شناخت عمیق جناب عمر از منافقین چگونه حاصل شده است؟
خلیفهی دوّم منافقین را بر سر کار میگمارد و میگفت: « ما از نیروی منافقین بهرهمیبریم، گناهشان هم گردن خودشان است.» (۱)
بیهقی در مورد این خبر عقیدهدارد چنانچه این سخن، صحیح باشد در مورد منافقینی است که وجههی بارزی در نفاق نداشتند.(۲)
امّا اینجا یک سؤال جدّی مطرحمیشود: وقتی که در قرآن کریم میخوانیم پیامبر خدا هم به شخصه منافقین را نمیشناسد. (توبه/۱۰۱) چطور میشود که خلیفهی دوّم صاحب چنین شناختی نسبت به اهل نفاق است؟ درصورتیکه خاصیّت نفاق در پنهانی و سرّی بودناش است و نه بروز و ظهورش. آن هم آن دسته از منافقین که به تصریح بیهقی نفاقشان غلیظتر و بالطّبع سرّیتر است…
مگر بین خلیفه و این دست کارگزاراناش سر و سرّی بوده است؟
_________________________________________
۱_ المصنف – ابن أبی شیبه الکوفی – ج ۷ – ص ۲۶۹: (۱۲۰) حدّثنا معتمر عن عمران بن حدیر عن عبد الملک بن عبید قال: قال عمر: نستعین بقوه المنافق وإثمه علیه
کنز العمال – المتقی الهندی – ج ۴ – ص ۶۱۴: ۱۱۷۷۵ عن عمر قال: نستعین بقوه المنافق، وإثمه علیه. (ش ق)
۲_ السنن الکبری – البیهقی – ج ۹ – ص ۳۶: عن عبد الملک بن عبید قال قال عمر رضی الله عنه نستعین بقوه المنافقین واثمه علیهم – وهذا منقطع فان صح فإنما ورد فی منافقین لم یعرفوا بالتخذیل والارجاف والله أعلم –

