آیا ما واقعا محب و دنباله رو اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هستیم؟ آیا رفتارهای ما، منشهای ما، بیان و گفتارمان با آنچه که از یک دنباله رو انتظار میرود، هماهنگ است؟
البته ما نه میخواهیم و نه میتوانیم که علی بن ابیطالب علیه السلام باشیم. این اوج رذالت و ضلالت است که کسی بخواهد خودش یا دیگری را به جای امیرالمؤمنین علیه السلام و اولاد معصوم ایشان جا بزند. آنها برگزیدگان خداوند و منصوبان او هستند و کسی را یارای آن نیست، که لحظهای مانند آنها باشد یا اینکه افعال او، با افعال آنها، قابل قیاس باشد
اما شیعه و دنبالهروی اهل بیت (علیه السلام) بودن، خود دارای ملاکهایی حداقلی است که عدول از آنها، موجبات خسران در دنیا و آخرت است.
تزویر و ریاکاری یکی از مفاهیم پیچیدهای است که همه انسانهای غیرمعصوم به نحوی درگیر آن بوده و هستند. از قویترین طنابهای شیطان که میتواند بزرگترین انسانها را به دام بیاندازد. اما وقتی این ریاکاری به یک مبنای درونی و عادت همیشگی تبدیل شود، دیگر جای عذر باقی نیست. یکی از مقام دین و دیگری با ابزارهای دیگر مثل انساندوستی و دیگری با نشان دادن حیواندوستی و مانند آن، ممکن است یک ریاکار تمام عیار باشد. اما وقتی پای دین وسط باشد، ماجرا شکلی عمیقتر پیدا میکند.
خدا نکند ما خود را انسانی منطقی، دلسوز، وفادار و مقید به اصول و مبانی نشان بدهیم حال آنکه هدفمان از این ژستها، چیز دیگری باشد. خدا نکند که با اینگونه دغلکاری های «معاویه گونه» به دنبال دست و پا کردن شهرتی باشیم یا تخریب دیگران یا… و تمام اینها را به پای دین و دینداری خود بزنیم.
اصولا دین و معنویت دارای جاذبه های فراوانی است. از این رو در مقام دینداری میتوان خیلی نگاه ها را به خود جلب نمود و بسیاری از خلاء های اجتماعی را پر کرد. ادبیات دینداری در گفتگوهای معمولی به انضمام کمی وراجی و ادا و اطوار و صدا در صدا انداختن، گاهی آنچنان سرمستی به بار میآورد که آنسویش ناپیداست.
خدا نکند دچار چنین سرمستی هایی بشویم! خدا نکند که عاقبت خویش را ختم به شر کنیم.