آیت الله ابراهیم امینی در یکی از بیانات خود پیرامون شخصیت بی نظیر و مقدس امیرالمومنین حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) مطالب سودمندی را مطرح کرده اند که به شرح زیر است:

عبادت و زهد حضرت علی علیه‌السلام

حضرت علی (علیه‌السلام) از بزرگ‌ترین عُبّاد روزگار بود. هم از جهت کمیّت و مقدار عبادت هم از جهت کیفیّت یعنی اخلاص در عبادت و توجّه و حضور قلب و مشاهده معبود.

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرمود:

گروهی به امید ثواب و پاداش خدا را عبادت می‌کنند و این عبادت تجّار است. گروهی دیگر از ترس عِقاب عبادت می‌کنند و این عبادت بردگان است. گروهی نیز برای تشکّر خدا او را عبادت می‌کنند و این عبادت آزادگان است.[۱]

در جای دیگر می‌فرماید:

خدایا! من تو را از ترس عقاب و به طمع ثواب عبادت نمی‌کنم بلکه تو را شایسته عبادت می‌دانم و عبادت می‌کنم.[۲]

شخصی خدمت امیرالمؤمنین علیه‌السلام عرض کرد: «آیا تو پروردگارت را دیده‏ای‏‌ که او را عبادت می‏‌کنی‏‌». فرمود: «وای‏‌ بر تو! من خدایی‏‌ را که ندیده ‏ام عبادت نمی‏‌کنم.». عرض کرد: «چه گونه او را دیده‏ای‏‌». فرمود: «چشم سَر خدا را نمی‏‌بیند بلکه چشم دل از روی‏‌ حقیقت ایمان او را مشاهده می‏‌ کند.».[۳]

قشیری می‌نویسد: هنگامی که وقت نماز فرا می‌رسید امیرالمؤمنین علیه‌السلام رنگ صورتش تغییر می‌کرد و بدنش به لرزه می‌افتاد. عرض شد: «چرا این چنین می‏‌شوید». فرمود: «هنگام ادای‏‌ امانتی‏‌ است که خدای‏‌ متعال آن را بر آسمان‏ها و زمین و کوه‏ها عرضه داشت و آن‏ها تحمّل قبول آن را نداشتند ولی‏‌ انسان ضعیف آن را پذیرفت. ترس من از این است که آیا توانسته‏ام ادای‏‌ امانت کنم یا نه.».[۴] 

امام سجاد (علیه‌السلام) در کتابی که عبادت‌های حضرت علی علیه‌السلام را ثبت کرده بود نگاه کرد. پس آن را بر زمین نهاد و فرمود: «کیست که قدرت داشته باشد مانند علی‏‌ ابن ابی‏‌ طالب علیه‏السلام عبادت کند».[۵]

ابن عباس می‌گوید: دو شتر به پیامبر اهدا شد. به اصحاب فرمود: «یکی‏‌ از این شترها را به کسی‏‌ می‏‌دهم که با حضور کاملِ قلب دو رکعت نماز بخواند به گونه‏ای‏‌ که در طول نماز اصلاً به فکر امور دنیوی‏‌ نیفتد.». در این رابطه جز علی ابن ابی طالب علیه‌السلامکسی پاسخ مثبت نداد. پس پیامبر هر دو شتر را به او عطا کرد.[۶]

حبّه عرنی می‌گوید: شبی من و نوف در صحن دارالاماره خفته بودیم. امیرالمؤمنین علیه‌السلام را دیدیم که همانند انسان واله و پریشان دستش را بر دیوار گذاشته و می‌گفت: «إنّ فی خلق السماوات والأرض...». آیات مذکور را تکرار و همانند انسان مجنون حرکت می‌کرد. به من فرمود: «ای‏‌ حبّه!خواب هستی‏‌ یابیدار». عرض کردم: «بیدارم. شما این‏گونه رفتار می‏‌کنید پس ما چه کنیم». شروع به گریستن کرد و فرمود: «ای‏‌ حبّه! خدا به من و تو

از رگ گردن نزدیک‏تر است. چیزی‏‌ ما را از خدا محجوب نمی‏‌کند.». 

آن گاه به نوف فرمود: «بیداری‏‌ یا خواب». عرض کرد: «یا امیرالمؤمنین! خواب نیستم. شما در این شب ما را به گریه انداختی‏‌.». فرمود: «اگر در این تاریکی شب از خوف خدا گریه کنی در قیامت چشمت روشن می‌شود. 

ای نوف! هر کس از خوف خدا اشکی بریزد گناهانش آمرزیده می‌شود. 

ای نوف! هر کس از خوف خدا بگرید و حُبّ و بغضش برای خدا باشد کسی به منزلت او نمی‌رسد. 

ای نوف! هر کس محبّت او در راه خدا باشد چیزی را بر آن محبّت ترجیح نمی‌دهد و هر کس بغضش در راه خدا باشد بغض خود را در راه منافع شخصی صرف نمی‌کند. بدین صورت حقیقت ایمانتان را کامل می‌گردانید». 

سپس آن دو نفر را موعظه کرد و در آخر فرمود: «از خدا بترسید.». بعد از آن حرکت کرد و فرمود: «خدایا! نمی‏‌دانم تو از من اعراض کرده‏ای‏‌ یا عنایت داری‏‌ کاش می‏‌دانستم با این خواب‏های‏‌ طولانی‏‌ و قلّت سپاس‏گزاری‏‌ حالم چه‏گونه است!».

حبّه گفت: «به خدا سوگند! تا طلوع فجر در همین حال بود.».[۷]

معاویه به ضرار بن ضمره گفت: «علی‏‌ را برای‏‌ من توصیف کن.». گفت: علی را در بعض مواقف دیدم که در تاریکی شب در محراب عبادت ایستاده بود. ریش خود را در دست گرفته و همانند انسان مارگزیده به خود می‌پیچید و زار زار می‌گریست و می‌فرمود: «ای‏‌ دنیا! از من دور شو! آیا به سوی‏‌ من می‏‌آیی‏‌ وقت تو نیست! هیهات! غیر مرا فریب بده! من به تو نیاز ندارم! تو را سه طلاقه کردم! زندگی‏‌ تو کوتاه و ارزش تو کم و آرزوی‏‌ من نسبت به تو اندک است! آه از کمی‏‌ توشه و طول سفر و مقصد بزرگ و دشواری‏‌های‏‌ جایگاه!».[۸] 

زهد حضرت علی (علیه السلام)

زهد به معنای عدم دل‌بستگی به اموردنیوی مانند مال و جاه و مقام و زن وفرزنداست. 

حضرت علی علیه‌السلام از بزرگ‌ترین زهّاد بود. حسن بن صالح می‌گوید: نزد 

عمربن‌عبدالعزیز سخن از زهاد به میان آمد. هر کس فردی را به عنوان زاهد معرّفی کرد. عمربن عبدالعزیز گفت: «زاهدترین مردم جهان علی‏‌ ابن ابی‏‌ طالب بود.».[۹] 

سفیان می‌گوید: «علی‏‌ علیه ‏السلام در طول زندگی‏‌ آجری‏‌ بر آجر و خشتی‏‌ بر خشت نگذاشت و سقفی‏‌ را نپوشانید. خوراکش هم از مدینه می‏‌آمد.».[۱۰] 

ابن عباس می‌گوید: «علی‏‌ ابن ابی‏‌ طالب علیه ‏السلام در زمان خلافت پیراهنی‏‌ را به مبلغ سه درهم خرید و پوشید.».[۱۱] 

اصبغ می‌گوید: علی برای خرید لباس به بازار رفت. دو لباس خرید: یکی به سه درهم و دیگری به دو درهم. به غلامش قنبر فرمود: «لباس سه درهمی‏‌ را تو بپوش و دو درهمی‏‌ از من باشد.». قنبر عرض کرد: «لباس سه درهمی‏‌ برای‏‌ شما مناسب‏تر است زیرا شما منبر می‏‌روید و برای‏‌ مردم خطبه می‏‌خوانید.». فرمود: «تو جوان هستی‏‌ و این لباس برائت بهتر است. من از خدا خجالت می‏‌کشم که لباسم از تو بهتر باشد.».[۱۲]

امام صادق علیه‌السلام فرمود: «امیرالمؤمنین در غذا خوردن شبیه‏ترین مردم به رسول‏الله صلی‏‌ ‏الله‏ علیه‏ و‏آله بود. خودش نان و سرکه و زیتون می‏‌ ‏خورد و به مردم نان و گوشت می‏‌ ‏خورانید.».[۱۳] 

جعفر بن محمّد علیه‌السلام فرمود: برای حضرت علی علیه‌السلام غذایی آوردند که با خرما و کشمش و روغن درست شده بود. از خوردن آن امتناع ورزید. عرض کردند: «این نوع غذا را حرام می‏‌دانید». فرمود: «نه حرام نیست ولی‏‌ می‏‌ترسم به خوردن آن علاقه پیدا کنم و معتاد شوم.». سپس این آیه را تلاوت فرمود: «اذهبتم طیّباتکم فی‏‌ حیاتکم الدنیا»[۱۴] 

سوید بن غفلة می‌گوید: روز عیدی بر حضرت علی وارد شدم. سفره‌اش گسترده بود. نان گندم سیاهی در آن سفره بود و ظرفی از حریره که با قاشق خورده می‌شد. عرض کردم: «یا امیرالمؤمنین! روز عید و خوردن حریره!». فرمود: «عید برای‏‌ کسی‏‌ است که گناهانش بخشیده شده باشد.».[۱۵] 

 

پی‌نوشت‌ها:

[۱]ـ بحارالأنوار ج ۴۱ ص ۱۴ ـ قال امیرالمؤمنین علیه‌السلام: «إنّ قوماً عبدوا الله رغبة فتلک عباده‏التجار و إنَّ قوماً عبدواالله رهبة فتلک عباده‏العبید و إنّ قوماً عبدواالله شکراً فتلک عبادة الأحرار.».
[۲]ـ بحارالأنوار قال علی علیه‌السلام: «الهی‏‌! ما عبدتک خوفاً من عقابک و لا طمعاً فی ثوابک و لکن وجدتک أهلاً للعبادة فعبدتک.».
[۳]ـ بحارالأنوار ص ۱۶ ـ جاء حبر إلی أمیرالمؤمنین علیه‌السلام فقال: «یا أمیرالمؤمنین! هل رأیت ربّکَ حین عبدته». فقال: ویلک! ما کنت أعبد رباً لم أره.». قال: «و کیف رأیته». قال: «ویلک! لا تدرکه العیون فی مشاهدة الأبصار و لکن رأته القلوب بحقایق الإیمان.».
[۴]ـ بحارالأنوار ج ۴۱ ص ۱۷ نقلاً عن تفسیر القشیری کان علیّ علیه‌السلام إذا حضر وقت الصلاة تلونّ و تزلزل. فقیل له: «مالک». فیقول: «جاء وقت أمانة عرضها الله تعالی‏‌ علی‏‌ السماوات و الأرض والجبال فأبین أن یحملنها و حملها الإنسان فی ضعف فلا أدری‏‌ أحسن أذا ما عملت أم لا.».
[۵]ـ بحارالأنوار ج ۴۱ ص ۱۷ أخذ زین العابدین علیه‌السلام بعض صحف عبادة علی علیه‌السلام فقرأ فیها یسیراً ثم ترکها من یده تضجراً و قال: «مَن یقوی‏‌ علی‏‌ عبادة علی‏‌ ابن ابی‏‌ طالب علیه‏السلام.».
[۶]ـ بحارالأنوار ج ۴۱ ص ۱۸ ـ عن ابن عباس قال: «أهدی إلی‏‌ رسول الله صلی‏‌الله‏علیه‏و‏آله ناقتان عظیمتان فجعل إحداهما لِمَن یصلی‏‌ رکعتین لایهم فیهما بشیء من أمر الدنیا. و لم یجبه أحد سوی‏‌ علی‏‌ علیه‏السلام فأعطاه کلتیهما.».
[۷]ـ بحارالأنوار ج ۴۱ ص ۲۲
[۸]ـ بحارالأنوار ج ۴۰ ص ۳۴۵
[۹]ـ ترجمه‌الإمام علی ابن ابی طالب ج ۳ ص ۲۰۲
[۱۰]ـ ترجمه‌الإمام علی ابن ابی طالب ج ۳ ص ۱۸۸
[۱۱]ـ ترجمه‌الإمام علی ابن ابی طالب ج ۳ ص ۱۹۱
[۱۲]ـ بحارالأنوار ج ۴۰ ص ۳۲۴
[۱۳]ـ بحارالأنوار ج ۴۰ ص ۳۳۰
[۱۴]ـ الغارات ج ۱ ص ۹۰
[۱۵]ـ بحارالأنوار ج ۴۰ ص ۳۲۶

 

/



شیعه نیوز