آیا استخاره با قرآن صحیح است؟
استخارهای که در روایات اسلامی آمده همان طلب خیرکردن از خداست، یعنی هرکاری را که میخواهیم شروع کنیم اول از خدا بخواهیم، که خدایا! خیر مرا در این کار قرار بده! خدایا مرا در این کار راهنمایی کن! خدایا عاقبت این کار را ختم به خیر کن! این طلب خیر کردن و استخاره کردن است.
در مورد استخاره روایات متعددی در کلام بزرگان دین وارد شده است از جمله در روایتی از امام صادق(علیه السلام)حکایت شده است که:"اگر کسی بدون استخاره وارد کاری شود و مورد ابتلاء و امتحان و در معرض مشکلات قرار بگیرد پاداش به او داده نمیشود۱".یا در روایت دیگری حکایت شده: «از شقاوت و بدبختی است که کسی عملی انجام دهد و استخاره از خدا نکند.»
همچنین از امام صادق(علیه السلام)حکایت شده:"اگر کسی از خدا طلب خیر کند خداوند به او خیر میدهد، اگر چه در آن کار مشکلاتی برای او واقع شود و (به ظاهر) نامطلوب باشد ولی عاقبت کار را خدا خیر قرار میدهد۳".
یکی از مسائل مهم در این زمینه، روش و چگونگی استخاره و انجام آن و توسط چه کسانی است، زیرا چیزی که امروزه انجام میشود مثل استخاره با تسبیح و مانند آنها را بزرگان معتقدند: «نوع من القرعه» نوعی قرعهکشی است یعنی اگر کسی بین دو کار، مشورت کرد و طلب خیر نمود، ولی نتوانست تشخیص بدهد که کدام بهتر است و متحیر ماند اینجا میگویند استخاره کند که «نوعٌ من القرعه» نوعی قرعهکشی است، که این راه را انتخاب بکنم یا آن راه را، و این که «قرعه راهحل هر مشکلی است» در قواعد فقهی هم مطرح است.
بنابراین در روایاتی از امام صادق(علیه السلام)حکایت شده که"قبل از استخاره دو رکعت نماز بخوانید بعد استخاره کنید، طلب خیر کنید یا با دعا طلب خیر بکنید۴".
و در روایت دیگری از آن حضرت آمده است که"اگر عبدی و بندهای از خدا طلب خیری (استخاره) کند اگر چه یک مرتبه، خداوند به او الهام میکند که چه کاری را انجام بدهد و او را به طرف کار خیر، و چیزی که خیرش در اوست راهنمایی میکند۵".
استخاره با قرآن
استخاره با قرآن این است که اگر واقعاً انسان بر سر دو راه متحیر ماند بعد از طلب خیر از خدا و مشورت با اهلش و... باز هم نتوانست راهی را انتخاب کند قرآن را باز کند راهش را خدا نشان میدهد.
از امام صادق علیه السلام حکایت شده:"اگر نتوانستی کاری را تشخیص دهی قرآن را باز کن اولین چیزی که به چشمت آمد طبق آن عمل کن. مثلًا اگر آیه بهشت بود طبقش عمل کن، اگر آیه عذاب بود طبقش عمل نکن۶".
دلایل جواز استخاره با قرآن
دربارهی استخاره با قرآن روایاتی از پیشوایان معصوم علیهم السلام نقل شده است که به برخی از آنها اشاره میشود:
روایت شده است که: یسع بن عبدالله قمی به امام صادق(علیه السلام)عرض کرد: گاهی میخواهم کاری انجام دهم ولی متحیر هستم که آیا انجام دهم یا نه؟ امام صادق (علیه السلام)به او فرمود:"هنگام نماز که شیطان از هر وقت دیگر از انسان دورتر است قرآن را بگشا، اولین آیهای که در آغاز صفحه دست راست میبینی، عمل کن۷".
همچنین از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)نقل شده است که فرمود: هنگام استخاره با قرآن، ابتدا سه بار سورهی توحید را بخوان سپس سه بار صلوات بر محمد و آلش بفرست، سپس بگو: «اللهم تفألت بکتابک و توکلت علیک فأرنی من کتابک ماهو مکتوم من سرک المکنون فی غیبک». یعنی:"خدایا به کتاب تو تفأل میزنم، و بر تو توکل میکنم و از کتابت آنچه را که در نهان غیب تو، پوشیده شده به من بنمایان.» پس از این دعا، قرآن را بگشا و از سطر اول، صفحهی سمت راست، مقصود خود را به دست آور.۸"
در جایی دیگر نقل شده که وقتی خبر تولد زید را به پدر بزرگوارش امام سجاد(علیه السلام) دادند، امام به اصحاب خود رو کرد و فرمود: نام این کودک را چه بگذارم؟ هر کس، نامی گفت، حضرت قرآن طلبید قرآنی را به آن حضرت دادند، به قران تفأل زد، این آیه آمد: «وفضل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیماً».بار دیگر قرآن را گشود، این بار در آغاز صفحهی اول قرآن، این آیه آمد: «ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله... وذلک هو الفوز العظیم».امام سجاد (علیه السلام)به این دو آیه نظر انداخت و دید هر دو در مورد جهاد در راه خدا است و از آنچه که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد «زید» فرموده بودند که در صلب امام سجاد (علیه السلام)پدید میآید، دریافت که این کودک همان زید است، آنگاه مکرّر به حاضران فرمود:"سوگند به خدا این همان «زید» است۹"و نام او را زید گذاشت.
منابع:
۱- بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۲۲۲- ۲۲۳
۲- بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۲۵۶
۳- وسایل الشیعه، ج ۵، ص ۲۰۴
۴- میزان الحکمة، ج ۳، ص ۲۲۶
۵- بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۲۵۷
۶- میزان الحکمة، ج ۳، ص ۲۲۸ و وسایل الشیعه، ج ۴، ص ۸۷۵
۷- مجلسی، محمد باقر، مفاتیح الغیب، ص ۴۲ و ۴۳.
۸ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۲۴۱.
۹- ابوالفضل طریقهدار، استخاره و تفأل، ص ۲۶ به نقل از عیون اخبار رضا، ج ۱، ص ۱۹۵.
شیعه آنلاین