پاسخ به شبهات عزاداری برای امام حسین (علیه السلام) -۱
آقای هدایتی:
اساسی ترین شبهاتی را که وهابیت القاء کرده اند درباره قیام آقا امام حسین (علیه السلام)، بطور عموم و خصوصا در مورد سوگواری و عزاداری آقا امام حسین (علیه السلام) را، توضیحاتی بدهید.
استاد حسینی قزوینی:
ما سال گذشته مطالبی را در مورد ابن تیمیه در این زمینه مطرح کردیم، ولی باز هم اشاره ای میکنیم.
آقای محمد بن عبد الوهاب بنیان گذار وهابیت، که امروز وهابیت سخنان او را از سخنان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با ارزش تر میدانند، که این نیز مورد اعتراض بعضی علمای وهابی قرار گرفته، تعبیری دارد در کتابی به نام رساله فی الرد علی الرافضه در صفحه ۴۶ إلی ۴۹:
و من قبایح هؤلاء الرافضه، أنهم یتخذون یوم موت الحسین مأتماً، فأما النیاحه فمن أعظم منکرات الجاهلیه، یترتب علی ما یفعلون من المنکرات و المحرمات کما لا یحصی و کل ذلک بدعه و منکر. کلهم مشارکون فی البدعه، فاللازم علی کل مؤمن منع هؤلاء المبتدعه من هذه البدعه القبیحه.
یکی ازکارهای قبیح شیعیان، این است که شهادت امام حسین (علیه السلام) را، ایام عزا اعلام میکنند و اینها با یا حسین گفتن، کارهای خلافی انجام میدهند، نو حه کردن و عزاداری کردن از بزرگترین منکرات دوران جاهلیت است. بر این عزاداریهای شیعیان برای امام حسین (علیه السلام) هم محرمات و هم منکرات مترتب است. اگر کسی عزاداری کند یا راضی به عزاداری باشد یا کمک به عزاداری کند یا اجیز برای عزاداری شود، همه اینها در بدعت شریکند و بر همه مؤمنین واجب است که این شیعیان را از این بدعت قبیح، نهی از منکر بکنند
در اینجا بینندگان عزیز توجه کنند به مطلبی که از هییت عالی إفتاء عربستان سعودی که در رأسش آقای بن باز، مفتی أعظم سابق عربستان است، سؤالی کرده اند که:
بعضی از شیعیان، یا علی و یا حسین میگویند؛ این چه حکمی دارد؟
هییت عالی إفتاء جواب داده:
یا علی و یا حسین گفتن، شرک است و شرک اکبر هم است؛
یخرج من مله الإسلام و فلا یحل أن یزوجهم المسلمات و لا یحل لنا أن نتزوج من نسایهم
و کسی که این یا علی و یا حسین را بگوید وی از دین اسلام خارج و مرتد میشود. بر شیعیانی که یا حسین میگویند، بر ما وهابیت جایز نیست که به آنان دختر بدهیم و بر ما هم جایز نیست که با دختران شیعه ازدواج کنیم. البته این کمال افتخار برای مردان شیعه است که دختر از وهابی نگیرد و این سعادت برای دختران شیعه است که همسر وهابی نباشند. البته ما تزویج و تزوج را با برادران أهل سنت هیچ إشکالی نمیدانیم؛ ولی با وهابیت تکفیری و إفراطی را، ما الحق مایه ننگ میدانیم.
جالب اینکه از همین هییت عالی افتاء سؤال شده که:
آیا ما با یهود و نصاری میتوانیم تزویج و تزوج کنیم یا نه؟
جواب دادند:
یجوز للمسلم أن یتزوج کتابیاً، یهودیه أو نصرانیه.
جایز است برای مسلمان که از یهودی و نصرانی دختر بگیرد.
من توجه عزیزان را به این نکته جلب میکنم که: چطور شد یا حسین گفتن، شرکی را ایجاد کرد که دختر گرفتن و دختر دادن حرام است، ولی یهود و نصاری که قرآن صراحت دارد که:
قالت الیهود عزیر إبن الله و قالت النصاری المسیح إبن الله.
یهود عزیر را فرزند خدا میدانند و نصاری هم مسیح را فرزند خدا میدانند.
سوره توبه، آیه ۳۰
آنهایی که عزیر و مسیح را فرزند خدا میدانند، مشرک نیستند و دختر گرفتن از آنها اشکالی ندارد، ولی شیعه یا یک مسلمان، اگر یا حسین بگوید، او مشرک است و شرک او در حدی است که دختر گرفتن و دختر دادن به او حرام است. این هم از عجایب روزگار است.
در این رابطه چند نکته قابل عرض است که:
اینها که عزاداری برای امام حسین (علیه السلام) را بدعت میشمارند یا ظاهرا تاریخ اسلام را نخوانده اند یا وارونه خوانده اند. قضیه شهادت آقا امام حسین (علیه السلام) و قضیه گریه کردن نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) یا دیگر صحابه برای امام حسین (علیه السلام) حتی قبل از ولادت آقا امام حسین (علیه السلام) در تاریخ أهل سنت، حتی در کتابهای معتبرشان نیز آمده است. شما ببینید خود آقای ذهبی که از استوانههای علمی أهل سنت است که از او به عنوان إمام الجرح و التعدیل یاد میکنند، در کتاب سیر أعلام النبلاء، ج۳، ص۲۹۱ آورده که رأس الجالوت، از بزرگان أهل سنت، ایشان این قضیه را مطرح میکند و میگوید:
وقتی ما از کربلاء عبور میکردیم، اسب ما رم میکرد و ما به زمین میخوردیم و احساس ناراحتی میکردیم و از پدرم سوال کردم که چرا این چنین اتفاقی در عبور از کربلاء برای ما میافتند؟ قال کنا نتحدث أن ولد نبی مقتول فی ذلک المکان، پدران و بزرگان ما گفته اند که فرزند یک پیغمبری در این مکان کشته خواهد شد. فلما قتل الحسین قلنا هذا الذی نتحدث، وقتی امام حسین (علیه السلام) شهید شد، ما فهمیدیم خبری که بزرگان و أنبیاء گذشته به ما داده بودند، مراد امام حسین (علیه السلام) فرزند رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است. این یک نکته.
سیر أعلام النبلاء، ج۳، ص۲۹۱- تاریخ طبری، ج۴، ص۲۹۶- معجم کبیر طبرانی، ج۳، ص۱۱۱ – تاریخ دمشق إبن عساکر، ج۱۴، ص۲۰۰- تهذیب الکمال مزی، ج۶، ص۴۱۰ – تهذیب التهذیب إبن حجر، ج۳، ص۳۰۱.
نکته دوم. آقایان خوارزمی در مقتل الحسین و طبری در ذخایر العقبی آورده اند بر اینکه:
وقتی امام حسین (علیه السلام) بدنیا آمد، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) وقتی بر قنداقه امام حسین (علیه السلام) آمد، نگاهی کرد و قطرات اشکش جاری شد؛ خواهر أسماء بنت عمیس عرض کرد: یا رسول الله چرا گریه میکنی؟ رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: این فرزندم را تقتله الفیه الباغیه من أمتی، گروه ستمکار و یاغی از أمتم خواهند کشت او را، و لا أنالهم الله شفاعتی. خداوند شفاعت من را به اینها قسمت نکند.
مقتل الحسین خوارزمی، ج۱، ص۸۸ – ذخایر العقبی طبری، ص۱۱۹.
نکته سوم. آنچه که تاریخ برای ما نقل کرده، وقتی امام حسین (علیه السلام) یک ساله بوده، أم الفضل بنت حارث نقل میکند که:
روزی نبی مکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شد و امام حسین (علیه السلام) را روی زانوانش نشاند و دیدم از چشمانش قطرات اشک جاری شد و عرض کردم:
یا نبی الله بأبی أنت و أمی ما لک؟ قال أتانی جبرییل علیه الصلاه و السلام فأخبرنی إن أمتی ستقتل إبنی هذا، فقلت هذا؟ فقال نعم و أتانی بتربه من تربته حمراء.
پدر و مادرم فدای تو باد، تو را چه شده است؟ فرمود جبرییل آمد و به من خبر داد که: امت تو درآینده این فرزندت را خواهند کشت و بعد یک تکه از تربت قرمز کربلاء را هم جبرییل برای من آورد.
این روایت را آقای حاکم نیشابوری نقل میکند و میگوید: هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین. این روایت بر مبنای صحیح مسلم و صحیح بخاری، صحیح است.
مستدرک الصحیحین، ج۳، ص۱۷۶.
جالب اینکه خود أم المؤمنین عایشه قضیه ای را مشابه این نقل میکند که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آقا امام حسین (علیه السلام) را بغل کرد و گریه فرمود و میگوید: من عرض کردم یا رسول الله چرا گریه میکنید؟ عین همین قضیه را مطرح کرد و فرمود:
و إن أمتی ستفتن بعدی.
أمت من بعد از من گرفتار امتحان خواهند شد.
و بعد جبرییل میگوید:
إن إبنی الحسین یقتل بعدی بأرض الطف.
در سرزمین طف، حسین تو را میکشند.
مجمع الزواید هیثمی، ج۹، ص۱۸۸ – معجم کبیر طبرانی، ج۳، ص۱۰۷
آقای هدایتی:
سیره صحابه در مورد عزاداری امام حسین (علیه السلام) را برای ما توضیح دهید.
استاد حسینی قزوینی:
در رابطه با سیره صحابه، همین اندازه که أم سلمه که هم همسر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است و هم صحابیه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است، بعد از اینکه این تربت را آقا رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به أم سلمه داد، آن را در شیشه ای گذاشته بود و منتظر بود که این قضیه چه خواهد شد، تا اینکه یک روزی دید همین تربت، داخل این شیشه، مبدل به خون شد و متوجه شد بر اینکه آقا امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسیده است و در روایات متعدد آمده که مردم مدینه، مهاجرین و أنصار، در مصائب آقا امام حسین (علیه السلام) آنچنان گریه و عزاداری کردند که بعد از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) همچنین قضیه ای را مدینه به خودش ندیده بود.
آقای هدایتی:
ما نمونههای متعدد و فراوانی در تاریخ داریم که أهل سنت عزاداریهای مفصلی داشته اند برای علماء خودشان که از دار دنیا رفته اند. الآن وهابیت و سلفی ها میگویند که عزاداری بدعت است. أخیرا یکی از ائمه جمعه در زاهدان همین حرف را در خطبه تکرار کرد. لطفا این نمونه ها را برای ما بیان کنید.
استاد حسینی قزوینی:
هست که علماء و بزرگان أهل سنت یا عمده أهل سنت، غیر از وهابیت، در طول تاریخ برای امام حسین (علیه السلام) عزاداری کرده اند. شاید این را بینندگان عزیز ما یا نشنیده اند یا کم شنیده اند که آقای إبن کثیر دمشقی سلفی که وهابیت بر سر او قسم میخورند، ایشان در کتاب البدایه و النهایه، ج۱۳، ص۲۰۷، در حوادث سال ۶۵۴ هجری قمری میگوید:
روز عاشوراء بود، سبط إبن جوزی که از علماء بزرگ أهل سنت و از محبین أهل بیت (علیه السلام) بوده (نوه إبن جوزی صاحب المنتظم)، از ایشان خواستند که در روز عاشوراء برود بالای منبر و در رابطه با امام حسین (علیه السلام) برای مردم سخن بگوید، آقای إبن جوزی رفت بالای منبر و پس از یک سکوت طولانی دستمال خویش را بر صورت نهاد و گریه شدیدی سر داد و در حالیکه میگریست این شعر را میخواند:
ویل لمن شفعاؤه خصماؤه و الصور فی نشر الخلایق ینفخ
لا بد عن ترد القیامه فاطم و قمیصها بدم الحسین ملطخ
وای بر حال کسانی که شفیعشان دشمنشان باشد، یعنی آنهایی که امید شفاعت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را داشتند، بخاطر شهادت فرزندش، همان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که باید شفیع آنها باشد، خصیم آنها خواهد بود. در قیامت، فاطمه زهراء (سلام الله علیها) وارد محشر خواهد شد، در حالیکه پیراهن به خون آغشته حسین(علیه السلام) را در بر دارد.
البدایه و النهایه،ج۱۳، ص۲۲۷.
حالا اگر آقایان إبن جوزی را هم بدعت گذار میدانند، ما کاری نداریم؛ و خود جد ایشان آقای إبن جوزی مشهور در کتاب المنتظم، ج۴، ص۲۰۸ در حوادث ۳۵۲ هجری و مشابه این را آقای ذهبی در تاریخ الإسلام دارد که خود إبن جوزی میگوید:
در بغداد، مردم شیعه و سنی در ایام عزاداری امام حسین (علیه السلام) دکان ها را میبستند، پارچههای سیاه آویزان میکردند، به خیابان ها میریختند، به سر و صورت میزدند و به برپایی مراسم سوگواری آقا امام حسین (علیه السلام) میپرداختند.
فی الیوم العاشر من المحرم أغلقت الأسواق ببغداد، عطل البیع… و نصبت القباب فی الأسواق، علقت علیها المسموح، و خرجت النساء منتشرات الشعور یلطمن فی الأسواق و أقیمت النایحه علی الحسین علیه السلام….
المنتظم، ج۴، ص۲۰۸.
این در رابطه با عزاداری بزرگان أهل سنت و مردم برای آقا امام حسین (علیه السلام).
اما عزاداری أهل سنت برای بزرگانشان:
شما ببینید آقای ذهبی از استوانههای علمی أهل سنت است و من گمان نمیکنم که شما یک سنی در زیر آسمان پیدا کنید که نسبت به نظریه ذهبی إعتراضی داشته باشد؛ ایشان در کتاب سیر أعلام النبلاء، ج۱۵، ص۴۸۰ میگوید:
آقای عبدالمؤمن بن خلف از فقهای أهل سنت، وقتی که از دنیا رفت، مردم او را تشییع جنازه کردند و عزاداری مفصلی برای او کردند.
همچنین در ج۱۸، ص۴۶۸ در رابطه با آقای جوینی امام الحرمین، متوفای۴۷۸ میگوید:
اول او را در منزلش به خاک سپردند، بعد او را به کربلاء معلی انتقال دادند و در ماتم او منبرها را شکستند، بازارها را تعطیل کردند، مرثیههای فراوانی در مصیبتش خواندند. ایشان ۴۰۰ شاگرد و طلبه داشت، در عزای او قلم و قلمدان ها را شکستند، یک سال عزاداری کردند و عمامههای خود را به مدت یک سال از سر برداشتند، بدان حدی که کسی جرأت به سر گذاشتن عمامه را نداشت و در طول این مدت در سطح شهر به نوحه خوانی و مرثیه سرایی پرداختند.
سیر أعلام النبلاء، ج۱۵، ص۴۸۰ – المنتظم إبن جوزی، ج۹، ص۲۰.
در رابطه با خود آقای سبط إبن جوزی متوفای ۵۹۷ هجری، خود آقای ذهبی میگوید:
در درگذشت آقای إبن جوزی مردم بازارها را تعطیل کردند، جمعیت زیادی در مراسم او حضور یافتند و در عزای او با وجود شدت گرمای زیاد شرکت کردند و سوگواری کردند.
این قضایا را خود آقای ذهبی نقل میکند. آقای ذهبی، وقتی عزاداری مردم بغداد را برای امام حسین (علیه السلام) مینویسد، طعنه میزند و میگوید:
أللهم ثبت علینا عقولنا.
خدای عقلهای ما را ثابت نگهدار.
یعنی اینها که برای امام حسین (علیه السلام) عزاداری میکنند، عقل ندارند؛ ولی وقتی سبط إبن جوزی و جوینی را نقل میکند، بدون کوچکترین مسئله و طعنه ای از کنار این میگذرد.
من عقیده دارم کسانی که عزاداری برای امام حسین (علیه السلام) را بدعت و حرام میدانند، میخواهند همان سنت دودمان بنی امیه و شجره ملعونه در قرآن را در جامعه إحیاء کنند.
سؤالات بینندگان:
سؤال اول:
أهل سنت میگویند ما شیعه معتقدیم که امام حسین (علیه السلام) شهید شد، بخاطر اینکه ما بر او گریه کنیم و ثواب ببریم و به بهشت برویم، این شبهه را جواب بدهید.
جواب:
می گویند امام حسین (علیه السلام) را خود شیعیان به شهادت رساندند، همانهایی که نامه نوشتند به امام حسین (علیه السلام) که برود به کربلاء. البته این سؤال را ما جواب داده ایم و روی سایت هم هست و اگر بخواهیم الآن کامل جواب بدهیم، فرصت زیادی میبرد؛ اما خلاصه اینکه یکی از جملاتی که خود امام حسین (علیه السلام) در روز عاشوراء مطرح کرد و همه آورده اند که فرمودند:
ویلکم یا شیعه آل أبی سفیان، إن لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون یوم المعاد، فکونوا أحرارا فی دنیاکم هذه.
وای بر شما یا شیعیان آل أبی سفیان، که آمده اید مرا به قتل برسانید؛ اگر شما دین ندارید و از قیامت نمیترسید، حداقل در دنیا، آزادمرد باشید.
کامل فی التاریخ، ج۴، ص۷۶ – الفتوح إبن أعثم، ج۵، ص۱۱۷ – البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۰۳ – مقتل الحسین، ص۱۹۰.
د ر أعیان الشیعه، ج۱، ص۶۰۹ مدارک و منابعش کاملا آمده است و این روشن است که عبید الله بن زیاد وقتی آمد کوفه را از طرف یزید تسخیر کرد و تمام آنهایی را که به ظاهر با امام حسین (علیه السلام) بیعت کرده بودند، بیعت شکستند و تمام آنهایی که با مسلم بیعت کردند که تا ۱۸ هزار نفر در تاریخ آمده است، شکستند و حتی خود عبید الله بن زیاد، مانع خروج شیعیان به کربلای معلی برای کمک به آقا امام حسین (علیه السلام) شد. این در خود تاریخ طبری و کامل ابن اثیر آمده که حتی حبیب بن مظاهر و بعضی از افراد، از سیاهی و تاریکی شب استفاده کردند و خود را به کربلاء و یاری کردن امام حسین (علیه السلام) رساندند.
سؤال دوم:
قبل از اسلام چه وقایعی در سرزمین کربلاء رخ داد؟ آیا در تاریخ ذکر شده است که پیامبرانی در این منطقه زیسته اند یا دفن شده اند؟ یا خون پیامبری یا پیروان پیامبری قبل از اسلام در این منطقه ریخته شده است؟ و غیر از پیامبر اسلام، آیا پیامبران اولوالعزم در مورد این سرزمین مطلبی را گفته اند؟
جواب:
پیامبران گذشته خبر داده بودند که در این نقطه فردی از فرزندان یکی از پیامبران کشته میشود و اینها سینه به سینه دست علماء و بزرگان یهودی کاملا قرار گرفته بود و اینها این قضیه را خیلی واضح و روشن داشتند.
مجمع الزواید هیثمی، ج۹، ص۱۹۳ – معجم کبیر طبرانی، ج۳، ص۱۱۷ – تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۹۹
ولی این قضیه در تاریخ هست که آقا امیر المؤمنین (علیه السلام) هنگامی که که از صفین یا جمل بر میگشتند، آنجا ایشان گریه کردند و و مردم سوال کردند برای چه گریه میکنی؟ فرمودند که در اینجا فردی از فرزندان من یا به تعبیری، آقا امام حسین (علیه السلام) مظلومانه به شهادت خواهد رسید و در کنار شریعه فرات با لب عطشان شهید میشود. این قضیه در کتابهای أهل سنت هم مفصل آمده است.
مسند احمد حنبل، ج۲، ص۱۱۹، ح۶۱۳ – مجمع الزواید هیثمی، ج۹، ص۱۸۷ – صوایق المحرقه ابن حجر، ص۱۹۳، فصل سوم الأحادیث الوارده فی بعض أهل بیت (علیه السلام) و کفاطمه و ولدیها – ذخایر العقبی، ص۱۴۸ – تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۸۸
سؤال سوم:
شکی در ایران ایجاد کرده اند در مورد اینکه این غذاهایی که به عنوان نذر توزیع میشود، این هیچ گونه سندیتی ندارد، توضیحی بدهید.
جواب:
نذورات بر دو قسم است:
یک سری نذوراتی که صیغه نذر بر آنها خوانده نمیشود و واجب الوفاء نیست؛ یعنی اگر کسی مثلا تصمیم میگیرد به مناسبت میلاد آقا رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) یا سایر ائمه (علیه السلام) خرجی بدهد، این واجب الوفاء نیست. ولی اگر کسی بیاید نذر کند مثلا: لله علی که مثلا روز میلاد امام حسین (علیه السلام) یا شهادت ایشان بر مردم اطعام کنم، این نه تنها از نظر شرعی اشکال ندارد، بلکه عمل به نذرش واجب است و اگر بخواهد عمل نکند به نذرش، باید کفاره هم بدهد؛ یعنی باید سه روز روزه بگیرد یا ده فقیر را اطعام بدهد.
مسئله نذر ارتباطی به مسئله أهل بیت (علیه السلام) ندارد؛ این نذر یک حکم شرعی است. مثلا اگر کسی نذر کند که برای پدرش یک پارچه پیراهنی بگیرد، باید به نذرش عمل کند؛ و گر نه باید کفاره نذر بدهد. اگر چنانچه نذر کند که برود در مسجد نماز جماعت بخواند، واجب است که برود در مسجد نماز جماعت بخواند؛ چون بخاطر این نذر، امر مستحبی به واجب تبدیل میشود. اینها تبلیغاتی است که وهابیت پیش کشیده اند؛ یک مسئله ای که فقهای شیعه و سنی در این زمینه اتفاق نظر دارند و اینها این مسائل را آورده و در میان شیعیان مطرح کرده اند.
سؤال چهارم:
در مورد منع وهابیت از عزاداری، دستور عزاداری رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به زنان در مورد همزه سید الشهداء که بر خلاف نظر وهابیت است، توضیحی بدهید.
جواب:
بله، در آن موقع، مردم بر شهدای خود گریه میکردند و کسی نبود که بر همزه سیدالشهداء بگرید و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: لکن همزه لا بواکی له، همزه گریه کننده ندارد؛ وقتی زنان أنصار سخن رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را شنیدند، گریه بر شهدای خود را رها کرده و آمدند بر همزه سید الشهداء گریه کردند؛ حتی بطوریکه قرطبی در کتاب الإستیعاب، ج۱، ص۲۷۵، و احمد بن حنبل در مسندش، ج۲، ص۴۰ آورده و قضیه طوری شده بود که بعد از مدت ها که از این قضیه گذشته بود، اگر در مدینه، کسی عزیزش از دنیا میرفت، اول بر همزه سید الشهداء گریه میکردند و بعد برای عزیز از دست رفته خود گریه میکردند.
سؤال پنجم:
در مورد اینکه هر کسی که علیه خلیفه وقت، قیام یا خروج کند واجب القتل است، آیا این را میشود تعمیمش داد به قیام امام حسین (علیه السلام) یا نه؟
جواب:
باید گفت که این طرز فکر معلول احادیثی است که دودمان نحس بنی امیه و شجره معلونه جعل و در میان مردم منتشر کردهاند که حتی این روایت در کتابهای معتبر اهل سنت نیز یافت میشود ؛ از جمله در در صحیح مسلم، ج۶، ص۲۲ و مسند احمد بن حنبل، ج۴، ص۲۶۱ و سنن أبی داود، ج۲، ص۴۲۷ و معجم کبیر طبرانی، ج۱۷، ص۱۴۴ آورده اند که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
من أراد أن یفرق أمر هذه الأمه و هی جمیع، فأضربوه بالسیف، کاینا من کان.
هرکس بخواهد میان این أمت تفرقه بیندازد، او را با شمشیر بکشید.
بعد جالب است مناوی از علمای أهل سنت نقل میکند از إبن عربی ابوبکر که از معاندین شیعه است و به أهل بیت (علیه السلام) جسارتهای زیادی دارد، میگوید:
قد غلب علی إبن العربی الغض من أهل البیت (علیه السلام)، حتی قال قتل بسیف جده.
إبن عربی ابوبکر دشمنی بر او غلبه کرده و بطوریکه گفته است که و با شمشیر جدش کشته شده است.
فیض القدیر مناوی، ج۱، ص۲۶۵.
جناب سخاوی شاگرد هیثمی میگوید: استاد ما نسبت به ابن خلدون خیلی سخت گیر بود و وقتی او را یاد میکرد، او را ناسزا میگفت و لعن میکرد و میگفت که ابن خلدون گفته: امام حسین (علیه السلام) به شمشیر جدش کشته شده است.
سؤال ششم:
کسانی که شبهه ایجاد میکنند خصوصا وهابیت در مورد عزاداری، این ها از نسل کسانی هستند که دخترانشان را زنده به گور میکردند، لطفا از سابقه این گروه منحرف توضیح بدهید.
جواب:
در رابطه با سابقه وهابیت قبلا هم عرض کرده ام که برخلاف نظریه بعضی از اساتید بزرگوار مثل حضرت آیت الله سبحانی و دیگران که وهابیت را از قرن هفتم و هشتم میدانند و میگویند خود ابن تیمیه زمینه سازی کرد؛ بنده با توجه به ۲۵ سال سابقه علمی، معتقد هستم که قضیه وهابیت و مخالفت آنان با توسل به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیه السلام)، زیارت قبور رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیه السلام)، قبل از ابن تیمیه، این مسایل، توسط بعضی از افراد مطرح شده است. خود ابن تیمیه متوفای ۷۲۸ هجری است، قبل از ایشان حسن بن العلی البر بهاری متوفای ۳۲۹ هجری یا ابن بطه از فقهای حنبلی متوفای ۳۸۷ هجری است، اینها هم این قضیه ممانعت از توسل به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیه السلام) و عزاداری را مطرح کردند. جالب اینکه خود آقای بر بهاری که عالم حنبلی و متوفای ۳۲۹ هجری است، ایشان برای اولین بار آمد نوحه گری و مرثیه خوانی برای امام حسین (علیه السلام) و زیارت او را غدقن کرد و حتی دستور داد نوحه خوان ها را باید کشت.
نشوار المحاضره، ج۲، ص۱۳۴- کامل إبن أثیر، ج۸، ص۳۰۷
قبل از بر بهاری، حجاج بن یوسف ثقفی از کسانی بود که ممانعت میکرد از زیارت قبر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، و قبل از او مروان بود، آن طور که مسند احمد بن حنبل، ج۵، ص۴۲۲، مستدرک صحیحین، ج۴، ص۵۱۵ آورده اند. غرض اینکه اینها بر میگردد به مروان و معاویه و غیر اینها و آنان از بنیانگذاران اصلی تفکر وهابیت بوده اند.
سؤال هفتم:
آیا اینکه میگویند ما در آن دنیا از شفاعت ائمه (علیه السلام) بهره مند میشویم، آیا این دلیل نمیشود بر اینکه خداوند در آن دنیا، بین عده ای تفاوت قایل شود و عدالت زیر سؤال برود؟
جواب:
قضیه شفاعت در روز قیامت، اتفاقی (مورد قبول) است میان همه بزرگان دین؛ حتی خود ابن تیمیه هم برای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شفاعت در قیامت را قایل است و منکر شفاعت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز قیامت نیست و در کتاب خود صراحت دارد که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دارای شفاعت است در روز قیامت.
مجموعه الرسایل الکبری، ج۱، ص۴۰۳.
البته سؤال کننده عزیز عدالت خدا را زیر سؤال برده است؛ در حالیکه قضیه شفاعت بی در و پیکر نیست و شامل همه نمیشود بلکه شامل کسانی است که تلاش میکنند بنده خوبی برای خدا باشند، ولی شیطان آنها را میلغزاند و دوباره توبه میکنند و بر میگردند؛ مثل کسی که مثلا در مدرسه تلاش میکند درس بخواند و واقعا درس خوان است، ولی در اثر کمی حافظه یا بعضی از مسایل، نیم نمره یا یک نمره کم میآورد، معلم میآید به او ارفاق میکند و این به عنوان شفاعت است. اگر کسی که مثلا نمره ۲ گرفته است او را شفاعت نمیکنند و نمره قبولی به او بدهند.
محمد بن عبد الوهاب متوفای ۱۲۰۶ مؤسس وهابیت، در کتاب الهدیه السنیه الرساله الثانیه، ص۴۲ این قضیه را آورده است و منکر شفاعت نیست.
روایتی از آقا امام صادق (علیه السلام) هست که عزیزان دقت کنند و به عنوان یادگاری از ما داشته باشند:
یا جابر والله ما یتقرب إلی الله إلا بالطاعه و ما معنا برائت من النار و لا علی الله لأحد من حجه، من کان لله مطیعا فهو لنا ولی؛ من کان لله عاصیا فهو لنا عدو؛ و ما تنال ولایتنا إلا بالعمل والورع.
به خدای عالم کسی نمیتواند نزدیک شود مگر به طاعت، ما برگه برائت از آتش برای کسی نیاورده ایم، هر کس مطیع خدا باشد او دوست ما است؛ (اگر کم و کاستی داشته باشد ما جبران میکنیم)، آنکه کارش در مورد خدا معصیت باشد دشمن ما است؛ (و ما شفیع دشمنمان نخواهیم شد)، ولایت ما أهل بیت (علیه السلام) فقط با عمل و اطاعت خدا و ورع، قابل رسیدگی است.
کافی مرحوم کلینی، ج۲، ص۷۴ و ۷۵
ولی بعضی تصور باطل از شفاعت دارند و عدالت خدای عالم را زیر سؤال میبرند.
دکتر سید محمد حسینی قزوینی

