ابهامزدایی از پیام غدیر (۱)
دکتر جواد محدثین
انتشار مقاله «امام پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی» هم زمان با عید غدیر سال گذشته در یکی از روزنامهها واکنشهای زیادی برانگیخت و پیامدهای خبرساز و بعضاً قابل نقدی داشت. اما متأسفانه در چنین مواردی غالباً اقدامات ِبایسته که یکی پاسخگوییِ فراگیر به شبهات و دیگری جوابخواهی علمی و مصرانه از طرح کنندگان شبهه است بهخوبی صورت نمیپذیرد. (که خود حکایت غمانگیزی دارد)
اکنون که درایام خجسته ماه رجب ولادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را پشت سر نهادیم مناسب است تا ابهامات طرح شده بهوسیله آن مقاله را بازبینی کنیم و ایام ولادت مولی را بهانهای برای دفاع از ولایت حضرتش قرار دهیم.
نویسنده متن حاضر در پی انتشار مقاله «امام پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی» در روزنامه بهار به تاریخ ۱/۸/۹۲ (شب عید غدیر) نقدی با عنوان «امیرمؤمنان علی علیهالسلام مظلوم همیشه تاریخ» نگاشتم که در تاریخ ۴/۸/۹۲ در همان روزنامه انتشار یافت. چنانکه در زیر تیتر این نقد آمده بود: «نقدی بر مقاله «امام پیشوای...» و طرح ۱۰ سوال برای پاسخگویی نویسنده آن» در متن آن سؤالات مشخصی از نگارنده مقاله مورد نقد مطرح شده بود.
طبعاً جا داشت ایشان به نقدی که در همان روزنامه منتشر کننده اصل مقاله - آن هم با فاصله یک شماره- انتشار یافت پاسخ دهد اما این اتفاق نیفتاد. پس از آنکه ایشان در مصاحبهای به تاریخ ۶/۱۱/۹۲ اعلام کرده: «در ایام پیشرو به تکمیل دلایل خود در اثبات هر چه دقیقتر مدعایم خواهم پرداخت.» اکنون به پیگیریِ موضوع میپردازم. البته برای ساده کردن کار تعداد سؤالاتِ این نوشتار را به ۴ مورد کاهش میدهم.
شبهه نخست
عنوان مقاله مورد نقد که در متن آن نیز دنبال میشد توجه برخی منتقدان را ازلغزش مهمتری دور و بعضاً منحرف کرد. توضیح آنکه در مقاله ادعا شده بود مقام امامت اساساً شامل شیون حکومتی یا به تعبیری «پیشوایی سیاسی» نیست و همین ادعای ناصحیح مناقشات فراوانی را در پی داشت به ویژه آنکه همراه آن مطالب نادرستی مبنی بر مشروعیت حکومتهای پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و نیز درباره مواضع امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این باب بیان شده بود.
هرچند اینها همه موضوعات مهمی است اما مطلب مهمتر گزارههای شبههخیز راجع به عقیده اصیل شیعی درباره «غدیر خم» بود. این شبهات در قالبی بیان شد که با حمل به صحت باید گفت: نویسنده مقاله به آنچه نوشته توجه کافی نداشته است!
لغزش یاد شده در واقع اساس پیام غدیر را مورد شبهه قرار میدهد که «پیشوایی سیاسی» تنها جزیی از آن است.
شرح موضوع آنکه نویسنده مدعی «اثبات غدیر نه انکار آن [البته] با تفاوت برداشت از محتوی» شده بود. این برداشت متفاوت را در همان مقاله «امام پیشوای...» و توضیحات بعدی ایشان دنبال میکنیم. در آن مقاله امامت چنین توصیف شد: امامت امت آنگاه میسر است که انسان... به مقام خلیفة اللهی نایل شود. علی (علیه السلام)... به امامت امت نایل شده است نهتنها برای پنج سال که تا قیام قیامت و برای همه دورانها و برای همه انسانها و این همان زعامت کبرا است.
اما در همان متن با چرخشی عجیب سهم غدیر از موضوع امامت و خلیفة اللهی بدین بیان تقلیل یافت این انسان کامل [امیرالمؤمنین (علیه السلام)] طبیعتاً شایسته این وصف نبی میشود که: «مَنْ کنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِی مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاه»: «هر که من دوست اویم علی هم دوست او است...».
سخن اخیر در تقابل با باور دیرپا و عقیده محوری شیعی است. عبارت «مَنْ کنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِی مَوْلَاهُ...» فرازی از خطابه پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در غدیر خم است که منابع تسنن نیز بهتواتر نقل کردهاند لذا بهصورت شاخص خطابه غدیر در آمده است که البته نویسنده در بخشی از بیانات بعدیِ خود به روح این مطلب اعتراف ولی در برخی سخنانش کلام خود را نقض کرده است!
توضیح بیشتر آنکه: عبارت فوق از دیدگاه مشترک اسلامی کلام قطعیِ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در غدیر محسوب میشود. این عبارت ومعنای «مولا» در آن بهصورت نمادِ «پیام غدیر» در آمده و در طول تاریخ همیشه محل بحث و پافشاری شیعیان بوده است. نه تنها توسط متقدمین که توسط متأخرین شیعه گنجینههای عظیمی از قبیل «عبقات الانوار» «احقاق الحق» و «الغدیر» درباره آن نگاشته شده است.
تا اینجا باید از نویسنده آن مقاله پرسید: شما که برای امیرالمؤمنین (علیه السلام) «مقام خلیفة اللهی» «امامت امت» و «زعامت کبرا تا قیامت» قایلید چطور ادعا میکنید رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در فرصت ویژه غدیر خم از اعلامِ آن شاخص مهم کلیدی و سرنوشتساز در آن جمعیت انبوه چشمپوشی نموده تنها به این توصیه اکتفا کردند که علی را دوست بدارید! حال آنکه کلمه «مولا» ظرفیت همه این معانی مورد نظر شما را دارد.
پس منطقاً بنا بر آنچه خود اظهار داشتهاید باید عبارت «مَنْ کنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِی مَوْلَاهُ» را دال بر همه این معانی بدانید حال آنکه کلام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به معنای رقیقِ دوست داشتن تقلیل دادهاید! این در حالی است که دلایل و قراین انبوهی بر رد ادعای ایشان - یعنی همان ادعای اهل سنت در مورد غدیر- اقامه شده که نگارنده اندکی را در نقد پیشین ذکر کردهام.
اگرامامتی را که خود با تعابیر یاد شده و البته صحیح (مانند «مقام خلیفة اللهی» «امامت امت» و «زعامت کبرا تا قیامت») وصف کردهاید اهمیت یادآوری به مردم را ندارد پس شما برداشت صحیحی از آن تعابیر ندارید و تنها اشتراک لفظی در میان است. در این صورت باید مراد دقیق خود را از این اوصاف ذکر کنید تا وجوه افتراق نمایان گردد.
پس از اعتراضاتی که به مقاله ایشان شد بر تحکیم و تعمیق آن تعابیر - که از نظر نیز ما درست نیز است- جوابی ارائه کرد که شامل عباراتی از این قبیل بود:
اگر کسی بگوید علی (علیه السلام) امام پرهیزگاران عالَم است تا قیام قیامت وهابی شده و اگر بگوید زعامت کبری در غدیر خم برای همه مسلمانان بر عهده علی نهاده شده بیپروایی کرده وصایت و نصب پیامبر در غدیر خم راجع به امری جاودانه و همیشگی است. معاهده پیامبر با علی در غدیر خم بر اصل امامت و ولایت و زعامت کبری بوده است تا قیام قیامت. علی (علیه السلام)... به مقام ولایت و امامت نایل میگردد که تثبیت آن برای عامه مردم در غدیر خم اتفاق میافتد. علی (علیه السلام)... در غدیر خم منصوب به ولایت و امامت میگردد برای همیشه برای ابد برای دنیا و آخرت تا قیام قیامت.
در عبارات فوق تأکید فراوانی بر این موارد هست: ««ولایت و زعامت کبرا» و مقام «خلیفة اللهی» در غدیر بر عهده امیرالمؤمنین (علیه السلام) نهاده شد» و «موضوع غدیر «وصایت» «نصب» و «معاهده» پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با امام (علیه السلام) بوده» و بالاتر اینکه ایشان - بدون اشاره به خطای خود در مقاله نخست و در مقام دفاع از آن- صراحتاً در این عبارات نوشته: «معاهده پیامبر با علی در غدیر خم بر اصل.. ولایت.. بوده است.» یا «علی (علیه السلام)... در غدیر خم منصوب به ولایت میگردد».
پس چطور ایشان در مقاله «امام پیشوای..» در تناقضی آشکار معنای «مولا» را در خطبه غدیر «دوست» دانست چگونه ایشان از طرفی «امامت» را «ولایت عامه الهیه» و غدیر را محل تثبیت آن معرفی و در عین حال معنای «ولایت» را در عبارت خطبه غدیر صرفِ «دوستی» قلمداد میکند (که شاخص ادعای اهل سنت در این بحث است)
جالب توجه آنکه ایشان در ابتدای مقاله «امام پیشوای...» نوشته: «روشن است که آخرین کلمات چنین پیامبری اهمیتی صد چندان مییابند پس باید آخرین وصایای او در ماجرای غدیر بهعنوان بخشی از آخرین سخنانش کاوشی جدی و عمیق را در پیداشته باشد.» آنگاه نمادِ این سخنان با اهمیت صد چندان را به «دوستداریِ حضرت علی (علیه السلام)» تقلیل میدهد!
شبهه دوم
ایشان ارتباط آیه اکمال را که در غدیر نازل شده: «[الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُم.. (مایده ۳)] امروز دین شما را کامل و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین شما پذیرفتم..» با جانشینی امیرالمؤمنین (علیه السلام) انکار کرده نوشته بود: «آیات قبل و بعد از آیه فوق مؤید این معنی است که خداوند پیامبر را موظف میکند هر آنچه بر او نازل میشود بیکموکاست ابلاغ کند.. پس از سیاق آیات چنین بهنظر میرسد نعمتی که تمام شده است همان وحی خداوندی (قرآن) و تحقق عینی آن (اسلام) باشد.»
این ادعا درباره سیاق آیات قبل و بعد از آیه اکمال بسیار عجیب است و بطلانش با مرور این آیات بهسادگی و وضوح مشاهده میشود. طی یکی از سؤالات توضیح ایشان را خواستم که البته تا کنون پاسخی ندادهاند وباز هم منتظر میمانم.
شبهه سوم
درباره آیه دیگرِ مرتبط با غدیر خم: «[یَأاَیهُّا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّک.. ] ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است برسان! و اگر نکنی رسالت او را انجام ندادهای.. » (مایده ۶۷) نیز منکر این ارتباط شده و نوشته بود: «اگر موضوع آیه معرفی علی (علیه السلام) به خلافت میبود باید بلافاصله در همین جا آن را ذکر میفرمود زیرا خداوند حکیم است و تأخیر بیان از وقت حاجت از حکیم قبیح» که در پاسخ نوشتم: «این استدلال نیز شگفت است. خدا به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده آنچه نازل شده ابلاغ کن و حضرت به عالیترین شکل در غدیر این کار را کردهاند کدام تأخیر رخ داده است» منتظر این پاسخ نیز هستم.
ایشان البته در مقاله بعد با عدول از ادعای اخیر نوشت: «.. اگر آیه «بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ» هم در شأن قرآن باشد و هم در وصف جزء اخیر علت تامه اسلام [وصفی که در مقاله اصلی برای امیرالمؤمنین (علیه السلام) بهکار برد] تناقضی پدیدار نمیگردد.» اما بحث علمی صراحت و پاسخگویی روشن میطلبد.
شبهه چهارم
ایشان در مقام خارج دانستن حکومت از دایره شیون امامت نوشته بود: «آیا میشود حکومت که از منظر [و طبق فرموده] مولا امیرمؤمنان (علیه السلام) قدر و منزلتش از عطسه بز کمتر است از طرف خدا باشد و تازه از این فراتر اتمام نعمت و اکمال دین نیز باشد»
این استدلال نادرست است چرا که اولاً: بر فرض غلطی بنا شده است. موجب اتمام نعمت و اکمال دین ولایت امام (علیه السلام) -یعنی همان پیام اصلی غدیر- است. حکومت تنها جزیی از این ولایت است. بنابراین منحصر کردن ولایت در حکومت و در پی آن بیارزش خواندن این حکومت کاری است خطا.
ثانیاً: در نقدها این اشکال نیز مطرح شد که تعبیر «عطسه بز» درخطبه ۳ نهجالبلاغه در توصیف امیرمؤمنان (علیه السلام) از بیارزشی دنیا است و نه حکومت الهی. نگارنده مقاله حاضر در شرح این اشکال نوشتم: «امیرالمؤمنین (علیه السلام) شبیه سخن مورد بحث را به ابنعباس بیان فرموده وارزش حکومت را کمتر از لنگه کفش کهنهای برشمردهاند اما با ذکر این استثنا: «مگر آنکه حقی به واسطه آن برپا و یا باطلی نابود شود.» (خطبه ۳۳) بهتعبیر دیگر امام برای حکومت دو رتبه قایلاند:
۱. حکومتی که با معیارهای الهی موجب برپایی حق و نابودی باطل و ارزشمند است.
۲. حکومت منهای معیارهای الهی و نه برای احقاق حق و ابطال باطل که بیارزشتر از لنگه کفشی کهنه و تنها مظهری از بهرههای دنیایی است.
عبارت حضرت امیر (علیه السلام) در خطبه سوم نیز به همین معنا است و از «حکومتِ منهای شرایط الهی» به امری دنیایی تعبیر کردهاند که در نزد ایشان از آب بینی بزی بیارجتر است. این چه ربطی به حکومتِ دارای شرایط صحیح دارد
در مقاله مورد نقد دو مرتبه فوق کاملاً خلط شده و نویسنده در پاسخ بعدی نیز برای دفاع از ادعای خود درباره خطبه ۳ توضیحی داده که کاملاً مؤید سخن ما است.
حضرت امیر (علیه السلام) در آن خطبه ضمن بیانِ زمینهها و دلایل پذیرش حکومت پس از هجوم و اصرار مردم فرمودهاند اگر این زمینهها نبود زمام شتر حکومت را بر گردنش میانداختم و... هر آینه درمییافتید که دنیای شما نزد من از آب بینی بزی بیارجتر است.
در مقاله مورد نقد آمده: «سیاق کلام تردیدی باقی نمیگذارد که مراد امام از بیمقداری دنیا حکومت را هم شامل میشود پس امر حکومت و سیاست و اداره امور مردم از نظر مولا (علیه السلام) یک امر دنیایی است که اگر ورود به آن موجب خسران آخرت میگردد باید رهایش کرد.»
ملاحظه میشود که حتی خودِ ایشان در جمعبندیِ کلام امام (علیه السلام) نوشته: «.. اگر ورود به آن [= حکومت] موجب خسران آخرت گردد باید رهایش کرد.» باید گفت: بله حکومتی که موجب خسران اخروی شود از آب بینی بز بیارزشتر است اما اگر موجب احقاق حق و ابطال باطل گردد چنین نیست.
ایشان با استناد به شرح مرحوم مغنیه بر این فراز نهجالبلاغه نیز نوشته: «من پیوسته از شرح مغنیه نقل میکنم تا نقل از یک عالم شیعی معاصر باشد. مغنیه در ذیل عبارت فوق مینویسد: «... معنای آن [سخن امام (علیه السلام)] این است که اگر خدا انکار مُنکَر را بر امام... واجب نساخته بود دیدگاهش نسبت به امر خلافت همانند قبل از آن بود زیرا همه دنیا برابری نمیکند با آبی که یک بز به هنگام عطسه از بینیش پرتاب میکند».
ملاحظه میشود تعبیر جناب مغنیه نیز مشروط و با این تأکید است که امام (علیه السلام) حکومت را منهای واجب ساختنِ خداوند بیارزش میدانستند.
آیا میتوان گفت یا این ادعا را به مغنیه نسبت داد که حضرت حکومت را به منزله وسیله اجرای حکم خدا (در انکار منکر) نیز چنان کمارزش میدانند! یقیناً خیر بلکه فرمودهاند اگر حضور و اعلام آمادگی مردم زمینه اجرای حکم الهی را فراهم نمیکرد «زمام شتر حکومت را بر گردنش میانداختم و... درمییافتید که دنیای شما نزد من از آب بینی بزی بیارجتر است.» یعنی بیارزشیِ حکومتِ منهای شرایط که ربطی به ارزش حکومتِ واجد شرایط ندارد.
باید گفت که نویسنده مورد نقد نه به مفهوم روشن کلام امیرالمؤمنین (علیه السلام) توجه کرده نه به سخنی که از عالمی بهعنوان مؤید آورده و نه حتی به عبارت خود!
جمع بندی
سؤالاتی که ایشان باید پاسخ دهد بیش از ده پرسش مذکور در نقد پیشینِ است با این حال همان را نیز به چهار مورد کاهش دادیم تا اگر عزمی بر پاسخگویی باشد کار سادهتر شده باشد.
روش پیشنهادی که در همان نقدِ انتشار یافته در روزنامه بهار نیز مطرح کردم تن دادن ایشان به مناظره است. ضمن تکرار آن دعوت یادآور میشوم که امکان برگزاری این مناظره در مجامعی که مورد نظر ایشان باشد نیز هست.
محتوای نادرست بازگو شده در مقاله مورد نقد و پاسخ به آن بسیار مهم است اما مشکل ریشهای و فراگیرتر رواج ضعفهای روشی بر محورِ «فقدان استنادات منطقی و متین» در نوشتهها و سخنان طیفی از نظریهپردازان است. طیفی که ذیل عنوانِ غیر منطبقِ «روشنفکری دینی» باورهای اصیل را مورد خدشه قرار میدهند. این آسیب مهم و تکرار شونده جریانی را شکل میدهد که تحلیل و نقد آن اهمیت مضاعفی دارد و نگارنده نقد حاضر را قدمی در این جهت میدانم. انشاءالله به این موضوع بیشتر خواهیم پرداخت.
سایت تابناک