با رحلت شهادت گونۀ مرجع عالیقدر معاصر، آیت الله سید ابوالقاسم خویی (قدس سره) ما را بر آن داشت که علاوه بر ترجمه نوشتاری که به قلم خود معظم له میباشد ـ و در اول این فصل آمده است ـ به شرح و بسط بخشی از تاریخ حیات وی بپردازیم و سپس به همین تناسب، به گوشه ای از مبارزات سیاسی ایشان، علیه رژیمهای طاغوتی در ایران و عراق، همراه با اسناد، اشاره ای داشته باشیم... در این شماره قسمت اول بحث را میخوانید:
آیت الله آقای سید ابوالقاسم موسوی خویی در نیمه ماه رجب 1317 هـ ق در شهر خوی ـ در آذربایجان غربی ـ در یک خانه علم و تقوا، فضیلت و روحانیت به دنیا آمد. پدر بزرگوارش مرحوم آیت الله آقا سید علی اکبر خویی از علمای برجسته و از شاگردان مرحوم آیت الله مامقانی در نجف بود که پس از فراغت از تحصیل به زادگاه خود بازگشته و به ارشاد مردم و تبلیغ دین اشتغال داشت، ولی پس از آغاز حرکت مشروطیت زادگاه خود را به عزم سکونت در نجف ترک گفت و پس از دو سال آیت الله خویی به همراه برادر خود در نجف به پدر پیوست و در آنجا اقامت گزید.
آیت الله خویی به هنگام ورود به نجف سیزده سال بیشتر نداشت و در مدت کوتاهی آموزش ادبیات عرب و منطق و سطوح عالی را به پایان رساند و در حدود بیست سالگی شایستگی آن را یافت که در درس خارج استاد بزرگ حوزه نجف یعنی مرحوم آیت الله شیخ الشریعه اصفهانی، حاضر شود و به همین دلیل وی را در سال 1338 هجری قمری، در جرگۀ شاگردان آن مرد بزرگ میبینیم.
آیت الله خویی از اساتید و مشایخ بزرگ خود در فقه و اصول در کتاب «معجم رجال الحدیث» ـ که ترجمه کامل آن در صفحات پیشین گذشت ـ چنین یاد میکند:
من در نزد اساتید و مشایخ زیادی علم و دانش فرا گرفته ام ولی در میان آنها پنج نفر را نام میبرم که عبارتند از:
1-آیت الله شیخ فتح الله معروف به شیخ الشریعه اصفهانی (متوفی 1338 هـ ق).
2-آیت الله شیخ مهدی مازندرانی
3-آیت الله شیخ ضیاء الدین عراقی (1289 ـ 1361).
4-آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی معروف به کمپانی (1296 ـ 1361).
5-آیت الله شیخ محمد حسین نایینی (1273 ـ 1355).
من از دو استاد اخیر بیش از همه استفاده کرده ام. نه تنها در درس آن دو حاضر میشدم بلکه درس آنان را برای دیگران تقریر مینمودم و در جلسه تقریر، گروهی از فضلا شرکت میکردند. مرحوم نایینی آخرین استاد من است که تا آخر عمر ملازم محضر او بودم و از وی اجازه روایت نیز دریافت کرده ام. او به من اجازه داد که کتب اربعه را از ایشان نقل کنم که ایشان نیز از شیخ خود محدث نوری (1254 ـ 1320) و او از شیخ انصاری نقل میکرده اند و طریق شیخ انصاری در نقل روایات واضح است.
دیگر اساتید
علاوه بر اساتید و مشایخ در فقه و اصول، آیت الله خویی در نزد مشایخ و اساتید دیگری به تلمذ علوم و فنون دیگر اسلامی پرداخته است که به نام چند نفر از آنها اشاره میکنیم:
1ـ آیت الله شیخ محمد جواد بلاغی (1282 ـ 1352 هـ) وی استاد علم کلام عقاید و تفسیر بود و در عصر خود در حوزه نجف اشرف بی نظیر به حساب میآمد. آثار علمی ایشان در پاسخ مسیحیان و مادیگرایان همچنان مورد استفاده اهل تحقیق است و مرحوم آیت الله خویی در علم کلام و عقاید و تفسیر، از شاگردان برجسته این استاد بزرگ به شمار میروند.
2ـ آیت الله سید ابوتراب خوانساری. وی در علم رجال و درایه تبحر خاصی داشت و در حوزه علمیه نجف، طلیعه دار این علم به شمار میرفت و یکی از اساتید مرحوم آیت الله خویی در این رشته از علوم اسلامی است.
3ـ آیت الله سید ابوالقاسم خوانساری که ریاضی دان عصر خود بود و در ریاضیات عالی، استاد آیت الله خویی محسوب میشود.
4ـ آیت الله سید حسین بادکوبه ای که استاد بلامنازع فلسفه و عرفان در نجف اشرف بود و آیت الله خویی دو رشته مزبور را در نزد وی آموخته است.
5ـ آیت الله سید علی قاضی. عارف و سالک عصر، که شاگردان ممتازی را پرورش داد و بی شک نقش عمده و اساسی در مراحل سیر و سلوک آیت الله خویی به عهده داشت...
... در اینجا باید گفت که آیت الله خویی وقتی وارد نجف اشرف شد در واقع یک نوجوان 14 ساله بود که به خواندن مقدمات و سطوح پرداخت ولی از همان آغاز، نبوغ و ذکاوت در سیمای وی آشکار بود و در محافل علمی حوزه، این نوجوان به عنوان یک طلبه فاضل، خوش فهم، تلاشگر و کوشا، جلوه نمود و به حسن شهرت و فوق العاده بودن، معروف شد. به نوشته استاد سبحانی: او از سه قوه و استعداد روحی فوق العاده برخوردار بود که کمتر این سه قوه در یک فرد جمع میشوند:
1-فهم و هوش و دریافتن مطالب به صورت صحیح.
2-حفظ و ضبط مطالب بدون آنکه با مرور زمان فراموش شود.
3-تصرف و موشکافی در مطالب و در نتیجه: نوآوری.1
مرحوم آیت الله خویی از دوران جوانی به نبوغ و استعداد فوق العاده و حفظ و ضبط و تصرف و ابتکار و نوآوری معروف بود و همین سه عامل بود که در سنین سی سالگی او را جزء مدرسان «خارج» ساخت تا آنجا که شاگردان آن مرحوم میگویند: وی از سال 1350 هـ ق بحث خارج را آغاز نمود که در آن گروهی از فضلا شرکت میکردند. و این حکایت از این دارد که آن مرحوم چه اندازه جودت فهم و استعداد عالی داشته و چه قدر در تحصیل علم و دانش ساعی و کوشا بوده که توانسته است در جوانی به درجه رفیع اجتهاد مطلق نایل شود و بر عالیترین کرسی تدریس حوزه علمیه نجف، تکیه بزند.
بی مناسبت نیست در اینجا اشاره شود که دوران تحصیل آیت الله خویی، همراه با رفاه و آسایش و تأمین وسایل زندگی مختصر مادی طلبگی نبوده بلکه ایشان، مانند دیگر طلاب و محصلین حوزههای علمیه، و مراجع عظام، دوران طلبگی و تحصیل را با سختی و عسرت گذرانیده و حتی با قبول «نماز استیجاری» و یا انجام «زیارت نیابتی» هزینه تحصیل و زندگی خود را تأمین میکرده است.
در میان اسناد خانوادگی ما، سندی از هفتاد و دو سال پیش ـ یعنی در همان اوج شکوفایی تحصیل و تدریس و اجتهاد آیت الله خویی ـ وجود دارد که نشان میدهد که ایشان با قبول انجام زیارت، بخشی از هزینه تحصیل خود را تأمین میکرده است... قبوض موجود از مرحوم آیت الله ممقانی و سپس از طلاب فاضل آن دوران، نشان میدهد که علیرغم ادعاهای دشمنان یا معاندان، تحصیل علوم اسلامی هیچگاه با رفاه و منظورهای مادی و دنیوی همراه نبوده است...
بهرحال: آیت الله خویی از همان زمان جوانی کرسی تدریس خارج را در حوزه علمیه نجف در اختیار داشت و تا این اواخر هم، علیرغم اشتغالات مرجعیت، همچنان کار اصلی او تدریس، تألیف و تربیت شاگردان برجسته در علوم اسلامی، بوده است.
ویژگی ها و آثار علمی
هر مرجعی در زندگی خویش ویژگیهایی دارد و این مرجع عالیقدر، علاقه بیشتری به تدریس و تألیف و تربیت استاد و فقیه داشته است، از این جهت میبینیم که در این مدت 70 سال (1340 ـ 1410 هـ ق) که قدرت و توانایی تدریس داشت، صدها مجتهد مطلق و استاد ارزنده که هر یک میتواند حوزه فقهی شیعه را اداره نماید، در حوزه خود پرورش داد و هم اکنون عده ای از آنان در نجف و بلاد عراق و ایران و لبنان و پاکستان و کشورهای دیگر عهده دار وظایف سنگین هستند و برخی از آنان چون شهید آیت الله سید محمد باقر صدر به درجه رفیع شهادت نایل آمدند و غالب آنان دروس استاد خویش را به رشته تحریر در آورده اند که شرایط حاکم بر عراق اجازه طبع اغلب آنها را نداده است. اما در عین حال، در قلمرو «اصول» و «فقه» از این استاد بزرگ آثار زیادی چه به قلم خویش و چه به قلم شاگردانش منتشر شده که بدون اغراق باید گفت که در تاریخ مرجعیت شیعه بی نظیر است.
آیت الله خامنه ای، مقام محترم رهبری، در اشاره به این ویژگی مرحوم آیت الله خویی میگویند:
«باید یاد نیکی از عالم بزرگوار و مرجع عظیم الشأنی که اخیراً رحلت کردند یعنی مرحوم آیت الله آقای خویی بکنیم، ما به ایشان نه از دید یک مرجع، بلکه از دید یک محقق، مؤلف و مدرس موفق نگاه میکنیم. آنچه که درباره این بزرگوار و امثال ایشان غالباً بعد از وفات صحبت میشود، جنبههای مربوط به مرجعیت این بزرگواران است، در حالی که آنچه در زندگی این افراد و شخصیتهای برجسته، اهم است خصوصیاتی است که مستقیماً به مرجعیت آنها، مربوط نیست بلکه میشود گفت مرجعیت آنها ناشی از آن خصوصیات است و آن همان جنبۀ علمی، تحقیقی تدریسی و کار موفق و پیگیر آنان در این زمینه است. اگر شما به زندگی این بزرگوار نگاه کنید میبینید حداقل در سه رشته علمی و درس مهم، دارای فرآوردههای تحقیقی هستند که یکی فقه، دیگری اصول و سومی رجال است. این همه کتابهای فقهی و اصولی که شاگردان ایشان نوشته اند، همه از کلمات ایشان است و شما به این ها اضافه کنید آنچه را که از قلم خود ایشان مستقیماً صادر شده است. کتاب بزرگ کم نظیر رجالی ایشان که ظاهراً آن را در سالهای اواخر عمرشان نوشته اند ـ چون ذکر میکنند که من این کتاب را با اشتغال زیاد و در دوران پیری مینویسم ـ یک فرآورده علمی عظیم است. حال شما ببینید یک عالمی که این مقدار فرآورده علمی دارد چقدر میتواند تأثیر در حوزههای علمی نه فقط در زمان خود، بلکه حتی بعد از زمان خود بگذارد.»
اینک، ما در این فرصت کوتاه، به بررسی اجمالی بخشی از آثار گرانبها، تقریرات و تألیفات ارزشمند این مرجع بزرگوار میپردازیم:
1ـ التنقیح: تقریر استاد، شیخ علی غروی تبریزی، از دروس آیت الله خویی است که تاکنون 9 جلد از آن ـ در مباحث اجتهاد، تقلید، طهارت و صلاة ـ به طبع رسیده است.
2 ـ مستند العروة الوثقی: نگارش استاد حاج شیخ مرتضی بروجردی.
این کتاب نیز تقریرات استاد اعظم آیت الله خویی به موازات کتاب «التنقیح» است، ولی چون مباحث مربوط به اجتهاد و تقلید و طهارت در کتاب «التنقیح» آمده است، وی انتشار تقریرات خود را از کتاب «صلاة» آغاز نموده و تاکنون 5 جلد آن را منتشر ساخته و همچنین مباحث مربوط به «صوم» را در دو جلد و «اجاره» را در یک جلد منتشر کرده است.
3ـ معتمد العروة الوثقی: نگارش استاد سید رضا خلخالی.
این عالم بزرگوار که هم اکنون در زندان بعثی ها به سر میبرد، مباحث استاد خود را در رابطه با مسائل «حج» در 5 مجلد منتشر نموده است.
4 ـ مبانی العروة الوثقی: از فرزند دانشمند آن فقید سعید آقا سید محمد تقی است که درسهای فقهی والد خود را درباره «نکاح»، «مساقات»، «مضاربه»، «مزارعه»، «غصب» و... در چهار جلد به نام فوق، منتشر ساخته است.
5 ـ فقه الشیعه: از سید مهدی خلخالی. این مرد دانشمند نیز تقریرات درس استاد خود را در مباحث مربوط به «اجتهاد و تقلید و طهارت» و... در 5 جلد منتشر ساخته است.
6 ـ منهاج الصالحین: یک دوره متن فقهی است که به قلم خود آیت الله خویی است و تاکنون چندین بار در دو مجلد، به زیور طبع آراسته شده است.
7 ـ تکملة المنهاج: این کتاب حاوی مسایلی است که در منهاج الصالحین نیامده است.
8 ـ مبانی التکملة: در این کتاب، مسائل «تکمله المنهاج» به صورت استدلالی مطرح شده و قسمتی از احکام مربوط به «حدود و دیات و قضا و شهادات» که متن آنها در منهاج الصالحین نیست، نقل شده است.
9 ـ حاشیه العروة الوثقی: در این کتاب حواشی معظم له، به طور مستقل با متن عروه الوثقی، چاپ شده است.
10 ـ مصباح الفقاهه: در احکام مکاسب و بیع و خیارات، نگارش استاد شیخ محمد علی توحیدی در 7 جلد که تاکنون سه جلد آن چاپ شده است ـ مرحوم توحیدی در ماه مبارک رمضان 1395 هـ در قم به رحمت حق پیوست ـ
11 ـ فقه العترة: در دو جلد.
12 ـ تحریر العروة.
13 ـ محاضرات فی الفقه الجعفری: در دو جلد.
14 ـ الدرر الغوالی فی فروع العلم الاجمالی: نگارش حاج آقا رضا لطفی که در سال 1368 در تهران به طبع رسیده است.
15 ـ الرأی السدید فی الاجتهاد و التقلید.
16 ـ رسالة فی تحقیق الکر.
17 ـ رسالة فی حکم اوانی الذهب.
البته ما در اینجا، تنها به بخشی از کتب فقهی که به قلم خود استاد بزرگ یا به خامه اصحاب درس ایشان تحریر یافته، اشاره کردیم و یک نظر کوتاه بر این فهرست، ما را با عظمت خدمت و شدت علاقه ایشان به فقه و تربیت فقیه، آشنا میسازد. مجلدات چاپ شده از آثار ایشان بالغ بر 50 جلد میباشد و اگر ما فهرست کتابهایی را که پیرامون فقه به قلم خود این فقیه نوشته شده یا به وسیله شاگردان او نگارش یافته اما تاکنون به زیور طبع آراسته نشده، بر این رقم بیفزاییم، فکر و اندیشه از عظمت کار او به شگفت در خواهد آمد!.
***
... البته در قلمرو مسائل فقهی بالغ بر 50 اثر از آن مرجع بزرگ منتشر شده است ولی در مباحث اصول نیز آثار زیادی از آن استاد بزرگ به یادگار مانده است... و آن بزرگوار در علم اصول نادره دوران بود. اسامی بعضی از آن آثار به قرار ذیل است:
1 ـ اجود التقریرات، در دو جلد، مرحوم آیت الله خویی در این کتاب دروس استاد خویش مرحوم علامه نایینی را در علم اصول به رشته تحریر درآورده و هر دو جلد آن به نظر استاد رسیده و در بیروت چاپ شده است و اخیراً جلد اول آن با یک رشته تعلیقات از مؤلف، در تهران تجدید چاپ گردیده است.
2 ـ محاضرات فی اصول الفقه، نگارش شیخ محمد اسحاق فیاض. این کتاب یک دوره تقریرات درس اصول استاد فقید است که تاکنون تنها از آن 5 جلد انتشار یافته است و مسائل عقلی علم اصول به صورت مخطوط باقی است.
3 ـ مصباح الاصول، نگارش سید سرور بهسودی که مباحث عقلی را در سه جلد منتشر نموده است. (از سرنوشت مؤلف این کتاب مدتی است خبری نیست گویا به وسیلۀ دژخیمان نظام پیشین افغانستان به شهادت رسیده است)؟
4 ـ مبانی الاستنباط، در 4 جلد، حاوی مباحث عقلی، نگارش و تقریر استاد حاج سید ابوالقاسم کوکبی تبریزی است.
5 ـ مصابیح الاصول در یک مجلد، نگارش سید علاءالدین بحرالعلوم است که قسمتی از مباحث الفاظ در آن آمده است و اجزاء دیگر آن به صورت خطی باقی است.
6 ـ دراسات فی الاصول العملیه، در یک جلد، تألیف سید علی شاهرودی.
7 ـ جواهر الاصول، در یک جلد.
آیت الله فقید در معجم الرجال الحدیث از این دو کتاب نام برده است.
تا اینجا ما با بخشی از آثار به جا مانده از آن استاد بزرگ در علم اصول آشنا شدیم، و هرگاه اسامی آنچه که از خود آن فقید یا از شاگردانش نگارش یافته و منتشر نشده است بر آن بیفزاییم، عظمت کار ایشان در بسط این علم بیشتر جلوه میکند.
آثار دیگر
1 ـ البیان فی تفسیر القرآن و: نفحات الاعجاز
در تاریخ مرجعیت شیعه، افراد معدودی را میبینیم که در عین تبحر در فقه و اصول، در دیگر فنون اسلامی نیز متخصص بوده اند مثلاً شیخ بزرگوار شیعه مرحوم مفید، در حالی که فقه شیعه را به صورت جالب تنظیم کرد و پایههای آن را از نظر اجتهاد استوار ساخت، در قلمرو کلام متکلمی بی نظیر و در میدان حدیث، محدث ماهر و در عرصه تاریخ، مورخ توانایی است و کتابهای او در رشتههای مختلف نشانه نبوغ و جامعیت اوست و در عین حال، زعامت شیعه را بر عهده داشت.
این نمونه از مراجع، در تاریخ شیعه کم نبوده اند و نمونههای دیگری به چشم میخورند. در عصر ما آیت الله آقای خویی، در حالی که متخصص فقه و اصول بود و متجاوز از نیم قرن کرسی تدریس این دو رشته را در حوزه نجف در اختیار داشت، از دیگر علوم و فنون نیز غفلت نورزیده و دارای اطلاعات وسیع و جامعی بود. در دوران جوانی ایشان که تبلیغات مسیحیان بر ضد اسلام و قرآن در کشورهای عربی در حال افزایش بود کتابی به نام «نفحات الاعجاز» نوشته و از حریم قرآن با قاطعیت کامل، دفاع نموده اند.
مرحوم آیت الله خویی روزگاری احساس کرد که حوزه نجف، به صورت دانشکده فقه و اصول درآمده و سایر رشتههای علوم به خصوص علوم قرآنی و مسائل تفسیری مورد توجه طلاب و فضلا قرار نمیگیرد. بدین جهت در سال 1370 هجری قمری درسی به عنوان تفسیر و علوم قرآن دایر نمود که نخستین اثر آن کتاب «البیان فی تفسیر القرآن» است که به طور مکرر چاپ شده و منتشر گردیده است. این اثر گرانبهای استاد، یکی از مصادر علاقمندان علوم قرآنی و تفسیر است و به حق شایسته بود استاد فقید این تألیف را تا آخر قرآن ادامه دهد. در این جلد هرچند مقدمات علوم قرآن به صورت وسیع مورد بررسی قرار گرفته ولی از تفسیر قرآن تنها به تفسیر سوره مبارکه حمد اکتفاء شده است و از نظر علوم قرآنی در چهار موضوع تحقیق شایان توجهی انجام یافته است:
الف ـ بخش اعجاز قرآن از دیدگاههای مختلف که در نوع خود، کار ابتکاری بوده است و هرچند بخشی از آنها را استاد وی شیخ محمد جواد بلاغی (1282 ـ 1352) در کتاب ارزشمند «آلاء الرحمن» آورده است، ولی شاگرد بافضیلتش بسیاری از آنها را پرورانده و در بخشی نوآوریهای زیبایی دارد.
ب ـ مسأله تحریف قرآن! که دشمنان آن را به شیعه نسبت داده اند، استاد از نظر تاریخ جمع آوری قرآن، به این حقیقت رسیده است که در قرآن به هیچ نحو کاستی و فزونی رخ نداده و نمیتوانست رخ دهد و به شبهاتی که در این باره معاندان و کوته فکران مطرح میکنند، به خوبی پاسخ داده و سرانجام ثابت نموده است که قرآن در زمان خود پیامبر اکرم جمع آوری شده است.
ج ـ مسأله ناسخ و منسوخ... افراط گران در قرآن به نسخ فراوان قایل شده و از این طریق از عظمت آن کاسته اند، استاد با تبحری که در مسائل تفسیری و فقهی دارند 36 آیه را که در آنها ادعای نسخ شده، مطرح کرده و ثابت نموده اند که نسخ در آنها راه نیافته است.
د ـ مسأله قراءات سبع که توجه بسیاری از قاریان قرآن را به خود مشغول ساخته و به جای امعان نظر و دقت در قرآن به فراگیری اختلاف قراءات پرداخته اند، معظم له ثابت نموده که قراءات سبع، فاقد سند معتبر میباشد.
با توجه به چنین بحثهای ابتکاری، شایسته بود که استاد، همین کار علمی را ولو به وسیله شاگردان خود به گونه ای استمرار میبخشید و خود نیز البته به آن علاقه وافر داشت ولی حوادث روزگار اجازه اتمام کار را نداد و خود آن مرحوم نیز از توقف این کار، اظهار تأسف کرده و میگوید: «... الی ان حالت ظروف قاسیه دون ما کنت ارغب فیه من اتمام وکم کنت اوُدّ انتشار هذاالدرس و تطویره»2
2ـ معجم رجال الحدیث
علم رجال، ـ یعنی شناسایی راویان حدیث از نظر وثاقت و اتقان روایت ـ این علم یکی از ارکان اجتهاد است و از زمان ائمه اطهار مورد توجه یاران آنان بوده و کتابهایی در این باره تألیف کرده اند. حسن بن محبوب (150 ـ 224 هـ ق) که از اصحاب امام کاظم(علیه السلام) و امام رضا(علیه السلام) بود کتابی به نام «المشیخه» نوشته و در اختیار محدثان آن عصر قرار داده است و این علم پیوسته از زمان امامان تا به امروز راه تکامل خود را پیموده و طبق نقل محقق خبیر مرحوم شیخ آقا بزرگ طهرانی در کتاب «مصطفی المقال» قریب (500) اثر رجالی به صورتهای مختلف از طرف علمای شیعه نوشته شده است.
دانشمندان رجالی در تنظیم مطالب این علم، یکی از دو راه را پیموده اند:
1 ـ نگارش اسامی رُوات به صورت الفبایی. در این روش فقط انسان راویان و خصوصیات آنها را میشناسد ولی طبقه او در حدیث به روشنی شناخته نمیشود.
2 ـ نگارش رجال به صورت طبقات، در این روش، رجال به صورت طبقات نوشته میشوند، یعنی هر نسل از راویان به عنوان یک طبقه، مورد بررسی قرار میگیرد.
مرحوم آیت الله خویی کتاب «معجم رجال الحدیث» را در 23 جلد منتشر ساخته و تاکنون دو بار به زیور طبع آراسته شده است و اساس آن را طبقات تشکیل میدهد. او هر چند از روش شیخ طوسی که امام هر عصر را محور طبقه قرار داده، پیروی نکرده و همچنین از اینکه راویان حدیث را از نظر تاریخ وفات طبقه بندی کند، صرف نظر نموده و همه روات را به صورت الفبایی ذکر کرده است، ولی ابتکاری که در آن به خرج داده اینست:
اولاً: همۀ مشایخ و تلامیذ راوی با ذکر محل روایت از قبیل باب و جلد و صفحه را میآورد و از این طریق مراجعه کننده مشایخ و تلامیذ هر راوی را به خوبی میشناسد و ثانیاً تعداد روایت هر راوی را با ذکر جایگاه از نظر کتاب و جلد و باب یادآور شده و انسان از این طریق به مقام علمی راوی واقف میشود و چه بسا راوی حدیث است که بیش از یک حدیث یا چند حدیث انگشت شمار از معصوم نقل نکرده است، ولی در این میان راویانی هم هستند که هزاران حدیث از پیشوایان معصوم نقل کرده اند و مسلماً این نوع از راویان متخصص حدیث بوده اند، در حالی که راویان نوع اول، نقل حدیث برای آنها جنبه اتفاقی داشته است.
و ثالثاً: به اختلاف نسخه ها اشاره کرده و احیاناً اغلاط آنها را هم در ضمن فصلی یادآور شده است و بدین وسیله خدمت بزرگی به کتب حدیث به ویژه کتب اربعه شیعه نموده است... 3
***
اینها، نمونههایی از کتب و آثار علمی مرحوم آیت الله خویی است اما اسامی بعضی دیگر از آثار ایشان که هنوز چاپ نشده اند، عبارتند از:
1ـ أضاءة القلوب 2 ـ فقه القرآن علی المذاهب الخمس 3 ـ فهرست جامع الشتات 4 ـ ازاله المحادة عن ملک المنافع المتضاده 5 ـ أثارة العقول 6 ـ قاعدة التجاوز 7 ـ تعارض الاستصحابین 8 ـ رساله فی الخلافه.
آنچه گفته شد قطره ای از دریای وجود علمی آیت الله خویی است.
البته ضیاء پرتو افکار نوین و پرفروغ وی در آثار نفیس علمی او چون فقه و اصول و تفسیر و رجال خلاصه نمیگردد، بلکه شعاع تجلیات افکار این وحید عصر در تلامذه برجسته و شاگردان مکتب وی بیشتر مشهود است، که آیت الله گلپایگانی به گوشه ای از آن چنین اشاره میکنند:
«... شخصیتی که متجاوز از نیم قرن، خورشیدوار در آسمان عالم اسلام نورافشانی مینمود و در مکتب علم و فقاهت و تربیت او هزاران عالم و مدرس پرورش یافته اند... آیت الله خویی در عصر حاضر الحق افتخار دنیای اسلام و جهان تشیع و ستاره درخشان علم و فقاهت بودند آثار ممتاز علمی ایشان در فقه و اصول و رجال و تفسیر مورد استفاده علمای اعلام و حوزههای علمیه بوده و خواهد بود...»
و مقام معظم رهبری در پیام ژرف خویش جایگاه تاریخی این رادمرد الهی و بزرگ پرچمدار علوم اهل بیت را اینگونه اشاره دارند:
«این حادثه (رحلت آیت الله خویی) برای جهان اسلام و مخصوصاً حوزههای علمیه مصیبتی بزرگ است. آن عالم بزرگ بقیۀ سلف صالح و یکی از پرچمداران علوم اسلامی و یکی از مراجع بزرگ تقلید دوران معاصر بود. ایشان در بسیاری از علوم اسلامی رایج در حوزههای علمیه از اساتید مسلم و کم نظیر به حساب میآمد. فقیهی بزرگ و اصولی ای عمیق و مفسری نوآور و رجالی ای صاحب مکتب و متکلمی زبردست بود...»
--------------------------------------------------------------------------------
1. مکتب اسلام، شماره 6 سال 32، مورخ مهرماه 1371، صفحه 17.
2. معجم الرجال الحدیث، ج 22، ص 19.
3. مکتب اسلام، شماره 6 سال 32، مقاله استاد جعفر سبحانی.
/
شیعه نیوز