مقدمه

شیعه همان طور که به ولایت و خلافت الهی و بلا فصل پیامبر و اهل بیت سلام الله علیهم اعتقاد دارد به تبری جستن از دشمنان پیامبر و اهل بیت ایشان سلام الله علیهم هم اعتقاد دارد. و همان طور که بر محمد و آل محمد صلوات می‌فرستد بر دشمنان محمد و آل محمد نیز لعن می‌فرستد و این نه برخاسته از یک احساس بی پایه بلکه برخاسته از آیات و روایات و رویّه ی ائمه ی عصمت و طهارت است. کما اینکه خدای متعال در سوره ی احزاب می‌فرماید:

«إِنَّ اللَّهَ وَ مَلایِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً» (خدا و ملایکه‏اش بر پیامبر صلوات می‏فرستند ای کسانی که ایمان آورده‏اید بر او صلوات بفرستید و تسلیم محض او شوید.)

و بلافاصله پس از دستور بهصلوات آزاردهندگان خودش و پیامبرش را لعنت می‌کند:

«إِنَّ الَّذینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهیناً» (آنان که خدا و رسولش را اذیت می‏کنند خدا آنها را در دنیا و آخرت لعنت کرده و عذابی خوار کننده برای آنها آماده نموده است.) (احزاب/۵۶ و ۵۷)

 

در مورد لعن آیات بسیاری وجود دارد که چند نمونه از آن آیات چنین اند:

 

· لُعِنَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ بَنی‏ إِسْراییلَ عَلی‏ لِسانِ داوُدَ وَ عیسَی ابْنِ مَرْیَمَ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ (مایده/۷۸)

· إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْکافِرینَ وَ أَعَدَّ لَهُمْ سَعیراً (احزاب/۶۴)

· أُولیِکَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ مَنْ یَلْعَنِاللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصیراً (النساء/۵۲)

· إِنَّ الَّذینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدی‏ مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ أُولیِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ (البقره/۱۵۹)

· رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْناً کَبیراً (احزااب/۶۸)

· إِنَّ الَّذینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُاللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهیناً (احزاب/۵۷)

· وَعَدَ اللَّهُ الْمُنافِقینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْکُفَّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدینَ فیها هِیَ حَسْبُهُمْ وَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقیمٌ (توبه/۶۸)

· وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَقَلیلاً ما یُؤْمِنُونَ (بقره/۸۸)

· أُولیِکَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمی‏ أَبْصارَهُمْ (محمد/۲۳)

· وَ یُعَذِّبَ الْمُنافِقینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِکینَ وَ الْمُشْرِکاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دایِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصیراً (فتح/۶)

 

لعن کنندگان در آیات عموماً خود خدای متعال است و دیگر لعن کنندگان در آیات حضرت داود علیه السلام حضرت عیسی علیه السلام و اللاعنون می‌باشند. لذا اولاً خود خدای متعال کافران منافقان آزار دهندگان خدا و رسول و... را لعن می‌کند. حال ببینیم تکلیف ما در این مورد چیست!

 

تبری

در روایات اهل بیت سلام الله علیهم تبری جستن و برائت از دشمنان خدا جزو اعتقادات مهم به شمار آمده است. همان طور که ولایت و محبت اهل بیت سلام الله علیهم هم از مهم ترین اعتقادات ما به حساب آمده است. در بحارالانوار منقول است که شخصی نزد امیرالمؤمنین سلام الله علیه می‌رود و عرض می‌کند: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی أُحِبُّکَ وَ أُحِبُّ فُلَاناً وَ سَمَّی بَعْضَ أَعْدَایِهِ. (ای امیرالمؤمنین من تو را دوست دارم و فلانی (از دشمنان حضرت) را هم دوست می‌دارم.) پس حضرت به او فرمودند: أَمَّا الْآنَ فَأَنْتَ أَعْوَرُ فَإِمَّا أَنْ تَعْمَی وَ إِمَّا أَنْ تُبْصِرُ. (پس تو الان اعور(یک چشم) هستی یا کور شو یا بینا!) (بحار/۵۸/۲۷) و از این کنایه چنین برمی آید که یا محبت ما را بپذیر و یا محبت او را. و این دو با هم جمع نشدنی هستند.

 

و نیز از امام صادق سلام الله علیه روایت است که می‌فرمایند:

حَقِیقٌ عَلَی اللَّهِ أَنْ لَا یُدْخِلَ الْجَنَّةَ مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ حُبِّهِمَا. (بحار/۵۷/۲۷)

حق بر خداست که کسی را که به اندازه ی مثقال دانه ی خردلی از محبت آن دو را داشته باشد به بهشت وارد نکند.

این روایت هم به بدی محبت آن دو (که از دشمنان خدایند و بر اساس روایات زیادی علامه مجلسی آن دو را عمر و ابوبکر می‌داند) اشاره دارد حتی اگر بسیار کم باشد که تعبیر به مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ شده است.

 

و در روایتی دیگر شخصی به امام صادق سلام الله علیه عرض می‌کند: إِنَّ فُلَاناً یُوَالِیکُمْ إِلَّا أَنَّهُ یَضْعُفُ عَنِ الْبَرَاءَةِ مِنْ عَدُوِّکُمْ (فلانی ولایت شما را دارد اما در برائت از دشمنان شما ضعف دارد) حضرت به او فرمودند: هَیْهَاتَ کَذَبَ مَنِ ادَّعَی مَحَبَّتَنَا وَ لَمْ یَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّنَا. (ای وای دروغ گفته است کسی که ادعای محبت ما را می‌کند اما از دشمنان ما برائت نمی‌جوید.) (بحار/۵۸/۲۷) لذا محبت ائمه بدون برائت از دشمنان ائمه علیهم السلام غیر ممکن است.

 

و در حدیثی امام رضا سلام الله علیه می‌فرمایند:

کَمَالُ الدِّینِ وَلَایَتُنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ عَدُوِّنَا. (کمال دینداری در ولایتماست و برائت از دشمنان ما.) پس هر دوی ولایت و برائت (با هم) باعث کمال دینداری می‌شوند.

سپس فرمودند: الصَّفْوَانِیُّ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا یَتِمُّ الْوَلَایَةُ وَ لَا تَخْلُصُ الْمَحَبَّةُ وَ لَا تَثْبُتُ الْمَوَدَّةُ لآِلِ مُحَمَّدٍ إِلَّا بِالْبَرَاءَةِ مِنْ عَدُوِّهِمْ... (ای صفوانی (از اصحاب) بدان که ولایت کسی کامل نمی‌شود و محبت کسی خالص نمی‌شود و مودت کسی ثابت نمی‌شود به آل محمد صلی الله علیه و اله مگر با برائت از دشمن ایشان.) (بحار/۵۸/۲۷)

از این حدیث نیز نتیجه می‌شود که برائت از دشمنان آل محمد شرط لازم است برای ولایت داشتن و اخلاص در محبت و تثبیت در مودّت.

 

همان طور که مشاهده کردیم در بسیاری از روایات مسأله ی تولی و تبری (اعتقاد به ولایت و برائت ) با هم گفته شده اند و ملازم هم دانسته شده اند چنان که در زیارت عاشورا هم این گونه می‌خوانیم:

یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَی رَسُولِهِ وَ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِلَی فَاطِمَةَ وَ إِلَی الْحَسَنِ وَ إِلَیْکَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ وَ سَلَّمَ بِمُوَالَاتِکَ وَ الْبَرَاءَةِمِمَّنْ قَاتَلَکَ وَ نَصَبَ لَکَ الْحَرْبَ وَ مِنْ جَمِیعِ أَعْدَایِکُمْ وَ بِالْبَرَاءَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ الْجَوْرَ وَ... وَ أَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ ثُمَّ إِلَیْکُمْبِمُوَالَاتِکُمْ وَ مُوَالَاةِ وَلِیِّکُمْ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَایِکُمْ وَ مِنَ النَّاصِبِینَ لَکُمُ الْحَرْبَ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَشْیَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِم‏. (مصباح کفعمی/۴۸۲)

ای ابا عبد اللَّه من به خدای تعالی و به رسولش صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و به امیر المؤمنین و به فاطمه و به حسن سلام الله علیهم به سوی تو به واسطه ی دوست داشتن و محبّتم به شما و بیزاری جستن از دشمنانت و از کسانی که تو را کشتند و جنگ با تو را به پا کردند و به واسطه ی تبرّی و بیزاری از کسانی که جور و ستم را پایه نهاده و ... تقرّب می‏جویم... و به واسطه ی دوست داشتن شما و دوستان شما و سپس به واسطه ی بیزاری از دشمنان شما به سوی خدا و شما (ای ابا عبد الله) تقرّب می‏جویم و به واسطه ی بیزاری از کسانی که جنگ با شما را به پا نمودند و نیز به واسطه بیزاری از پیروان و تابعین دشمنان به خدا تقرّب می‏جویم.

 

تبری با لعن

اولاً نگاه کوتاهی به لغتنامه کنیم در مورد معنای لعن. در کتاب مجمع البحرین (۳۰۹/۶) آمده است که: اللعن: الطرد من الرحمة. یعنی لعن کردن طرد کردن و دور کردن از رحمت است. در حقیقت وقتی ما کسی را لعن می‌کنیم دعا می‌کنیم که خدا او را از رحمتش دور کند و این عمل ربطی به فحش و ناسزا و... ندارد. در مقابل دعای خیر برای خوبان لعن دعای شرّی است برای بدان!

 

ائمه سلام الله علیهم یکی از مصادیق تبری از دشمنان خدا را لعن دانسته اند و خود دشمنان را لعن می‌کردند:

امام صادق علیه السلام بعد از هر نماز چهار مرد و چهار زن را لعن می‌کردند. (عمر و ابوبکر و عثمان و معاویه و عایشه و حفصه و هند و ام الحکم) قَالَا سَمِعْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هُوَ یَلْعَنُ فِی دُبُرِ کُلِّ مَکْتُوبَةٍ أَرْبَعَةً مِنَ الرِّجَالِ وَ أَرْبَعاً مِنَ النِّسَاءِ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ مُعَاوِیَةُ وَ یُسَمِّیهِمْ وَ فُلَانَةُ وَ فُلَانَةُ وَ هِنْدٌ وَ أُمُّ الْحَکَمِ أُخْتُ مُعَاوِیَةَ. (کافی/۳۴۲/۳)

 

و نیز فردی از امام سجاد سلام الله علیه در مورد آن دو (عمر و ابوبکر) سؤال می‌کند آن حضرت می‌فرمایند: فَعَلَیْهِمَا لَعْنَةُ اللَّهِ بِلَعَنَاتِهِ کُلِّهَا مَاتَا وَ اللَّهِ وَ هُمَا کَافِرَانِ مُشْرِکَانِ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ. (بحار/۱۴۵/۳۰) بسیار لعنت خدا بر آن دو باد (آن دو) سوگند به الله مردند در حالی که کافر و مشرک به خدای عظیم بودند.

 

و در کتاب شریف کافی (۲۴۵/۸) نقل شده است که شخصی از امام باقر سلام الله علیه در مورد آن دو (عمر و ابوبکر) سؤال می‌کند آن حضرت می‌فرمایند: یَا أَبَا الْفَضْلِ مَا تَسْأَلُنِی عَنْهُمَا فَوَ اللَّهِ مَا مَاتَ مِنَّا مَیِّتٌ قَطُّ إِلَّا سَاخِطاً عَلَیْهِمَا وَ مَا مِنَّا الْیَوْمَ إِلَّا سَاخِطاً عَلَیْهِمَا یُوصِی بِذَلِکَ الْکَبِیرُ مِنَّا الصَّغِیرَ إِنَّهُمَا ظَلَمَانَا حَقَّنَا وَ مَنَعَانَا فَیْیَنَا وَ کَانَا أَوَّلَ مَنْ رَکِبَ أَعْنَاقَنَا وَ بَثَقَا عَلَیْنَا بَثْقاً فِی الْإِسْلَامِ لَا یُسْکَرُ أَبَداً حَتَّی یَقُومَ قَایِمُنَا أَوْ یَتَکَلَّمَ مُتَکَلِّمُنَا ثُمَّ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ قَدْ قَامَ قَایِمُنَا أَوْ تَکَلَّمَ مُتَکَلِّمُنَا لَأَبْدَی مِنْ أُمُورِهِمَا مَا کَانَ یُکْتَمُ وَ لَکَتَمَ مِنْ أُمُورِهِمَا مَا کَانَ یُظْهَرُ وَ اللَّهِ مَا أُسِّسَتْ مِنْ بَلِیَّةٍ وَ لَا قَضِیَّةٍ تَجْرِی عَلَیْنَا أَهْلَ الْبَیْتِ إِلَّا هُمَا أَسَّسَا أَوَّلَهَافَعَلَیْهِمَا لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلَایِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ.

ای أبو الفضل! پیرامون آن دو از من چه می‏پرسی به خدا سوگند هرگز کسی از ما نمرده است مگر آنکه خشم آن دو را در سینه داشته و اکنون کسی از ما نیست مگر آنکه از آن دو خشم دارد و این همان است که سالخوردگان ما به کودکانمان سفارش می‏کنند. قطعاً آن دو به حقّ ما ستم ورزیدند و مانع سهم ما شدند و نخستین کسانی بودند که بر گردن ما سوار شدند و در اسلام رخنه‏ای را به روی ما گشودند که هرگز بسته نگردند تا آن گاه که قایم ما قیام کند و سخنگوی ما سخن آغازد. سپس فرمود: هان به خدا سوگند که اگر قایم ما قیام کند یا سخنگوی ما سخن آغازد از کارهای آن دو چیزهایی را هویدا سازد که تا آن هنگام پنهان بوده است و کارهایی از آن دو را بپوشاند که تظاهر به آن می‏کرده‏اند. به خدا سوگند هیچ بلا و گرفتاری بنیان نهاده نشد و بر سر خاندان ما نیامد مگر آنکه آن دو پایه ی آن را گذاشته اند پس لعنت خدا و فرشتگان و همه ی مردم بر ایشان باد.

در این روایت هم امام باقر علیه السلام ظلم خلیفه ی اول و دوم را بیان می‌کنند و سپس آن دو را لعنت می‌کنند و از زبان خدا و فرشتگان و مردم هم لعنت می‌کنند.

 

لذا لعن دشمنان خدا از سیره ی معصومین علیهم السلام بوده است و شیعیان هم به تبری جستن با لعن سفارش شده اند و در زیارت عاشورا نیز چنین می‌خوانیم: اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّی وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلًا ثُمَّ الثَّانِیَ ثُمَّ الثَّالِثَ ثُمَّ الرَّابِعَ اللَّهُمَّ الْعَنْ یَزِیدَ بْنَ مُعَاوِیَةَ خَامِساً... و دشمنان سیدالشهداء سلام الله علیه را لعن می‌کنیم. (مصباح کفعمی/۴۸۴)

 

اللَّهُمَّ الْعَنِ الْجِبْتَ وَ الطَّاغُوت‏...



فطرت