پذیرش توانمندی، غلو نیست
برای کودکی که شاهد انجام کارهایی از سوی بزرگترهاست که خودش نمی‎تواند انجامشان دهد، آن کارها بسیار مهم و عجیب تلقی می‎شوند. اما با رشد و نمو آن کودک، مجموعه مهارتهایش بیشتر می‎شوند. او از همان کودکی متوجه تفاوت در برخی توانمندی‎ها خواهد شد. توانمندی‎هایی که او را از بزرگترها متمایز می‎کند.
وقتی با یک هنرمند مواجه می‎شویم که طرح و نقشی زیبا را روی کاغذ می‎کشد و آن توان و مهارت را در خود نمی‎بینیم، متوجه و متذکر یک تفاوت می‎شویم. چیزی که آن تفاوت را ایجاد می‎کند قدرت و علم و مهارتی است که نزد نقاش هست و نزد ما نیست.
این موضوع در خیلی چیزهای دیگر قابل مشاهده است. قدرت و علمی که یک پزشک دارد و می‎تواند جراحی کند و یک رگ را از پای بیمار بردارد و به قلب او پیوند بزند. امری که تا دویست سال پیش چیزی شبیه به معجزه و جادوگری تلقی می‎شد و شاید در برخی جوامع بدوی، چنین پزشکی را به خاطر جادوگری آتش می‎زدند. (شرح حال پاپوآ گینه نو را مطالعه کنید)
پذیرش اینکه شخصی ممکن است توانایی‎هایی داشته باشد که دیگران از آن محروم هستند، به معنای غلو نیست.
این غلو نبودن را می‎توان در ابعاد دیگری بررسی کرد. 
اینکه عیسی علیه السلام کور مادر زاد شفا می‎داد و بیماران دچار شده به پیسی را درمان و مرده را زنده می‎کرد، غلو نیست. اینکه پرنده‎ای خلق می‎کرد و در او می‎دمید، این‎ها غلو نیست. آن روزها نبوده و در این روزگار هم نیست.
اینکه حضرت موسی علیه السلام با آن عصا رود نیل را شکافت و آن روز در برابر فرعون، ساحران را مغلوب کرد، اینکه سلیمان علیه السلام با حیوانات سخن می‎گفت و آن سلطنت را داشت، این‎ها هیچ یک غلو نیستند. توانی است که خداوند به یک نفر داده و از دیگران دریغ داشته است.
اینکه ممکن است عده ای مقربان درگاه خداوند باشند، غلو نیست. اینکه ممکن است برخی مخلوقات خداوند از جنس ملائکه باشند، غلو نیست. اینکه علاوه بر جسم ظاهری ما، چیز دیگری به نام روح وجود داشته باشد، این حرف نیز غلو نیست. اینکه فکر کنیم آن روح هم ممکن است توانایی‎هایی داشته باشد نیز همینطور.
غلو آن است که بگویی عیسی خودش این توانمندی‎ها را داشت؛ نه اینکه خدا به او داده بود.
غلو آن است بگویی موسی، توانش را از خدا نگرفته بود و خودش به خودش متکی بود.
غلو آن است که بگویی علی بن ابیطالب علیه السلام، آن معجزه بزرگ، آن مرد ناشناخته، آن کسی که به او حسادت‎ها ورزیدند و دشمنی ها کردند، کمالاتش را از خودش دارد. حال آنکه ما می‎گوییم، علی بن ابیطالب  هرچه از قدرت و علم و کمال دارد از خدا دارد. می‎خواهد روح علی باشد؛ می‎خواهد جسم او باشد.



تحریریه سایت فطرت