان آدمی به نورانیت و روشنی باطن تبدیل شود. در سایه همین صفا و پاکی حاصل از روزه است که روزه دار با خود آگاهی نه تنها دهان و شکم را از خوردن و آشامیدن که دست و پا و چشم و گوش و زبان و همه اعضای خویش را از آنچه خدا حرام فرموده نگاه میدارد و میتواند به آن درجه از تقوی نایل آید که حتی از اندیشه و فکرو گناه نیز دوری گزیند و این اوج نورانییت روزه است.
امیر مومنان علی علیه السلام نیز به همین مرتبه اشاره میفرماید: «صیام القلب عن الفکر فی الاثام افضل من صیام البطن عن الطعام» روزه دل از اندیشه گناهان برتر از روزه شکم از خوردن و آشامیدن است. و البته این بدان معنا نیست که ظاهر روزه و امساک از خوردن و اشامیدن را رها کنیم بلکه لازم است به ان اکتفا ننماییم و همراه با آن بکوشیم که به نتایج معنوی روزه نیز برسیم. لازم است که همین امساک ظاهری و روزه معمولی نیز انقلابی روحی در روزه داران بوجود میاورد و طبق شهادت دست اندر کاران در ماه مبارک رمضان شرارت ها و تباهیها کاسته میشود، در دوران طاغوت چون ماه مبارک رمضان فرا میرسید میزان جنایات و فساد سیر نزولی پیدا میکرد و عربده جویی و زد و خورد و چاقو کشی و بد مستی که در غیر رمضان بازارش رواج داشت در این ماه عزیز بطور محسوسی کاهش میافت.
باری صفا و پاکی حاصل از روزه و خود داری و پرهیز کاری روزه دار همچون سپری است که روزه دار را از اتش عذاب الهی که مولود گناهان است مصون میدارد. پیامبر عزیز اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «الصوم جنه من النار» روزه سپری است که روزه دار را از آتش جهنم حفظ میکند. 

 

روزه و صبر

«صبر» از خصایلی است که در اخلاق اسلام بر آن بسیار تأکید شده است، انسان مسلمان در زندگی فردی و اجتماعی خویش در راه هدفهایی مبارزه میکند و با مشکلاتی نیز روبرو است بدون خصلت صبر، پیروزی بر مشکلات و رسیدن به هدفها آسان نیست. صبر و مقاومت بر نیروی پایداری انسان می‌افزایدو اراده را توانا میسازد هیچ جامعه ای اگر تحمل ناگواریها را نداشته باشد بر مشکلات خویش و بر دشمنان خویش نمیتواند پیروز گردد. با صبر و مقاومت است که میتوان به به پیکار ستمگران رفت و دست استعمار گران را کوتاه نمود و روزه – بویژه در روزهای گرم و طولانی تابستان که فشار تشنگی طاقت فرسا میشود بطور چشمگیری به انسان صبر و مقاومت می‌بخشدو تحمل رنج و سختی را بر آدمی آسان میسازد.
قرآن کریم با توجه به همین اثر که از روزه به صبر تعبیر کرده است: و استعینوا بالصبر و الصلوه......... از صبر(روزه) – و نماز کمک بگیرید.........
امامان معصوم ما علیهم السلام «صبر» را در این آیه به روزه تفسیر کرده اندو پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز ماه رمضان را ماه صبر نامیده اند:« شهر الصبر و ان الصبر ثوابه الجنه» (رمضان ماه صبر است و پاداش صبر بهشت است) و امام صادق علیه السلام نیز بهمین ویژگی روزه اشاره فرموده است: هر گاه برای کسی حادثه ای جانکاه پیش آمد روزه بگیرد که خدا فرموده است « و استعینوا بالصبر و الصلوه».

 

 

روزه و قناعت

 

اسلام بر خلاف مکاتب مادی شرق و غرب دنیا و نعمتهای مادی آنرا وسیله ای برای تکامل معنوی و رسیدن به سعادت جاوید میداند و بهمین دلیل فرهنگ اسلام فرهنگ لذت جویی و مصرف نیست بلکه فرهنگ قناعت و ایثار است. در روشهای مادی تن آدمی و خور و خواب آن اصالت داردو حرص و آز برای برخورداری بیشتر گریبانگیر افراد است و در اسلام اصالت با معنویت انسان است و قناعت و ایثار و فداکاری از راههای وصول به مراتب بلند انسانیت محسوب میشود. 
روزه فریضه ای است که مسلمانان را از غرقه شدن در مادیگرایی و حرص و آز برای لذتهای مادی و مسابقه برای مصرف و تن پروری میرهاند و به او می‌اموزد که به فکر دیگران باشد و بر خواهشهای جسمانی خویش مسلط گردد و به مصرف به مقدار نیاز قناعت ورزد و از اصراف و تبذیر بپرهیزد. روزه به مسلمانان می‌آموزد که با کم هم میتوان زیست و حرص و طمع فقط غرق شدن در مادیات و انحراف از معنویات است و برای زیستن لازم نیست که با همه وجود تن و لذتهای آن پرداخت.
آری مسلمان را به زیستن با مصرف کم آشنا میسازد و براستی نیز ملت مسلمان ما میتواند با الهام از فریضه ثمر بخش روزه سطح مصرف را پایین آورد و با قناعت به آنچه دارد از وابستگیهای اقتصادی به استعمار گران نجات یابد.مسلمانان صدر اسلام با همین روحیه از همه چیز خود در راه خدا می‌گذشتند و حتی در میدانهای جنگ به چند دانه خرما قناعت میکردند و با تکیه بر معنویت و صفات انسانی خویش پیروزی می‌آفریدند 

 

همدردی با فقیران

پیشوایان گرامی دین، در روایات و ادعیه اسلامی ماه رمضان را ماه مواسات نامیده اند.از نتایج بارز روزه برانگیختن حس همدردی نسبت به مستمندان و همنوعان تنگدست است، آنانکه زندگی آسوده ای دارند و رنج فقیر و طعم گرسنگی را نچشیده اند، ممکن است از حال مستمندان غافل بمانند و روزه وسیله ای است که آنان را از غفلت میرهاند و رنج مستمندان را با یاد آنان میاورد تا به دستگیری فقیران همت گمارند و به درد دل آنان برسند.
از سویی به احسان و اطعام و انفاق به مستمندان در ماه مبارک رمضان بسیار سفارش شده است و از سویی دیگر گرسنگی و تشنگی روزه موجب درک رنج مستمند میگردد و بدین ترتیب ثروتمند به فقیر نزدیک می‌شود و احساسها رقت میابد و احسان و انفاق فزونی میگیرد و جامعه کمک به همنوع را میاموزد. مواسات یعنی سهیم ساختن برادران در رزق و روزی و رمضان به همین جهت ماه مواسات نامیده اند تا مسلمانان به احسان نسبت به هم بپردازند و با تمرین بر این صفت ارزنده انسانی جامعه را از حقد و کینه برهانند و برادروار در کنار هم از نعمتهای الهی بهره بگیرند و شایسته است که روزه داران به همه این نکات انسانی روزه توجه کنند و بکوشند واقعاً فریضه روزه را آنچنان که باید بجا آورند و ماه مبارک رمضان را آنچنان که سزاوار این ماه است بسر آورند، تا همگان از برنامه‌های سازنده اسلامی بهره ور شوند.
از حضرت امام حسن عسگری (علیه السلام) پرسیدند: «چرا روزه واجب شده است» فرمودند: «تا ثروتمند درد گرسنگی را در یابد و به فقیر توجه کند. هشام از امام صادق علیه السلام علت روزه را پرسید، امام فرمود: «خداوند روزه را واجب کرد تا غنی و فقیر با هم مساوی باشند و بدان جهت که غنی رنج گرسنگی را لمس نکرده تا به فقیر رحم کند و هر وقت چیزی خواسته قدرت بدست آوردن آنرا داشته است خدا خواسته است که میان بندگانش یکنواختی بوجود آورد و خواسته است ثروتمند طعم گرسنگی را بچشد و اگر جز این بود ثروتمند بر مستمند و گرسنه ترحم نمیکرد. 

 

نظم و انضباط

وقت شناسی و نظم و انضباط در امور از مظاهر تمدن انسانی و از عوامل مهم توفیق و پیشرفت است، شاید برخی گمان کنند که این از ویژگیهای زندگی غربیان و تمدن آنهاست در حالیکه نظم و انضباط و تنظیم اوقات از تعلیمات اصیل اسلام است. امیر المومنین علیه السلام در اولین فرازهای وصیتش به فرزند خود میفرماید: «اوصیکما و جمیع ولدی و اهلی و من بلغه کتابی بتقوی الله و نظم امرکم»شما و همه فرزندان و بستگانم و هرکسی که وصیت من به او برسد به تقوی و نظم در کارها سفارش میکنم.
اصولا فرایض اسلامی شاهد توجه به اسلام و نظم و انضباط است، هریک از نمازهای پنج گانه را باید در وقت مخصوص آن بجا آورد و حتی یک دقیقه نمیتوان از حدود آن تجاوز کرد. مراسم حج باید در وقت و مکان مخصوص به خود انجام شود و روزه نیز در ماه مبارک رمضان با دیدن هلال ماه شروع و با دیدن هلال ماه شوال خاتمه میابد و نیز هر روز از سپیده دم آغاز و به مغرب پایان میپذیرد و با توجه به اینکه ماه رمضان ماه قمری است طبعاً در فصول چهار گانه سال جریان دارد و گاه در روزهای بلند تابستان و گاه در روزهای کوتاه زمستان قرار میگیرد و در همه شرایط لازم است که لحظه و دقیقه را نیز در شروع سپیده دم و آغاز مغرب در نظر داشت و بهیچ وجه روزه دار نمیتواند از نظام آن سرپیچی کند و این خود درسی است که مسلمانان نیز دقیق و منظم شوند و امور خویش را در زندگی تنظیم کنند.
آنچه بر شمردیم گوشه‌هایی از برخی نتایج و آثار فریضه الهی روزه است و ماه روزه اضافه بر اینها سودمندیها و برکات دیگری نیز دارد که در پرورش اسلامی فرد و جامعه بسیار موثر است: ماه مبارک رمضان ماه خدا، ماه آشنایی با قرآن، ماه عبادت، ماه دعا، ماه آمرزش، ماه توبه و بازگشت از گناهان و اصلاح خود است. 
در این ماه به قرایت قران سفارش شده و مرسوم مسلمین است که در ماه رمضان بیشتر از ماههای دیگر قرآن بخوانند و این خود وسیله ای است که جامعه اسلامی با قرآن و معارف آن آشنایی بیشتری پیدا کنند و برای پیشرفت در صراط خدا و اسلام از کلام خدای متعال آموزش بگیرند. رمضان ماه عبادت و بندگی و راز و نیاز با معبود جهان است، در روایات اسلامی تأکید شده که در این ماه با توجه به خضوع بیشتر نمازها را بجا آورندو از نمازهای مستحبی در شب و روز غفلت نورزند و بدین ترتیب با یک تمرین یک ماهه مومنین به عبادت خالص تری موفق میشوند و جانها به خدا نزدیکتر میگردد.رمضان ماه دعا است، پیشوایان گرامی فرموده اند مومنان در این ماه و بویژه در شبهای مبارک قدر دردعا و نیایش مبالغه کنند و با توجه به اثرات سازنده دعا و نیایش روزه داران میتوانند در پیوند معنوی خویش با خدای متعال تحولی بوجود آورند و بیش از پیش به ذات متعال هستی بخش او نزدیک شوند و کسب فیض کنند رمضان ماه آمرزش و توبه و بازگشت به سوی خداست، آنانکه در زندگی خویش آلودگیهایی داشته اند میتوانند با روزه جان خویش را شستشو دهند و در خلوت سحر گاه با رو کردن به خدای متعال درون را صفا بخشند و از خدای خویش طلب آمرزش کنند و میتوانند با همین زمینه برای همیشه از کجیها و گمراهیها دست بردارند و براه آیند.
پیشوایان معصوم (علیه السلام) فرموده اند گناهان در این ماه بخشوده میشود و این مژده بزرگی است برای آنهایی که لغزشهایی داشته اند تا نومید نباشند و از برکات این ماه استفاده کنند و بسوی خدا باز گردند و روی دل بسوی او دارند و با او پیمان بندند که از گناهان دست شویند و خود را اصلاح کنند و گذشته را جبران نمایند و بدون ترتیب گناه کار پشیمانی که که در این ماه مبارک برای خدا روزه بدارد و از گذشته خویش شرمسار باشد و از خدا آمرزش بخواهد مورد مهر و عفو خدا قرار خواهد گرفت و سعادتش تأمین میشود. از برکتهای این ماه همین انقلاب روحی و تحول درونی روزه داران و همین توفیقات عملی است که انسان آلوده را پاک میسازد و از عذاب الهی که محصول گناهان است نجات میبخشد و روزه دار را از ظلمتها به نور میکشاند، به نور تقوی، به نور فضیلتهای اخلاقی، به نور توبه و بازگشت به سوی خدا، به نور مهر و رحمت خدای متعال.
منبع: پایگاه استاد حسین انصاریان

 

 

 

 


اعمال شبهای ماه رمضان(۳)

 

پنجم در سحر این دعا را می‌خوانی: 
یا عُدَّتی فی کُرْبَتی وَیا صاحِبی فی
ای ذخیره ام در گرفتاریم و ای یار همرهم در
شِدَّتی وَیا وَلِیّی فی نِعْمَتی
سختی و ای سرپرستم در نعمت
وَیا غایَتی فی رَغْبَتی اَنْتَ السّاتِرُ عَوْرَتی وَالْمُؤْمِنُ رَوْعَتی
و ای منتهای رغبت و شوقم تویی پوشاننده زشتیم و امنیت بخش هراسم و نادیده گیر
وَالْمُقیلُ عَثْرَتی فَاغْفِرْ لی خَطییَتی اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ خُشُوعَ
لغزشم پس بیامرز برای من خطایم را خدایا از تو خواهم فروتنی
الاْ یمانِ قَبْلَ خُشُوعِ الذُّلِّ فِی النّارِ یا واحِدُ یا اَحَدُ یا صَمَدُ یا مَنْ
ایمان به تو را پیش از آنکه خواری در دوزخ فروتنم گرداند ای یگانه ای یکتا ای بی نیاز
لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفْواً اَحَدٌ یا مَنْ یُعْطی مَنْ سَیَلَهُ تَحَنُّناً
ای که فرزند ندارد و فرزند کسی نیست و برایش همتایی نیست هیچکس ای که هرکس از او درخواست کند از روی عطوفت
مِنْهُ وَرَحْمَةً وَیَبْتَدِیُ بِالْخَیْرِ مَنْ لَمْ یَسْیَلْهُ تَفَضُّلا مِنْهُ وَکَرَماً
و مهر به او می‌دهد و آغاز به نیکی کند از روی فضل و کرم نسبت به کسی که از او درخواست نکرده (خدایا) به حق
بِکَرَمِکَ الّدَّایِمِ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَهَبْ لی رَحْمَةً واسِعَةً
کرم همیشگیت درود فرست بر محمد و آل محمد و ببخش به من رحمتی وسیع
جامِعَةً اَبْلُغُ بِها خَیْرَ الدُّنْیا وَالاَّْخِرَةِ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْتَغْفِرُکَ لِما تُبْتُ
و جامع که بوسیله آن به خیر دنیا و آخرت نایل گردم خدایا من از تو آمرزش خواهم برای گناهانی که پس از توبه
اِلَیْکَ مِنْهُ ثُمَّ عُدْتُ فیهِ وَاَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ خَیْرٍ اَرَدْتُ بِهِ وَجْهَکَ
کردن دوباره دست بدانها زده ام و از تو آمرزش خواهم برای هر کار خیری که در انجام آن ذات تو را قصد کردم
فَخالَطَنی فیهِ ما لَیْسَ لَکَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
ولی چیزهای دیگری هم در آن مخلوط گشت خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد
وَاعْفُ عَنْ ظُلْمی وَجُرْمی بِحِلْمِکَ وَجُودِکَ یا کَریمُ یا مَنْ لا
و بگذر از ظلم و جنایت من به بردباری و بخشش خود ای بزرگوار ای که
یَخیبُ ساَّیِلُهُ وَلا یَنْفَدُ نایِلُهُ یا مَنْ عَلا فَلا شَیْءَ فَوْقَهُ وَدَنی فَلا
نومید نکند خواهنده اش را و تمام شدنی نیست عطایش ای که والا است و چیزی فوق او نیست و نزدیک آمد
شَی ءَ دُونَهُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَارْحَمْنی یا فالِقَ الْبَحْرِ
و چیزی از او نزدیکتر نیست درود فرست بر محمد و آل محمد و به من رحم کن ای شکافنده دریا
لِمُوسَی اللَّیْلَةَ اللَّیْلَةَ اللَّیْلَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ اَللّهُمَّ طَهِّرْ
برای حضرت موسی، در همین امشب، امشب، امشب، همین ساعت، همین ساعت، همین ساعت خدایا پاک کن
قَلْبی مِنَ النِّفاقِ وَعَمَلی مِنَ الرِّیاَّءِ وَلِسانی مِنَ الْکِذْبِ وَعَیْنی مِنَ
دلم را از نفاق و کارم را از ریاء و زبانم را از دروغ و چشمم را از
الْخِیانَةِ فَاِنَّکَ تَعْلَمُ خایِنَةَ الاْعْیُنِ وَما تُخْفِی الصُّدُورُ یا رَبِّ هذا
خیانت زیرا تویی که خیانت‌های چشم ها و آنچه را سینه ها در خود پنهان کنند می‌دانی پروردگارا اینجاست
مَقامُ الْعایِذِ بِکَ مِنَ النّارِ هذا مَقامُ الْمُسْتَجیرِ بِکَ مِنَ النَّارِ هذا مَقامُ
جایگاه پناه برنده به تو از آتش این است جایگاه پناه خواهنده تو از آتش
الْمُسْتَغیثِ بِکَ مِنَ النّارِ هذا مَقامُ الْهارِبِ اِلَیْکَ مِنَ النّارِ هذا مَقامُ
این است جایگاه فریادخواه تو از آتش این است جایگاه گریزان بدرگاهت از آتش این است جایگاه
مَنْ یَبُوءُ لَکَ بِخَطییَتِهِ وَیَعْتَرِفُ بِذَنْبِهِ وَیَتُوبُ اِلی رَبِّهِ هذا مَقامُ
کسی که بازگشته بسوی تو از خطاکاریش و معترف است به گناهش و بسوی پروردگارش توبه کند این است جایگاه
الْباَّیِسِ الْفَقیرِ هذا مَقامُ الْخاَّیِفِ الْمُسْتَجیرِ هذا مَقامُ الْمَحْزُونِ
مستمند بینوا این است جایگاه ترسان پناهنده این است جایگاه اندوهناک
الْمَکْرُوبِ هذا مَقامُ الْمَغْمُومِ الْمَهْمُومِ هذا مَقامُ الْغَریبِ الْغَریقِ
غمزده این است جایگاه دلگیر افسرده این است جایگاه دور از وطن غرق شده
هذا مَقامُ الْمُسْتَوْحِشِ الْفَرِقِ هذا مَقامُ مَنْ لا یَجِدُ لِذَنْبِهِ غافِراً
این است جایگاه وحشت زده هراسان این است جایگاه کسی که نیابد جز تو آمرزنده ای
غَیْرَکَ وَلا لِضَعْفِهِ مُقَوِّیاً اِلاّ اَنْتَ وَلا لِهَمِّهِ مُفَرِّجاً سِواکَ یا اَللّهُ یا
برای گناهش و نه توانا بخشی برای ناتوانیش جز تو و نه غمزدایی برای اندوهش جز تو ای خدا ای
کَریمُ لا تُحْرِقْ وَجْهی بِالنّارِ بَعْدَ سُجُودی لَکَ وَتَعْفیری بِغَیْرِ مَنٍّ
کریم مسوزان رویم را به آتش پس از آنکه برای تو سجده کرده و بدون آنکه منتی بر تو داشته باشم
مِنّی عَلَیْکَ بَلْ لَکَ الْحَمْدُ وَالْمَنُّ وَالتَّفَضُّلُ عَلَیَّ ارْحَمْ اَیْ رَبِّ اَیْ
آنرا به خاک مالیده ام بلکه برای تو است ستایش و منت گذاری و زیاده بخشی بر من رحم کن ای پروردگارم...
رَبِّ اَیْ رَبِّ بگوید تا آنکه نفس قطع شود ضَعْفی وَقِلَّةَ حیلَتی وَرِقَّةَ جِلْدی وَتَبَدُّدَ
.... * * * * * * * * * * * * * * * * * *به ناتوانی و بیچارگی من و نازکی پوست بدنم و گسیختن
اَوْصالی وَتَناثُرَ لَحْمی وَجِسْمی وَجَسَدی وَوَحْدَتی وَوَحْشَتی
بند بند اعضایم و فرو ریختن گوشت تنم و پیکرم و تنهاییم و وحشت
فی قَبْری وَجَزَعی مِنْ صَغیرِ الْبَلا ءِ اَسْیَلُکَ یا رَبِّ قُرَّةَ الْعَیْنِ
قبرم و بی تابیم از بلای کوچک از تو خواهم پروردگارا روشنی دیده
وَالاِغْتِباطَ یَومَ الْحَسْرَةِ وَالنَّدامَةِ بَیِّضْ وَجْهِی یا رَبِّ یَوْمَ تَسْوَدُّ
و شادمانی در روز حسرت و پشیمانی، سفید گردان رویم را پروردگارا در روزی که روها سیاه گردند
الْوُجُوهُ آمِنّی مِنَ الْفَزَعِ الاْکْبَرِ اَسْیَلُکَ الْبُشْری یَوْمَ تُقَلَّبُ الْقُلُوبُ
امانم بخش از هراس بزرگ از تو خواهم مژده در روزی که دلها و دیده ها زیر و رو گردند
وَالاْبْصارُ وَالْبُشْری عِنْدَ فِراقِ الدُّنْیا اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی اَرْجُوهُ عَوْناً
و مژده در وقت جدایی از این دنیا ستایش خاص خدایی است که امید کمک او را در دوران
لی فی حَیاتی وَاُعِدُّهُ ذُخْراً لِیَوْمِ فاقَتی اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی اَدْعُوهُ وَلااَدْعُو
زندگی دارم و برای روز بینواییم او را ذخیره کرده ام ستایش خدایی را است که او را بخوانم و جز او
غَیْرَهُ وَلَوْ دَعَوْتُ غَیْرَهُ لَخَیَّبَ دُعایی اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی اَرْجُوهُ وَلا
کسی را نخوانم و اگر هم غیر او را بخوانم دعایم به اجابت نرسد ستایش از آن خدایی است که امیدم به او است و جز
اَرْجُو غَیْرَهُ وَلَوْ رَجَوْتُ غَیْرَهُ لاَخْلَفَ رَجایی اَلْحَمْدُ لِلّهِ الْمُنْعِمِ
او به کسی امید ندارم و اگر به دیگری امید داشته باشم ناامید گردم ستایش خاص خدای نعمت بخش
الْمُحْسِنِ المُجْمِلِ الْمُفْضِلِ ذِی الْجَلالِ والاِْکْرامِ وَلِیُّ کُلِّ نِعْمَةٍ
نیکوده زیبا کردار زیاده بخش است که صاحب جلال و بزرگواری است و سرپرست هر نعمت
وَصاحِبُ کُلِّ حَسَنَةٍ وَمُنْتَهی کُلِّ رَغْبَةٍ وَقاضی کُلِّ حاجَةٍ اَللّهُمَّ
و صاحب هر خوبی و سرحد نهایی هر شوق و رغبت و برآرنده هر حاجتی است خدایا
صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَارْزُقْنِی الْیَقینَ وَ حُسْنَ الظَّنِّ بِکَ
درود فرست بر محمد و آل محمد و روزیم کن یقین و خوش گمانی به خودت
وَاَثْبِتْ رَجاَّیَکَ فی قَلْبی وَاقْطَعْ رَجاَّیی عَمَّنْ سِواکَ حَتّی لا اَرْجُو
و محکم کن امیدت را در دلم و قطع کن امیدم را از غیر خود تا اینکه جز تو به کسی امید
غَیْرَکَ وَلا اَثِقَ اِلاّ بِکَ یا لَطیفاً لِما تَشاَّءُ اُلْطُفْ لی فی جَمیعِ
نداشته و بجز تو به کسی اعتماد نکنم ای لطف کننده به هر چه خواهی به من لطف فرما در تمام
اَحْوالی بِما تُحِبُّ وَتَرْضی یا رَبِّ اِنّی ضَعیفٌ عَلَی النّارِ فَلا
حالاتم بدانچه دوست داری و خوشنود شوی پروردگارا من بر تحمل آتش ناتوانم پس
تُعَذِّبْنی بالنّارِ یا رَبِّ ارْحَمْ دُعاَّیی وَتَضَرُّعی وَخَوْفی وَذُلّی
به آتش عذابم مکن پروردگارا به دعا و تضرع و ترس و خواری
وَمَسْکَنَتی وَتَعْویذی وَتَلْویذی یا رَبِّ اِنّی ضَعیفٌ عَنْ طَلَبِ
و بیچارگی و پناهندگی و پناه خواهیم رحم کن، پروردگارا من از طلب
الدُّنْیا وَاَنْتَ واسِعٌ کَریمٌ اَسْیَلُکُ یا رَبِّ بِقُوَّتِکَ عَلی ذلِکَ وَقُدْرَتِکَ
دنیا ناتوانم و تو گشایش ده بزرگواری از تو خواهم پروردگارا به نیرویت بر این کار و قدرتی که
عَلَیْهِ وَغِناکَ عَنْهُ وَحاجَتی اِلَیْهِ اَنْ تَرْزُقَنی فی عامی هذا وَشَهْری
بر آن داری و بی نیازیت از آن و نیاز من بدان که روزیم کن در این سال و در این ماه
هذا وَیَوْمی هذا وَساعَتی هذِهِ رِزْقاً تُغْنینی بِهِ عَنْ تَکَلُّفِ ما فی
و در همین امروز و همین ساعت یک چنان روزیی که بوسیله آن مرا از به زحمت درآوردن آنچه در
اَیْدی النّاسِ مِنْ رِزْقِکَ الْحَلالِ الطَّیِّبِ اَیْ رَبِّ مِنْکَ اَطْلُبُ وَاِلَیْکَ
دست مردم است بی نیاز کنی از آن روزی حلال و پاکیزه ات، پروردگارا از تو می‌جویم و به درگاه
اَرْغَبُ وِایّاکَ اَرْجُو وَاَنْتَ اَهْلُ ذلِکَ لا اَرْجُو غَیْرَکَ وَلا اَثِقُ اِلاّ بِکَ
تو رغبت کنم و از تو امیدوارم و تو شایسته آنی به جز تو به کسی امید ندارم و بجز تو به کسی اعتماد ندارم
یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ اَیْ رَبِّ ظَلَمْتُ نَفْسی فَاْغفِرْ لی وَارْحَمْنی
ای مهربانترین مهربانان پروردگارا من به خویشتن ستم کرده پس مرا بیامرز و به من رحم کن
وَعافِنی یا سامِعَ کُلِّ صَوْتٍ وَیا جامِعَ کُلِّ فَوْتٍ وَیا بارِیَ النُّفُوسِ
و عافیتم ده ای شنوای هر صدا و ای گردآرنده هر چه از دست رفته و ای آفریننده جانها
بَعْدَ الْمَوْتِ یا مَنْ لا تَغْشاهُ الظُّلُماتُ وَلا تَشْتَبِهُ عَلَیْهِ الاْصْواتُ
پس از مرگ ای که نپوشانندش تاریکیها و مشتبه نشود بر او صداها
وَلا یَشْغَلُهُ شَیءٌ عَنْ شَیءٍ اَعْطِ مُحَمَّداً صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وآلِهِ اَفْضَلَ
و سرگرمش نکند چیزی از چیز دیگر عطا کن بر محمد صلی الله علیه و آله بهترین چیزی را
ما سَیَلَکَ وَاَفْضَلَ ما سُیِلْتَ لَهُ وَاَفْضَلَ ما اَنْتَ مَسْؤُولٌ لَهُ اِلی یَوْمِ
که او از تو خواسته و بهتر چیزی که برای او از تو درخواست شده و بهتر چیزی که از تو تا روز
الْقِیامَةِ وَهَبْ لِیَ الْعافِیَةَ حَتّی تُهَنِّیَنِی الْمَعیشَةَُ وَاخْتِمْ لی بِخَیْرٍ
قیامت برای او درخواست کنند و تندرستی به من عنایت کن تا اینکه زندگی بر من گوارا شود و کارم را
حَتّی لا تَضُرَّنیِ الذُّنُوبُ اَللّهُمَّ رَضِّنی بِما قَسَمْتَ لی حَتّی لا
ختم بخیر فرما تا گناهان زیانم نرساند خدایا خوشنودم گردان بدانچه روزیم کرده ای که دیگر
اَسْیَلَ اَحَداً شَیْیاً اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَافْتَحْ لی
از هیچکس چیزی نخواهم خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد و خزینه‌های رحمتت را بر من
خَزاَّیِنَ رَحْمَتِکَ وَارْحَمْنی رَحْمَةً لا تُعَذِّبُنی بَعْدَها اَبَداً فِی الدُّنْیا
بگشا و رحمتی به من بده که پس از آن هرگز در دنیا
وَالا خِرَةِ وَارْزُقْنی مِنْ فَضْلِکَ الْواسِعِ رِزْقاً حَلالاً طَیِّباً لا تُفْقِرُنی
و آخرت مرا عذاب نفرمایی و روزیم ده از فضل وسیع خود روزی حلال پاکیزه ای که مرا جز بدرگاهت فقیر و نیازمند
اِلی اَحَدٍ بَعْدَهُ سِواکَ تَزیدُنی بِذلِکَ شُکْراً وَاِلَیْکَ فاقَةً وَفَقْراً وَبِکَ
درگاه دیگری نکنی و سپاسگزاری مرا در برابرش افزون و نیاز و احتیاجم را به درگاه خود زیاده گردانی
عَمَّنْ سِواکَ غِناً وَتَعفُّفاً یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا
و بوسیله خود مرا از دیگران بی نیاز و خویشتن دار گردانی ای نیکوکار و ای زیباکردار ای نعمت بخش ای زیاده بخش ای
مَلیکُ یا مُقْتَدِرُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاکْفِنِی الْمُهِمَّ کُلَّهُ
پادشاه ای نیرومند درود فرست بر محمد و آل محمد و مهمات کارم را کفایت فرما و بخوبی حاجت روایم
وَاقْضِ لی بِالْحُسْنی وَبارِکْ لی فی جَمیعِ اُمُوری وَاقْضِ لی جَمیعَ
کن و در تمام کارهایم برکت ده و همه حاجاتم را برآور
حَوایِجی اَللّهُمَّ یَسِّرْ لی ما اَخافُ تَعْسیرَهُ فَاِنَّ تَیْسیرَ ما اَخافُ
خدایا آسان گردان برایم آنچه را از دشواریش می‌ترسم زیرا آسان کردن آنچه من از دشواریش می‌ترسم
تَعْسیرَهُ عَلَیْکَ سَهْلٌ یَسیرٌ وَسَهِّلْ لی ما اَخافُ حُزُونَتَهُ وَنَفِّسْ عَنّی
بر تو آسان و کوچک است و هموار ساز برایم آنچه را از ناهمواریش می‌ترسم و برطرف کن از من
ما اَخافُ ضیقَهُ وَکُفَّ عَنّی ما اَخافُ هَمَّهُ وَاصْرِفْ عَنّی ما اَخافُ
آنچه را از فشار و تنگیش ترسم و باز دار از من آنچه را از اندوهش ترسم و دور ساز از
بَلِیَّتَهُ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ اَللّهُمَّ امْلاَءْ قَلْبی حُبّاً لَکَ وَخَشْیَةً مِنْکَ
من آنچه را ترس گرفتاریش را دارم ای مهربانترین مهربانان خدایا دلم را پرکن از دوستی و ترس خود و
وَتَصْدیقاً لَکَ وَایماناً بِکَ وَفَرَقاً مِنْکَ وَشَوْقاً اِلَیْکَ یا ذَاالْجَلالِ
تصدیق کردنت و ایمان به تو و هراس و شوق به سویت ای صاحب جلال
وَالاِْکْرامِ اَللّهُمَّ اِنَّ لَکَ حُقُوقاً فَتَصَدَّقْ بِها عَلَیَّ وَلِلنّاسِ قِبَلی
و بزرگواری خدایا براستی برای تو به گردن من حقوقی است پس آنها را بر من ببخش و برای مردم نیز
تَبِعاتٌ فَتَحَمَّلْها عَنّی وَقَدْ اَوْجَبْتَ لِکُلِّ ضَیْفٍ قِریً وَاَنَا ضَیْفُکَ
به عهده من حقوقی است که تو آنها را ادا فرما و تو برای هر میهمانی پذیرایی مقرر فرمودی و من نیز میهمان توام
فَاْجعَلْ قِرایَ اللَّیْلَةَ الْجَنَّةَ یا وَهّابَ الْجَنَّةِ یا وَهّابَ الْمَغْفِرَةِ وَلا
و پذیراییم را در این شب بهشت قرار ده ای بخشاینده بهشت ای بخشاینده آمرزش
حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِکَ
جنبش و نیرویی نیست جز بتو
ششم می‌خوانی دعای ادریس را که شیخ و سیّد روایت کرده اند طالب آن رجوع به مصباح یا اقبال نماید. 

 

مختصرترین دعای سحر

 

هفتم می‌خوانی این دعا را که مختصرترین دعاهای سحر است و در اقبال است: 
یا مَفْزَعی عِنْدَ کُرْبَتی وَیا غَوْثی عِنْدَ شِدَّتی
ای پناهگاهم در هنگام غمزدگی و ای دادرسم در هنگام سختی و دشواری
اِلَیْکَ فَزِعْتُ وَبِکَ اسْتَغَثْتُ وَبِکَ لُذْتُ لا اَلُوذُ بِسِواکَ وَلا اَطْلُبُ
به درگاهت زاری کنم و به تو استغاثه کنم و به تو پناه آرم و بجز تو به دیگری پناه نبرم و گشایش
الْفَرَجَ اِلاّ مِنْکَ فَاَغِثْنی وَفَرِّجْ عَنّی یا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسیرَ وَیَعْفُو عَنِ
را جز از تو نخواهم پس بدادم برس و گشایشی به من ده ای که بپذیری (طاعت) اندک را و بگذری از (گناه)
الْکَثیرِ اِقْبَلْ مِنِّی الْیَسیرَ وَاعْفُ عَنِّی الْکَثیرَ اِنَّکَ اَنْتَ الْغَفُورُ
بسیار بپذیر از من (طاعت) اندک را و بگذر از (گناه) بسیار که براستی تو آمرزنده
الرَّحیمُ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ ایماناً تُباشِرُبِهِ قَلْبی وَیَقیناً حَتّی اَعْلَمَ
و مهربانی خدایا از تو ایمانی خواهم که همیشه دلم با آن همراه باشد و یقینی خواهم که (بدان وسیله) بدانم
اَنَّهُ لَنْ یُصیَبنی اِلاّ ما کَتَبْتَ لی وَرَضِّنی مِنَ الْعَیْشِ بِما قَسَمْتَ لی
که چیزی به من نرسد جز آنچه برایم نوشته ای و خوشنودم کن از زندگی به همان که نصیبم کرده ای
یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ یا عُدَّتی فی کُرْبَتی وَیا صاحِبی فی شِدَّتی وَیا
ای مهربانترین مهربانان ای ذخیره ام در غمندگی و ای یار همراهم در سختی و ای
وَلِیّی فی نِعْمَتی وَیا غایَتی فی رَغْبَتی اَنْتَ السّاتِرُ عَوْرَتی
سرپرستم در نعمت و ای منتهای شوق و رغبتم تویی پوشاننده زشتیهایم
وَالاْمِنُ رَوْعَتی وَالْمُقیلُ عَثْرَتی فَاغْفِرْ لی خَطیَّیَتی یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
و امان بخش هراس و دلهره ام و چشم پوش لغزشم پس بیامرز خطایم را ای مهربانترین مهربانان

 

تسبیحات در سحر

 

هشتم می‌خوانی این تسبیحات را که در اقبال است: 
سُبْحانَ مَنْ یَعْلَمُ جَوارِحَ الْقُلُوبِ سُبْحانَ مَنْ یُحْصی عَدَدَ الذُّنُوبِ سُبْحانَ مَنْ لا
منزه است آنکه مصیبات و تاءثرات دلها را داند منزه است آنکه شماره گناهان را دارد منزه است آنکه
یَخْفی عَلَیْهِ خافِیَةٌ فِی السَّماواتِ وَالاْرَضینَ سُبْحانَ الرَّبِّ
چیزی در آسمانها و زمینها بر او پنهان نماند منزه است پروردگار
الْوَدُودِ سُبْحانَ الْفَرْدِ الْوِتْرِ سُبْحانَ الْعَظیمِ الاْعْظَمِ سُبْحانَ مَنْ
مهرپیشه منزه است یکتای یگانه منزه است خدای بزرگ و بزرگتر منزه است آنکه
لا یَعْتَدی عَلی اَهْلِ مَمْلَکَتِهِ سُبْحانَ مَنْ لا یُؤ اخِذُ اَهْلَ الاْرْضِ
ستم بر اهل کشور خود نکند منزه است آنکه نگیرد زمینیان را
بِاَلْوانِ الْعَذابِ سُبْحانَ الْحَنّانِ الْمَنّانِ سُبْحانَ الرَّؤُفِ الرَّحیمِ
به عذاب رنگارنگ منزه است احسان بخش پرنعمت منزه است خدای رؤ ف مهربان
سُبْحانَ الْجَبّارِ الْجَوادِ سُبْحانَ الْکَریمِ الْحَلیمِ سُبْحانَ الْبَصیرِ
منزه است خدای مقتدر بخشنده منزه است (خدای) بزرگوار بردبار منزه است (خدای) بینای
الْعَلیمِ سُبْحانَ الْبَصیرِ الْواسِعِ سُبْحانَ اللّهِ عَلی اِقْبالِ النَّهارِ
دانا منزه است بینای وسعت بخش منزه است خدا هنگام آمدن روز
سُبْحانَ اللّهِ عَلی اِدْبارِ النَّهارِ سُبْحانَ اللّهِ عَلی اِدْبارِ اللَّیْلِ واِقْبالِ
منزه است خدا هنگام رفتن روز منزه است خدا در وقت رفتن شب و آمدن
النَّهارِ وَلَهُ الْحَمْدُ وَالْمَجْدُ وَالْعَظَمةُ وَالْکِبرِیاَّءُ مَعَ کُلِّ نَفَسٍ وَکُلِّ
روز و از آن او است ستایش و شوکت و بزرگی و کبریاء با هر نفس کشیدن و هر
طَرْفَةِ عَیْنٍ وَکُلِّ لَمْحَةٍ سَبَقَ فی عِلْمِهِ سُبْحانَکَ مِلاَ ما اَحْصی
چشم به هم زدن و هر اشاره ای که در علم او گذشته است منزهی تو به پُری آنچه کتاب
کِتابُکَ سُبْحانَکَ زِنَةَ عَرْشِکَ سُبْحانَکَ سُبْحانَکَ سُبْحانَکَ
تو احصاء کند منزهی تو هموزن عرشت منزهی تو............
و بدانکه علماء فرموده اند که اگر نیّت روزه را بعد از سُحُور بکند بهتر است و از اوّل شب تا به آخر شب نیّت می‌توان کرد و همین که می‌داند و قصد دارد که فردا از برای خدا روزه می‌گیرد وامساک از مفطرات می‌کند بس ‍ است و شایسته است که در سَحَرها نماز شب را ترک نکند و تهجّد بعمل آورد.


منبع: مفاتیح الجنان

 

 

 


اعمال شبهای ماه رمضان(۱)

 

دعاهای وارده

دوازدهم در هر شب بخواند:
اَللّهُمَّ بِرَحْمَتِکَ فِی الصّالِحینَ فَاَدْخِلْنا وَفی
خدایا بوسیله رحمتت ما را در جرگه شایستگان وارد کن و در
عِلِّیّینَ فَارْفَعْنا وِبَکَاْسٍ مِنْ مَعینٍ مِنْ عَیْنٍ سَلْسَبیلٍ فَاسْقِنا وَمِنَ
علیین بهشت بالا بر و جامی از آب خوشگوار چشمه سلسبیل به ما بنوشان و از
الْحُورِ الْعینِ بِرَحْمَتِکَ فَزَوِّجْنا وَمِنَ الْوِلْدانِ الْمُخَلَّدینَ کَاَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ
حوریان بهشتی به رحمت خود به ازدواج ما درآور و از پسران جاویدان که همچون مرواریدانی
مَکْنُونٌ فَاَخْدِمْنا وَمِنْ ثِمارِ الْجَنَّةِ وَلُحُومِ الطَّیْرِ فَاَطْعِمْنا وَ مِنْ
در صدفند به خدمت ما بگمار و از میوه‌های بهشتی و گوشت پرندگان به ما بخوران و از
ثِیابِ السُّنْدُسِ وَالْحَریرِ وَالاِْسْتَبْرَقِ فَاَلْبِسْنا وَلَیْلَةَ الْقَدْرِ وَحَجَّ
جامه‌های زربفت و ابریشم و دیبا به ما بپوشان و بدرک فضیلت شب قدر و حج
بَیْتِکَ الْحرامِ وَقَتْلاً فی سَبیلِکَ فَوَفِّقْ لَنا وَصالِحَ الدُّعاَّءِ وَالْمَسْیَلةِ
خانه کعبه و کشته شدن در راه خود ما را موفق بدار و دعای شایسته و خواهش ما را
فَاسْتَجِبْ لَنا وَاِذا جَمَعْتَ الاَوَّلینَ وَالا خِرینَ یَوْمَ الْقِیامَةِ فَارْحَمْنا
برآور و چون اولین و آخرین را در روز قیامت گردآوردی در آن هنگام به ما ترحم کن و
وَبَراَّیَةً مِنَ النّارِ فَاکْتُبْ لَنا وَفی جَهَنَّمَ فَلا تَغُلَّنا وَفی عَذابِکَ
منشور رهایی ما را از آتش بر ایمان بنویس و در دوزخ ما را به زنجیر مبند و در شکنجه
وَهَوانِکَ فَلا تَبْتَلِنا وَمِنَ الزَّقُّومِ وَالضَّریعِ فَلا تُطْعِمْنا وَمَعَ
و خواریت ما را مبتلا مکن و از درخت زقوم و ضریع به ما مخوران و با
الشَّیاطینِ فَلا تَجْعَلْنَا وَفِی النّارِ عَلی وُجُوهِنا فَلا تَکْبُبْنا وَمِنْ
شیاطین ما را در یک جا قرار مده و برو در آتش دوزخ ما را مینداز و از
ثِیابِ النّارِ وَسَرابیلِ الْقَطِرانِ فَلا تُلْبِسْنا وَمِنْ کُلِّ سُوَّءٍ یا لا اِلهَ اِلاّ
جامه‌های آتشین و پیراهنهای آتش زای قطران (آهن آب شده) به ما مپوشان و از هر بدی ای خدایی که جز تو معبودی نیست
اَنْتَ بِحَقِّ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ فَنَجِّنا 
به حق کلمه ((لا اله الاّ اءنت)) ما را نجات بخش
سیزدهم از حضرت صادق علیه السلام روایت است که در هر شب ماه رمضان می‌خوانی: 
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ اَنْ تَجْعَلَ فیما تَقْضی
خدایا از تو خواهم که در قضاء
وَتُقَدِّرُ مِنَ الاْمْرِ الْمَحْتُومِ فِی الاْمْرِ الْحَکیمِ مِنَ الْقَضاَّءِ الَّذی لا
و قدر حتمی و فرمان حکیمانه خود از آن قضایی که برگشت ندارد
یُرَدُّ وَلا یُبَدَّلُ اَنْ تَکْتُبَنی مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ
و تغییرپذیر نیست چنان مقرر داری که ثبت کنی نام مرا از حاجیان کعبه ات که حجشان قبول شده و سعیشان
الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمُ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمُ الْمُکَفَّرِ عَنْ سَیِّیاتِهِمْ وَاَنْ تَجْعَلَ
پذیرفته گردیده و گناهانشان آمرزیده شده و از بدیهاشان صرفنظر گردیده و
فیما تَقْضی وَتُقَدِّرُ اَنْ تُطیلَ عُمْری فی خَیْرٍ وَعافِیَةٍ وَتُوَسِّعَ فی
نیز در قضا و قدر خود مقرر داری که عمر مرا در خوبی و تندرستی طولانی کنی و
رِزْقی َوَتَجْعَلَنی مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدینِکَ وَلا تَسْتَبْدِلْ بی غَیْری
روزیم توسعه دهی و بگردانی مرا از آن کسانی که بوسیله آنان دینت را یاری کنی و مرا با دیگری عوض نکنی
چهاردهم در انیس الصّالحین است که در هر شب از شبهای ماه رمضان بخواند: 
اَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَریمِ اَنْ یَنْقَضِیَ عَنّی شَهْرُ رَمَضانَ اَوْ یَطْلُعَ
پناه می‌برم به جلال ذات بزرگوارت از اینکه ماه رمضان از من بگذرد یا سپیده دم امشب
الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتی هذِهِ وَلَکَ قِبَلی تَبِعَةٌ اَوْ ذَنْبٌ تُعَذِّبُنی عَلَیْهِ
بزند و هنوز از تو در پیش من بازخواست یا گناهی مانده باشد که مرا بدان عذاب کنی

 

نماز شبهای ماه رمضان

پانزدهم شیخ کفعمی در حاشیه بلد الا مین از سیّد بن باقی نقل کرده که فرموده مستحبّ است در هر شب ماه رَمَضان دو رکعت نماز در هر رکعت حمد و توحید سه مرتبه و چون سلام داد بگوید:
سُبْحانَ مَنْ هُوَ حَفیظٌ لا یَغْفُلُ سُبحانَ مَنْ هُوَ رَحیمٌ لا یَعْجَلُ
منزه است آن خدای نگهبانی که غفلت نکند منزه است آن خدای مهربانی که شتاب نکند
سُبْحانَ مَنْ هُوَ قاَّیِمٌ لا یَسْهُو سُبْحانَ مَنْ هُوَ دایِمٌ لا یَلْهُو 
منزه است آن خدای پابرجایی که کسی را از یاد نبرد منزه است آن خدای جاویدانی که به چیزی سرگرم نشود
پس بگوید تسبیحات اربع را هفت مرتبه پس بگوید: 
سُبْحانَکَ سُبْحانَکَ سُبْحانَکَ یا عَظیمُ اغْفِرْ لِیَ الذَّنْبَ الْعَظیمَ 
منزّهی تو منزّهی منزّهی ای خدای بزرگ بیامرز گناهان بزرگم را
پس ده مرتبه صلوات بفرستد بر پیغمبر و آل او علیهم السلام. کسی که این دو رکعت نماز را بجا آورد بیامرزد حق تعالی از برای او هفتاد هزار گناه الخ 
شانزدهم در خبر است که هر که در هر شب از ماه رمضان سوره اِنّا فَتَحْنا در نماز مستحبّی بخواند آن سال محفوظ بماند.

 

کیفیت هزار رکعت نماز

و بدانکه از اعمالی که در شبهای ماه رمضان مستحب است بجا آورده شود هزار رکعت نماز است در مجموع این ماه که مشایخ و اعاظم علماء در کتب خود که در فقه یا عبادات نوشته اند به آن اشاره نموده اند و اما کیفیّت بجا آوردن آن پس احادیث در باب آن مختلف است و آنچه موافق روایت ابن ابی قرّه است از حضرت جوادعلیه السلام و مختار شیخ مفید در کتاب غریّه و اشراف بلکه مختار مشهور است آنست که در دهه اوّل و دهه دویّم ماه رمضان در هر شبی بیست رکعت خوانده شود هر دو رکعت به یک سلام به این طریق که هشت رکعت آن را بعد از نماز مغرب بخواند و دوازده رکعت دیگر را بعد از نماز عشاء و در دهه آخر در هر شب سی رکعت بخواند باز هشت رکعت آن را بعد از نماز مغرب و بیست و دو رکعت دیگر را بعد از نماز عشاء و مجموع این نمازها هفتصد رکعت می‌شود و باقیمانده را که سیصد رکعت است در شبهای قدر بخواند یعنی شب نوزدهم صد رکعت و شب بیست و یکم صد رکعت و شب بیست و سیّم صد رکعت پس مجموع هزار رکعت شود و به ترتیب دیگر نیز وارد شده و تفصیل کلام در جای دیگر است و این مقام را گنجایش بسط نیست و امید که اهل خیر در عمل به این هزار رکعت نماز مسامحه و سهل انگاری نکرده از فیض آن خود را بهره مند نمایند و روایت شده که می‌خوانی بعد از هر دو رکعت از نافله‌های ماه رمضان
اَللّهُمَّ اجْعَلْ فیما تَقْضی وَتُقَدِّرُ مِنَ الاْمْرِ الْمَحْتُومِ وَفیما تَفْرُقُ
خدایا مقرر دار در آن قضا و قدر حتمی و در آنچه جدا کنی
مِنَ الاْمْرِ الْحَکیمِ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ اَنْ تَجْعَلَنی مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ
از دستور حکیمانه ات در شب قدر که مرا از حاجیان خانه
الْحَرامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمُ الْمَغْفُورِ ذُنوُبُهُمْ وَاَسْیَلُکَ
محترم کعبه ات قرار دهی آنان که حجشان قبول و کوششان پذیرفته و گناهانشان آمرزیده شده و از تو خواهم
اَنْتُطیلَ عُمْری فی طاعَتِکَ وَتُوَسِّعَ لی فی رِزْقی یااَرْحَمَالرّاحِمینَ
که عمرم را در اطاعت خود طولانی گردانی و در روزیم وسعت دهی ای مهربانترین مهربانان

 

اعمال سحرهای ماه رمضان

قسم سوّم در اعمال سحرهای ماه مبارک رمضان است و آن چند امر است:
اوّل سُحُور خوردن و ترک نکند سحور را اگر چه به یک دانه خرمای زبون یا شربت آب باشد و بهترین سُحُورها سَویق یعنی قاوُت و خرما است و وارد شده که حق تعالی و ملایکه صلوات می‌فرستد بر آنها که استغفار می‌کنند در سَحَرها و سُحُور می‌خورند.
دوّم سوره اِنّا انْزَلناهُ در وقت سحور بخواند که هر که این سوره مبارکه را در وقت افطار کردن و سُحور بخواند در مابین این دو وقت ثواب کسی داشته باشد که در راه خدا در خون خود بغلطد.

 

دعای سحر معروف

سوّم بخواند دعای عظیم الشأنی راکه ازحضرت امام رضاعلیه السلام نقل شده که فرموده این دعایی است که حضرت امام محمد باقرعلیه السلام در سحرهای ماه رمضان می‌خواندند:
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ مِنْ بَهاَّیِکَ
خدایا از تو خواهم به درخشنده ترین مراتب
بِاَبْهاهُ وَکُلُّ بَهاَّیِکَ بَهِیُّ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ بِبَهاَّیِکَ کُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّی
درخشندگیت با اینکه تمام مراتب آن درخشنده است خدایا درخواست کنم به همه مراتب درخشندگیت خدایا از
اَسْیَلُکَ مِنْ جَمالِکَ بِاَجْمَلِهِ وَکُلُّ جَمالِکَ جَمیلٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ
تو خواهم به زیباترین مراتب جمالت با اینکه تمام مراتب جمالت زیبا است خدایا از تو خواهم
بِجَمالِکَ کُلِّهِاَ اللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ مِنْ جَلالِکَ بِاَجَلِّهِ وَکُلُّ جَلالِکَ
به همه مراتب جمالت خدایا از تو خواهم به باشکوهترین مراتب جلالت با اینکه تمام مراتب جلال تو
جَلیلٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ بِجَلالِکَ کُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ مِنْ
باشکوه است خدایا از تو خواهم به همه مراتب جلالت خدایا از تو خواهم به
عَظَمَتِکَ بِاَعْظَمِها وَکُلُّ عَظَمَتِکَ عَظَیمَةٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ
بزرگترین مرتبه عظمتت با اینکه تمام مراتب عظمتت بزرگ است خدایا از تو خواهم
بِعَظَمَتِکَ کُلِّها اَللّهُمَّ اِنّی اَسَیَلُکَ مِنْ نُورِکَ بِاَنْوَرِهِ وَکُلُّ نُورِکَ نَیِّرٌ
به همه مراتب عظمتت خدایا از تو خواهم به نورانی ترین مراتب روشنیت با اینکه تمام مراتب روشنیت نورانی است
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ بِنُورِکَ کُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ مِنْ رَحْمَتِکَ
خدایا از تو خواهم به همه مراتب نورت خدایا از تو خواهم به وسیعترین مراتب رحمتت با اینکه تمام مراتب رحمتت
بِاَوْسَعِها وَکُلُّ رَحْمَتِکَ واسِعَةٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ بِرَحْمَتِکَ کُلِّها
وسیع است خدایا از تو خواهم به همه مراتب رحمتت
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ مِنْ کَلِماتِکَ بِاَتَمِّها وَکُلُّ کَلِماتِکَ تاَّمَّةٌ اَللّهُمَّ
خدایا از تو خواهم به تمامترین کلمات (و سخنانت) با اینکه همه سخنانت تمام است خدایا
اِنّی اَسْیَلُکَ بِکَلِماتِکَ کُلِّهَا اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ مِنْ کَمالِکَ بِاَکْمَلِهِ
از تو خواهم به همه سخنانت خدایا از تو خواهم به کاملترین مرتبه کمالت با اینکه
وَکُلُّ کَمالِکَ کامِلٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ بِکَمالِکَ کُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّی
تمام مراتب کمالت کامل است خدایا از تو خواهم به همه مراتب کمالت خدایا از تو
اَسْیَلُکَ مِنْ اَسماَّیِکَ بِاَکْبَرِها وَکُلُّ اَسْماَّیِکَ کَبیرَةٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ
خواهم به بزرگترین نامهایت با اینکه تمام نامهایت بزرگ است خدایا از تو خواهم به همه
بِاَسْماَّیِکَ کُلِّها اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ مِنْ عِزَّتِکَ باَعَزِّها وَکُلُّ عِزَّتِکَ
نامهایت خدایا از تو خواهم به عزیزترین مقام عزتت گرچه همه مراتب عزتت
عَزیزَةٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ بِعِزَّتِکَ کُلِّها اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ مِنْ
عزیز است خدایا از تو خواهم به همه مراتب عزتت خدایا از تو خواهم به حق گذراترین
مَشِیَّتِکَ بِاَمْضاها وَکُلُّ مَشِیَّتِکَ ماضِیَةٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ بِمَشِیَّتِکَ
مشیتت گرچه تمام مراتب مشیتت گذرا است خدایا از تو خواهم
کُلِّها اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ مِنْ قُدْرَتِکَ بِالْقُدْرَةِ الَّتی اسْتَطَلْتَ بِها عَلی
تمام مراتب مشیتت خدایا از تو خواهم به حق آن قدرتت که احاطه پیدا کردی بدان بر
کُلِّشَیْءٍ وَکُلُّ قُدْرَتِکَ مُسْتَطیلَةٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ بِقُدْرَتِکَ کُلِّها
هر چیز گرچه تمام مراتب قدرتت چنین است خدایا از تو خواهم به همه مراتب قدرتت
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ مِنْ عِلْمِکَ بِاَنْفَذِهِ وَکُلُّ عِلْمِکَ نافِذٌ اَللّهُمَّ اِنّی
خدایا از تو خواهم به حق نافذترین مراتب دانشت گرچه تمام مراتب دانشت نافذ است خدایا از تو
اَسْیَلُکَ بِعِلْمِکَ کُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ مِنْ قَوْلِکَ بِاَرْضاهُ وَکُلُّ قَوْلِکَ
خواهم به تمام مراتب دانشت خدایا از تو خواهم به حق پسندیده ترین سخنانت با اینکه همه سخنانت
رَضِیُّ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ بِقَوْلِکَ کُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ مِنْ
پسندیده است خدایا از تو خواهم به حق همه سخنانت خدایا از تو خواهم به حق
مَساَّیِلِکَ بِاَحَبِّها اِلَیْکَ وَکُلُّ مَساَّیِلِکَ اِلَیْکَ حَبیبَةٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ
محبوبترین خواسته‌هایت پیش تو گرچه همه خواسته‌هایت پیش تو محبوب است خدایا از تو خواهم به حق
بِمَساَّیِلِکَ کُلِّها اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ مِنْ شَرَفِکَ بِاَشْرَفِهِ وَکُلُّ شَرَفِکَ
همه خواسته‌هایت خدایا از تو خواهم به حق شریفترین مراتب شرفت با اینکه تمام مراتب آن
شَریفٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ بِشَرَفِکَ کُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ مِنْ
شریف است خدایا از تو خواهم به همه مراتب شرفت خدایا از تو خواهم به حق
سُلْطانِکَ بِاَدْوَمِهِ وَکُلُّ سُلطانِکَ داَّیِمٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ بِسُلْطانِکَ
ابدی ترین مراتب سلطنت گرچه تمام مراتب سلطنتت جاویدان است خدایا از تو خواهم به حق تمام مراتب سلطنتت
کُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ مِنْ مُلْکِکَ بِاَفْخَرِهِ وَکُلُّ مُلْکِکَ فاخِرٌ اَللّهُمَّ
خدایا از تو خواهم به حق گرانمایه ترین مراتب فرمانرواییت گرچه تمام مراتب فرمانرواییت گرانمایه است خدایا
اِنّی اَسْیَلُکَ بِمُلْکِکَ کُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ مِنْ عُلُوِّکَ بِاَعْلاهُ وَکُلُّ
از تو خواهم به همه مراتب فرمانرواییت خدایا از تو خواهم به والاترین مقام بلندت گرچه همه
عُلُوِّکَ عالٍ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ بِعُلُوِّکَ کُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ مِنْ
مراتب آن والاست خدایا از تو خواهم به همه مراتب بلندیت خدایا از تو خواهم به حق
مَنِّکَ بِاَقْدَمِهِ وَکُلُّ مَنِّکَ قَدیمٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ بِمَنِّکَ کُلِّهِ اَللّهُمَّ
قدیمترین نعمتت گرچه همه نعمتهایت قدیم است خدایا از تو خواهم به حق نعمتهایت خدایا
اِنّی اَسْیَلُکَ مِنْ آیاتِکَ بِاَکْرَمِها وَکُلُّ آیاتِکَ کَریمَةٌ اَللّهُمَّ اِنّی
از تو خواهم به حق گرامی ترین آیاتت گرچه همه آیات تو گرامی است خدایا از تو
اَسْیَلُکَ بِآیاتِکَ کُلِّها اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ بِما اَنْتَ فیهِ مِنَ الشَّاْنِ
خواهم به حق همه آیاتت خدایا از تو خواهم بدانچه در آنی از شاءن
وَالْجَبَرُوتِ وَاَسْیَلُکَ بِکُلِّ شَاْنٍ وَحْدَهُ وَ جَبَرُوتٍ وَحْدَها اَللّهُمَّ اِنّی
و مقام و بزرگی واز تو خواهم به هر شاءن و مقامی جدا و بهر بزرگی جداگانه خدایا از تو
اَسْیَلُکَ بِما تُجیبُنی [بِهِ] حینَ اَسْیَلُکَ فَاَجِبْنی یا اَللّهُ
خواهم به آنچه اجابت کنی دعایم را هنگامی که از تو خواهم که اجابت کنی ای خدا
پس هر حاجت که داری از خدا بطلب که البتّه برآورده است.
منبع: مفاتیح الجنان




 

 

روز ماه مبارک رمضان

 

دوّم فرموده اند می‌خوانی این تسبیحات را در هر روز ماه رمضان از اول تا به آخر و آن ده جزء است هر جزء آن مشتمل بر ده سُبْحانَ اللّه 
(۱) سُبْحانَ اللّهِ بارِیِ النَّسَمِ سُبْحانَ اللّهِ
منزه است خدا آفریننده هر دم زنی منزه است خدا
المُصَوِّرِ سُبْحانَ اللّهِ خالِقِ الاْزْواجِ کُلِّها سُبْحانَ اللّهِ جاعِلِ
صورت ده منزه است خدا آفریننده همه موجودات جُفت منزه است خدا مقرر کننده
الظُّلُماتِ وَالنُّورِ سُبْحانَ اللّهِ فالِقِ الْحَبِّ وَالنَّوی سُبْحانَ اللّهِ
تاریکیها و روشنی منزه است خدا شکافنده دانه و هسته منزه است خدا
خالِقِ کُلِّشَی ءٍ سُبْحانَ اللّهِ خالِقِ ما یُری وَما لا یُری سُبْحانَ اللّهِ
آفریننده هر چیز منزه است خدا آفریننده آنچه دیده شود و آنچه دیده نشود منزه است خدا
مِدادَ کَلِماتِهِ سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ الْعالَمینَ سُبْحانَ اللّهِ السَّمیعِ الَّذی
به مقدار کلمات نامنتهایش منزه است خدا پروردگار جهانیان منزه است خدای شنوایی که چیزی
لَیْسَ شَیْءٌ اَسْمَعَ مِنْهُ یَسْمَعُ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ ما تَحْتَ سَبْعِ اَرَضینَ
شنواتر از او نیست می‌شنود از بالای عرش خود آنچه را در زیر هفت زمین است
وَیَسْمَعُ ما فی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَیَسْمَعُ الاْنینَ وَالشَّکْوی
و می‌شنود آنچه را در تاریکیهای بیابان و دریا است و می‌شنود ناله و شکایت را
وَیَسْمَعُ السِّرَّ وَاَخْفی وَیَسْمَعُ وَساوِسَ الصُّدُورِ وَلا یُصِمُّ سَمْعَهُ
و می‌شنود پنهان و پنهان تر از پنهان را و می‌شنود وسوسه‌های سینه ها را و کر نکند شنواییش را
صَوْتٌ (۲) سُبْحانَ اللّهِ بارِیِ النَّسَمِ سُبْحانَ اللّهِ الُمصَوِّرِ
صدایی (۲) منزه است خدا آفریننده هر دم زنی منزه است خدای صورت بخش
سُبْحانَ اللّهِ خالِقِ الاْزْواجِ کُلِّها سُبْحانَ اللّهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ
منزه است خدا آفریننده همه موجودات جُفت منزه است خدا مقرر دارنده تاریکیها
وَالنُّورِ سُبْحانَ اللّهِ فالِقِ الْحَبِّ وَالنَّوی سُبْحانَ اللّهِ خالِقِ کُلِّشَی ءٍ
و روشنی منزه است خدا شکافنده دانه و هسته منزه است خدا آفریننده هر چیز
سُبْحانَ اللّهِ خالِقِ ما یُری وَما لا یُری سُبْحانَ اللّهِ مِدادَ کَلِماتِهِ
منزه است خدا آفریننده آنچه دیده شود و آنچه دیده نشود منزه است خدا به مقدار کلمات نامنتهایش
سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ الْعالَمینَ سُبْحانَ اللّهِ الْبَصیرِ الَّذی لَیْسَ شَی ءٌ
منزه است خدا پروردگار جهانیان منزه است خدای بینایی که چیزی بیناتر از او نیست
اَبْصَرَ مِنْهُ یُبْصِرُ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ ما تَحْتَ سَبْعِ اَرَضینَ وَیُبْصِرُ ما
می بیند از بالای عرش خود آنچه در زیر هفت زمین است و می‌بیند آنچه
فی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ لا تُدْرِکُهُ الاْبْصارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الاْبْصارَ
را در تاریکیهای خشکی و دریا است دیدگان او را درک نکند ولی او درک کند دیدگان را
وَهُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرُ لا تُغْشی بَصَرَهُ الظُّلْمَةُ وَلا یُسْتَتَرُ مِنْهُ بِسِتْرٍ
و او است دقیق و کاردان دیده اش را تاریکی نپوشاند و بوسیله پرده چیزی از او مستور نماند
وَلا یُواری مِنْهُ جِدارٌ وَلا یَغیبُ عَنْهُ بَرُّ وَلا بَحْرٌ وَلا یَکِنُّ مِنْهُ جَبَلٌ
و دیوار چیزی را از او پنهان نکند و نادیده نماند ازد ید او هیچ خشکی و نه دریایی و هیچ کوهی نتواند مخفی کند از او
ما فی اَصْلِهِ وَلا قَلْبٌ ما فیهِ وَلا جَنْبٌ ما فی قَلْبِهِ وَلا یَسْتَتِرُ مِنْهُ
آنچه را در ریشه و در زیر خود دارد و نه دلی آنچه را در خود دارد و نه پهلویی آنچه را در دل دارد و نتواند بپوشاند خود را از او
صَغیرٌ وَلا کَبیرٌ وَلا یَسْتَخْفی مِنْهُ صَغیرٌ لِصِغَرِهِ وَلا یَخْفی عَلَیْهِ
کوچکی و نه بزرگی، و پنهانی نتواند جست از او کوچکی بخاطر خردیش و مخفی نماند بر او
شَی ءٌ فِی الاْرْضِ وَلا فِی السَّماَّءِ هُوَ الَّذی یُصَوِّرُکُمْ فِی الاْرْحامِ
چیزی در زمین و نه در آسمان او است که صورت بندد شما را در رحمها
کَیْفَ یَشاَّءُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ (۳) سُبْحانَ اللّهِ بارِیِ
هر طور که خواهد معبودی جز او نیست که نیرومند و فرزانه است (۳) منزه است خدا پدیدآرنده
النَّسَمِ سُبْحانَ اللّهِ الُمصَوِّرِ سُبْحانَ اللّهِ خالِقِ الاْزْواجِ کُلِّها
هر دم زنی منزه است خدای صورت بخش منزه است خدا آفریننده همه موجودات جفت
سُبْحانَ اللّهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنُّورِ سُبْحانَ اللّهِ فالِقِ الْحَبِّ
منزه است خدا مقرر کننده تاریکیها و روشنی منزه است خدا شکافنده دانه
وَالنَّوی سُبْحانَ اللّهِ خالِقِ کُلِّشَی ءٍ سُبْحانَ اللّهِ خالِقِ ما یُری وَما
و هسته منزه است خدا آفریننده هر چیز منزه است خدا آفریننده آنچه دیدنی و آنچه
لا یُری سُبْحانَ اللّهِ مِدادَ کَلِماتِهِ سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ الْعالَمینَ
نادیدنی است منزه است خدا به مقدار کلمات نامنتهایش منزه است خدا پروردگار جهانیان
سُبْحانَ اللّهِ الَّذی یُنْشِیُ السَّحابَ الثِّقالَ وَیُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ
منزه است خدایی که بوجود آورد ابرهای سنگین را و تسبیح گوید رعد به حمد او
وَالْمَلاَّیِکَةُ مِنْ خیفَتِهِ وَیُرْسِلُ الصَّو اعِقَ فَیُصیبُ بِه ا مَنْ یَش اَّءُ
و فرشتگان از بیم او و بفرستد صاعقه ها را و دچار سازد بدان هر که را خواهد
وَیُرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَی رَحْمَتِهِ وَیُنَزِّلُ الْماَّءَ مِنَ السَّماَّءِ
و بادها را نویدی از پیشاپیش رحمت خود فرستد و آب باران را از آسمان
بِکَلِمَتِهِ وَیُنْبِتُ النَّباتَ بِقُدْرَتِهِ وَیَسْقُطُ الْوَرَقُ بِعِلْمِهِ سُبْحانَ اللّهِ
بوسیله امر خود فرو فرستد و گیاه را به قدرت کامله خویش برویاند و برگ درختان را به علم خود فروریزد منزه است خدایی
الَّذی لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِی الاْرْضِ وَلا فِی السَّماَّءِ وَلا
که پنهان نماند از او هموزن ذره ای در زمین و نه در آسمان و نه
اَصْغَرُ مِنْ ذلِکَ وَلا اَکْبَرُ اِلاّ فی کِتابٍ مُبینٍ (۴) سُبْحانَ اللّهِ بارِیِ
کوچکتر از آن و نه بزرگتر جز آنکه در دفتری روشن است (۴) منزه است خدا پدید آرنده
النَّسَمِ سُبْحانَ اللّهِ الُمصَوِّرِ سُبْحانَ اللّهِ خالِقِ الاْزْواجِ کُلِّها
هر دم زنی منزه است خدای صورت بخش منزه است خدا آفریننده همه موجودات جفت
سُبْحانَ اللّهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنُّورِ سُبْحانَ اللّهِ فالِقِ الْحَبِّ
منزه است خدا مقرر دارنده تاریکیها و روشنی منزه است خدا شکافنده دانه
وَالنَّوی سُبْحانَ اللّهِ خالِقِ کُلِّشَی ءٍ سُبْحانَ اللّهِ خالِقِ ما یُری وَما
و هسته منزه است خدا آفریننده هر چیز منزه است خدا آفریننده هر چه دیدنی است و هر چه
لا یُری سُبْحانَ اللّهِ مِدادَ کَلِماتِهِ سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ الْعالَمینَ
نادیدنی است منزه است خدا به مقدار کلمات نامنتهایش منزه است خدا پروردگار جهانیان
سُبْحانَ اللّهِ الَّذی یَعْلَمُ ما تَحْمِلُ کُلُّ اُنْثی وَما تَغیْضُ الاْرْحامُ وَما
منزه است خدایی که می‌داند آنچه بار دارد هر حیوان ماده ای و آنچه در رحمها کم شود و آنچه
تَزْدادُ وَکُلُّشَیْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ عالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهادَةِ الْکَبیْرُ الْمُتَعالِ
بیفزاید و هر چیزی را نزد او اندازه ای است دانای غیب و شهود و بزرگ و والاست
سَواَّءٌ مِنْکُمْ مَنْ اَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَنْ جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّیْلِ
برای او یکسان است هر که از شما سخن آهسته کند یا بلند کند و هر که به شب
وَسارِبٌ بِالنَّهارِ لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ
پنهان گردد و یا رهرو شود در روز برای خدا فرشتگانی پیاپی است از جلوی روی انسان و از پشت سرش که او را
اَمْرِ اللّهِ سُبْحانَ اللّهِ الَّذی یُمیتُ الاْحْیاَّءَ وَیُحْیِی الْمَوْتی وَیَعْلَمُ ما
به فرمان خدا محافظت کنند منزه است خدایی که بمیراند زندگان را و زنده کند مردگان را و می‌داند آنچه
تَنْقُصُ الاْرْضُ مِنْهُمْ وَیُقِرُّ فِی الاْرْحامِ ما یَشاَّءُ اِلی اَجَلٍ مُسَمّیً
را زمین از ایشان بکاهد و مستقر کند در رحمها آنچه را خواهد تا مدتی معین
(۵) سُبْحانَ اللّهِ بارِیِ النَّسَمِ سُبْحانَ اللّهِ الُمصَوِّرِ سُبْحانَ اللّهِ
(۵) منزه است خدا پدید آرنده هر دم زنی منزه است خدای صورت بخش منزه است خدا
خالِقِ الاْزْواجِ کُلِّها سُبْحانَ اللّهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنُّورِ سُبْحانَ
آفریننده موجودات جفت همگی، منزه است خدا مقرر دارنده تاریکیها و روشنی منزه است
اللّهِ فالِقِ الْحَبِّ وَالنَّوی سُبْحانَ اللّهِ خالِقِ کُلِّشَی ءٍ سُبْحانَ اللّهِ
خدا شکافنده دانه و هسته منزه است خدا آفریننده هر چیزی منزه است
خالِقِ ما یُری وَما لا یُری سُبْحانَ اللّهِ مِدادَ کَلِماتِهِ سُبْحانَ اللّهِ
خدا آفریننده هر چه دیدنی است و هر چه نادیدنی است منزه است خدا به مقدار کلماتش منزه است خدا
رَبِّ الْعالَمینَ سُبْحانَ اللّهِ مالِکِ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاَّءُ
پروردگار جهانیان منزه است خدا مالک پادشاهی، بدهی سلطنت را به هر که خواهی
وَتَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاَّءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشاَّءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشاَّءُ بِیَدِکَ
و بگیری آن را از هرکه خواهی و عزت بخشی هر که را خواهی و خوار کنی هر که را خواهی هر چه خیر
الْخَیْرُ اِنَّکَ عَلی کُلِّشَی ءٍ قَدیرٌ تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَتُولِجُ النَّهارَ
است بدست تو است و تو بر هر چیز توانایی درآوری شب را در روز و درآوری روز
فِی اللَّیْلِ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَتَرْزُقُ
را در شب بیرون آوری زنده را از مرده و برون آوری مرده را از زنده و روزی دهی
مَنْ تَشاَّءُ بِغَیْرِ حِسابٍ (۶) سُبْحانَ اللّهِ بارِیِ النَّسَمِ سُبْحانَ اللّهِ
هر که را خواهی بی حساب (۶) منزه است خدا آفریننده هر دم زنی منزه است خدای
الْمُصَوِّرِ سُبْحانَ اللّهِ خالِقِ الاْزْواجِ کُلِّها سُبْحانَ اللّهِ جاعِلِ
صورت بخش منزه است خدا آفریننده موجودات جفت همگی منزه است خدا مقرر کننده
الظُّلُماتِ وَالنُّورِ سُبْحانَ اللّهِ فالِقِ الْحَبِّ وَالنَّوی سُبْحانَ اللّهِ
تاریکیها و روشنی منزه است خدا شکافنده دانه و هسته منزه است خدا
خالِقِ کُلِّشَی ءٍ سُبْحانَ اللّهِ خالِقِ ما یُری وَما لا یُری سُبْحانَ اللّهِ
آفریننده هر چیز منزه است خدا آفریننده هر دیدنی و نادیدنی منزه است خدا
مِدادَ کَلِماتِهِ سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ الْعالَمینَ سُبْحانَ اللّهِ الَّذی عِنْدَهُ
به مقدار کلمات نامنتهایش منزه است خدا پروردگار جهانیان منزه است خدایی که نزد او است
مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها اِلاّ هُوَ وَیَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَما تَسْقُطُ
کلیدهای غیب و نمی‌داند آنها را جز او و می‌داند هر چه در خشکی و دریا است و نیفتد
مِنْ وَرَقَةٍ اِلاّ یَعْلَمُها وَلا حَبَّةٍ فی ظُلُماتِ الاْرْضِ وَلا رَطْبٍ وَلا
برگی از درخت جز آنکه بداند آنرا و نیست دانه ای در تاریکیهای زمین و نه تر و نه
یابِسٍ اِلاّ فی کِتابٍ مُبینٍ (۷) سُبْحانَ اللّهِ بارِیِ النَّسَمِ سُبْحانَ
خشکی جز اینکه در نامه ای روشن است (۷) منزه است خدا پدید آرنده هر دم زنی منزه است
اللّهِ الْمُصَوِّرِ سُبْحانَ اللّهِ خالِقِ الاْزْواجِ کُلِّها سُبْحانَ اللّهِ جاعِلِ
خدای صورت بخش منزه است خدا آفریننده هر موجود جفت همگی منزه است خدا مقرر دارنده
الظُّلُماتِ وَالنُّورِ سُبْحانَ اللّهِ فالِقِ الْحَبِّ وَالنَّوی سُبْحانَ اللّهِ
تاریکیها و روشنی منزه است خدا شکافنده دانه و هسته منزه است خدا
خالِقِ کُلِّشَی ءٍ سُبْحانَ اللّهِ خالِقِ ما یُری وَما لا یُری سُبْحانَ اللّهِ
آفریننده هر چیز منزه است خدا آفریننده هر دیدنی و هر نادیدنی منزه است خدا
مِدادَ کَلِماتِهِ سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ الْعالَمینَ سُبْحانَ اللّهِ الَّذی لا
به مقدار کلمات نامتناهیش منزه است خدا پروردگار جهانیان منزه است خدایی که
یُحْصی مِدْحَتَهُ الْقاَّیِلُونَ وَلا یَجْزی بِالاَّیِهِ الشّ اکِرُونَ الْع ابِدُونَ
شماره نتوانند کرد مدحش را گویندگان و پاداش ندهند نعمتهایش را سپاسگزاران پرستش کننده
وَهُوَ کَما قالَ وَفَوْقَ ما نَقُولُ وَاللّهُ سُبْحانَهُ کَما اَثْنی عَلی نَفْسِهِ وَلا
و او چنانست که گفته و برتر از آنست که ما گوییم و خدای سبحان چنان است که خودش خویشتن را ستوده و
یُحیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ اِلاّ بِما شاَّءَوَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ
رسایی ندارند به چیزی از دانشش جز بدانچه خود او خواهد قلمرو او آسمانها
وَالاْرْضَ وَلا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظیمُ (۸) سُبْحانَ اللّهِ
و زمین را فراگرفته و سنگینی نمی‌کند بر او نگهداشتن آن دو و او والا و بزرگ است (۸) منزه است خدا
بارِیِ النَّسَمِ سُبْحانَ اللّهِ الُمصَوِّرِ سُبْحانَ اللّهِ خالِقِ الاْزْواجِ کُلِّها
پدیدآرنده هر دم زنی منزه است خدای صورت بخش منزه است خدا آفریننده هر جفت همگی
سُبْحانَ اللّهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنُّورِ سُبْحانَ اللّهِ فالِقِ الْحَبِّ
منزه است خدا مقرر دارنده تاریکیها و روشنی منزه است خدا شکافنده دانه
وَالنَّوی سُبْحانَ اللّهِ خالِقِ کُلِّشَی ءٍ سُبْحانَ اللّهِ خالِقِ ما یُری وَما
و هسته منزه است خدا آفریننده هر چیز منزه است خدا آفریننده هر دیدنی و هر
لا یُری سُبْحانَ اللّهِ مِدادَ کَلِماتِهِ سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ الْعالَمینَ
نادیدنی منزه است خدا به مقدار کلماتش منزه است خدا پروردگار جهانیان
سُبْحانَ اللّهِ الَّذی یَعْلَمُ ما یَلِجُ فِی الاْرْضِ وَما یَخْرُجُ مِنْها وَما
منزه است آن خدایی که می‌داند آنچه فرو رود در زمین و آنچه بیرون آید از آن و آنچه
یَنْزِلُ مِنَ السَّماَّءِ وَما یَعْرُجُ فیها وَلا یَشْغَلُهُ ما یَلِجُ فِی الاْرْضِ
فرو ریزد از آسمان و آنچه بالا رود در آن و سرگرمش نکند آنچه فرو رود در زمین
وَمایَخْرُجُ مِنْها عَمّا یَنْزِلُ مِنَ السَّماَّءِ وَما یَعْرُجُ فیها وَلا یَشْغَلُهُ ما
و آنچه بیرون آید از آن از آنچه فرود آید از آسمان و آنچه بالا رود در آن و سرگرمش نکند آنچه
یَنْزِلُ مِنَ السَّماَّءِ وَما یَعْرُجُ فیها عَمّا یَلِجُ فِی الاْرْضِ وَما یَخْرُجُ
فرود آید از آسمان و آنچه بالا رود در آن از آنچه فرو رود در زمین و آنچه بیرون آید از آن
مِنْها وَلا یَشْغَلُهُ عِلْمُ شَیْءٍ عَنْ عِلْمِ شَیْءٍ وَلا یَشْغَلُهُ خَلْقُ شَیْءٍ عَنْ
و سرگرمش نکند علم به چیزی از علم به چیز دیگر و سرگرمش نکند آفریدن چیزی از
خَلْقِ شَیْءٍ وَلا حِفْظُ شَیْءٍ عَنْ حِفْظِ شَیْءٍ وَلا یُساویهِ شَیْءٌ وَلا
آفریدن چیز دیگر و نه نگهداری چیزی از نگهداری چیز دیگر و چیزی با او مساوی نیست و چیزی
یَعْدِلُهُ شَیْءٌ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ (۹) سُبْحانَ اللّهِ
معادل او نیست و چیزی مانند او نیست و او شنوا و بینا است (۹) منزه است خدا
بارِیِ النَّسَمِ سُبْحانَ اللّهِ الُمصَوِّرِ سُبْحانَ اللّهِ خالِقِ الاْزْواجِ کُلِّها
پدید آرنده هر دم زن منزه است خدای صورت بخش منزه است خدا آفریننده هر موجود جفت
سُبْحانَ اللّهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنُّورِ سُبْحانَ اللّهِ فالِقِ الْحَبِّ
منزه است خدا مقرّر دارنده تاریکیها و روشنی منزه است خدا شکافنده دانه
وَالنَّوی سُبْحانَ اللّهِ خالِقِ کُلِّشَی ءٍ سُبْحانَ اللّهِ خالِقِ ما یُری وَما
و هسته منزه است خدا آفریننده هر چیز منزه است خدا آفریننده هر دیدنی و هر
لا یُری سُبْحانَ اللّهِ مِدادَ کَلِماتِهِ سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ الْعالَمینَ
نادیدنی منزه است خدا به مقدار کلمات نامتناهیش منزه است خدا پروردگار جهانیان
سُبْحانَ اللّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَالاْرْضِ جاعِلِ الْمَلاَّیِکَةِ رُسُلاً
منزه است خدا خالق آسمانها و زمین آنکه فرشتگان را فرستادگانی مقرر فرمود
اُولی اَجْنِحَةٍ مَثْنی وَثُلاثَ وَرُباعَ یَزیدُ فِی الْخَلْقِ ما یَشاَّءُ اِنَّ اللّهَ
که آنها دارای بالهایند دوتا دوتا و سه تا سه تا و چهارتا چهارتا و بیفزاید در خلقت هر چه بخواهد و براستی خدا
عَلی کُلِّشَیْءٍ قَدیرٌ ما یَفْتَحِ اللّهُ لِلنّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِکَ لَها وَما
بر هر چیز توانا است هر رحمتی را که خدا گشاید کسی بستن آن نتواند و هر چه را
یُمْسِکْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَهُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ (۱۰) سُبْحانَ
خدا بندد پس از او کسی آنرا نگشاید و او است نیرومند فرزانه (۱۰) منزه است
اللّهِ بارِیِ النَّسَمِ سُبْحانَ اللّهِ الُمصَوِّرِ سُبْحانَ اللّهِ خالِقِ الاْزْواجِ
خدا آفریننده هر دم زن منزه است خدای صورت بخش منزه است خدا آفریننده هر موجود جفت
کُلِّها سُبْحانَ اللّهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنُّورِ سُبْحانَ اللّهِ فالِقِ الْحَبِّ
همگی منزه است خدا مقرر دارنده تاریکیها و روشنی منزه است خدا شکافنده دانه
وَالنَّوی سُبْحانَ اللّهِ خالِقِ کُلِّشَی ءٍ سُبْحانَ اللّهِ خالِقِ ما یُری وَما
و هسته منزه است خدا آفریننده هر چیز منزه است خدا آفریننده دیدنیها و
لا یُری سُبْحانَ اللّهِ مِدادَ کَلِماتِهِ سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ الْعالَمینَ
نادیدنیها منزه است خدا به مقدار کلمات نامنتهایش منزه است خدا پروردگار جهانیان
سُبْحانَ اللّهِ الَّذی یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَما فِی الاْرْضِ ما یَکوُنُ
منزه است خدایی که می‌داند آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است، نباشد
مِنْ نَجْوی ثَلاثَةٍ اِلاّ هُوَ رابِعُهُمْ وَلا خَمْسَةٍ اِلاّ هُوَ سادِسُهُمْ وَلا
گفتگوی سرّی و رازگویی سه نفری جز اینکه او چهارمین آنها است و نه پنج نفری جز اینکه او ششمین آنها است و نه
اَدْنی مِنْ ذلِکَ وَلا اَکْثَرَ اِلاّ هُوَ مَعَهُمْ اَیْنَما کانُوا ثُمَّ یُنَبِّیُهُمْ بِما عَمِلُوا
کمتر از این و نه بیشتر از این جز اینکه او با آنها است هر کجا که باشند سپس آگاهشان کند
یَوْمَ الْقِیامَةِ اِنَّ اللّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ
در روز قیامت بدانچه کرده اند براستی خدا بهر چیز دانا است


منبع: مفاتیح الجنان



 

 


صلوات هر روز ماه مبارک رمضان

 

سوّم نیز فرموده اند می‌خوانی این صلوات را در هر روز ماه رمضان
اِنَّ اللّهَ وَمَلاَّیِکَتَةُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا اَیُّهَا الَّذینَ
همانا خدا و فرشتگانش درود فرستند بر پیامبر ای کسانی که
آمَنُوا صَلّوُا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلیماً لَبَّیْکَ یا رَبِّ وَسَعْدَیْکَ
ایمان آورده اید شما هم درود فرستید بر او و سلام کنید سلام کامل، پروردگارا من هم دستورت را اجابت کردم و پی درپی
وَسُبْحانَکَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَبارِکَ عَلی مُحَمَّدٍ
از تو سعادت می‌خواهم و منزهی تو خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد و برکت ده بر محمد
وَآلِ مُحَمَّدٍ کَما صَلَّیْتَ وَبارَکْتَ عَلی اِبْراهیمَ وَآلِ اِبْراهیمَ اِنَّکَ
و آل محمد چنانچه درود فرستادی و برکت دادی بر ابراهیم و آل ابراهیم براستی
حَمیدٌ مَجیدٌ اَللّهُمَّ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ کَما رَحِمْتَ اِبْراهیمَ
تو ستوده و بزرگواری خدایا مهرورز بر محمد و آل محمد چنانچه مهر ورزیدی بر ابراهیم
وآلَ اِبْراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ اَللّهُمَّ سَلِّمْ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
و آل ابراهیم براستی تو ستوده و بزرگواری خدایا تحیت و سلام فرست بر محمد و آل محمد
کَما سَلَّمْتَ عَلی نُوحٍ فِی الْعالَمینَ اَللّهُمَّ امْنُنْ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ
چنانچه تحیت فرستادی بر حضرت نوح در میان جهانیان خدایا نعمت بخش بر محمد و آل
مُحَمَّدٍ کَما مَنَنْتَ عَلی مُوسی وَهرُونَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ
محمد چنانچه نعمت بخشیدی بر موسی و هارون خدایا درود فرست بر محمد و آل
مُحَمَّدٍ کَما شَرَّفْتَنا بِهِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ کَما
محمد چنانچه ما را بدو شرافت دادی خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد چنانچه ما را
هَدَیْتَنا بِهِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوداً
بدو راهنمایی کردی خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد و به مقام ستوده ای برانگیزانش
یَغْبِطُهُ بِهِ الاْوَّلوُنَ وَالاْ خِرُونَ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ السَّلامُ کُلَّما طَلَعَتْ
که اولین و آخرین بر او غبطه خورند، بر محمد و آلش سلام باد هر زمان که برآید
شَمْسٌ اَوْ غَرَبَتْ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ السَّلامُ کُلَّما طَرَفَتْ عَیْنٌ اَوْ
خورشید یا غروب کند بر محمد و آلش سلام باد هر زمان که پلک چشمی بهم خورد یا
بَرَقَتْ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ السَّلامُ کُلَّما ذُکِرَ السَّلامُ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ
برقی زند، بر محمد و آلش سلام باد هر زمان که ذکر سلامی شود، بر محمد و آلش سلام باد
السَّلامُ کُلَّما سَبَّحَ اللّهَ مَلَکٌ اَوْ قَدَّسَهُ السَّلامُ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِی
هر زمان که تسبیح خدا کند فرشته ای یا تقدیسش کند سلام بر محمد و آلش در میان
الاْوَّلینَ وَالسَّلامُ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِی الاْ خِرینَ وَالسَّلامُ عَلی
اولین و سلام بر محمد و آلش در آخرین و سلام بر
مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِی الدُّنْیا وَالا خِرَةِ اَللّهُمَّ رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرامِ وَرَبَّ
محمد و آلش در دنیا و آخرت خدایا ای پروردگار شهر محترم مکه و پروردگار
الرُّکْنِ وَالْمَقامِ وَرَبَّ الْحِلِّ وَالْحَرامِ اَبْلِغْ مُحَمَّداً نَبیَّکَ عَنَّا السَّلامَ
رکن و مقام و پروردگار حل و حرم از ما به محمد پیامبرت سلام برسان
اَللّهُمَّ اَعْطِ مُحَمَّداً مِنَ الْبَهاَّءِ وَالنَّضْرَةِ وَالسُّرُورِ وَالْکَرامَةِ
خدایا عطا کن به محمد از جلوه و درخشندگی و شادی و بزرگواری و خوش حالی
وَالْغِبْطَةِ وَالْوَسیلَةِ وَالْمَنْزِلَةِ وَالْمَقامِ وَالشَّرَفِ وَالرِّفْعَةِ وَالشَّفاعَةِ
و وسیله و منزلت و مقام و شرافت و بلندی مقام و شفاعت
عِنْدَکَ یَوْمَ الْقِیامَةِ اَفْضَلَ ما تُعْطی اَحَداً مِنْ خَلْقِکَ وَاَعْطِ مُحَمَّداً
نزد تو در روز رستاخیز بهترین چیزی را که عطا کنی به یکی از خلق خود و عطا کن به محمد
فَوْقَ ما تُعْطِی الْخَلاَّیِقَ مِنَ الْخَیْرِ اَضْع افاً کَثیرَةً لا یُحْصیها غَیْرُکَ
بالاترین خیری را که به خلایق عطا می‌کنی به چندین برابر که شماره اش نتواند کسی جز تو
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اَطْیَبَ وَاَطْهَرَ وَاَزْکی وَاَنْمی
خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد پاکترین و پاکیزه ترین و نیکوترین و فزاینده ترین
وَاَفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی اَحَدٍ مِنَ الاْوَّلینَ وَالاْ خِرینَ وَعَلی اَحَدٍ مِنْ
و بهترین درودی که بر یکی از اولین و آخرین و بطور کلی بر یکی از
خَلْقِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلی اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ
خلق خود فرستی ای مهربانترین مهربانان خدایا درود فرست بر علی علیه السلام امیرمؤ منان
وَوالِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ وَضاعِفِ الْعَذابَ عَلی مَنْ شَرِکَ
و دوست دار هر که دوستش دارد و دشمن دار هر که دشمنش دارد و دو چندان کن عذابت را بر آنکس که در ریختن
فی دَمِهِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ بِنْتِ نَبیِّکَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَآلِهِ
خونش شرکت کرد خدایا درود فرست بر فاطمه دختر پیامبرت محمد بر او و آلش
السَّلامُ وَالْعَنْ مَنْ آذی نَبِیَّکَ فیها اَللّهُمَّ صَلِّ عَلیَ الْحَسَنِ
سلام باد و لعنت کن کسی که پیامبرت را در مورد دخترش آزرده کرد خدایا درود فرست بر حسن
وَالْحُسَیْنِ اِمامَیِ الْمُسْلِمینَ وَوالِ مَنْ والاهُما وَعادِ مَنْ عاداهُما
و حسین دو پیشوای مسلمانان و دوست بدار هر که دوستشان داردو دشمن دار هر که دشمنشان دارد
وَضاعِفِ الْعَذابَ عَلی مَنْ شَرِکَ فی دِمایِهِما اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی
و دو چندان کن عذابت را برهرکس که در ریختن خونشان شرکت کرد خدایا درود فرست بر
عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ اِمامِ الْمُسْلِمینَ وَوالِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ
علی بن الحسین پیشوای مسلمانان و دوست دار هر که دوستش دارد و دشمن دار هر که دشمنش دارد
وَضاعِفِ الْعَذابَ عَلی مَنْ ظَلَمَهُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ بنِ عَلِی
و دو چندان کن عذابت را بر هر که به او ستم کرد خدایا درود فرست بر محمد بن علی
اِمامِ الْمُسْلِمینَ وَوالِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ وَضاعِفِ الْعَذابَ
پیشوای مسلمانان و دوست دار هر که دوستش دارد و دشمن دار هر که دشمنش دارد و دو چندان کن عذابت را
عَلی مَنْ ظَلَمَهُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ اِمامِ الْمُسْلِمینَ
بر هر که بدو ستم کرد خدایا درود فرست بر جعفر بن محمد پیشوای مسلمانان
وَوالِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ وَضاعِفِ الْعَذابَ عَلی مَنْ ظَلَمَهُ
و دوست دار هر که دوستش دارد و دشمن دار هر که دشمنش دارد و دو چندان کن عذابت را بر هر که به او ستم کرد
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ اِمامِ الْمُسْلِمینَ وَوالِ مَنْ والاهُ
خدایا درود فرست بر موسی بن جعفر پیشوای مسلمانان و دوست دار هر که دوستش دارد
وَعادِ مَنْ عاداهُ وَضاعِفِ الْعَذابَ عَلی مَنْ شَرِکَ فی دَمِهِ اَللّهُمَّ
و دشمن دار هر که دشمنش دارد و دو چندان کن عذابت را بر هر کس که در ریختن خونش شرکت کرد خدایا
صَلِّ عَلی عَلِیِّ بْنِ مُوسی اِمامِ الْمُسْلِمینَ وَوالِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ
درود فرست بر علی بن موسی پیشوای مسلمانان و دوست دار هر که دوستش دارد و دشمن دار
عاداهُ وَضاعِفِ الْعَذابَ عَلی مَنْ شَرِکَ فی دَمِهِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی
هر که دشمنش دارد و دو چندان کن عذابت را بر هر کس که در ریختن خونش شرکت کرد خدایا درود فرست بر
مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی اِمامِ الْمُسْلِمینَ وَوالِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ
محمد بن علی پیشوای مسلمانان و دوست دار هر که دوستش دارد و دشمن دار هر که دشمنش دارد
وَضاعِفِ الْعَذابَ عَلی مَنْ ظَلَمَهُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ
و دو چندان کن عذابت را بر هر کس که بدو ستم کرد خدایا درود فرست بر علی بن محمد
اِمامِ الْمُسْلِمینَ وَوالِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ وَضاعِفِ الْعَذابَ
پیشوای مسلمانان و دوست دار هر که دوستش دارد و دشمن دار هر که دشمنش دارد و دو چندان کن عذابت را
عَلی مَنْ ظَلَمَهُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِی اِمامِ الْمُسْلِمینَ
بر هر کس که بدو ستم کرد خدایا درود فرست بر حسن بن علی پیشوای مسلمانان
وَوالِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ وَضاعِفِ الْعَذابَ عَلی مَنْ ظَلَمَهُ
و دوست دار هر که دوستش دارد و دشمن دار هر که دشمنش دارد و دو چندان کن عذابت را بر هر کس که بدو ستم کرده
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ اِمامِ الْمُسْلِمینَ وَوالِ مَنْ والاهُ
خدایا درود فرست بر یادگار پس از او پیشوای مسلمانان و دوست دار هر که دوستش دارد
وَعادِ مَنْ عاداهُ وَعَجِّلْ فَرَجَهُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْقاسِمِ وَالطّاهِرِ
و دشمن دار هر که دشمنش دارد و در فرجش شتاب فرما خدایا درود فرست بر قاسم و طاهر
اِبْنَیْ نَبِیِّکَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی رُقَیَّةَ بِنْتِ نَبِیِّکَ وَالْعَنْ مَنْ آذی نَبِیَّکَ
پسران پیامبرت خدایا درود فرست بر رقیه دختر پیامبرت و لعنت کن بر آن کس که پیامبرت را در مورد او
فیها اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی اُمِّ کُلْثُومَ بِنْتِ نَبِیِّکَ وَالْعَنْ مَنْ آذی نَبِیَّکَ فیها
آزرد خدایا درود فرست بر ام کلثوم دختر پیامبرت و لعنت کن کسی را که پیامبرت را در مورد او آزرد
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی ذُرِّیَّةِ نَبِیِّکَ اَللّهُمَّ اخْلُفْ نَبِیَّکَ فی اَهْلِ بَیْتِهِ
خدایا درود فرست بر فرزندان پیغمبرت خدایا بجای پیامبرت سرپرستی خاندانش را به عهده گیر
اَللّهُمَّ مَکِّنْ لَهُمْ فِی الاْرْضِ اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنْ عَدَدِهِمْ وَمَدَدِهِمْ
خدایا پابرجا کن حکومتشان را در زمین خدایا ما را در زمره عدّه و کمک کاران و یاران
وَاَنْصارِهِمْ عَلیَ الْحَقِّ فِی السِّرِّ وَالْعَلانِیَةِ اَللّهُمَّ اطْلُبْ بِذَحْلِهِمْ
آنها برحق قرارمان ده چه در پنهانی و چه آشکارا خدایا بِسِتان انتقام
وَوِتْرِهِمْ وَدِماَّیِهِمْ وَکُفَّ عَنّا وَعَنْهُمْ وَعَنْ کُلِّ مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ بَاْسَ
و قصاص و خونشان را و باز دار از ما و از ایشان و از هر مرد مؤ من و زن با ایمانی شر
کُلِّ باغٍ وَطاغٍ وَکُلِّ داَّبَّةٍ اَنْتَ آخِذٌ بِناصِیَتِها اِنَّکَ اَشَدُّ بَاْساً وَاَشَدُّ تَنْکیلاً
هر ستمگر و سرکش و هر جانوری را که مهارش بدست تو است زیرا تو در سخت گیری از همه سخت تر ومجازات عقوبتت از همه شدیدتر است


سید بن طاوس فرموده و می‌گویی:


یا عُدَّتی فی کُرْبَتی وَیا صاحِبی
ای ذخیره ام در حال غمزدگی و ای همدمم
فی شِدَّتی وَیا وَلِیّی فی نِعْمَتی وَیا غایَتی فی رَغْبَتی اَنْتَ السّاتِرُ
در سختی و ای سرپرستم در نعمت و ای منتهای شوق و رغبت من تویی پوشاننده
عَوْرَتی وَالْمُؤْمِنُ رَوْعَتی وَالْمُقیلُ عَثْرَتی فَاغْفِرْ لی خَطیَّیَتی یا
زشتیم و امان بخش ترس و بیمم و نادیده گیر لغزشم بیامرز خطای مرا ای
اَرْحَمَ الرّاحِمینَ و می‌گویی اَللّهُمَّ اِنّی اَدْعُوکَ لِهَمٍّ لا یُفَرِّجُهُ غَیْرُکَ
مهربانترین مهربانان * * * خدایا تو را بخوانم در مورد اندوهی که برطرفش نکند کسی جز تو
وَلِرَحْمَةٍ لا تُنالُ اِلاّ بِکَ وَلِکَرْبٍ لا یَکْشِفُهُ اِلاّ اَنْتَ وَلِرَغْبَةٍ لا تُبْلَغُ
و در مورد رحمتی که نرسد جز بوسیله تو و برای گرفتگی که برطرفش نکند جز تو و در مورد شوقی که بدان نتوان رسید
اِلاّ بِکَ وَلِحاجَةٍ لا یَقْضیها اِلاّ اَنْتَ اَللّهُمَّ فَکَما کانَ مِنْ شَاْنِکَ ما
جز به توفیق تو و در مورد حاجتی که کسی آن را برنیاورد جز تو خدایا هم چنانکه شاءن تو بود که به من
اَذِنْتَ لی بِهِ مِنْ مَسْیَلَتِکَ وَرَحِمْتَنی بِهِ مِنْ ذِکْرِکَ فَلْیَکُنْ مِنْ شَاْنِکَ
اجازه فرمودی از تو درخواست کنم و بوسیله یادآوریت به من مهر ورزیدی پس ای آقای من از شاءن تو
سَیِّدِی الاِْجابَةُ لی فیما دَعَوْتُکَ وَعَواَّیِدُ الاِْفْضالِ فیما رَجَوْتُکَ
باید چنین باشد که در آنچه تو را خواندم اجابتم فرمایی و در آنچه امید به تو دارم عایدات فزون بخشی باشد
وَالنَّجاةُ مِمّا فَزِعْتُ اِلَیْکَ فیهِ فَاِنْ لَمْ اَکُنْ اَهْلا اَنْ اَبْلُغَ رَحْمَتَکَ فَاِنَّ
و نجاتم دهی از آنچه درباره اش به تو پناه آوردم و اگر من شایستگی ندارم که به رحمت و
رَحْمَتَکَ اَهْلٌ اَنْ تَبْلُغَنی وَتَسَعَنی وَاِنْ لَمْ اَکُنْ لِلاِْجابَةِ اَهْلا فَاَنْتَ
مهر تو برسم مسلماً رحمت تو شایسته است که به من برسد و مرا فراگیرد و اگر من شایستگی اجابت دعا را ندارم
اَهْلُ الْفَضْلِ وَرَحْمَتُکَ وَسِعَتْ کُلَّشَیْءٍ فَلْتَسَعْنی رَحْمَتُکَ یا اِلهی
ولی تو اهل فضلی و رحمتت همه چیز را شامل گردد پس باید مرا هم شامل شود ای خدای من
یا کَریمُ اَسْیَلُکَ بِوَجْهِکَ الْکَریمِ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَیْتِهِ
ای خدای کریم از تو خواهم به حق ذات بزرگوارت که درود فرستی بر محمد و خاندانش
وَاَنْ تُفَرِّجَ هَمّی وَتَکْشِفَ کَرْبی وَغَمّی وَتَرْحَمَنی بِرَحْمَتِکَ
و اینکه اندوه دلم را بگشایی و گرفتاری و غصه ام را برطرف کنی و به رحمت خود به من رحم کنی
وَتَرْزُقَنی مِنْ فَضْلِکَ اِنَّکَ سَمیعُالدُّعاَّءِ قَریبٌ مُجیبٌ
و از فضل خود روزیم گردانی که براستی تو شنوای دعایی و نزدیک و پاسخ دهنده هستی
چهارم و نیز شیخ و سیّد فرموده اند در هر روز بخوان: 
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ مِنْ فَضْلِکَ بِاَفْضَلِهِ وَکُلُّ
خدایا از تو خواهم از فضلت از برترین آن و همه
فَضْلِکَ فاضِلٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ بِفَضْلِکَ کُلِّه اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ مِنْ
فضل تو برتر است خدایا از تو خواهم به حق فضل تو همگی خدایا از تو خواهم از
رِزْقِکَ بِاَعَمِّهِ وَکُلُّ رِزْقِکَ عاَّمُّ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ بِرِزْقِکَ کُلِّهِ
روزیت از عمومی ترین آنها (که شامل همه می‌شود) گرچه تمام روزی تو عمومی است خدایا از تو خواهم به همه اقسام روزیت
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ مِنْ عَطاَّیِکَ بِاَهْنَاءِهِ وَکُلُّ عَطاَّیِکَ هَنی ءٌ اَللّهُمَّ
خدایا از تو خواهم از عطایت از گواراترین عطاها با اینکه همه انواع عطای تو گوارا است خدایا
اِنّی اَسْیَلُکَ بِعَطاَّیِکَ کُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ مِنْ خَیْرِکَ بِاَعْجَلِهِ وَکُلُّ
از تو خواهم به همه اقسام عطای تو خدایا از تو خواهم از خیر و نیکیت به زود رس ترین آنها در صورتی که تمام
خَیْرِکَ عاجِلٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ بِخَیْرِکَ کُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ مِنْ
نیکیهایت زودرس است خدایا از تو خواهم به همه انواع نیکیت خدایا از تو خواهم
اِحْسانِکَ بِاَحْسَنِهِ وَکُلُّ اِحْسانِکَ حَسَنٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ
بهترین احسانت و همه احسان تو نیکو است خدایا از تو خواهم
بِاِحْسانِکَ کُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ بِما تُجیبُنی بِهِ حینَ اَسْیَلُکَ
تمام انواع احسانت را خدایا از تو خواهم بدانچه اجابتم کنی هنگامی که از تو خواهم
فَاَجِبْنی یا اَللّهُ وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ الْمُرْتَضی
پس اجابتم کن ای خدا و درود فرست بر محمد بنده پسندیده ات
وَرسُولِکَ الْمُصْطَفی وَاَمینِکَ وَنَجِیِّکَ دُونَ خَلْقِکَ وَنَجیبِکَ مِنْ
و فرستاده برگزیده ات و امین بر وحیت و محرم رازت از میان خلق و نیک گوهرت از
عِبادِکَ وَنَبِیِّکَ بِالصِّدْقِ وَحَبیبِکَ وَصَلِّ عَلی رَسُولِکَ وَخِیَرَتِکَ مِنَ
بندگان تو و پیامبرت براستی و دوستت و دورد فرست بر رسول و برگزیده ات از
الْعالَمینَ الْبَشیرِ النَّذیرِ السِّراجِ الْمُنیرِ وَعلی اَهْلِ بَیْتِهِ الاْبْرارِ
جهانیان نوید دهنده و ترساننده آن چراغ تابناک و بر خاندان نیکو
الطّاهِرینَ وَعَلی مَلاَّیِکَتِکَ الَّذینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَحَجَبْتَهُمْ
و پاکیزه اش و بر فرشتگانت که خالص گرداندی آنها را برای خویش و آنها را از خلق خود مستور
عَنْ خَلْقِکَ وَعَلی اَنْبِیاَّیِکَ الَّذینَ یُنْبِیُونَ عَنْکَ بِالصِّدْقِ وَعَلی
داشتی و بر پیامبرانت که از تو براستی خبر دهند و بر
رُسُلِکَ الَّذینَ خَصَصْتَهُمْ بِوَحْیِکَ وَفَضَّلْتَهُمْ عَلَی الْعالَمینَ
رسولانت که به وحی خویش مخصوصشان داشتی و بوسیله رسالتهای خویش بر جهانیان برتریشان
بِرِسالاتِکَ وَعَلی عِبادِکَ الصّالِحینَ الَّذینَ اَدْخَلْتَهُمْ فی رَحْمَتِکَ
دادی و بر بندگان شایسته ات که داخلشان کردی در رحمتت آن
الاْیِمَّةِ الْمُهْتَدینَ الرّاشِدینَ وَاَوْلِیاَّیِکَ الْمُطَهَّرینَ وَعَلی جَبْرَییلَ
پیشوایان راهنمایی شده و رهبر و دوستان پاکیزه ات و بر جبرییل
وَمیکاَّییلَ وَاِسْرافیلَ وَمَلَکِ الْمَوْتِ وَعَلی رِضْوانَ خازِنِ الْجِنانِ
و میکایل و اسرافیل و فرشته مرگ و بر ((رضوان)) خزینه دار بهشت
وَعَلی مالِکٍ خازِنِ النّارِ وَرُوحِ الْقُدُسِ وَالرُّوحِ الاْمینِ وَحَمَلَةِ
و بر ((مالک)) خزینه دار دوزخ و روح القدس و روح الامین و حاملین
عَرْشِکَ الْمُقَرَّبینَ وَعَلی الْمَلَکَیْنِ الْحافِظَیْنِ عَلَیَّ بِالصَّلاةِ الَّتی
مقرب عرش تو و بر دو فرشته نگهبان من درودی که
تُحِبُّ اَنْ یُصَلِّیَ بِها عَلَیْهِمْ اَهْلُ السَّماواتِ وَاَهْلُ الاْرَضینَ صَلوةً
دوست داری که درود فرستند بدان آسمانیان و زمینیان بر ایشان درودی
طَیِّبَةً کَثیرةً مُبارَکَةً زاکِیَةً نامِیَةً ظاهِرَةً باطِنَةً شَریفَةً فاضِلَةً تُبَیِّنُ
پاک و بسیار و مبارک و پاکیزه و فزاینده و آشکار و پنهان و شریف و برتری که آشکار سازی
بِها فَضْلَهُمْ عَلَی الاْوَّلینَ وَالاْ خِرینَ اَللّهُمَّ وَاَعْطِ مُحَمَّداً الْوَسیلَةَ
بدان درود برتری ایشان را بر اولین و آخرین خدایا و عطا کن به محمد وسیله
وَالشَّرَفَ وَالْفَضیلَةَ وَاجْزِهِ خَیْرَ ما جَزَیْتَ نَبِیّاً عَنْ اُمَّتِهِ اَللّهُمَّ
و شرف و فضیلت را و پاداشش بده به بهتر چیزی که پاداش دهی پیمبری را از امتش خدایا
وَاَعْطِ مُحَمَّداً صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ مَعَ کُلِّ زُلْفَةٍ زُلْفَةً وَمَعَ کُلِّ
و عطا کن به محمد صلی الله علیه و آله با هر مقام و رتبه ای مقام و رتبه ای دیگر و با هر
وَسیلَةٍ وَسیلَةً وَمَعَ کُلِّ فَضیلَةٍ فَضیلَةً وَمَعَ کُلِّ شَرَفٍ شَرَفاً تُعْطی
وسیله ای وسیله ای دیگر و با هر فضیلتی فضیلتی دیگر و با هر شرافتی شرافتی دیگر بدهی
مُحَمَّداً وَ الَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ اَفْضَلَ ما اَعْطَیْتَ اَحَداً مِنَ الاْوَّلینَ
به محمد و آلش در روز قیامت بهترین چیزی که عطا کنی به احدی از اولین
وَالاْخِرینَ اَللّهُمَّ وَاجْعَلْ مُحَمَّداً صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ اَدْنَی
و آخرین خدایا و قرار ده محمد صلی الله علیه و آله را نزدیکترین
الْمُرْسَلینَ مِنْکَ مَجْلِساً وَاَفْسَحَهُمْ فِی الْجَنَّةِ عِنْدَکَ مَنْزِلاً وَاَقْرَبَهُمْ
رسولان بخود در مجلس و منزلش را در بهشت وسیع ترین منازل در پیش خود گردان و نزدیکترین
اِلَیْکَ وَسیلَةً وَاجْعَلْهُ اَوَّلَ شافِعٍ وَاَوَّلَ مُشَفَّعٍ وَاَوَّلَ قاَّیِلٍ وَاَنْجَحَ
افراد از نظر وسیله در نزد خود و قرارش ده نخستین شفیع و هم نخستین کسی که شفاعتش پذیرفته است و نخستین
سایِلٍ وَابْعَثْهُ الْمَقامَ الْمَحْمُودَ الَّذی یَغْبِطُهُ بِهِ الاْوَّلُونَ وَالاْ خِرُونَ
گوینده و حاجت رواترین خواهنده و برانگیزش به مقامی شایسته که غبطه برند به او اولین و آخرین
یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ وَاَسْیَلُکَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ
ای مهربانترین مهربانان و از تو خواهم که درود فرستی بر محمد و آل محمد و اینکه
تَسْمَعَ صَوْتی وَتُجیبَ دَعْوَتی وَتَجاوَزَ عَنْ خَطیَّیَتی وَتَصْفَحَ عَنْ
صدایم بشنوی و دعایم را اجابت کنی و از خطایم بگذری و از ستمم چشم پوشی
ظُلْمی وَتُنْجِحَ طَلِبَتی وَتَقْضِیَ حاجَتی وَتُنْجِزَ لی ما وَعَدْتَنی
کنی و حاجت روایم کنی و خواسته ام بدهی و بدانچه وعده ام کرده ای وفا کنی
وَتُقیلَ عَثْرَتی وَتَغْفِرَ ذُنُوبی وَتَعْفُوَ عَنْ جُرْمی وَتُقْبِلَ عَلَیَّ
و لغزشم را نادیده گیری و گناهم را بیامرزی و از جرمم بگذری و به من رو کنی
وَلاتُعْرِضَ عَنّی وَتَرْحَمَنی وَلا تُعَذِّبَنی وَتُعافِیَنی وَلا تَبْتَلِیَنی
و رو از من نگردانی و به من رحم کنی و عذابم نکنی و تندرستم کنی و مبتلایم نسازی
وَتَرْزُقَنی مِنَ الرِّزْقِ اَطْیَبَهُ وَاَوْسَعَهُ وَلا تَحْرِمَنی یا رَبِّ وَاقْضِ
و روزیم ده از پاک ترین و فراخ ‌ترین روزیها و محرومم نکنی ای پروردگار و قرضم
عَنّی دَیْنی وَضَعْ عَنّی وِزْری وَلا تُحَمِّلْنی ما لا طاقَةَ لی بِهِ
را اداء کنی و بار گناهم را از دوشم برداری و باری بر دوشم ننهی که طاقتش را ندارم
یامَوْلایَ وَاَدْخِلْنی فی کُلِّ خَیْرٍ اَدْخَلْتَ فیهِ مُحَمَّداً وَ الَ مُحَمَّدٍ
ای سرور من و داخل گردانی مرا در هر خیری که داخل کردی در آن محمد و آل محمد را
وَاَخْرِجْنی مِنْ کُلِّ سُوَّءٍ اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ الَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُکَ
و بیرونم آوری از هر بدی (و شری) که برون آوردی از آن محمد و آل محمد را که درودهای تو
عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ وَالسَّلامُ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ 
بر او و بر ایشان باد و سلام بر او و بر ایشان و رحمت خدا و برکاتش


پس سه مرتبه بگو: 
اَللّهُمَّ اِنّی اَدْعُوکَ کَما اَمَرْتَنی فَاسْتَجِبْ لی کَما وَعَدْتَنی
خدایا تو را خوانم چنانکه دستورم دادی پس به اجابت رسان دعایم را چنانچه وعده ام فرمودی


پس بگو: 
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ قَلیلاً مِنْ کَثیرٍ مَعَ حاجَةٍ بی اِلَیْهِ عَظیمَةٍ
خدایا از تو خواهم اندکی از بسیار با نیاز بس بزرگی که من بدان دارم
وَغِناکَ عَنْهُ قَدیمٌ وَهُوَ عِنْدی کَثیرٌ وَهُوَ عَلَیْکَ سَهْلٌ یَسیرٌ فَامْنُنْ
ولی تو از قدیم بی نیاز بدان بوده ای و آن حاجت پیش من بسیار ولی برای تو سهل و آسان است پس
عَلَیَّ بِهِ اِنَّکَ عَلی کُلِّشَیْءٍ قَدیرٌ امینَ رَبَّ الْعالَمینَ
بر من بدان حاجت منت نه که تو بر هر چیز توانایی اجابت کن ای پروردگار جهانیان


پنجم خواندن این دعا است: 
اَللّهُمَّ اِنِّی اَدْعُوکَ کَما اَمَرْتَنی فَاسْتَجِبْ لی کَما وَعَدْتَنی
خدایا تو را خوانم چنانچه دستورم دادی پس دعایم را به اجابت رسان چنانچه وعده ام کردی
وچون طولانی است بجهت اختصار آنرا ذکر نکردیم هر که طالب است به اقبال یا زادالمعاد رجوع کند ششم شیخ مفید درکتاب مُقنعه روایت کرده از ثِقِه جلیل علیّ بن مهزیار از حضرت امام محمّد تقی علیه السلام که مستحب است آنکه بسیار بگویی در هر وقت از شب و روز ماه رمضان از اوّل ماه تا آخر:
یا ذَاالَّذی کانَ قَبْلَ کُلِّشَیْءٍ ثُمَّ خَلَقَ کُلَّشَیْءٍ ثُمَّ یَبْقی
ای که بوده ای پیش از هر چیز و آفرید هر چیز را و سپس تنها او باقی ماند
وَیَفْنی کُلُّشَیْءٍ یا ذَا الَّذی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَی ءٌ وَیا ذَاالَّذی لَیْسَ فِی
و هر چه هست فانی شود ای که نیست مانندش چیزی ای که معبودی جز او در
السَّماواتِ الْعُلی وَلا فِی الاْرَضینَ السُفْلی وَلا فَوقَهُنَّ وَلا تَحْتَهُنَّ
آسمانهای بالا و نه در زمینهای پایین و نه فوق آنها و نه زیر آنها
وَلا بَیْنَهُنَّ اِلهٌ یُعْبَدُ غَیْرُهُ لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً لا یَقْوی عَلی اِحْصاَّیِهِ
و نه در مابین آنها نیست خاص تو است ستایش آن ستایشی که توانایی ندارد بر شماره اش
اِلاّ اَنْتَ فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمِّدٍ صَلوةً لا یَقْوی عَلی
کسی جز تو درود فرست بر محمد و آل محمد درودی که توانایی نداشته باشد بر
اِحْصاَّیِها اِلاّاَنْتَ 
شماره اش کسی جز تو 
هفتم شیخ کفعمی در بلدالا مین ومصباح از اختیار سیّدبن باقی نقل کرده که هر که بخواند این دعا را در هر روز ماه رمضان بیامرزد حقّ تعالی گناهان چهل ساله
او را: 
اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذی اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ
خدایا ای پروردگار ماه رمضانی که فرود آوردی در آن قرآن را و واجب کردی
عَلی عِبادِکَ فیهِ الصِّیامَ ارْزُقْنی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ فی هذَا الْعامِ
بر بندگانت در این ماه روزه را روزی من کن حج خانه محترمت (کعبه) را در این سال
وَفی کُلِّ عامٍ وَاغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُها غَیْرُکَ یا
و در هر سال و بیامرز برایم گناهان بزرگ را که براستی نیامرزد آنها را کسی جز تو ای
ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ 
صاحب جلالت و بزرگواری
هشتم در هر روز صدمرتبه این ذکر رابگوید که محدّث فیض در خلاصة الا ذکار ذکر فرموده: 
سُبْحانَ الضّآرِّ النّافِعِ سُبْحانَ الْقاضی بالْحَقِّ
منزه است خدای زیان رسان و سودرسان منزه است خدای داور بر حق
سُبْحانَ الْعَلِیِّ الاْعْلی سُبْحانَهُ وَبِحَمْدِهِ سُبْحانَهُ وَتَعالی
منزه است خدای والای برتر منزه است او و به حمد او مشغولم منزه است او و برتر
نهم شیخ مفید در مُقنعه فرموده و از سُنَنِ ماه رمضان صلوات فرستادن بر رسول خداصَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله است در هر روز صد مرتبه و اگر زیادتر فرستاد افضل است. 
منبع: مفاتیح الجنان



 

 

 

 

رمضان(۲)

 

دعای ابوحمزه ثمالی

چهارم در مصباح شیخ است که روایت کرده ابوحمزه ثمالی که حضرت امام زین العابدین علیه السلام درماه رمضان بیشتر از شب را نماز می‌کرد و چون سحر می‌شد این دعا را می‌خواند:
اِلهی لا تُؤَدِّبْنی بِعُقوُبَتِکَ وَلا تَمْکُرْ بی فی
خدایا مرا به مجازات و عقوبتت ادب مکن و مکر مکن به من
حیلَتِکَ مِنْ اَیْنَ لِیَ الْخَیْرُ یا رَبِّ وَلا یوُجَدُ اِلاّ مِنْ عِنْدِکَ وَمِنْ اَیْنَ
با حیله ات از کجا خیری بدست آورم ای پروردگار من با اینکه خیری یافت نشود جز در پیش تو و از کجا
لِیَ النَّجاةُ وَلا تُسْتَطاعُ اِلاّ بِکَ لاَ الَّذی اَحْسَنَ اسْتَغْنی عَنْ عَوْنِکَ
نجاتی برایم باشد با اینکه نجاتی نتوان یافت جز به کمک تو نه آن کس که نیکی کند بی نیاز است از کمک تو
وَرَحْمَتِکَ وَلاَ الَّذی اَسآءَ وَاجْتَرَءَ عَلَیْکَ وَلَمْ یُرْضِکَ خَرَجَ عَنْ
و رحمتت و نه آنکس که بد کند و دلیری بر تو کند و خوشنودیت نجوید از تحت قدرت تو بیرون رود
قُدْرَتِکَ یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ بگوید تا آنکه نفس قطع شود [بِکَ] عَرَفْتُکَ
ای پروردگار من... * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * بوسیله خودت من ترا شناختم
وَاَنْتَ دَلَلْتَنی عَلَیْکَ وَدَعَوْتَنی اِلَیْکَ وَلَوْلا اَنْتَ لَمْ اَدْرِ ما اَنْتَ
و تو مرا برخود راهنمایی کردی و بسوی خود خواندی و اگر تو نبودی من ندانستم که تو کسیتی
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی اَدْعوُهُ فَیُجیبُنی وَاِنْ کُنْتُ بَطیَّیاً حینَ یَدْعوُنی
ستایش خدایی را که می‌خوانمش و او پاسخم دهد و اگرچه وقتی می‌خواندم بکندی به درگاهش روم
وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی اَسْیَلُهُ فَیُعْطینی وَاِنْ کُنْتُ بَخیلاً حینَ یَسْتَقْرِضُنی
و ستایش خدایی را که می‌خواهم از او و به من عطا می‌کند و اگرچه در هنگامی که او از من چیزی قرض خواهد من بخل کنم
وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی اُنادیهِ کُلَّما شِیْتُ لِحاجَتی وَاَخْلوُ بِهِ حَیْثُ شِیْتُ
و ستایش خدایی را که هرگاه برای حاجتی بخواهم او را ندا کنم و هر زمان بخواهم برای
لِسِرِّی بِغَیْرِ شَفیعٍ فَیَقْضی لی حاجَتی اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی لا اَدْعُو غَیْرَهُ
راز و نیاز بدون واسطه با او خلوت کنم و او حاجتم را برآورد ستایش خدایی را که جز او
وَلَوْ دَعَوْتُ غَیْرَهُ لَمْ یَسْتَجِبْ لی دُعاَّیی وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی لا اَرْجُو
کسی را نخوانم و اگر غیر او دیگری را می‌خواندم دعایم را مستجاب نمی‌کرد و ستایش خدایی را که بجز او
غَیْرَهُ وَلَوْ رَجَوْتُ غَیْرَهُ لاَخْلَفَ رَجآیی وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی وَکَلَنی
امید ندارم و اگر به غیر او امیدی داشتم ناامیدم می‌کرد و ستایش خدایی را که مرا به حضرت خود
اِلَیْهِ فَاَکْرَمَنی وَلَمْ یَکِلْنی اِلَی النّاسِ فَیُهینُونی وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی
واگذار کرده و از این رو به من اکرام کرده و به مردم واگذارم نکرده که مرا خوارکنند و ستایش خدایی را که
تَحَبَّبَ اِلَیَّ وَهُوَ غَنِیُّ عَنّی وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی یَحْلُمُ عَنّی حَتّی کَاَنّی
با من دوستی کند در صورتی که از من بی نیاز است و ستایش خدایی را که نسبت به من بردباری کند تا به جایی که
لا ذَنْبَ لی فَرَبّی اَحْمَدُ شَی ءٍ عِنْدی وَاَحَقُّ بِحَمْدی اَللّهُمَّ اِنّی اَجِدُ
گویا گناهی ندارم پس پروردگار من ستوده ترین چیزها است نزد من و به ستایش من سزاوارتر است خدایا من همه راههای
سُبُلَ الْمَطالِبِ اِلَیْکَ مُشْرَعَةً وَمَناهِلَ الرَّجآءِ اِلَیْکَ مُتْرَعَةً
مقاصد را به سوی تو باز می‌بینم و چشمه‌های امید را بسویت سرشار می‌یابم
وَالاِْسْتِعانَةَ بِفَضْلِکَ لِمَنْ اَمَّلَکَ مُباحَةً وَاَبْوابَ الدُّعآءِ اِلَیْکَ
و یاری جستن به فضل تو برای آرزومندانت مباح و بی مانع است و درهای دعای بسوی تو برای
لِلصّارِخینَ مَفْتوُحَةً وَاَعْلَمُ اَنَّکَ لِلرّاجی بِمَوْضِعِ اِجابَةٍ وَلِلْمَلْهوُفینَ
فریادکنندگان باز است و به خوبی می‌دانم که تو برای اجابت شخص امیدوار آماده ای و برای فریادرسی اندوهگینان
بِمَرْصَدِ اِغاثَةٍ وَاَنَّ فِی اللَّهْفِ اِلی جوُدِکَ وَالرِّضا بِقَضآیِکَ عِوَضاً
مهیای فریادرسی هستی و براستی می‌دانم که در پناهندگی به جود و کرمت و خوشنودی به قضا و قدرت عوضی است
مِنْ مَنْعِ الْباخِلینَ وَمَنْدوُحَةً عَمّا فی اَیْدِی الْمُسْتَاْثِرینَ وَاَنَّ
از جلوگیری کردن بخیلان و گشایشی است از احتیاج بدانچه در دست دنیاطلبان است و براستی
الرّاحِلَ اِلَیْکَ قَریبُ الْمَسافَةِ وَاَنَّکَ لا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ اِلاّ اَنْ
کوچ کننده به درگاهت راهش نزدیک است و مسلما تو از خلق خود در حجاب نشوی مگر آنکه
تَحْجُبَهُمُ الاْعمالُ دوُنَکَ وَقَدْ قَصَدْتُ اِلَیْکَ بِطَلِبَتی وَتَوَجَّهْتُ اِلَیْکَ
کردارشان میان آنها و تو حاجب شود و من با مطلبی که دارم قصد تو را کرده
بِحاجَتی وَجَعَلْتُ بِکَ اسْتِغاثَتی وَبِدُعآیِکَ تَوَسُّلی مِنْ غَیْرِ
و با حاجت خود رو به درگاه تو آوردم و استغاثه ام را به درگاه تو قرار دادم و دعای تو را دست آویز خود کردم بی آنکه من
اسْتِحْقاقٍ لاِسْتِماعِکَ مِنّی وَلاَ اسْتیجابٍ لِعَفْوِکَ عَنّی بَلْ لِثِقَتی
استحقاق داشته باشم که تو از من بشنوی و نه مستوجب آنم که از من بگذری بلکه بدان اعتمادی که من
بِکَرَمِکَ وَسُکوُنی اِلی صِدْقِ وَعْدِکَ وَلَجَای اِلیَ الاْیمانِ
به کرم تو دارم و آن اطمینانی که به درستی وعده ات دارم و به خاطر پناهندگیم به ایمان
بِتَوْحیدِکَ وَیَقینی بِمَعْرِفَتِکَ مِنّی اَنْ لا رَبَّ [لی ] غَیْرُکَ وَلا اِلهَ اِلاّ
و اعتقادی که بر یگانگی تو دارم و یقینی که به معرفت و شناسایی تو دارم که می‌دانم پروردگاری غیر
اَنْتَ وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ اَللّهُمَّ اَنْتَ الْقایِلُ وَقَوْلُکَ حَقُّ وَ وَعْدُکَ
تو نیست و معبودی جز تو وجود ندارد یگانه ای که شریکی برائت نیست خدایا تو فرمودی و گفتارت حق و وعده ات
صِدْقٌ وَاسْیَلوُا اللّهَ مِنْ فَضْلِهِ اِنَ اللّهَ کانَ بِکُمْ رَحیماً وَلَیْسَ مِنْ
راست است (که فرمودی) ((و درخواست کنید خدا را از فضلش که براستی او به شما مهربان است)) و رسم تو چنان نیست
صِفاتِکَ یا سَیِّدی اَنْ تَاْمُرَ بِالسُّؤالِ وَتَمْنَعَ الْعَطِیَّةَ وَاَنْتَ الْمَنّانُ
ای آقای من که دستور سؤ ال بدهی ولی از عطا و بخشش دریغ نموده و خودداری کنی و تویی بخشاینده
بِالْعَطِیّاتِ عَلی اَهْلِ مَمْلَکَتِکَ وَالْعایِدُ عَلَیْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَاْفَتِکَ اِلهی
به عطایا بر اهل کشور خود و متوجه بدانها به مهربانی و راءفتت خدایا
رَبَّیْتَنی فی نِعَمِکَ وَ اِحْسانِکَ صَغیراً وَنَوَّهْتَ بِاسْمی کَبیراً فَیامَنْ
مرا در خردسالی در نعمتها و احسان خویش پروریدی و در بزرگی نامم را بر سر زبانها بلند کردی پس ای که
رَبّانی فِی الدُّنْیا بِاِحْسانِهِ وَتَفَضُّلِهِ وَنِعَمِهِ وَاَشارَ لی فِی الاْخِرَةِ
در دنیا مرا به احسان و فضل و نعمتهای خود پروریدی و برای آخرتم
اِلی عَفْوِهِ وَکَرَمِهِ مَعْرِفَتی یا مَوْلایَ دَلیلی عَلَیْکَ وَحُبّی لَکَ شَفیعی
به عفو وکرم اشارت فرمودی ای مولای من شناساییم به تو راهنمای من بسوی تو است و محبتی که به تو دارم شفیع من است
اِلَیْکَ وَاَنَا واثِقٌ مِنْ دَلیلی بِدَلالَتِکَ وَساکِنٌ مِنْ شَفیعی اِلی
به درگاهت و من از راهنمایی کردن این دلیلم بسوی تو مطمینم و از پذیرفتن شفیعم از جانب تو
شَفاعَتِکَ اَدْعوُکَ یا سَیِّدی بِلِسانٍ قَدْ اَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ رَبِّ اُناجیکَ
آسوده خاطرم می‌خوانمت ای آقای من به زبانی که گناه لالش کرده پروردگارا با تو راز گویم
بِقَلْبٍ قَدْ اَوْبَقَهُ جُرْمُهُ اَدْعوُکَ یا رَبِّ راهِباً راغِباً راجِیاً خآیِفاً اِذا
بوسیله دلی که جنایت به هلاکتش کشانده می‌خوانمت ای پروردگار من هراسان و خواهان و امیدوار و ترسان،
رَاَیْتُ مَوْلایَ ذُنوُبی فَزِعْتُ وَاِذا رَاَیْتُ کَرَمَکَ طَمِعْتُ فَاِنْ عَفَوْتَ
ای مولای من هنگامی که گناهانم را مشاهده می‌کنم هراسان شوم و چون بزرگواری تو را بینم به طمع افتم خدایا اگر بگذری
فَخَیْرُ راحِمٍ وَاِنْ عَذَّبْتَ فَغَیْرُ ظالِمٍ حُجَّتی یا اَللّهُ فی جُرْاَتی عَلی
بهترین مهرورزی و اگر عذاب کنی ستم نکرده ای، دلیل و بهانه من ای خدا در اینکه دلیری کنم
مَسْیَلَتِکَ مَعَ اِتْیانی ما تَکْرَهُ جُودُکَ وَکَرَمُکَ وَعُدَّتی فی شِدَّتی مَعَ
در سؤ ال کردن از تو با اینکه رفتارم خوشایند تو نیست همان جود و کرم تو است و ذخیره من در سختیم با
قِلَّةِ حَیایی رَاْفَتُکَ وَرَحْمَتُکَ وَقَدْ رَجَوْتُ اَنْ لا تَخیبَ بَیْنَ ذَیْنِ
بی شرمی من همان راءفت و مهربانی تو است و براستی امیدوارم که نومید مکنی میان این وآ ن آروزیم را
وَذَیْنِ مُنْیَتی فَحَقِّقْ رَجآیی وَاسْمَعْ دُعآیی یا خَیْرَ مَنْ دَعاهُ داعٍ
پس امیدم را صورت عمل ده و دعایم را شنیده گیر ای بهترین کسی که خوانندگان بخوانندش
وَاَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راجٍ عَظُمَ یا سَیِّدی اَمَلی وَسآءَ عَمَلی فَاَعْطِنی
و برتر کسی که امیدواران بدو امید دارند ای آقایم آرزویم بزرگ و عملم زشت است پس تو
مِنْ عَفْوِکَ بِمِقْدارِ اَمَلی وَلا تُؤ اخِذْنی بِاَسْوَءِ عَمَلی فَاِنَّ کَرَمَکَ
از عفو خویش به اندازه آرزویم به من بده و مرا به بدترین عملم مؤ اخذه مکن زیرا کرم تو برتر است
یَجِلُّ عَنْ مُجازاةِ الْمُذْنِبینَ وَحِلْمَکَ یَکْبُرُ عَنْ مُکافاةِ الْمُقَصِّرینَ
از مجازات گنهکاران و بردباریت بزرگتر است از مکافات تقصیرکاران
وَاَنَا یاسَیِّدی عایِذٌ بِفَضْلِکَ هارِبٌ مِنْکَ اِلَیْکَ مُتَنَجِّزٌ ما وَعَدْتَ مِنَ
و من ای آقایم به فضلت پناهنده گشته و از تو بسوی خودت گریخته ام و خواستارم آنچه را وعده کردی از
الصَّفْحِ عَمَّنْ اَحْسَنَ بِکَ ظَنّاً وَما اَنَا یا رَبِّ وَما خَطَری هَبْنی
چشم پوشی نسبت به کسی که خوش گمان به تو است، من چه ام پروردگارا؟ و چه اهمیتی دارم؟ مرا
بِفَضْلِکَ وَتَصَدَّقْ عَلَیَّ بِعَفْوِکَ اَیْ رَبِّ جَلِّلْنی بِسَِتْرِکَ وَاعْفُ عَنْ
به فضل خویش ببخش با عفو خود بر من نیکی کن و منت گذار، پروردگارا مرا به پوشش خود بپوشان
تَوْبیخی بِکَرَمِ وَجْهِکَ فَلَوِ اطَّلَعَ الْیَوْمَ عَلی ذَنْبی غَیْرُکَ ما فَعَلْتُهُ
و به کرم ذاتت از سرزنش کردن من درگذر پس اگر دیگری جز تو بر گناهم آگاه می‌شد آن گناه را انجام نمی‌دادم
وَلَوْ خِفْتُ تَعْجیلَ الْعُقوُبَةِ لاَ اجْتَنَبْتُهُ لا لاِنَّکَ اَهْوَنُ النّاظِرینَ وَاَخَفُّ
و اگر از زود به کیفر رسیدن می‌ترسیدم باز هم خودداری می‌کردم و اینکه با این وصف گناه کردم نه برای آن بود که تو سبکترین بینندگانی
الْمُطَّلِعینَ [عَلَیَّ] بَلْ لاِنَّکَ یارَبِّ خَیْرُ السّاتِرینَ وَاَحْکَمُ الْحاکِمینَ
و یا بی مقدارترین مطلعین هستی بلکه برای آن بود که تو ای پروردگار من بهترین پوشندگان و حکم کننده ترین حاکمان
وَاَکْرَمُ الاْکْرَمینَ سَتّارُ الْعُیوُبِ غَفّارُ الذُّنوُبِ عَلاّمُ الْغُیوُبِ تَسْتُرُ
و گرامی ترین گرامیان و پوشاننده عیوب و آمرزنده گناهانی گناه را به کرمت می‌پوشانی
الذَّنْبَ بِکَرَمِکَ وَتُؤَخِّرُ الْعُقوُبَةَ بِحِلْمِکَ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلی حِلْمِکَ بَعْدَ
و کیفر را به واسطه بردباریت به تاءخیر اندازی پس تو را ستایش سزا است بر بردباریت پس
عِلْمِکَ وَعَلی عَفْوِکَ بَعْدَ قُدْرَتِکَ وَیَحْمِلُنی وَیُجَرِّیُنی عَلی
از دانستن و بر گذشتت پس از توانایی داشتن و همین گذشت تو از من مرا وادار کرده و دلیر ساخته بر
مَعْصِیَتِکَ حِلْمُکَ عَنّی وَیَدْعوُنی اِلی قِلَّةِ الْحَیآءِ سَِتْرُکَ عَلَیَّ
نافرمانیت و همان پرده پوشیت بر من مرا به بی شرمی واداشته
وَیُسْرِعُنی اِلَی التَّوَثُّبِ عَلی مَحارِمِکَ مَعْرِفَتی بِسَعَةِ رَحْمَتِکَ
و همان معرفتی که من به فراخی رحمتت دارم و بزرگی عفوت مرا بدست زدن به کارهای حرام شتابان می‌کند
وَعَظیمِ عَفْوِکَ یا حَلیمُ یا کَریمُ یا حَیُّ یا قَیُّومُ یا غافِرَ الذَّنْبِ یا
ای بردبار ای بزرگوار ای زنده و ای پاینده ای آمرزنده گناه ای
قابِلَ التَّوْبِ یا عَظیمَ الْمَنِّ یا قَدیمَ الاِْحسانِ اَیْنَ سَِتْرُکَ الْجَمیلُ
پزیرنده گناه ای بزرگ نعمت ای دیرینه احسان کجاست پرده پوشی زیبایت؟
اَیْنَ عَفْوُکَ الْجَلیلُ اَیْنَ فَرَجُکَ الْقَریبُ اَیْنَ غِیاثُکَ السَّریعُ اَیْنَ
کجاست گذشت بزرگت؟ کجاست گشایش نزدیکت؟ کجاست فریادرسی فوریت؟ کجاست
رَحْمَتُکَ الْواسِعَةُ اَیْنَ عَطایاکَ الْفاضِلَةُ اَیْنَ مَواهِبُکَ الْهَنییَةُ اَیْنَ
رحمت وسیعت؟ کجاست عطاهای برجسته ات؟ کجاست بخششهای دلچسبت؟ کجاست
صَنایِعُکَ السَّنِیَّةُ اَیْنَ فَضْلُکَ الْعَظیمُ اَیْنَ مَنُّکَ الْجَسیمُ اَیْنَ
نیکی‌های شایانت؟ کجاست فضل عظیمت؟ کجاست نعمت بزرگت؟ کجاست
اِحْسانُکَ الْقَدیمُ اَیْنَ کَرَمُکَ یا کَریمُ بِهِ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَاسْتَنْقِذْنی وَبِرَحْمَتِکَ
احسان دیرینه ات؟ کجاست کرمت؟ ای کریم بدان (چه گفتم) و به محمد و آل محمد مرا نجات ده و به رحمتت
فَخَلِّصْنی یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ لَسْتُ اَتَّکِلُ فِی
خلاصم کن ای نیکو ای نیکو بخش ای نعمت ده ای زیاده بخش چنان نیست که من برای
النَّجاةِ مِنْ عِقابِکَ عَلی اَعْمالِنا بَلْ بِفَضْلِکَ عَلَیْنا لاِنَّکَ اَهْلُ التَّقْوی
نجات از عقاب تو به کارهامان تکیه کنم بلکه به فضلی که بر ما داری تکیه زنم زیرا تو اهل تقوی
وَاَهْلُ الْمَغْفِرَةِ تُبْدِیُ بِالاِْحْسانِ نِعَماً وَتَعْفوُ عَنِ الذَّنْبِ کَرَماً فَما
و شایسته آمرزشی آغاز کنی به احسان از روی نعمت بخشی و گذشت کنی از گناه از روی کرم و بزرگواری و با این وضع
نَدْری ما نَشْکُرُ اَجَمیلَ ما تَنْشُرُ اَمْ قَبیحَ ما تَسْتُرُ اَمْ عَظیمَ ما اَبْلَیْتَ
ما ندانیم کدامیک را سپاس گوییم: آن نیکیها که پراکنده کنی یا زشتیها که بپوشانی یا بزرگ آزمایشت
وَاَوْلَیْتَ اَمْ کَثیرَ ما مِنْهُ نَجَّیْتَ وَعافَیْتَ یا حَبیبَ مَنْ تَحَبَّبَ اِلَیْکَ
و شایستگی نعمتت یا آن همه چیزهایی که ما را از آن نجات داده و عافیت دادی ای دوست کسی که با تو دوستی کند
وَیا قُرَّةَ عَیْنِ مَنْ لاذَبِکَ وَانْقَطَعَ اِلَیْکَ اَنْتَ الْمُحْسِنُ وَنَحْنُ
و ای نور دیده کسی که پناه به تو آرد و از دیگران ببرد تویی نیکوکار و ماییم
الْمُسییَّوُنَ فَتَجاوَزْ یا رَبِّ عَنْ قَبیحِ ما عِنْدَنا بِجَمیلِ ما عِنْدَکَ وَاَیُّ
گنهکار پس درگذر ای پروردگار از زشتیهای ما به نیکیهای خود و کدام
جَهْلٍ یا رَبِّ لا یَسَعُهُ جوُدُکَ اَوْ اَیُّ زَمانٍ اَطْوَلُ مِنْ اَناتِکَ وَما قَدْرُ
نادانی است ای پروردگار که جود تو فرایش نگیرد و چه روزگاری درازتر از زمان بردباری تو است و چه ارزشی دارد
اَعْمالِنا فی جَنْبِ نِعَمِکَ وَکَیْفَ نَسْتَکْثِرُ اَعْمالاً نُقابِلُ بِها کَرَمَکَ بَلْ
اعمال ما در جنب نعمتهایت و چگونه زیاد بشمریم اعمال (بدمان) را که بتوانیم آنها را برابر با کرم تو کنیم بلکه
کَیْفَ یَضیقُ عَلَی الْمُذْنِبینَ ما وَسِعَهُمْ مِنْ رَحْمَتِکَ یا واسِعَ
چگونه ممکن است میدان بر گنهکاران تنگ شود با آن رحمت وسیعت
الْمَغْفِرَةِ یا باسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ فَوَ عِزَّتِکَ یا سَیِّدی لَوْ نَهَرْتَنی
که ایشان را فراگرفته ای وسیع آمرزش ای دو دستت به رحمت باز سوگند به عزتت ای آقای من اگرچه برانیم
ما بَرِحْتُ مِنْ بابِکَ وَلا کَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِکَ لِمَا انْتَهی اِلَیَّ مِنَ
من از در خانه ات برنخیزم و از تملق و چاپلوسیت دست برندارم چون
الْمَعْرِفَةِ بِجوُدِکَ وَکَرَمِکَ وَاَنْتَ الْفاعِلُ لِما تَشآءُ تُعَذِّبُ مَنْ تَشآءُ
اطلاع از جود و کرمت پیدا کرده ام و تویی کننده هرچه بخواهی عذاب کنی هرکه را خواهی
بِما تَشآءُ کَیْفَ تَشآءُ وَتَرْحَمُ مَنْ تَشآءُ بِما تَشآءُ کَیْفَ تَشآءُ لا
بهرچه خواهی بهرطور که خواهی و رحم کنی هر که را خواهی بهرچه خواهی هرطور که خواهی
تُسْیَلُ عَنْ فِعْلِکَ وَلا تُنازَعُ فی مُلْکِکَ وَلا تُشارَکُ فی اَمْرِکَ وَلا
بازپرسی از کار تو نشود و نزاعی در فرمانرواییت رخ ندهد و شریکی در کارت نباشد
تُضآدُّ فی حُکْمِکَ وَلا یَعْتَرِضُ عَلَیْکَ اَحَدٌ فی تَدْبیرِکَ لَکَ الْخَلْقُ
و ضدّیتی در حکمت نباشد و کسی نیست که در تدبیر تو بر تو اعتراض کند آفرینش
وَالاْمْرُ تَبارَکَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمینَ یا رَبِّ هذا مَقامُ مَنْ لاذَبِکَ
و دستور از تو است برتر است خدا پروردگار جهانیان پروردگارا این جایگاه کسی است که به تو
وَاسْتَجارَ بِکَرَمِکَ وَاَلِفَ اِحْسانَکَ وَنِعَمَکَ وَاَنْتَ الْجَوادُ الَّذی
روی آورده و به کرمت پناه جسته و به احسان و نعمتت خو گرفته و تویی بخشاینده ای که
لایَضیقُ عَفْوُکَ وَلا یَنْقُصُ فَضْلُکَ وَلا تَقِلُّ رَحْمَتُکَ وَقَدْ تَوَثَّقْنا
تنگ ناید عفوت و کاهش نیابد فضل و بخششت و کم نگردد مهر و رحمتت و ما
مِنْکَ بِالصَّفْحِ الْقَدیمِ وَالْفَضْلِ الْعَظیمِ وَالرَّحْمَةِ الْواسِعَةِ اَفَتَُراکَ یا
بدان چشم پوشی دیرینه و فضل عظیمت و رحمت پهناورت اعتماد کرده ایم آیا چنان می‌بینی
رَبِّ تُخْلِفُ ظُنوُنَنا اَوْ تُخَیِّبُ آمالَنا کَلاّ یا کَریمُ فَلَیْسَ هذا ظَنُّنا بِکَ
پروردگارا که برخلاف گمانهای ما رفتار کنی یا آرزوهایمان نومید کنی؟ هرگز! ای کریم چون ما چنین گمانی به تو نداریم
وَلا هذا فیکَ طَمَعُنا یا رَبِّ اِنَّ لَنا فیکَ اَمَلاً طَویلاً کَثیراً اِنَّ لَنا فیکَ
و طمع ما درباره تو اینگونه نیست پروردگارا براستی ما درباره تو آرزوی دراز و بسیاری داریم براستی ما نسبت به تو
رَجآءً عَظیماً عَصَیْناکَ وَنَحْنُ نَرْجوُ اَنْ تَسْتُرَ عَلَیْنا وَدَعَوْناکَ وَنَحْنُ
امید بزرگ و زیادی داریم، تو را نافرمانی کردیم ولی امیدواریم که تو بپوشانی بر ما و خواندیم تو را و امیدواریم
نَرْجوُ اَنْ تَسْتَجیبَ لَنا فَحَقِّقْ رَجآیَنا مَوْلانا فَقَدْ عَلِمْنا ما نَسْتَوْجِبُ
که تو اجابت کنی مارا پس امید ما را تحقق بخش ای مولای ما که براستی ما می‌دانیم که به اعمالمان مستوجب چه (پاداشی)
بِاَعْمالِنا وَلکِنْ عِلْمُکَ فینا وَعِلْمُنا بِاَنَّکَ لا تَصْرِفُنا عَنْکَ وَاِنْ کُنّا
هستیم ولی علم تو درباره ما و علم ما درباره تو این است که ما را از درگاهت نرانی و اگرچه ما
غَیْرَ مُسْتَوْجِبینَ لِرَحْمَتِکَ فَاَنْتَ اَهْلٌ اَنْ تَجوُدَ عَلَیْنا وَعَلَی الْمُذْنِبینَ
مستوجب رحمت تو نیستیم ولی تو شایسته آنی که بر ما بخشش کنی و بر گنهکاران
بِفَضْلِ سَعَتِکَ فَامْنُنْ عَلَیْنا بِما اَنْتَ اَهْلُهُ وَجُدْ عَلَیْنا فَاِنّا مُحْتاجوُنَ
به فضل وسیعت توجه فرمایی پس بر ما منت گذار بدانچه تو شایسته آنی و بر ما جود کن که ما نیازمند
اِلی نَیْلِکَ یا غَفّارُ بِنوُرِکَ اهْتَدَیْنا وَبِفَضْلِکَ اسْتَغْنَیْنا وَبِنِعْمَتِکَ
عطای توییم ای آمرزنده به نور تو راه یافتیم و به فضل تو بی نیازی جستیم و به نعمت تو
اَصْبَحْنا وَاَمْسَیْنا ذُنوُبُنا بَیْنَ یَدَیْکَ نَسْتَغْفِرُکَ الّلهُمَّ مِنْها وَنَتوُبُ
صبح و شام کردیم گناهان ما پیش روی تو است که ما از آنها آمرزش خواهیم و بسویت توبه کنیم
اِلَیْکَ تَتَحَبَّبُ اِلَیْنا بِالنِّعَمِ وَنُعارِضُکَ بِالذُّنوُبِ خَیْرُکَ اِلَیْنا نازِلٌ
تو با نعمتهایت بر ما دوستی کنی و ما به گناهان با تو معارضه و برابری کنیم خیر تو بر ما نازل گردد
وَشَّرُنا اِلَیْکَ صاعِدٌ وَلَمْ یَزَلْ وَلا یَزالُ مَلَکٌ کَریمٌ یَاْتیکَ عَنّا بِعَمَلٍ
و در برابر شرّ ما بسوی تو بالا آید و تو همیشه تا بوده و هست پادشاه بزرگوار و کریمی بوده ای که از جانب ما کارهای
قَبیحٍ فَلا یَمْنَعُکَ ذلِکَ مِنْ اَنْ تَحوُطَنا بِنِعَمِکَ وَتَتَفَضَّلَ عَلَیْنا بِآلاَّیِکَ
زشت بسوی تو آید ولی آنها جلوگیریت نکند از اینکه ما را به نعمتهای خود فراگیری و خود بر ما تفضل کنی
فَسُبْحانَکَ ما اَحْلَمَکَ وَاَعْظَمَکَ وَاَکْرَمَکَ مُبْدِیاً وَمُعیداً تَقَدَّسَتْ
پس منزهی تو که چقدر بردباری و چه بزرگ و کریمی چه در آغاز (نعمت) و چه در ادامه آن نامهایت مقدس
اَسْمآیُکَ وَجَلَّ ثَناؤُکَ وَکَرُمَ صَنایِعُکَ وَفِعالُکَ اَنْتَ اِلهی اَوْسَعُ
و ستایشت ارجمند است و کارها و رفتارت گرانبها است فضل تو ای معبود من
فَضْلاً وَاَعْظَمُ حِلْماً مِنْ اَنْ تُقایِسَنی بِفِعْلی وَخَطیَّیَتی فَالْعَفْوَ الْعَفْوَ
وسیعتر و بردباریت بزرگتر از آنست که مرا به کردار و گناهم بسنجی از من درگذر درگذر
الْعَفْوَ سَیِّدی سَیِّدی سَیِّدی اَللّهُمَّ اشْغَلْنا بِذِکْرِکَ وَاَعِذْنا مِنْ
درگذر ای آقای من... آقای من... آقای من خدایا ما را به ذکر خود مشغول کن و از
سَخَطِکَ وَاَجِرْنا مِنْ عَذابِکَ وَارْزُقْنا مِنْ مَواهِبِکَ وَاَنْعِمْ عَلَیْنا مِنْ
خشمت پناهمان ده و از عذابت امانمان ده و از بخششهایت روزیمان گردان و از
فَضْلِکَ وَارْزُقْنا حَجَّ بَیْتِکَ وَزِیارَةَ قَبْرِ نَبِیِّکَ صَلَواتُکَ وَرَحْمَتُکَ
فضل خود بر ما انعام کن و روزی ما کن حج خانه ات و زیارت قبر پیامبرت را که درود تو و رحمت
وَمَغْفِرَتُکَ وَرِضْوانُکَ عَلَیْهِ وَعَلی اَهْلِ بَیْتِهِ اِنَّکَ قَریبٌ مُجیبٌ
و آمرزش و خوشنودیت بر او و بر خاندانش باد که براستی تو به خلق نزدیکی و اجابت کننده دعایی
وَارْزُقْنا عَمَلاً بِطاعَتِکَ وَتَوَفَّنا عَلی مِلَّتِکَ وَسُنَّةِ نَبِیِّکَ صَلَّی اللّهُ
و عمل به طاعتت را روزی ما گردان و بر کیش خودت و روش پیامبرت - که درود تو
عَلَیْهِ وَالِهِ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لی وَلِوالِدَیَّ وَارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی صَغیراً
بر او و آلش باد - ما را بمیران خدایا بیامرز مرا و پدر و مادرم را و برایشان رحم کن چنانچه مرا در کودکی پروریدند
اِجْزِهما بِالاِْحسانِ اِحْساناً وَبِالسَّیِّیاتِ غُفْراناً اَللّهُمَّ اغْفِرْ
و پاداششان بده در برابر نیکی به نیکی و در مقابل بدیها به آمرزش خدایا بیامرز
لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ الاْحیآءِ مِنْهُمْ وَالاْمواتِ وَتابِعْ بَیْنَنا وَبَیْنَهُمْ
مردان و زنان باایمان را چه زندگانشان و چه مردگانشان را و پیوند ده میان ما و ایشان را
بِالْخَیْراتِ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِحَیِّنا وَمَیِّتِنا وَشاهِدِنا وَغآیِبِنا ذَکَرِنا وَاُنْثانا
در نیکیها خدایا بیامرز زنده ما و مرده ما و حاضر ما و غایب ما، مرد ما و زن ما را؛
صَغیرِنا وَکَبیرِنا حُرِّنا وَمَمْلوُکِنا کَذَبَ الْعادِلوُنَ بِاللّهِ وَضَلّوُا ضَلالاً
کوچک ما و بزرگ ما را، آزاد ما و برده ما را، دروغ گفتند برگشتگان از خدا و گمراه شدند گمراهی
بَعیداً وَخَسِروُا خُسْراناً مُبیناً اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
دوری و زیان کردند زیان آشکاری خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد
وَاخْتِمْ لی بِخَیْرٍ وَاکْفِنی ما اَهَمَّنی مِنْ اَمْرِ دُنْیایَ وَآخِرَتی
و کارم را ختم به خیر کن و کفایت کن آنچه اندیشه ام را به خود مشغول کرده از کار دنیا و آخرتم
وَلاتُسَلِّطْ عَلَیَّ مَنْ لا یَرْحَمُنی وَاجْعَلْ عَلَیَّ مِنْکَ واقِیَةً باقِیَةً وَلا
و مسلط مکن بر من کسی را که به من رحم نکند و بنه بر من از نزد خود نگهبانی همیشگی و
تَسْلُبْنی صالِحَ ما اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ وَارْزُقْنی مِنْ فَضْلِکَ رِزْقاً واسِعاً
از من نعمتهای شایسته خود را که به من داده ای سلب مفرما و از فضل خویش روزی فراخ
حَلالاً طَیِّباً اَللّهُمَّ احْرُسْنی بِحَراسَتِکَ وَاحْفَظْنی بِحِفْظِکَ وَاکْلاَْنی
و حلال و پاکی برای من روزی گردان خدایا به نگهبانی خود مرا نگهبانی فرما و به حفظ خود حفظم کن و در حمایت خود
بِکِلایَتِکَ وَارْزُقْنی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ فی عامِنا هذا وَفی کُلِّ عامٍ
نگاهداریم کن و روزی من کن حج خانه محترمت را در این سال و در هر سال
وَزِیارَةَ قَبْرِ نَبِیِّکَ وَالاْیِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ وَلا تُخْلِنی یا رَبَّ مِنْ
و زیارت قبر پیغمبرت و قبور ائمه علیهم السلام را و محرومم مکن پروردگارا از
تِلْکَ الْمَشاهِدِ الشَّریفَةِ وَالْمَواقِفِ الْکَریمَةِ اَللّهُمَّ تُبْ عَلَیَّ حَتّی
زیارت این مشاهد شریفه و زیارتگاههای گرامی خدایا توبه ام ده تا
لا اَعْصِیَکَ وَاَلْهِمْنِی الْخَیْرَ وَالْعَمَلَ بِهِ وَخَشْیَتَکَ بِاللَّیْلِ وَالنَّهارِ ما
نافرمانیت نکنم و به دلم انداز کار نیک را و عمل بدان و ترست را در شب و روز تا هنگامی که
اَبْقَیْتَنی یا رَبَّ الْعالَمینَ اَللّهُمَّ اِنّی کُلَّما قُلْتُ قَدْ تَهَیَّاْتُ وَتَعَبَّاْتُ
در این دنیا زنده ام داری ای پروردگار جهانیان خدایا من هر زمان پیش خود گفتم که دیگر مهیا و مجهز شده ام
وَقُمْتُ لِلصَّلوةِ بَیْنَ یَدَیْکَ وَناجَیْتُکَ اَلْقَیْتَ عَلَیَّ نُعاساً اِذا اَنَا
و برخاستم برای خواندن نماز در برابرت و با تو به راز پرداختم تو بر من چُرت و پینکی را مسلط کردی در آن هنگامی که
صَلَّیْتُ وَسَلَبْتَنی مُناجاتَکَ اِذا اَنَا ناجَیْتُ مالی کُلَّما قُلْتُ قَدْ
داخل نماز شدم و حال مناجات را از من گرفتی در آن وقتی که به راز و نیاز پرداختم، مرا چه شده است که هرگاه با خود گفتم
صَلَُحَتْ سَریرَتی وَقَرُبَ مِنْ مَجالِسِ التَّوّابینَ مَجْلِسی عَرَضَتْ
باطن و درونم نیکو شده و نزدیک شده از مجالس توبه کنندگان مجلس من، گرفتاری
لی بَلِیَّةٌ اَزالَتْ قَدَمی وَحالَتْ بَیْنی وَبَیْنَ خِدْمَتِکَ سَیِّدی لَعَلَّکَ عَنْ
و پیش آمدی برایم رخ داده که پایم لغزش پیدا کرده و میان من و خدمتگذاریت حایل گشته ای آقای من شاید مرا از دَرِ
بابِکَ طَرَدْتَنی وَعَنْ خِدْمَتِکَ نَحَّیْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیْتَنی مُسْتَخِفّاً
خانه ات رانده ای و از خدمتت دورم کرده ای یا شاید دیده ای سبک شمارم
بِحَقِّکَ فَاَقْصَیْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیْتَنی مُعْرِضاً عَنْکَ فَقَلَیْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ
حقّت را پس دورم کرده ای یا شاید دیده ای از تو رو گردانده ام پس خشمم کرده ای یا شاید مرا
وَجَدْتَنی فی مَقامِ الْکاذِبینَ فَرَفَضْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیْتَنی غَیْرَ شاکِرٍ
در جایگاه دروغگویانم دیده ای پس رهایم کرده ای یا شاید دیده ای سپاسگزار
لِنَعْمآیِکَ فَحَرَمْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنی مِنْ مَجالِسِ الْعُلَمآءِ فَخَذَلْتَنی
نعمتهایت نیستم پس محرومم ساخته ای یا شاید مرا در مجلس علماء نیافته ای پس خوارم کرده ای
اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیْتَنی فِی الْغافِلینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیَسْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ
یا شاید مرا در زمره غافلانم دیده ای پس از رحمت خویش بی بهره ام کرده ای یا شاید
رَاَیْتَنی آلِفَ مَجالِسِ الْبَطّالینَ فَبَیْنی وَبَیْنَهُمْ خَلَّیْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ لَمْ
مرا ماءنوس با مجالس بیهوده گذرانم دیده ای پس مرا به آنها واگذاشته ای یا شاید
تُحِبَّ اَنْ تَسْمَعَ دُعآیی فَباعَدْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ بِجُرْمی وَجَریرَتی
دوست نداشتی دعایم را بشنوی پس از درگاهت دورم کرده ای یا شاید به جرم و گناهم کیفرم داده ای
کافَیْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ بِقِلَّةِ حَیآیی مِنْکَ جازَیْتَنی فَاِنْ عَفَوْتَ یا رَبِّ
یا شاید به بی شرمیم مجازاتم کرده ای پس اگر از من بگذری پروردگارا
فَطالَ ما عَفَوْتَ عَنِ الْمُذْنِبینَ قَبْلی لاِنَّ کَرَمَکَ اَیْ رَبِّ یَجِلُّ عَنْ
بجاست چون بسیار اتفاق افتاده که از گنهکاران پیش از من گذشته ای زیرا کرم تو پروردگارا برتر از
مُکافاتِ الْمُقَصِّرینَ وَاَنَا عایِذٌ بِفَضْلِکَ هارِبٌ مِنْکَ اِلَیْکَ مُتَنَجِّزٌ ما
کیفر کردن تقصیرکاران است و من پناهنده به فضل توام و از ترس تو بسوی خودت گریخته ام و درخواست
وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ اَحْسَنَ بِکَ ظَنّاً اِلهی اَنْتَ اَوْسَعُ فَضْلاً
انجام وعده ات را در چشم پوشی از کسی که خوش گمان به تو است دارم خدایا تو فضلت و سیعتر
وَاَعْظَمُ حِلْماً مِنْ اَنْ تُقایِسَنی بِعَمَلی اَوْ اَنْ تَسْتَزِلَّنی بِخَطییَتی وَما
و بردباریت بزرگتر از آنست که مرا به کردارم بسنجی یا اینکه مرا به خطایم بلغزانی و چه
اَنَا یا سَیِّدی وَما خَطَری هَبْنی بِفَضْلِکَ سَیِّدی وَتَصَدَّقْ عَلَیَّ
هستم من ای آقای من و چه ارزشی دارم؟ مرا به فضل خویش ببخش ای آقای من و بر من
بِعَفْوِکَ وَجَلِّلْنی بِسَِتْرِکَ وَاعْفُ عَنْ تَوْبیخی بِکَرَمِ وَجْهِکَ سَیِّدی
با عفو خود نیکی کن و با پرده پوشیت بپوشانم و درگذر از سرزنش کردنم به بزرگواری ذاتت آقای من
اَنَا الصَّغیرُ الَّذی رَبَّیْتَهُ وَاَنَا الْجاهِلُ الَّذی عَلَّمْتَهُ وَاَنَا الضّآلُّ الَّذی
من همان بنده خردسالی هستم که پروریدی و همان نادانی هستم که دانایش کردی و همان گمراهی هستم که
هَدَیْتَهُ وَاَنَاالْوَضیعُ الَّذی رَفَعْتَهُ وَاَنَا الْخآیِفُالَّذی آمَنْتَهُ وَالْجایِعُ
راهنماییش کردی و همان پستی هستم که بلندش کردی و همان ترسانی هستم که امانش دادی و گرسنه ای هستم
الَّذی اَشْبَعْتَهُ وَالْعَطْشانُ الَّذی اَرْوَیْتَهُ وَالْعارِی الَّذی کَسَوْتَهُ
که سیرش کردی و تشنه ای هستم که سیرابش کردی و برهنه ای هستم که پوشاندیش
وَالْفَقیرُ الَّذی اَغْنَیْتَهُ وَالضَّعیفُ الَّذی قَوَّیْتَهُ وَالذَّلیلُ الَّذی اَعْزَزْتَهُ
و نداری هستم که دارایش کردی و ناتوانی هستم که نیرومندش کردی و خواری هستم که عزیزش کردی
وَالسَّقیمُ الَّذی شَفَیْتَهُ وَالسّآیِلُ الَّذی اَعْطَیْتَهُ وَالْمُذْنِبُ الَّذی
و دردمندی هستم که درمانش کردی و خواهنده ای هستم که عطایش کردی و گنهکاری هستم که
سَتَرْتَهُ وَالْخاطِیُ الَّذی اَقَلْتَهُ وَاَنَاالْقَلیلُ الَّذی کَثَّرْتَهُ وَالْمُسْتَضْعَفُ
گناهانش را پوشاندی و خطاکاری هستم که از او گذشتی و اندکی هستم که بسیارش کردی و خوارشمرده ای هستم
الَّذی نَصَرْتَهُ وَاَنَا الطَّریدُالَّذی آوَیْتَهُ اَنَا یا رَبِّ الَّذی لَمْ اَسْتَحْیِکَ
که یاریش کردی و آواره ای هستم که جا و ماءوایش دادی منم پروردگارا آن کسی که در خلوت از تو شرم نکردم
فِی الْخَلاَّءِ وَلَمْ اُر اقِبْکَ فِی الْمَلاَّءِ اَنَا ص احِبُ الدَّو اهِی الْعُظْمی اَنَا
و در آشکارا هم رعایت تو را نکردم منم صاحب مصیبتها و ماجراهای بزرگ منم
الَّذی عَلی سَیِّدِهِ اجْتَری اَنَا الَّذی عَصَیْتُ جَبّارَ السَّمآءِ اَنَا الَّذی
کسی که بر آقای خود دلیری کرده منم کسی که نافرمانی برپادارنده آسمانها را کرده ام منم کسی که
اَعْطَیْتُ عَلی مَعاصِی الْجَلیلِ الرُّشا اَنَا الَّذی حینَ بُشِّرْتُ بِها
برای نافرمانیهای بزرگی که کرده ام رشوه داده ام منم آن کسی که هرگاه نوید گناهی رابه من می‌دادند
خَرَجْتُ اِلَیْها اَسْعی اَنَا الَّذی اَمْهَلْتَنی فَمَا ارْعَوَیْتُ وَسَتَرْتَ عَلیَّ
بسویش شتابان می‌رفتم منم که مهلتم دادی ولی من به خود نیامدم و بر من پوشاندی
فَمَا اسْتَحْیَیْتُ وَعَمِلْتُ بِالْمَعاصی فَتَعَدَّیْتُ وَاَسْقَطْتَنی مِنْ عَیْنِکَ
ولی من شرم نکردم و نافرمانیها کردم و از حدّ گذراندم و از چشم خود مرا انداختی و من اعتنا نکردم
فَما بالَیْتُ فَبِحِلْمِکَ اَمْهَلَتْنی وَبِسِتْرِکَ سَتَرْتَنی حَتّی کَاَنَّکَ اَغْفَلْتَنی
پس باز هم به بردباریت مهلتم دادی و به پرده پوشیت مرا پوشاندی تا بدانجا که گویا از یاد من بیرون رفتی
وَمِنْ عُقوُباتِ الْمَعاصی جَنَّبْتَنی حَتّی کَاَنَّکَ اسْتَحْیَیْتَنی اِلهی لَمْ
و از کیفرهای گناهان مرا دور داشتی تا به حدی که گویا از من شرم کردی خدایا در
اَعْصِکَ حینَ عَصَیْتُکَ وَاَنَا بِرُبوُبِیَّتِکَ جاحِدٌ وَلا بِاَمْرِکَ مُسْتَخِفُّ
هنگام گناه که من نافرمانیت کردم نه از باب این بود که پروردگاریت را منکر بودم و یا دستورت را سبک شمردم
وَلا لِعُقوُبَتِکَ مُتَعَرِّضٌ وَلا لِوَعیدِکَ مُتَهاوِنٌ لکِنْ خَطَّییَةٌ عَرَضَتْ
و یا خود را در معرض کیفرت درآوردم و یا تهدیدهای تو را بی ارزش فرض کردم بلکه گناهی بود که پیش آمد
وَسَوَّلَتْ لی نَفْسی وَغَلَبَنی هَوایَ وَاَعانَنی عَلَیْها شِقْوَتی وَغَرَّنی
و نفس سرکش نیز آنرا آراست و هوای نفس نیز چیره شد و بدبختی هم کمک کرد و پرده آویخته
سِتْرُکَ الْمُرْخی عَلَیَّ فَقَدْ عَصَیْتُکَ وَخالَفْتُکَ بِجَُهْدی فَالاَّْنَ مِنْ
(پرده پوشی تو) هم مرا مغرور کرد و در نتیجه تا آنجا که می‌توانستم در نافرمانی و مخالفت تو کوشیدم ولی اکنون کیست که
عَذابِکَ مَنْ یَسْتَنْقِذُنی وَمِنْ اَیْدِی الْخُصَمآءِ غَداً مَنْ یُخَلِّصُنی
از عذاب تو مرا نجات دهد و از دست دشمنان در فردای قیامت چه کسی خلاصم کند
وَبِحَبْلِ مَنْ اَتَّصِلُ اِنْ اَنْتَ قَطَعْتَ حَبْلَکَ عَنّی فَواسَوْ اَتا عَلی ما
و به ریسمان چه کسی چنگ زنم اگر تو رشته خود را از من قطع کنی پس چه رسوایی است برای من
اَحْصی کِتابُکَ مِنْ عَمَلِی الَّذی لَوْلا ما اَرْجوُ مِنْ کَرَمِکَ وَسَعَةِ
بر آنچه نامه تو از عمل من شماره و احصاء کرده که اگر امید من به کرمت و وسعت
رَحْمَتِکَ وَنَهْیِکَ اِیّایَ عَنِ الْقُنوُطِ لَقَنَطْتُ عِنْدَما اَتَذَکَّرُها یا خَیْرَ
رحمتت نبود و از ناامید شدن بازم نمی‌داشتی به محض آنکه به یاد آنها می‌افتادم یکسره ناامید می‌شدم ای بهترین
مَنْ دَعاهُ داعٍ وَاَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راجٍ اَللّهُمَّ بِذِمَّةِ الاِْسْلامِ اَتَوَسَّلُ
کسی که خواندش خواننده ای و برترین کسی که امیدش دارد امیدواری خدایا به پیمان اسلام به درگاهت توسل جویم
اِلَیْکَ وَبِحُرْمَةِ الْقُرْآنِ اَعْتَمِدُ اِلَیْکَ وَبِحُبِّی النَّبِیَّ الاُْمِّیَّ الْقُرَشِیَّ
و به حرمت قرآن بر تو اعتماد کنم و به دوستی و محبتی که به پیامبر امّی قرشی
الْهاشِمِیَّ الْعَرَبِیَّ التِّهامِیَّ الْمَکِّیَّ الْمَدَنِیَّ اَرْجوُ الزُّلْفَةَ لَدَیْکَ فَلا
هاشمی عربی تهامی مکی مدنی دارم امید تقرب به تو را دارم پس تو انس ایمانی مرا مبدّل به
توُحِشِ اسْتیناسَ ایمانی وَلا تَجْعَلْ ثَوابی ثَوابَ مَنْ عَبَدَ سِواکَ
وحشت مکن و پاداشم را پاداش آن کس که جز تو را پرستیده قرار مده
فَاِنَّ قَوْماً آمَنوُا بِاَلْسِنَتِهِمْ لِیَحْقِنوُا بِهِ دِمآیَهُمْ فَاَدْرَکوُا ما اَمَّلوُا وَاِنّا
زیرا مردمی بودند که به زبان ایمان آوردند تا بدان وسیله خون خود را حفظ کنند و بدین مقصود هم رسیدند ولی ما
آمَنّا بِکَ بِاَلْسِنَتِنا وَقُلوُبِنا لِتَعْفُوَ عَنّا فَاَدْرِکْنا ما اَمَّلْنا وَثَبِّتْ رَجایَکَ
به دل و زبان به تو ایمان آوردیم تا از ما بگذری پس ما را هم به مقصودمان برسان و امیدت را
فی صُدوُرِنا وَلا تُزِغْ قُلوُبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَیْتَنا وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ
در دلهای ما ثابت و محکم فرما و منحرف مساز دلهای ما را پس از آنکه هدایتمان کردی و ببخش بما از نزد خود
رَحْمَةً اِنَّکَ اَنْتَ الْوَهّابُ فَوَعِزَّتِکَ لَوِ انْتَهَرْتَنی ما بَرِحْتُ مِنْ بابِکَ
رحمتی که براستی تویی بسیار بخشنده به عزتت سوگند اگر برانیم من هرگز از در خانه ات برنخیزم
وَلا کَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِکَ لِما اُلْهِمَ قَلْبی مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِکَرَمِکَ وَسَعَةِ
و دست از تملق و چاپلوسیت برندارم چون شناسایی کرمت و رحمت وسیعت به دلم الهام شده،
رَحْمَتِکَ اِلی مَنْ یَذْهَبُ الْعَبْدُ اِلاّ اِلی مَوْلاهُ وَاِلی مَنْ یَلْتَجِیُ
بنده به نزد چه کسی رود جز به درگاه مولایش و
الْمَخْلوُقُ اِلاّ اِلی خالِقِهِ اِلهی لَوْ قَرَنْتَنی بِالاْصْفادِ وَمَنَعْتَنی سَیْبَکَ
مخلوق به که پناهنده شود جز به خالقش خدایا اگر مرا به زنجیر و بند گرفتارم کنی
مِنْ بَیْنِ الاْشْهادِ وَدَلَلْتَ عَلی فَضایِحی عُیوُنَ الْعِبادِ وَاَمَرْتَ بی
و بازداری از من عطایت را در میان انظار مردم و رسواییهایم را به چشم بندگانت آری و دستور بردنم را
اِلَی النّارِ وَحُلْتَ بَیْنی وَبَیْنَ الاْبْرارِ ما قَطَعْتُ رَجآیی مِنْکَ وَما
بسوی دوزخ صادر کنی و میان من و نیکان حایل گردی من هرگز امیدم را از تو قطع نخواهم کرد و
صَرَفْتُ تَاْمیلی لِلْعَفْوِ عَنْکَ وَلا خَرَجَ حُبُّکَ مِنْ قَلْبی اَنَا لا اَنْسی
آرزومندیم را از عفو تو بازنگردانم و بیرون نرود محبتت از دلم و من
اَیادِیَکَ عِنْدی وَسَِتْرَکَ عَلَیَّ فی دارِ الدُّنْیا سَیِّدی اَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیا
نعمتهایی که در دنیا به من دادی و پرده پوشیهایت را فراموش نمی‌کنم ای آقای من محبت دنیا را
مِنْ قَلْبی وَاجْمَعْ بَیْنی وَبَیْنَ الْمُصْطَفی وَآلِهِ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ
از دلم بیرون کن و جمع کن میان من و میان (پیامبرت حضرت) مصطفی و آلش برگزیدگان خلقت
وَخاتَمِ النَّبِیّینَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَانْقُلْنی اِلی دَرَجَةِ الَّتوْبَةِ
و خاتم پیمبران محمد صلی الله علیه و آله و مرا به درجه توبه و بازگشت
اِلَیْکَ وَاَعِنّی بِالْبُکآءِ عَلی نَفْسی فَقَدْ اَفْنَیْتُ بِالتَّسْویفِ وَالاْمالِ
بسویت برسان و یاریم ده به گریه کردن بر خویشتن زیرا که من عمرم را به امروز و فردا کردن و آرزوها
عُمْری وَقَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الاْیِسینَ مِنْ خَیْری فَمَنْ یَکوُنُ اَسْوَءَ حالاً
گذراندم و درآمده ام در جایگاه ناامیدان از خیر خودم پس کیست که بدحال تر از من باشد
مِنّی اِنْ اَنَا نُقِلْتُ عَلی مِثْلِ حالی اِلی قَبْری لَمْ اُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتی وَلَمْ
اگر من بر این حال بسوی قبرم منتقل گردم زیرا که آماده اش نکرده ام برای خوابیدنم
اَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصّالِحِ لِضَجْعَتی وَمالی لا اَبْکی وَلا اَدْری اِلی ما
و فرش نکرده ام آنرا به عمل صالح برای آرمیدنم و چرا گریه نکنم در صورتی که نمی‌دانم به چه سرنوشتی
یَکوُنُ مَصیری وَاَری نَفْسی تُخادِعُنی وَاَیّامی تُخاتِلُنی وَقَدْ
دچار گردم من نفس خود را چنان بینم که با من نیرنگ زند و روزگارم را که مرا بفریبد
خَفَقَتْ عِنْدَ رَاْسی اَجْنِحَةُ الْمَوْتِ فَمالی لا اَبْکی اَبْکی لِخُروُجِ
در حالی که مرگ بالهای خود را بر سرم گسترده پس چرا گریه نکنم؟ گریه کنم برای جان دادنم
نَفْسی اَبْکی لِظُلْمَةِ قَبْری اَبْکی لِضیقِ لَحَدی اَبْکی لِسُؤ الِ مُنْکَرٍ
گریه کنم برای تاریکی قبرم گریه کنم برای تنگی لحدم گریه کنم برای سؤ ال نکیر
وَنَکیرٍ اِیّایَ اَبْکی لِخُروُجی مِنْ قَبْری عُرْیاناً ذَلیلاً حامِلاً ثِقْلی
و منکر از من گریه کنم برای بیرون آمدنم از قبر برهنه و خوار که بار سنگینم را
عَلی ظَهْری اَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ یَمینی وَاُخْری عَنْ شِمالی اِذِ الْخَلایِقُ
به پشتم بار کرده یکبار از طرف راستم بنگرم و بار دیگر از طرف چپ و هریک از خلایق را
فی شَاْنٍ غَیْرِ شَاْنی لِکُلِّ امْرِیٍ مِنْهُمْ یَوْمَیِذٍ شَاْنٌ یُغْنیهِ وُجوُهٌ
در کاری غیر از کار خود ببینم برای هر یک از آنها در آن روز کاری است که به خود مشغولش دارد چهره‌هایی
یَوْمَیِذٍ مُسْفِرَةٌ ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ وَوُجوُهٌ یَوْمَیِذٍ عَلَیْها غَبَرَةٌ
در آن روز گشاده و خندان و شادمانند و چهره‌هایی در آن روز غبارآلود است و سیاهی و خواری آنها را
تَرْهَقُها قَتَرَةٌ وَذِلَّةٌ سَیِّدی عَلَیْکَ مُعَوَّلی وَمُعْتَمَدی وَرَجآیی
فراگرفته ای آقای من بر تو است تکیه و اعتماد و امید
وَتَوَکُّلی وَبِرَحْمَتِکَ تَعَلُّقی تُصیبُ بِرَحْمَتِکَ مَنْ تَشآءُ وَتَهْدی
و توکلم و به رحمت تو آویخته ام، به رحمت خود رسانی هرکه را خواهی و به کرامتت راهنمایی کنی
بِکَرامَتِکَ مَنْ تُحِبُّ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلی ما نَقَّیْتَ مِنَ الشِّرْکِ قَلْبی
هر که را دوست داری پس ستایش تو را است بر اینکه دلم را از آلودگی شرک پاک کردی
وَلَکَ الْحَمْدُ عَلی بَسْطِ لِسانی اَفَبِلِسانی هذَا الْکالِّ اَشْکُرُکَ اَمْ
و برای تو است ستایش برای باز کردنت زبانم را، آیا به این زبان کُندم سپاس تو را گویم یا
بِغایَةِ جَُهْدی فی عَمَلی اُرْضیکَ وَما قَدْرُ لِسانی یا رَبِّ فی جَنْبِ
با نهایت کوششم در کردارم تو را خوشنود سازم؟ و چه ارزشی دارد زبانم پروردگارا در برابر
شُکْرِکَ وَما قَدْرُ عَمَلی فی جَنْبِ نِعَمِکَ وَاِحْسانِکَ[اِلَیَّ]اِلهی اِنَّجوُدَکَ
سپاس تو و چه ارزشی دارد کردارم در کنار نعمتهایت و احسانی که به من کردی خدایا براستی بخشش تو
بَسَطَ اَمَلی وَشُکْرَکَ قَبِلَ عَمَلی سَیِّدی اِلَیْکَ رَغْبَتی وَاِلَیْکَ رَهْبَتی
آرزویم را گسترانید و شکر تو کردارم را پذیرفت آقای من اشتیاق من بسوی تو است و هراسم از تو است
وَاِلَیْکَ تَاْمیلی وَقَدْ ساقَنی اِلَیْکَ اَمَلی وَعَلَیْکَ یا واحِدی عَکَفَتْ
و آرزو و امیدم بسوی تو است و آرزویم مرا بسوی تو کشانده و همتم ای خدای یگانه من بدرگاه تو نشیمن کرده
هِمَّتی وَفیما عِنْدَکَ انْبَسَطَتْ رَغْبَتی وَلَکَ خالِصُ رَجآیی وَخَوْفی
و در آنچه پیش تو است (جامه) شوقم (دامن) گسترده و امید خالص و ترسم
وَبِکَ اَنَِسَتْ مَحَبَّتی وَاِلَیْکَ اَلْقَیْتُ بِیَدی وَبِحَبْلِ طاعَتِکَ مَدَدْتُ
تنها از تو است و به تو محبتم انس گرفته و دست به جانب تو انداخته ام و به ریسمان اطاعت تو بند کردم
رَهْبَتی [یا] مَوْلایَ بِذِکْرِکَ عاشَ قَلْبی وَبِمُناجاتِکَ بَرَّدْتُ اَلَمَ
ترسم را ای مولای من به یاد تو دلم زنده است و به راز و نیاز تو سوزش
الْخَوْفِ عَنّی فَیا مَوْلایَ وَیا مُؤَمَّلی وَیا مُنْتَهی سُؤْلی فَرِّقْ بَیْنی
ترسم را تسکین بخشم پس ای مولای من و ای آرزویم و ای آخرین سرحد خواسته ام میان
وَبَیْنَ ذَنْبِیَ الْمانِعِ لی مِنْ لُزُومِ طاعَتِکَ فَاِنَّما اَسْیَلُکَ لِقَدیمِ الرَّجآءِ
من و گناهم را که مانع از ملازمت اطاعت تو است جدایی بینداز و این خواهشی که من از تو می‌کنم به خاطر همان امید دیرینه ایست
فیکَ وَعَظیمِ الطَّمَعِ مِنْکَ الَّذی اَوْجَبْتَهُ عَلی نَفْسِکَ مِنَ الرَّاْفَةِ
که به تو دارم و برای آن طمع بزرگی است که درباره ات دارم که تو راءفت و مهربانی را برای بندگانت بر خود فرض کرده ای
وَالرَّحْمَةِ فَالاْمْرُ لَکَ وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ وَالْخَلْقُ کُلُّهُمْ عِیالُکَ
پس امر و فرمان از آن تو است یگانه ای که شریک نداری و خلایق همگی جیره خوار تو
وَفی قَبْضَتِکَ وَکُلُّشَیْءٍ خاضِعٌ لَکَ تَبارَکْتَ یا رَبَّ الْعالَمینَ اِلهی
و در قبضه اقتدار تو و خاضع درگاه تواءند برتری ای پروردگار جهانیان خدایا
ارْحَمْنی اِذَاانْقَطَعَتْ حُجَّتی وَکَّلَّ عَنْ جَوابِکَ لِسانی وَطاشَ عِنْدَ
به من رحم کن در آن هنگامی که حجت و دلیلم قطع شود و زبانم از پاسخ تو لال گردد و هوش در هنگام
سُؤ الِکَ اِیّایَ لُبّی فَیا عَظیمَ رَجآیی لا تُخَیِّبْنی اِذَااشْتَدَّتْ فاقَتی
بازپرسیت از سرم بپرد پس ای بزرگ امیدم مرا نومید مکن در آن هنگام که سخت نیازمندم و به خاطر
وَلا تَرُدَّنی لِجَهْلی وَلا تَمْنَعْنی لِقِلَّةِ صَبْری اَعْطِنی لِفَقْری
نادانیم مرا از درگاهت مران و برای کم طاقتیم مهرت را از من بازمدار به خاطر نیازی که دارم به من بده و برای ناتوانیم
وَارْحَمْنی لِضَعْفی سَیِّدی عَلَیْکَ مُعْتَمَدی وَمُعَوَّلی وَرَجآیی
به من رحم کن ای آقای من بر تو است اعتماد و تکیه و امید
وَتَوَکُّلی وَبِرَحْمَتِکَ تَعَلُّقی وَبِفِنایِکَ اَحُطُّ رَحْلی وَبِجوُدِکَ اَقْصِدُ
و توکل من و مهر تو است دستاویزم و به آستان تو بار (حاجت) اندازم و به جود تو خواهشم را
طَلِبَتی وَبِکَرَمِکَ اَیْ رَبِّ اَسْتَفْتِحُ دُعآیی وَلَدَیْکَ اَرْجوُ فاقَتی
جویم و به کرم تو ای پروردگار من دعایم را آغاز کنم و از پیش تو امید رفع نیاز و احتیاج خود را دارم
وَبِغِناکَ اَجْبُرُ عَیْلَتی وَتَحْتَ ظِلِّ عَفْوِکَ قِیامی وَاِلی جوُدِکَ وَکَرَمِکَ
به توانگری تو جبران نداریم کنم و زیر سایه عفو تو بپا ایستم و به جود و کرم تو
اَرْفَعُ بَصَری وَاِلی مَعْروُفِکَ اُدیمُ نَظَری فَلا تُحْرِقْنی بِالنّارِ وَاَنْتَ
دیده بگشایم و به نیکی تو چشم دوزم پس مرا به آتش مسوزان با اینکه مرکز آرزوی منی و در دوزخم
مَوْضِعُ اَمَلی وَلا تُسْکِنِّی الْهاوِیَةَ فَاِنَّکَ قُرَّةُ عَیْنی یا سَیِّدی لا
سکونت مده که تو نور چشم منی ای آقای من
تُکَذِّبْ ظَنّی بِاِحْسانِکَ وَمَعْروُفِکَ فَاِنَّکَ ثِقَتی وَلا تَحْرِمْنی ثَوابَکَ
گمان مرا به احسان و نیکیت دروغ و بی اصل مکن زیرا تو مورد اطمینان محکم منی و از پاداش نیکیت محرومم مساز که
فَاِنَّکَ الْعارِفُ بِفَقْری اِلهی اِنْ کانَ قَدْ دَنا اَجَلی وَلَمْ یُقَرِّبْنی مِنْکَ
تو به نداری من آشنایی خدایا اگر مرگم نزدیک شده ولی کردارم مرا به تو نزدیک نکرده
عَمَلی فَقَدْ جَعَلْتُ الاِْعْتِرافَ اِلَیْکَ بِذَنْبی وَسآیِلَ عِلَلی اِلهی اِنْ
من اعتراف به گناهم را وسیله عذر خویش به درگاهت قرار دهم خدایا اگر درگذری کیست که سزاوارتر از تو
عَفَوْتَ فَمَنْ اَوْلی مِنْکَ بِالْعَفْوِ وَاِنْ عَذَّبْتَ فَمَنْ اَعْدَلُ مِنْکَ فِی
به گذشت باشد و اگر عذاب کنی پس کیست که در حکم عادل تر از تو باشد
الْحُکْمِ ارْحَمْ فی هذِهِ الدُّنْیا غُرْبَتی وَعِنْدَ الْمَوْتِ کُرْبَتی وَفِی الْقَبْرِ
رحم کن در این دنیا به غربتم و هنگام مرگ به غمزدگیم و در قبر به
وَحْدَتی وَفِی اللَّحْدِ وَحْشَتی وَاِذا نُشِرْتُ لِلْحِسابِ بَیْنَ یَدَیْکَ ذُلَّ
تنهاییم و در لحد به وحشت و بی کسیم و هنگامی که در برابرت به پای حسابم آورند به خواری
مَوْقِفی وَاغْفِرْ لی ما خَفِیَ عَلَی الاَّْدَمِیّینَ مِنْ عَمَلی وَاَدِمْ لی ما بِهِ
جایگاهم رحم کن و بیامرز برای من آنچه از کردارم که بر مردم پوشیده مانده و ادامه بده برایم آنچه را که بدان مرا
سَتَرْتَنی وَارْحَمْنی صَریعاً عَلَی الْفِراشِ تُقَلِّبُنی اَیْدی اَحِبَّتی
پوشاندی و در آن حال که در بستر مرگ افتاده و دستهای یاران مرا به این سو و آن سو کنند
وَتَفَضَّلْ عَلَیَّ مَمْدوُداً عَلَی الْمُغْتَسَلِ یُقَلِّبُنی صالِحُ جیرَتی وَتَحَنَّنْ
بر من رحم کن و در آن حال که روی سنگ غسالخانه دراز کشیده ام و همسایگان شایسته ام به اینطرف و آنطرف می‌گردانند
عَلَیَّ مَحْموُلاً قَدْ تَناوَلَ الاْقْرِبآءُ اَطْرافَ جَِنازَتی وَجُدْ عَلَیَّ مَنْقوُلاً
بر من تفضل کن و هنگامی که خویشان اطراف جنازه ام را بر دوش گرفته اند با من مهربانی فرما
قَدْ نَزَلْتُ بِکَ وَحیداً فی حُفْرَتی وَارْحَمْ فی ذلِکَ الْبَیْتِ الْجَدیدِ
وهنگامی که تک و تنها در میان گودال قبر بر تو وارد شوم بر من بخشش کن و به غربت من در آن خانه تازه و نو
غُرْبَتی حَتّی لا اَسْتَاْنِسَ بِغَیْرِکَ یا سَیِّدی اِنْ وَکَلْتَنی اِلی نَفْسی
رحم کن بطوری که بجز تو انس نگیرم ای آقای من اگر مرا به خودم واگذاری
هَلَکْتُ سَیِّدی فَبِمَنْ اَسْتَغیثُ اِنْ لَمْ تُقِلْنی عَثَرْتی فَاِلی مَنْ اَفْزَعُ اِنْ
هلاک گردم آقای من پس به که استغاثه کنم اگر تو لغزشم را نادیده نگیری و به که پناه برم
فَقَدْتُ عِنایَتَکَ فی ضَجْعَتی وَاِلی مَنْ اَلْتَجِیُ اِنْ لَمْ تُنَفِّسْ کُرْبَتی
اگر عنایت تو را در آرامگاهم از دست بدهم و به که ملتجی گردم اگر تو غمم را برطرف نکنی،
سَیِّدی مَنْ لی وَمَنْ یَرْحَمُنی اِنْ لَمْ تَرْحَمْنی وَفَضْلَ مَنْ اُؤَمِّلُ اِنْ
آقای من که را دارم و که بر من رحم کند اگر تو بر من رحم نکنی و فضل که را آرزو کنم
عَدِمْتُ فَضْلَکَ یَوْمَ فاقَتی وَاِلی مَنِ الْفِرارُ مِنَ الذُّنوُبِ اِذَاانْقَضی
در روز نیازمندیم اگر فضل تو را گم کنم و بسوی چه کسی از گناهانم بگریزم در آن هنگام که عمرم
اَجَلی سَیِّدی لا تُعَذِّبْنی وَاَنَا اَرْجوُکَ اِلهی حَقِّقْ رَجآیی وَآمِنْ
بسر رسد ای آقای من مرا با اینکه به تو امیدوارم معذب مفرما خدایا امید مرا تحقق بخش
خَوْفی فَاِنَّ کَثْرَةَ ذُنوُبی لا اَرْجوُ فیها اِلاّ عَفْوَکَ سَیِّدی اَنَا اَسْیَلُکَ ما
و ترسم را امان بخش زیرا در این گناهان بسیار امیدی جز به عفو تو ندارم ای آقای من از تو خواهم چیزی را
لا اَسْتَحِقُّ وَاَنْتَ اَهْلُ التَّقْوی وَاَهْلُ الْمَغْفِرَةِ فَاغْفِرْ لی وَاَلْبِسْنی مِنْ
که شایسته آن نیستم و تو شایسته پرهیزکاری هستی و اهل آمرزشی پس بیامرز مرا و از نظر مرحمت خود جامه ای بر
نَظَرِکَ ثَوْباً یُغَطّی عَلَیَّ التَّبِعاتِ وَتَغْفِرُها لی وَلا اُطالَبُ بِها اِنَّکَ ذوُ
من بپوشان که گناهانم را بپوشاند و آنها را برایم بیامرز و مورد مؤ اخذه قرارم مده که تو دارای
مَنٍّ قَدیمٍ وَصَفْحٍ عَظیمٍ وَتَجاوُزٍ کَریمٍ اِلهی اَنْتَ الَّذی تُفیضُ
منتی دیرینه و چشم پوشی بزرگ و گذشت بزرگواری هستی خدایا تویی که فیض خود را
سَیْبَکَ عَلی مَنْ لا یَسْیَلُکَ وَعَلَی الْجاحِدینَ بِرُبوُبِیَّتِکَ فَکَیْفَ
حتی بر آنکه درخواست نکند و بر منکران پروردگاریت فروریزی پس چگونه نسبت به کسی که
سَیِّدی بِمَنْ سَیَلَکَ وَاَیْقَنَ اَنَّ الْخَلْقَ لَکَ وَالاْمْرَ اِلَیْکَ تَبارَکْتَ
از تو درخواست کند و یقین داند که جهان خلقت از تو و کار بدست تو است؟ برتری
وَتَعالَیْتَ یا رَبَّ الْعالَمینَ سَیِّدی عَبْدُکَ بِبابِکَ اَقامَتْهُ الْخَصاصَةُ
و والایی ای پروردگار جهانیان، ای آقای من بنده ات به درگاهت آمده و تنگدستی او را پیش روی تو
بَیْنَ یَدَیْکَ یَقْرَعُ بابَ اِحْسانِکَ بِدُعآیِهِ فَلا تُعْرِضْ بِوَجْهِکَ الْکَریمِ
واداشته و به وسیله دعای خود در خانه احسان تو را می‌کوبد پس آن روی بزرگوارت را از من
عَنّی وَاقْبَلْ مِنّی ما اَقوُلُ فَقَدْ دَعَوْتُ بِهذَا الدُّعاءِ وَاَنَا اَرْجوُ اَنْ لا
بر مگردان و آنچه گویم از من بپذیر زیرا من به این دعا تو را خواندم و امیدوارم که بازم مگردانی چون
تَرُدَّنی مَعْرِفَةً مِنّی بِرَاْفَتِکَ وَرَحْمَتِکَ اِلهی اَنْتَ الَّذی لا یُحْفیکَ
آشنایی کاملی به مهر و راءفت تو دارم خدایا تویی که درمانده و سؤ ال پیچت نکند
سآیِلٌ وَلا یَنْقُصُکَ نآیِلٌ اَنْتَ کَما تَقوُلُ وَفَوْقَ ما نَقوُلُ اَللّهُمَّ اِنّی
سایلی و بخشش و عطا از تو نکاهد تو چنانی که خود گویی و بالاتر از آنی که ما گوییم خدایا من از تو
اَسْیَلُکَ صَبْراً جَمیلاً وَفَرَجاً قَریباً وَقَولاً صادِقاً وَاَجْراً عَظیماً
خواهم صبری نیکو و گشایشی نزدیک و گفتاری راست و پاداشی بزرگ
اَسْیَلُکَ یا رَبِّ مِنَ الْخَیْرِ کُلِّهِ ما عَلِمْتُ مِنْهُ وَما لَمْ اَعْلَمْ اَسْیَلُکَ
از تو خواهم پروردگارا هرچه خیر و خوبی است چه آنچه می‌دانم و چه آنچه را نمی‌دانم خواهم از تو
اللّهُمَّ مِنْ خَیْرِ ما سَیَلَکَ مِنْهُ عِبادُکَ الصّالِحوُنَ یا خَیْرَ مَنْ سُیِلَ
خدایا از بهترین چیزی که بندگان شایسته ات خواهند ای بهترین درخواست شدگان
وَاَجْوَدَ مَنْ اَعْطی اَعْطِنی سُؤْلی فی نَفْسی وَاَهْلی وَوالِدیَّ
و ای بخشنده ترین عطابخش عطاکن به من خواسته ام را در مورد خود و خانواده و پدر
وَ وَُلَْدی وَاَهْلِ حُزانَتی وَاِخْوانی فیکَ وَاَرْغِدْ عَیْشی وَاَظْهِرْ
و مادر و فرزندان و بستگان و برادران دینیم و زندگیم را خوش و فراخ گردان
مُرُوَّتی وَاَصْلِحْ جَمیعَ اَحْوالی وَاجْعَلْنی مِمَّنْ اَطَلْتَ عُمْرَهُ
و مردانگیم را آشکار ساز و تمام حالات مرا اصلاح کن و بگردانم از کسانی که عمرش را طولانی
وَحَسَّنْتَ عَمَلَهُ وَاَتْمَمْتَ عَلَیْهِ نِعْمَتَکَ وَرَضیتَ عَنْهُ وَاَحْیَیْتَهُ حَیوةً
و کردارش را نیکو و نعمتت را بر او تمام کرده و از او خوشنود گشته ای و زندگی
طَیِّبَةً فی اَدْوَمِ السُّروُرِ وَاَسْبَغِ الْکَرامَةِ وَاَتَمِّ الْعَیْشِ اِنَّکَ تَفْعَلُ ما
پاکیزه ای به او بخشیده ای که در میان پابرجاترین خوشی و وسیعترین کرامت و کاملترین زندگانی روزگار بسر می‌برد
تَشآءُ وَلا تَفْعَلُ ما یَشآءُ غَیْرُکَ اَللّهُمَّ خُصَّنی مِنْکَ بِخاصَّةِ ذِکْرِکَ
و براستی تو هرچه را بخواهی انجام دهی ولی جز تو کسی نتواند هرچه خدا خواهد انجام دهد خدایا مرا به ذکر مخصوص
وَلا تَجْعَلْ شَیْیاً مِمّا اَتَقَرَّبُ بِهِ فی آناءِ اللَّیْلِ وَاَطْرافِ النَّهارِ رِیآءً
خود مخصوصم دار و آنچه را من بوسیله آن در تمام ساعات و دقایق روز و شب وسیله تقرب درگاهت قرار دهم خودنمایی
وَلا سُمْعَةً وَلا اَشَراً وَلا بَطَراً وَاجْعَلْنی لَکَ مِنَ الْخاشِعینَ اَللّهُمَّ
و شهرت طلبی و سرکشی و گردن فرازی قرار مده و مرا از فروتنان درگاهت قرارم بده خدایا
اَعْطِنی السِّعَةَ فِی الرِّزْقِ وَالاْمْنَ فِی الْوَطَنِ وَقُرَّةَ الْعَیْنِ فِی الاْهْلِ
به من عطا فرما وسعت در روزی، و امنیت در وطن، و چشم روشنی در خاندان
وَالْمالِ وَالْوَلَدِ وَالْمُقامَ فی نِعَمِکَ عِنْدی وَالصِّحَّةَ فِی الْجِسْمِ
و مال و اولاد و پایدار ماندن نعمتهایی که در پیش من داری و تندرستی و نیرویی در بدن
وَالْقُوَّةَ فِی الْبَدَنِ وَالسَّلامَةَ فِی الدّینِ وَاسْتَعْمِلْنی بِطاعَتِکَ
و سلامتی در دین و همیشه تا زنده ام مرا به طاعت خود و اطاعت
وَطاعَةِ رَسوُلِکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ اَبَداً مَا اسْتَعْمَرْتَنی
پیامبرت محمد صلی الله علیه وآله وادار کن
وَاجْعَلْنی مِنْ اَوْفَرِ عِبادِکَ عِنْدَکَ نَصیباً فی کُلِّ خَیْرٍ اَنْزَلْتَهُ وَتُنْزِلُهُ
و بگردانم از پرنصیب ترین بندگانت در هر خیری که نازل کرده و
فی شَهْرِ رَمَضانَ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَما اَنْتَ مُنْزِلُهُ فی کُلِّ سَنَةٍ مِنْ
در ماه رمضان در شب قدر نازل گردانی و آنچه را در هر سال نازل گردانی از
رَحْمَةٍ تَنْشُرُها وَعافِیَةٍ تُلْبِسُها وَبَلِیَّةٍ تَدْفَعُها وَحَسَناتٍ تَتَقَبَّلُها
مهری که بگسترانی و تندرستی که بپوشانی و بلاهایی که بازگردانی و کارهای خیری که بپذیری
وَسَیِّیاتٍ تَتَجاوَزُ عَنْها وَارْزُقْنی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ فی عامِنا هذا
و زشتیهایی را که از آنها درگذری و روزیم کن حج خانه کعبه را در این سال
وَفی کُلِّ عامٍ وَارْزُقْنی رِزْقاً واسِعاً مِنْ فَضْلِکَ الْواسِعِ وَاصْرِفْ
و در هر سال و روزیم ده روزی فراخی از فضل وسیع خود و بدیها را
عَنّی یا سَیِّدی الاْسْوآءَ وَاقْضِ عَنِّی الدَّیْنَ وَالظُّلاماتِ حَتّی لا
ای آقایم از من دور کن و بدهی ها و مظلمه‌هایی که به گردن دارم از من ادا فرما بطوری که
اَتَاَذّی بِشَیْءٍ مِنْهُ وَخُذْ عَنّی بِاَسْماعِ وَاَبْصارِ اَعْدایی وَحُسّادی
به خاطر چیزی از آنها ناراحت نباشم و گوش و چشم دشمنان و حسودان
وَالْباغینَ عَلَیَّ وَانْصُرْنی عَلَیْهِمْ وَاَقِرَّ عَیْنی وَفَرِّحْ قَلْبی وَاجْعَلْ لی
و ستمکارانم را بر من ببند و بر ایشان یاریم ده و دیده ام را روشن کن و دلم را شاد گردان و برایم از
مِنْ هَمّی وَکَرْبی فَرَجاً وَمَخْرَجاً وَاجْعَلْ مَنْ اَرادَنی بِسُوَّءٍ مِنْ
اندوه و غمم فرج و گشایشی قرار ده و هرکه را از تمامی خلقت که اراده سویی نسبت به من دارد
جَمیعِ خَلْقِکَ تَحْتَ قَدَمَیَّ وَاکْفِنی شَرَّ الشَّیْطانِ وَشَرَّ السُّلْطانِ
زیر پای من قرارش ده و کفایت کن مرا از شرّ شیطان و شرّ سلطان
وَسَیِّیاتِ عَمَلی وَطَهِّرْنی مِنَ الذُّنوُبِ کُلِّها وَاَجِرْنی مِنَ النّارِ
و بدیهای کردارم و پاکم کن از گناهان همگی، و از آتش دوزخ
بِعَفْوِکَ وَاَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ وَزَوِّجْنی مِنَ الْحوُرِ الْعینِ بِفَضْلِکَ
بوسیله عفو خود پناهم ده و به رحمت خویش داخل بهشتم گردان و از حوریه‌های بهشتی به فضل خود به همسریم درآور
وَاَلْحِقْنی بِاَوْلِیآیِکَ الصّالِحینَ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الاْبْرارِ الطَّیِّبینَ
و ملحقم کن به دوستان شایسته ات محمد و آلش آن نیکان پاک
الطّاهِرینَ الاْخْیارِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ وَعَلی اَجْسادِهِمْ وَاَرْواحِهِمْ
پاکیزه و برگزیده درودهای تو بر ایشان و بر جسدهاشان و بر ارواحشان
وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ اِلهی وَسَیِّدی وَعِزَّتِکَ وَجَلالِکَ لَیِنْ طالَبْتَنی
و رحمت خدا و برکاتش ای خدای من و آقای من سوگند به عزت و جلالت اگر مرا در مورد
بِذُنوُبی لاَُطالِبَنَّکَ بِعَفْوِکَ وَلَیِنْ طالَبْتَنی بِلُؤْمی لاَُطالِبَنَّکَ بِکَرَمِکَ
گناهان بازخواست کنی من نیز تو را به عفو و گذشتت مطالبه می‌کنم و اگر به پستی ام مرا مؤ اخذه کنی من هم به کرمت
وَلَیِنْ اَدْخَلْتَنِی النّارَ لاَُخْبِرَنَّ اَهْلَ النّارِ بِحُبّی لَکَ اِلهی وَسَیِّدی اِنْ
تو را مطالبه می‌کنم و اگر به دوزخم ببری به دوزخیان گزارش می‌دهم که دوستت دارم ای خدای من و آقای من
کُنْتَ لا تَغْفِرُ اِلاّ لاِوْلِیآیِکَ وَاَهْلِ طاعَتِکَ فَاِلی مَنْ یَفْزَعُ الْمُذْنِبوُنَ
اگر نیامرزی مگر دوستانت و پیروانت را پس به که پناه برند گناهکاران
وَاِنْ کُنْتَ لا تُکْرِمُ اِلاّ اَهْلَ الْوَفآءِ بِکَ فَبِمَنْ یَسْتَغیثُ الْمُسْیَّیوُنَ
و اگر اکرام نکنی مگر نسبت به وفادارانت پس به که استغاثه کنند بدکرداران
اِلهی اِنْ اَدْخَلْتَنِی النّارَ فَفی ذلِکَ سُرُورُ عَدُوِّکَ وَاِنْ اَدْخَلْتَنِی الْجَنَّةَ
خدایا اگر به دوزخم ببری این کار موجب خوشحالی دشمنت گردد و اگر به بهشتم ببری
فَفی ذلِکَ سُرُورُ نَبِیِّکَ وَاَنَا وَاللّهِ اَعْلَمُ اَنَّ سُرُورَنَبِیِّکَ اَحَبُّ اِلَیْکَ مِنْ
موجب خوشحالی پیامبرت بشود و من به خدا سوگند مسلّما می‌دانم که خوشحال شدن پیامبرت را بیشتر از
سُرُورِ عَدُوِّکَ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ اَنْ تَمْلاَ قَلْبی حُبّاً لَکَ وَخَشْیَةً
خوشحال شدن دشمنت دوست داری خدایا از تو می‌خواهم که دلم را پرکنی از محبت و ترس از
مِنْکَ وَتَصْدیقاً بِکِتابِکَ وَایماناً بِکَ وَفَرَقاً مِنْکَ وَشَوْقاً اِلَیْکَ یا
خودت و تصدیق به کتابت و ایمان به خودت و هراس و اندیشه از خود و اشتیاق بسوی خود
ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ حَبِّبْ اِلَیَّ لِقایَکَ وَاَحْبِبْ لِقآیی وَاجْعَلْ لی فی
ای صاحب جلال و بزرگواری مرا دوستدار لقای خویش کن و نیز لقای مرا دوست بدار و در
لِقآیِکَ الرّاحَةَ وَالْفَرَجَ وَالْکَرامَةَ اَللّهُمَّ اَلْحِقْنی بِصالِحِ مَنْ مَضی
لقاء خود برای من آرامش و گشایش و کرامتی قرار ده خدایا مرا به شایستگان از مردم گذشته ملحق کن و از شایستگان باقیمانده
وَاجْعَلْنی مِنْ صالِحِ مَنْ بَقِیَ وَخُذْ بی سَبیلَ الصّالِحینَ وَاَعِنّی عَلی
قرارم ده و به راه شایستگانم ببر و کمکم ده بر مخالفت با
نَفْسی بِما تُعینُ بِهِ الصّالِحینَ عَلی اَنْفُسِهِمْ وَاخْتِمْ عَمَلی بِاَحْسَنِهِ
هوای نفسم بدانچه کمک دادی شایستگان را بر مخالفتشان با هوای نفس و ختم کن کارم را به نیکوترین کارهایم
وَاجْعَلْ ثَوابی مِنْهُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ وَاَعِنّی عَلی صالِحِ ما اَعْطَیْتَنی
و پاداشم را از آن کار به رحمت خود بهشت قرار ده و کمکم ده در آنچه به من داده ای که در کار صالح بکار بندم
وَثَبِّتْنی یا رَبِّ وَلا تَرُدَّنی فی سُوَّءٍ اسْتَنْقَذْتَنی مِنْهُ یا رَبَّ
و ثابت قدمم دار و بازم مگردان به بدیهایی که از آن نجاتم داده ای ای پروردگار
الْعالَمینَ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ ایماناً لا اَجَلَ لَهُ دوُنَ لِقایِکَ اَحْیِنی ما
جهانیان خدایا از تو خواهم ایمانی که انتهایش ملاقات تو باشد و تا زنده ام داری به همان ایمان
اَحْیَیْتَنی عَلَیْهِ وَتَوَفَّنی اِذا تَوَفَّیْتَنی عَلَیْهِ وَابْعَثْنی اِذا بَعَثْتَنی عَلَیْهِ
زنده ام دار و چون بمیرانیم بر همان ایمان بمیرانم و چون برانگیزیم بر همان ایمان برانگیزم
وَاَبْرِءْ قَلْبی مِنَ الرِّیآءِ وَالشَّکِّ وَالسُّمْعَةِ فی دینِکَ حَتّی یَکوُنَ
و پاک کن دلم را از ریاء و شک و خودنمایی در دینت تا در نتیجه
عَمَلی خالِصاً لَکَ اَللّهُمَّ اَعْطِنی بَصیرَةً فی دینِکَ وَفَهْماً فی
عملم خالص برای تو باشد خدایا به من عنایت کن بصیرتی در دینت و فهمی (در شناختن)
حُکْمِکَ وَفِقْهاً فی عِلْمِکَ وَکِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِکَ وَوَرَعاً یَحْجُزُنی
حکمت و درک خاصی در فهم علمت و دو سهم از رحمتت و پرهیزکاری آنچنانی که مرا
عَنْ مَعاصیکَ وَبَیِّضْ وَجْهی بِنوُرِکَ وَاجْعَلْ رَغْبَتی فیما عِنْدَکَ
از گناهانت بازدارد و رویم را به نور خود سفید گردان و شوقم را بدانچه پیش تو است قرار ده
وَتَوَفَّنی فی سَبیلِکَ وَعَلی مِلَّةَ رَسوُلِکَ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ اَللّهُمَّ
و در راه خود و بر کیش پیامبرت صلی الله علیه وآله بمیرانم خدایا
اِنّی اَعوُذُ بِکَ مِنَ الْکَسَلِ وَالْفَشَلِ وَالْهَمِّ وَالْجُبْنِ وَالْبُخْلِ وَالْغَفْلَةِ
به تو پناه می‌برم از کسالت و سستی و اندوه و ترس و بِخالَت و بی خبری
وَالْقَسْوَةِ وَالْمَسْکَنَةِ وَالْفَقْرِ وَالْفاقَةِ وَکُلِّ بَلِیَّةٍ وَالْفَواحِشِ ما ظَهَرَ
و سنگدلی و بیچارگی و فقر و نداری و از هر بلا و هرزگی هر چه آشکار باشد
مِنْها وَما بَطَنَ وَاَعوُذُ بِکَ مِنْ نَفْسٍ لا تَقْنَعْ وَبَطْنٍ لا یَشْبَعُ وَقَلْبٍ لا
از آنها و هر چه پنهان و پناه می‌برم به تو از نفسی که قانع نباشد و شکمی که سیر نشود و دلی که
یَخْشَعُ وَدُعاءٍ لا یُسْمَعُ وَعَمَلٍ لا یَنْفَعُ وَاَعوُذُ بِکَ یا رَبِّ عَلی
نهراسد و دعایی که پذیرفته نشود و کاری که سود ندهد و پناه می‌برم ای پروردگارم در مورد
نَفْسی وَدینی وَمالی وَعَلی جَمیعِ ما رَزَقْتَنی مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ
خویشتن و دین و مال و همه آنچه به من روزی کرده ای از شیطان رانده درگاهت
اِنَّکَ اَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ اَللّهُمَّ اِنَّهُ لا یُجیرُنی مِنْکَ اَحَدٌ وَلا اَجِدُ
که براستی تو شنوای دانایی خدایا کسی نیست که مرا از تو درپناه خود گیرد و جز تو پناهگاهی
مِنْ دوُنِکَ مُلْتَحَداً فَلا تَجْعَلْ نَفْسی فی شَیْءٍ مِنْ عَذابِکَ وَلا
نیابم پس مرا در چیزی از عذاب خود قرارم مده و مرا به هلاکت و عذاب دردناک
تَرُدَّنی بِهَلَکَةٍ وَلا تَرُدَّنی بِعَذابٍ اَلیمٍ اَللّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّی وَاَعْلِ
بازمگردان خدایا عملم را بپذیر و نامم را بلند کن و
ذِکْری وَارْفَعْ دَرَجَتی وَحُطَّ وِزْری وَلا تَذْکُرْنی بِخَطییَتی وَاجْعَلْ
درجه ام را بالا بر و گناهم را بریز و به خطایم مرا یاد مکن و
ثَوابَ مَجْلِسی وَثَوابَ مَنْطِقی وَثَوابَ دُعآیی رِضاکَ وَالْجَنَّةَ
پاداش این مجلس مرا و پاداش گفتارم را و پاداش دعایم را خوشنودی خودت و بهشت قرار ده
وَاَعْطِنی یا رَبِّ جَمیعَ ما سَاَلْتُکَ وَزِدْنی مِنْ فَضْلِکَ اِنّی اِلَیْکَ
و بده به من ای پروردگار من تمام آنچه را از تو خواستم و از فضل خویش بر من بیفزا که من براستی بسویت
راغِبٌ یا رَبَّ الْعالَمینَ اَللّهُمَّ اِنَّکَ اَنْزَلْتَ فی کِتابِکَ اَنْ نَعْفُوَ عَمَّنْ
مشتاقم ای پروردگار جهانیان خدایا تو خود در کتابت قرآن برای ما نازل فرمودی که ما گذشت کنیم از کسی که
ظَلَمَنا وَقَدْ ظَلَمْنا اَنْفُسَنا فَاعْفُ عَنّا فَاِنَّکَ اَوْلی بِذلِکَ مِنّا وَاَمَرْتَنا
به ما ستم کرده و ما به خودمان ستم کردیم پس از ما درگذر که تو از ما سزاوارتر بدین کار هستی و به ما دستور دادی
اَنْ لا نَرُدَّ سایِلاً عَنْ اَبْوابِنا وَقَدْ جِیْتُکَ سایِلاً فَلا تَرُدَّنی اِلاّ بِقَضآءِ
که هیچ خواهنده ای را از دَرِ خانه مان بازنگردانیم و من بصورت خواهندگی به درگاهت آمده ام و بازم مگردان جز با روا شدن
حاجَتی وَاَمَرْتَنا بِالاِْحْسانِ اِلی ما مَلَکَتْ اَیْمانُنا وَنَحْنُ اَرِقّآءُکَ
حاجتم و به ما دستور دادی که نسبت به بردگانمان احسان و نیکی کنیم و ما بردگان توییم
فَاَعْتِقْ رِقابَنا مِنَ النّارِ یا مَفْزَعی عِنْدَ کُرْبَتی وَیا غَوْثی عِنْدَ
پس ما را از آتش دوزخ آزاد فرما ای پناهم در هنگام اندوه و غم ای فریادرسم در هنگام
شِدَّتی اِلَیْکَ فَزِعْتُ وَبِکَ اسْتَغَثْتُ وَلُذْتُ لا اَلوُذُ بِسِواکَ وَلا اَطْلُبُ
سختی به درگاه تو زاری کنم و به تو استغاثه کنم و به تو پناه آرم و به دیگری پناه نبرم و گشایش نخواهم
الْفَرَجَ اِلاّ مِنْکَ فَاَغِثْنی وَفَرِّجْ عَنّی یا مَنْ یَفُکُّ الاْسیرَ وَیَعْفوُ عَنِ
جز از تو پس تو به فریادم برس و گشایشی در کارم بده ای که اسیر و گرفتار را آزاد کنی و از گناه
الْکَثیرِ اِقْبَلْ مِنِّی الْیَسیرَ وَاعْفُ عَنِّی الْکَثیرَ اِنَّکَ اَنْتَ الرَّحیمُ
بسیار بگذری طاعت اندک را از من بپذیر و از گناه بسیارم بگذر که براستی تو مهربان
الْغَفوُرُ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْیَلُکَ ایماناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبی وَیَقیناً صادِقاً حَتّی اَعْلَمَ
آمرزنده ای خدایا از تو خواهم ایمانی که همیشه دلم با آن همراه گردد و یقینی راست و کامل که بدانم
اَنَّهُ لَنْ یُصیبَنی اِلاّ ما کَتَبْتَ لی وَرَضِّنی مِنَ الْعَیْشِ بِما قَسَمْتَ لی
مسلما چیزی به من نرسد جز آنکه بر من نوشته ای و خوشنودم کن در زندگی به همانکه نصیبم کرده ای


یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
ای مهربانترین مهربانان
منبع: مفاتیح الجنان