ارائه امان نامه از سوی شمر- یا به طور کلی از سوی لشکر عمرسعد- و ردّ پرشکوه آن از سوی ابوالفضل العبّاس(علیه السلام) و برادرانش دارای ابعاد بسیاری است.رد این امان نامه در آن شرایط-که نقشه شومی بود- نشان از بصیرت نافذ و ایمان استوار قمربنی هاشم است.
چه گمانی در شمر به وجود آمد که به خیال خام خود با پاره ای پوست نوشته میتواند عبّاس(علیه السلام) که به منزله باب الحسین (علیه السلام) است٬را از امام خویش جدا کند. قطعاً اگرشمر شناختی از بصیرت عمیق عبّاس(علیه السلام) و غیرتمندی بارز و بزرگ منشی او داشت، هرگز طمع به آن اُسوه ی سیادت نمیورزید.
قمر بنی هاشم در دامن ولایت تربیت یافته و درخانه مولای متقیان علی(علیه السلام) و در کنار دو امام همام رشدیافته است. اعضا و جوارح او خدا را میبیند٬با زبانش خدایی سخن میگوید٬با چشمش خدایی میبیند و با گوشش خدایی میشنود. این غیر از اعضا و جوارح دیگران است.
رضوان اکبرالهی را در کنار حمایت از عزیز زهرا(سلام الله علیها) مشاهده میکند و سروش عالم قدس در گوش و جانش طنین انداز است.عبّاس(علیه السلام) عارف به عالم اهلبیت است٬حال زمانی که عالم غیب او را به سوی خود میکشد و جزبه وصل معشوق٬وی را به قربانی ساختن خویش به پیشگاه سیدالشهدا (علیه السلام) فرا میخواند٬چگونه میشود عباس توجهی به امان نامه نماید و امان رسول خدا را رها سازد؟
قاعدتاً در جنگها و مبارزات اگر از طرف دشمن امان نامه ای برای یکی از افراد لشکر مقابل فرستاده شود٬با علم به اینکه از نظر نیروی رزمی٬لشکر مقابل به جهت افراد کمی که دارد برحسب ظاهر در پایین ترین سطح قرار دارد٬لذا این خود نشانه ای است بر اینکه طرف امان نامه از نظر دشمن اهمیت و شجاعت بی نظیری دارد٬ بنابراین لشکریان عمرسعد میدانند که عبّاس(علیه السلام) صاحب لوا و پسرحیدر کرار است.مبارزات او را در زمان پدر و برادرش دیده اند و به شجاعت او اعتراف دارند. اینکه شمر امان نامه آورد و فریاد زد: ”کجایید ای فرزندان خواهر ما”٬فرزندان امّ البنین(سلام الله علیها) هرگز حاضر به جواب دادن نبودند٬ولی امام حسین(علیه السلام) فرمودند:”او را پاسخ دهید٬و ان کان فاسقا: اگرچه فاسق است؟” لذا عبّاس(علیه السلام) که نمیخواست با شمر سخن بگوید٬چون امام زمانش دستور داد٬اجابت کرده و این درسی است برای خداجویان و جوانان که پیرو ولایت باشند و خواست ولایت و امام زمان خود را برخواست خویش مقدم دارند.و این است پیروی و حمایت از اسلام و قرآن. رجز خوانی شمر زمانی که حضرت عباس بن علی(علیه السلام) و برادرانش را بعنوان خواهر زاده خطاب میکند موجب بروز شکیاتی در میان محبین به آن حضرت شده و از خود سوال میکنند آیا شمر دایی حضرت ابوالفضل (علیه السلام) بوده است؟ قصد داریم در اینجا با بررسی مستندات تاریخی به این سوال و شبه پاسخ بگوییم. اگر شمر بن ذی الجوشن، دایی عباس بن علی(علیه السلام) بوده باشد،قاعدتا باید این ملعون را برادر سیده صاحب کرامتی چون أم البنین بدانیم درحالیکه درواقع چنین نیست.. پدر أم البنین، حزام بن خالدربیعة و پدر شمر، جوشن بن شرحبیل بن الأعور بوده است. درست است که شمر بن ذی الجوشن و أم البنین هر دو از قبیلهٔ بنی کﻠﺎب هستند، امّا هرگز برادر و خواهر نبودهﺍند. درواقع با بررسی خصلتهای عرب درمی یابیم زمانی که شمر موضوع امان نامه را به عنوان حربه ای تاکتیکی با هدف ایجاد جنگ روانی در مقابل یاران باوفای سیدالشهدا (علیه السلام) مطرح کردد به خاطر هم قبیله بودن از عنوان"خواهر زاده"استفاده میکندنه دلیل فامیل بودن! شمر ملعون چون دید که ابن سعد مهیای قتال است به نزدیک لشکر امام علیه السلام آمد و بانگ زد که کجایند فرزندان خواهر من عبدالله و جعفر و عثمان و عباس زیرا مادر این چهار برادر ام البنین از قبیله بنی کلاب بود که شمر ملعون نیز از این قبیله بود. دراین لحظه حضرت عباس بن علی(علیه السلام) که از جواب دادن به این ملعون خودداری میکرد با فرمان ولی امر خود جواب دندان شکنی را به او و لشکریان ابن مرجانه میدهد.
امام حسین علیه السلام بانگ شمر را میشنود و برادران خود را امر فرمود که جواب او را دهید اگرچه فاسق است لکن با شما قرابت و خویشی دارد، پس آن سعادتمندان با آن شقی گفتند: چه بود کارت؟ گفت: ای فرزندان خواهر من شماها در امانید با برادر خود حسین رزم ندهید از دور برادر خود کناره گیرید و سر در طاعت امیرالمؤمنین یزید (ملعون) درآورید. حضرت عباس بن علی علیه السلام بانگ بر او زد که بریده باد دستهای تو و لعنت باد برتو و امانی که تو از برای ما آوردی، ای دشمن خدا امر میکنی ما را که دست از برادر و مولای خود حسین بن فاطمه علیها السلام برداریم و سر در طاعت ملعونان و فرزندان ملاعینان درآوریم آیا ما را امان میدهی و از برای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله امان نیست؟ شمر از شنیدن این کلمات خشمناک شد و به لشکرگاه خویش بازگشت. نسبت شناسی شمر و سیده ام البنین شمر بن ذی الجوشن بن شرحبیل بن الأعور بن عمر بن معاویه و که معاویه همان، ضباب بن کلاب باشد. یعنی شمر از قبیله بنی کلاب است. اما ام البنین یا همان فاطمه کلابیه، نسبش عبارت است از: ام البنین فاطمة بنت حزام بن خالد بن ربیعة بن الوحید بن کعب بن عامر بن کلاب.
پس در کلاب نسب هر دو به هم میرسد و هردو کلابی هستند اما به هیچ وجه شمر برادر حضرت ام البنین نیست. و ا ینکه میگوید: خواهر زادگان ما در امان هستند منظورش این است که مادر ایشان از قبیله ماست و مانند خواهر ما محسوب میشود نه اینکه واقعا خواهر ما باشد. در اعراب رسم بود اگر از ایشان دختری با طایفه دیگری ازدواج میکرد حتی اگر چند نسل هم از او میگذشت یعنی فاصله حتی به چند نسل هم میرسید فرزندان او را با انتساباتی این گونه خطاب قرار میدادند.
//
شیعه آنلاین