امیرالمومنین علی (علیه السلام) از نگاه بزرگان ادیان

جبران خلیل جبران
که از علمای بزرگ مسیحیت، مرد هنر و صاحب ذوق بدیعی است لب به ستایش علی گشوده و چنین می‌گوید:"به عقیده من علی بن ابیطالب (پس از پیامبر) نخستین مرد از قوم عرب است که وجودش، همه فضایل کامل بودن را در قوم خویش دمید و آهنگ آن را به گوش مردمی رسانید که پیش از آن مانند آن را نشنیده بودند و در بین تاریکی‌های جاهلیت از روش روشن او متحیر ماندند؛ پس کسی که طریق علی را پسندید به فطرت سلیم بازگشت و آن که از باب خصومت وارد شد جاهیلت را ترجیح داد."جبران معتقد بود که:"دو طایفه شیفته روش علی بودند یکی خردمندان پاکدل و دیگری نیکو سرشتان با ذوق، علی بن ابیطالب شهید عظمت خویش گشت او از دنیا رفت در حالی که نماز بر زبانش جاری و دلش از شوق خدا لبریز بود. مردم عرب، حقیقت مقام او را درک نکردند تا گروهی از مردم کشور همسایه آنها(ایران) برخاسته، این گوهر گرانبها را از سنگ تشخیص داده و او را شناختند."
جبران اضافه می‌کند که:"علی (علیه السلام) مانند پیغمبران درگذشت، مقام و شأن او در بصیرت و بینایی چون پیغمبران، مختص شهر، بلد، قوم، زمان و مکان نبوده و شخصیتی بین المللی داشت."
جبران همیشه نام علی (علیه السلام) را در مجالس خاص و عام به زبان می‌آورد، تعظیم می‌کرد و می‌گفت علی از جهان رفت درحالی که هنوز رسالتش را به کمال، تبلیغ نکرده بود.

شبلی شمیل
دانشمندی است که در سال 1335 هجری درگذشت، وی شاگرد برجسته مکتب داروین بود و نخستین کسی است که نظریه"قوه"را در شرق منتشر کرد سپس برخلاف مکتب استاد خود که فردی الهی بود، به انکار مقدسات و جهان ماوراء طبیعت برخاست وتا لحظه مرگ از مکتب مادیگری پیروی نمود.وی با اصراری که در انکار توحید داشت، در برابر شخصیت علی (علیه السلام) سرتعظیم فرود آورده و در مورد او چنین می‌گوید:"امام و پیشوای انسان ها علی بن ابیطالب بزرگ بزرگان و یگانه نسخه ای است که با اصل خود «پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)» مطابق است هرگز اهل شرق و غرب، سخنرانی نظیر او در گذشته و حال ندیده است."

میخاییل نعیمه
که از دانشمندان مسیحی است در مقدمه ای که بر کتاب"صوت العدالة الانسانیة"نوشته درباره حضرت علی (علیه السلام) چنین می‌گوید:"پهلوانی امام(علیه السلام) تنها در میدان جنگ نبود بلکه او در روشن بینی، پاکدلی، بلاغت، سحر بیان، اخلاق فاضله، شور ایمان، بلندی همت، یاری ستمدیدگان و ناامیدان، متابعت حق و راستی و بالجمله در همه صفات پهلوان بود. اگر چه مدت زیادی از حضور او گذشته، اما هر گاه بخواهیم بنیاد زندگی نیکو و سعادتمندی را بگذاریم باید به روش او رجوع کرده و دستور و نقشه را از او بگیریم."-"جرج جرداق"مسیحی، نویسنده معروف لبنانی در کتاب"صوت العدالة الانسانیة"درباره علی (علیه السلام) چنین می‌نویسد: ای دنیا چه می‌شد اگر همه نیروهایت را در هم می‌فشردی و دوباره شخصیتی مانند علی با آن عقل، قلب، زبان و شمشیر نمودار می‌کردی؟"

کارلایل
فیلسوف انگلیسی، هر گاه به نام علی (علیه السلام) می‌رسید بزرگی علی چنان او را به وجد می‌آورد و نیروی عظمت آن حضرت چنان تحریکش می‌کرد که از بحث علمی بیرون می‌شد و بی اختیار شروع به مدیحه سرایی او می‌کرد، او درباره علی چنین می‌گوید:"ما نمی‌توانیم علی را دوست نداشته باشیم و به وی عشق نورزیم زیرا هر چه خوبی هست که ما آن را دوست داریم همه در علی جمع است. او جوانمرد شریف و بزرگواری بود که دلش سرشار از مهر و عطوفت و دلیری بود، از بشر شجاع تر، اما شجاعتش آمیخته با مهر و عطوفت و لطف و احسان بود.پیش از رحلت خود درباره قاتلش از او نظر خواستند، فرمود: اگر زنده ماندم خود می‌دانم چه کنم و اگر درگذشتم اختیار با شماست، اگر می‌خواهید او را قصاص کنید یک ضربت بیشتر به او نزنید و اگر عفو کنید به تقوا نزدیک تر است."

لامنس
یک کشیش بلژیکی است که در زبان عربی و تاریخ عرب مهارت داشت. او درباره علی (علیه السلام) می‌گوید:"برای عظمت علی این بس که تمام اخبار و تواریخ علمی اسلامی از او سرچشمه می‌گیرد. او حافظه و قوه شگفت انگیزی داشت. علمای اسلام از مخالف و موافق، از دوست و دشمن مفتخرند که گفتار خود را به علی مستند دارند چرا که گفتار او حجیت قطعی داشت، او باب مدینه علم بود و با روح کلی پیوستگی تام داشت.

مادام دیالافوا
در مقام تعریف حضرت علی (علیه السلام) چنین می‌نویسد:"احترام علی (علیه السلام) در نزد شیعه به منتها درجه است و حقاً هم باید این طور باشد زیرا این مرد بزرگ علاوه بر جنگ ها و فداکاری‌هایی که برای پیشرفت اسلام کرد، در دانش، فضایل، عدالت و صفات نیک بی نظیر بود و نسلی پاک و مقدس نیزاز خود باقی گذارد. فرزندانش نیز از او پیروی کردند و برای پیشرفت مذهب اسلام مظلومانه تن به شهادت دادند. علی(علیه السلام) کسی است که در قضاوت به منتها درجه عدالت رفتار می‌کرد و در اجرای قوانین الهی اصرار و پافشاری داشت. علی کسی است که اعمال و رفتارش نسبت به مسلمانان منصفانه بود، او کسی است که تهدید و نویدش قطعی بود."
مادام دیالافوا
در ادامه این بحث می‌گوید:"چشمان من گریه کنید، اشک‌های خود را با آه و ناله من مخلوط نمایید و برای اولاد پیامبر که مظلومانه شهید شدند، عزاداری کنید."-"پطروشفسکی"استاد دانشگاه لنینگراد می‌گوید:"علی (علیه السلام) تا سرحد شور و عشق پای بند دین، صادق و راستگو بود... و مقام صفات اولیاءالله در وجودش جمع بود."

میخاییل نعیمه، نویسنده صاحب نظر و متفکر انسانی مسیحی عرب:
"هیچ مورخ و نویسنده ای هر اندازه هم که از نبوغ و رادمردی ممتاز برخوردار بوده باشد، نمی‌تواند قیافه کاملی از انسان بزرگی مانند علی(علیه السلام) در مجموعه ای که حتی دارای هزار صفحه باشد، ترسیم نماید و دورانی پر از رویدادهای بزرگ مانند دوران او را توضیح بدهد. تفکرات و اندیشه‌های آن مرد عرب و گفتار و کرداری را که میان خود و پروردگارش انجام داده است، نه گوشی شنیده و نه چشمی دیده است. تفکرات، ایده ها و گفتار و کردار او خیلی بیش از آن بوده است که با دست و زبان و قلم وی بروز کرده و در تاریخ ثبت شده است."(10)
- خلیفه دوم می‌گوید:"تعجب من از این که علی بن ابیطالب برتمام مسائل علمی، قضایی و فقهی احاطه دارد، نیست، بلکه تعجب من ازاین است که اوهرگونه سؤال مشکلی را درهرموردی که باشد بلافاصله وفوری وبدون اندیشه وتامل جواب می‌دهد."(11)
- عبدالفتاح عبدالمقصود، (نویسنده و دانشمند مشهور مصری) می‌نویسد:
"پس از محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) کسی را ندیده ام که شایسته باشد پس از او قرار گیرد، یا بتواند در ردیفش بیاید، جز پدر فرزندان پاک و برگزیده پیغمبر(علی بن ابی طالب) و من در این سخن به طرفداری تشیع وارد نشده ام، بلکه این رایی است که حقایق تاریخ به آن گویاست. او، برترین مردی است که مادر روزگار تا پایان عمر خود چون او نزاید، و اوست که هرگاه هدایت طلبان به جستجوی اخبار و گفتارش برآیند، از هر خبری برای آنان شعاعی می‌درخشد، آری او مجسمه ای از کمال است که در قالب بشریت ریخته شده است."(12)
- جبران خلیل جبران (نویسنده معروف مسیحی) می‌نویسد:"علی از جهان درگذشت، در حالیکه شهید عظمت خود شد. در حالی که نماز میان دو لبش بود و دلش از شوق پروردگار لبریز بود. عرب حقیقت مقام و قدر علی را نشناخت، تا از میان همسایگان پارسی آنان، مردمی به پا خاستند و بین گوهر و سنگ ریزه را فرق گذاشتند."(13)
- بارون کاردایفو (دانشمند فرانسوی) می‌نویسد:
"علی مولود حوادث نبود، بلکه حوادث را او به وجود آورده بود، اعمال او مخلوق فکر وعاطفه و مخیله خود اوست، پهلوانی بود که درعین دلیری، دلسوز و رقیق القلب، و شهسواری بود که در هنگام رزم آرایی، زاهد از دنیا گذشته بود. به مال و منصب دنیا اعتنایی نداشت و در حقیقت، جان خود را فدا نمود. روحی بسیار عمیق داشت که ریشه آن ناپیدا بود و در هر جا خوف الهی آن را فرا گرفته بود."(14)
در حقیقت باید گفت، سخن گفتن درباره علی (علیه السلام)، ابرمرد جهان اسلام و انسانیت، کاری است بس دشوار و سنگین که هر کس را توان قلم رسایی و سخن گفتن درباره آن نیست. علی(علیه السلام) وجودی است چند بعدی و جامع اضداد؛ شجاع است و پرصلابت، سخنوری است بلیغ و فصیح. در محراب عبادت، عابدی است، گریان و لرزان و زاهدی است خدا ترس. حاکمی است مدیر، سیاستمداری است مدبر و بخشنده، ایثارگری است توانا، رهبری است قاطع، پیوسته با حق است و حق با او، در اجرای حق پر صلابت و سخت گیر، خصم ظالمان است و یاور مظلومان. او امیرمؤمنان است و سرور عارفان و در عین حال پناهگاه یتیمان و بی سرپرستان و ستم دیدگان، دلی دارد جوشان از عواطف انسانی و ترحم به زیردستان، در عین قدرت و سخاوت، ژنده پوشی است کارگر و کشاورز، حکیمی است بصیر و داوری است دادگر و بی گذشت. به راستی که شناخت گوشه ای از این دریای ناپیدا و اسوه فضیلت و تقوا و دانش، برای کسی امکان ندارد، مگر خدایی که خالق اوست و پیغمبری که مربی و معلم اوست و اولاد طاهرینش (علیه السلام) که پرورش یافتگان مکتب اویند.(15)
امام علی(علیه السلام)، بنده راستین حق بود که حجاب‌های نور را در نوردیده و به محبوب خویش پیوسته بود. علی(علیه السلام) همان شخصی است که پا بر شانه پیامبر گذاشت و بت‌های جاهلیت را شکست، او همان شیرمردی است که در لیلة المبیت در بستر پیامبر خوابید و نقشه شوم کفار را نقش برآب کرد، او که گنجینه اسرار خدایی است، خود را با فرودست ترین انسان ها یکسان می‌بیند، با آن ها هم سفره می‌شود و در کنار تنورشان می‌نشیند، آتش را به جان می‌خرد تا برای کودکان یتیم که گمان می‌کنند علی از یادشان غافل مانده است، نانی تهیه کند، شب هنگام تنها و بی یاور، انبان آذوقه و آرد را بر شانه می‌گذارد و به صورت ناشناس خانه به خانه درها را به صدا در می‌آورد تا فقیران با شکم گرسنه سر بر بالین نگذارند.
علی (علیه السلام) اگر رنگ خدا نمی‌داشت و مردی الهی نبود، فراموش شده بود. علی (علیه السلام) نه تنها با کشته شدنش نمرد، بلکه زنده و زنده تر شد.

پی نوشت:
1- منتهی الامال؛ ص 52-51.
2- المعیار و الموازنه، ص 198.
3- زندگی شخصی امام علی(علیه السلام)، جمعی از نویسندگان، ص 86.
4- همان.
5- صوت العداله الانسانیه، ص 19-7.
6- همان، ص 12-11.
7- امام علی (علیه السلام) از نگاه دیگران، جمعی از نویسندگان، ص 101.
8- والعادیات، فضایل حضرت علی(علیه السلام)، ص 17.
9- امامت علی در آینه عقل و قرآن، محمد جواد مغنیه، ص 125.
10- ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج1، محمد تقی جعفری، صص 174-175.
11- علی کیست، فضل الله کمپانی، ص244.
12- مجله شاهد، شماره 307، ص 25.
13- همان، همان ص.
14- همان، همان ص.
15-علی(علیه السلام) اسوه تقوا و عدالت، احمد احمدی بیرجندی.



سلام شیعه