آیا شیعه به قضا و قدر اعتقاد ندارد؟
آیت الله جعفر سبحانی
پاسخ: قضا و قدر از عقاید قطعی اسلامی است که در کتاب و سنت وارد شده است و دلایل عقلی نیز آن را تایید میکند.
درباره قدر همین آیه کافی است که میفرماید: انا کلّ شییءٍ خلقناه بقدر(۱) ما هر چیزی را به اندازه آفریدیم.
بنابراین جهان آفرینش جهان تقدیر و برنامهریزی شده است. هر انسانی که از مادر متولد میشود‚ حیات و زندگی او برنامهریزی شده است. درباره قضا که به معنی قطعیت و به اجرا درآوردن یک برنامه است‚ همین آیه کافی است که < و هوالذی خلقکم من طین ثم قضا اجلا> (۲) اوست که شما را از خاک آفرید‚ آنگاه مدت عمر را معین ساخت.
با توجه به این آیات و نیز روایاتی که در این زمینه وارد شده است‚ هیچ مسلمانی نمیتواند قضا و قدر را انکار کند. هر چند معرفت تفصیلی به جزییات مسئله ضرورتی ندارد و اصولا برای کسانی که آمادگی ذهنی برای فهم این گونه مسائل دقیق را ندارند‚ وارد شدن به آن شایسته نیست‚ چه بسا ممکن است در عقیده خود دچار اشتباه یا تردید شوند و به گمراهی افتند. از این جهت امیر مومنان علی علیهالسلام خطاب به این گروه میفرماید: طریق مظلم فلا تسلکوه و بحر عمیق فلا تلجوه و سرالله فلا تتکلفوه (۳) راهی است تاریک‚ از آن راه نروید‚ و دریایی است ژرف پس به آن وارد نشوید و آن راز الهی است‚ پس خود را برای پرده برداشتن از آن به رنج نیافکنید
بنابراین‚ جهان آفرینش همه با اندازهگیری و برنامه خاصی آفریده شده و طبق آن پیش خواهد رفت و انسان نیز جزیی از این جهان است که از این ضابطه بیرون نیست. آنچه مهم است این که قضا و قدر را با جبرگرایی یکسان نیانگاریم.
اعتقاد به قضا و قدر با جبرگرایی متفاوت است. آنچه شیعه انکار میکند و همه گروه عدلیه با آنان در این مطلب هم صدا هستند‚ این است که تقدیر الهی و تحقق آن برنامهها به حکم قطعی خدا‚ مانع از اختیار و آزادی انسان‚ در انتخاب نیک و بد نیست.
امروز گروهی از گنهکاران‚ به سان مشرکان عصر رسالت‚ هر نوع بدبختی و گنهکاری خود را معلول قضا و قدر دانسته و خود را پیراسته و بیگناه قلمداد میکنند و پیوسته شعار آنان این است که میگویند:
کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت
یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم؟
و به قول دیگری:
گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه
به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد
در حالی که از نظر قرآن‚ هر فردی مسیول اعمال خود میباشد‚ چنان که میفرماید: لیس للانسان الا ما سعی (۴) برای هر انسانی بهرهای جز سعی و کوشش او نیست.
در پاسخ به این گروه از کجاندیشان که دیواری کوتاهتر از دیوار قضا و قدر نمیپندارند‚ باید گفت:
نکوهش مکن چرخ نیلوفری را
برون کن زسر باد خیرهسری را
تو خود گر کنی اختر خویش را بد
مدار از فلک چشم نیک اختری را
شیعه با تمام وجود قضا و قدر الهی را در عالم آفرینش از اصول مسلم میداند ولی آن را با جبر و جبرگرایی یکسان نمیشمارد و منافی با آزادی بشر نمیداند‚ در توضیح این مطلب باید گفت: قضا وقدر در افعال انسان با اختیار و آرزوی او کمترین منافاتی ندارد زیرا تقدیر الهی درباره انسان همان فاعلیت ویژه او است‚ بدین معنا که او یک فاعل مختار و مرید بوده و فعل و ترک هر عملی در اختیار او است. قضای الهی در مورد فعل انسان قطعیت و حتمیت فعل است‚ ولی پس از اختیار و اراده او.
به تعبیر دیگر‚ آفرینش انسان با اختیار و آزادی آمیخته و اندازهگیری شده است‚ و قضای الهی جز این نیست که هرگاه انسان از روی اختیار‚ اسباب فعلی را پدید آورد‚ تنفیذ الهی از این طریق انجام گیرد.
برخی از افراد‚ گنهکاری خود را مولود تقدیر الهی دانسته و تصور کردهاند جز راهی که رفتهاند‚ راه دیگری در اختیار آنها نبوده است‚ در حالی که خرد و وحی این پندار را محکوم میکنند; زیرا از نظر خرد‚ انسان با تصمیم خود سرنوشت خویش را برگزیده است‚ و از نظر شرع نیز او میتواند انسانی شاکر و نیکوکار‚ یا کفران کننده و بدکار باشد‚ چنانکه میفرماید: انّا هدیناه السبیل اما شاکراً و امّا کفوراً (۵) در عصر رسالت گروهی از بتپرستان‚ گمراهی خود را معلول مشیت الهی پنداشته و میگفتند: اگر خواست خدا نبود ما بتپرست نمیشدیم! قرآن کریم پندار آنان را چنین نقل میکند: سیقول الذین اشرکوا لو شاءالله ما اشرکنا و لا آباءنا و لا حرّمنا من شیء (۶) مشرکان خواهند گفت: اگر خدا میخواست‚ ما و پدرانمان مشرک نمیشدیم و چیزی را حرام نمیکردیم. سپس در پاسخ آنان میفرماید: کذلک کذّبالذین من قبلهم حتی ذاقوا باسنا‚ پیشینیان نیز چنین نسبت دروغ دادند‚ تا اینکه عذاب ما را چشیدند.
خوشبختانه گروهی از محققان اهل سنت در قرن چهاردهم در عین اعتقاد راسخ به قضا و قدر‚ آن را مانع از حریت و آزادی انسان در عمل ندانستهاند. برخی از آنان عبارتند از:
۱. محمد عبده(۱۲۶۶ - ۱۳۲۳) شیخ الازهر.(۷)
۲. عبدالعظیم زرقانی‚ مولف کتاب مناهل العرفان.(۸)
۳. شیخ محمد شلتوت(م ۱۳۸۳) شیخ الازهر. (۹)
آنان با نظریات روشنگرانه خود‚ کلیه روایاتی را که مسلم در صحیح (۱۰) خود درباره قضا و قدر نقل کرده است و سر سوزنی با جبرگرایی اختلاف ندارد‚ تاویل و یا مردود دانستهاند.
۱. قمر / ۴۹
۲. انعام / ۲
۳. نهج البلاغه‚ کلمات قصار: ۲۸۷
۴. نجم / ۳۹
۵. انسان / ۳
۶. انعام / ۱۴۸
۷. رسالةالتوحید‚ ص۵۹
۸. مناهل العرفان: ۱ / ۵۰۶
۹. تفسیر قرآن کریم: ۲۴۰ - ۲۴۲
۱۰. صحیح مسلم‚ ج ۸‚ ص۴۴ و ۴۸; جامع الاصول: ۱ / ۵۱۶
حوزه نیوز