شعر مظهر علاقه، عاطفه، تبلیغ، دفاع و فریاد است و در شعر ایرانی، علاقه و عاطفه نسبت به اهل بیت پیامبر(علیه السلام) باعث شده تا شعر فاطمی در ادبیات فارسی پدید آید.

نخستین آثار شعر اهل بیت (علیه السلام) در منظومه ی بلند پدر شعر ایران – فردوسی طوسی – در قرن چهرم آشکار شد و هم او در ابیاتی از حماسه ی خود زبان به ستایش و اظهار ارادت به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام علی (علیه السلام) گشود. نخستین سروده ها درباره ی دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با اشعار ناصر خسرو قبادیانی، سنایی، غزنوی، قوامی رازی و... آغاز می‌شود. اشعار فاطمی این مرحله دارای ویژگی ارزشمندی است و آن اینکه بیان حقایق تاریخی و عقاید دینی در آن فراوان و تصنعات و تکلفات ادبی در آن کمتر است.

می دانیم که هیچ کس نمی‌تواند مقام حضرت زهرا (سلام الله علیها) را بیان کند به جز معصومین (علیه السلام) و این امر باعث دشواری سرودن در شأن والای حضرت زهرا(سلام الله علیها) شده است.

 

شعر فاطمی در چهار قالب معنایی و محتوایی قابل بررسی است:

۱. نگرش روایی و تاریخی ؛ ۲. نگرش فلسفی و کلامی ؛ ۳. نگرش تخیلی و شاعرانه ؛ ۴. نگرش عاطفی و شخصی

 

بدون شک بسیاری از سروده ها دو، سه و یا هر چهار جنبه را به هم آمیخته دارند و تعداد اشعاری که تنها یکی از جهات را لحاظ کرده باشد، فراوان نیست. سؤال این است که آیا شاعران راههای دیگری برای شناختن و شناساندن آن وجود شریف نداشتند که غالب آنان خود را در سنتهای ادبی گذشتگان – و مدایح و مراثی و مناقب – زندانی کرده اند؟ اکنون با ذکر نمونه‌هایی – با اولویت دادن به شعر معاصران – به بررسی این نگرشها می‌پردازیم.

 

۱. نگرش روایی و تاریخی:

در این نگرش شعرها بر مبنای مقاطعی از زندگی ایشان، چون ازدواج، فدک، شهادت یا احادیثی که جایگاه حضرت را بیان میدارد، سروده شده اند. برای مثال می‌توان شعر ابن حسام خوسفی، شاعر قرن نهم هجری، را با عنوان مهمانی کردن جناب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نام برد:

 

ز بر اطراف باغ، از چمن گلعذار

مجمره پر عود کرد، بوی خوش نوبهار

 

 

و یا قصیده ی مروج الاسلام کرمانی:

 

ای دُر دُرج حیا و آیت عظمی

بضعه ی خیرالوری و مریم کبری

 

تا آنجا که میگوید:

آه که در مدت قلیل چه آمد

بر سرت از مردمان بی سر و پا

 

 

اگر شاعران قادر باشند از ظواهر امور بگذرند و رابطه ی حوادث را با یکدیگر درگذشته و آینده تحلیل کنند و در عین حال از لطافت خاص بیان شعری دور نیافتند، باید گفت که به شأنی عالی در شعر دست یافته اند. مثنویهای احمد عزیزی در کتاب لاله‌های زهرایی حرکتی است در این سو و نیز قصیده ی زیبای فرید، شاعر معاصر، با مطلع «روزی که دفن کرد علی بیصدا ترا»، ضمن اشاره به مرحله ی تاریخی حیات آن حضرت (سلام الله علیها) به تحلیلی منطقی و در عین حال شاعرانه دست یافته است.

 

۲. نگرش فلسفی و کلامی:

اشعاری را که عمدتاً به نقش زهرای مرضیه (سلام الله علیها) در عالم هستی و مقام معنوی و روحانی و عرفانی اش می‌پردازد، می‌توان دارای جهتی فلسفی و کلامی دانست. از این دست اشعار از دیرباز تا کنون گفته اند و می‌گویند. بسیاری از این سروده ها تکرار سخنان شعرای متقدم و بخشی نیز مبتنی بر نکات ظریف و تازه ای است. یکی از بهترین این گونه اشعار، مثنوی محمد فکور صفا (متخلص به فکور) است که تفسیری از «مناقب منسوب به ابن عربی» می‌باشد. مثلاً در تفسیر صفتی از صفات آن حضرت (جواد العالم العقلیه)، گوید:

 

عقل کل، اول ظهور باری است

وان ظهور اندر موالی، جاری است...

چون که ظرف جان زهرا کامل است

عقل کل را در پذیرش شامل است

حضرتش مشکات نور عقل شد

تا که نور او به عالم نقل شد...

در لباس زن هویدا شد ولی

یازده انوار از او شد منجلی...

 

ابیاتی که جنبه ی فلسفی دارند، غالباً در مقدمه ی قصاید قرار گرفته اند؛ چنانکه شاعر معاصر، محمد علی صاعد، در مقدمه ی قصیده ای در ستایش حضرت زهرا (سلام الله علیها) آورده است:

 

کیست وجودش ز بعد خالق اکبر

فوق وجود و ز حد وصف فراتر؟

کیست که باشد وجود، ذیل وجودش

هست عَرَض، هرچه هست و اوست چو جوهر

 

اشعاری با این گونه مضامین با این همه ارجمندی، در نهایت «شعر خواص» است و از نظر ارتباط با عموم، محدودیتهایی دارد، و لذا باعث روی آوردن مردم به شعرهای عامیانه و مبتذل شده است.

 

۳. نگرش تخیلی و شاعرانه:

در این گونه شعرها که دارای نگرش تخیلی به قضایا هستند، تخیل هنری و مفاهیم فاقد مصادیق خارجی بر سایر جنبه ها غلبه دارد. نمونه مبالغه آمیز این گونه اشعار، مدیحه ی سنجر کاشانی است که به جای آنکه خواننده شعر به اعجاب در برابر صفات عالیه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) برسد. در برابر نازک خیالی و مضمون یابی شاعر شگفت زده می‌شود:

 

هم خضر آب داشت، هم اسکندر آینه

مثل تویی که دید در آب و در آینه؟

از بیم چشم زخم فلک ز آفتاب و ماه

حاضر کند به بزم تو با مجمر آینه

عکس ترا که شعله ی صف سرکش آمده است

در بر اگر کشد نکند باور آینه

تا آنجا که گوید:

تقلید وضع ساره ی خیر النسا نمود

زان رو نکرد بر سر و بر، زیور آینه

بانوی عرش حجله و خاتون خلد زاد

آن کز حیا نخواسته از شوهر آینه

 

همین نازک اندیشی در شعر «خسرو احتشامی» شاعر نوجوی معاصر یافت می‌شود بی آنکه کلیت شعر، وقف خیال آفرینی شود:

تا رخصت حضور نیابد، شب طلوع

مهتاب از ادب نتراود به روزنش....

تا کعبه راز سنگ کرامت نیفکند

از چشم روزگار نهان است مدفنش

 

این گونه سخنان از مصادیق «یجوز للشاعر ما لا یجوز لغیره» هستند. باری باید پذیرفت که شعر را عالمی دیگر است و شعر خالی از خیال لطفی ندارد. لکن گستره ی پرواز خیال در شعر متعهد تا جاییست که از هدف دور نیافتیم. نباید فراموش کرد که هدف اصلی شعر دینی، بویژه شعر اهل بیت، بیان حقیقت، ترویج ارزشهای توحیدی و گسترش فضیلت است.

 

۴. نگرش عاطفی و شخصی:

آن دسته از اشعاری که بیان عواطف دینی و احساس ارادت به آستان مقدس فاطمه ی مطهر (سلام الله علیها) و مصیبتهای ایشان در آنها غلبه دارد، می‌تواند به عنوان سروده‌های عاطفی قلمداد شود.

 

حساب سروده‌هایی را که درباره ی شهادت و مظلومیت آن حضرت است، باید جدا کرد زیرا تأثیر واقعه در بسیاری از موارد بیش از تأثیر زبان شعر است، به ویژه آنکه شاعران برای ایجاد انگیزش عاطفی در مردم، عمداً- یا سهواً- از باطن حوادث گذشته و به پوسته ی آن- با تفصیل و رنگ و لعاب- می‌پردازند و گاه شعر را از لطافت هنری و محتوای توحیدی- هر دو- خالی می‌کنند. این گونه اشعار عوامانه ضربات مهمی بر فرهنگ عمومی دینداران در گذشته وارد کرده است، که هنوز آثار آن باقی است.

 

بررسی شعر فاطمی در مرحله ی کنونی

تکرار و تقلید، کلی گویی، استفاده ی زیاد از بیان خبری و تقریری، بازیهای لفظی و افراط در موازین سخنوری، از مهمترین موانع تأثیرگذاری عاطفی در شعر هستند. یکی از مهمترین موفقیتهای شعر فاطمی در دهه‌های اخیر فایق آمدن برخی از شاعران بر این موانع است. شاعران امروز شیوه‌های مختلفی را برای انگیزش عاطفی در شعرهای خود تجربه می‌کنند. گاه بیان یک واقعیت از ابعاد و زوایای گوناگون و استفاده از استعارات لطیف را راهی برای نفوذ در دلها قرار می‌دهند. در ترجیع بند طولانی محمد علی مجاهدی (متخلص به پروانه)- درباره ی هجوم به خانه ی آن حضرت (سلام الله علیها)، پس از رحلت پدر بزرگوارش (صلی الله علیه و آله و سلم)- تلاش برای دست یافتن به بیان لطیف و شاعرانه حقایق به وضوح دیده می‌شود:

سوخت بال کبوتران حرم

کار این شعله ها به لانه کشید

دامن گل که سوخت از آتش

شعله سر از دل جوانه کشید

 

گامهایی در مسیر بازآفرینی اشعار گذشته، از سالها پیش آغاز شده است. شاعران معاصر نیز در وصف مدایح اهل بیت (علیه السلام) لب به سخن گشوده اند که در زیر به نمونه‌هایی اشاره شده است.

 

برای نمونه به قسمتی از شعر شکوفه‌های فریاد خسرو احتشامی بنگرید:

 

تو ستاره ای و تو اختری؛ مه و مهر و زهره و مشتری

نکنند با تو برابری؛ تو یگانه دخت پیمبری

تو همای اوج سعادتی، تو سپهر عصمت و عفتی

تو قرین مهر ولایتی، به خدا که همسر حیدری

به حسن ستاره ی روشنت، که حسین آن گل گلشنت

به خدا رسیده ز دامنت، به خدا تو معنی مادری

 

شعر «سرای فاطمه» سروده ی حمید سبزواری، است:

 

حجره گلین است و کوچک است و عجب آنک

هست جهانی، چو جای فاطمه دارد

رشحه ی ایمان تراود از در و بامش

خانه ی علم است و باب علم در آن است

 

بر این گونه شعرها می‌توان «راز شب» سروده ی شهریار را نیز افزود.

 

شعر فاخر و چند بعدی: بخش دیگری از شعرها دارای افکار نو، لطف عواطف، تازگی اسلوب و قدرت اثرگذاری ویژه ای هستند. بر اینها باید در آمیختن هر چهار بعد افزوده شود. قصیده ی شیوای خسرو احتشامی، با عنوان شکوفه‌های فریاد، از این دست است:

 

روز نخست چون گل این بوستان شکفت

عِطر عفیف عشق فرو ریخت بر تنش...

هم باشدش بهار رسالت در آستین

هم می‌چکد گلاب ولایت از دامنش

مردآفرین زنی که خلیلانه می‌شکست

بتخانه خلاف خلافت ز شیونش

از سدره نیز در شب معراج می‌گذشت

حرمت اگر نبود عنانگیر توسنش حرمت اگر نبود عنانگیر توسنش

 

 

همچنین است سروده ی قادر طهماسبی (فرید) که در روشن بینی تاریخی و نگرش عاشقانه به دین، لطفی بیش از دهها غزل به قصیده اش داده است:

 

ناموس دردهای علی بودی و چو اشک

پنهان نمود غیرت شیر خدا ترا

دفن شبانه ی تو که با خواهش تو بود

فریاد روشنی است ز چندین جفا ترا...

یک عمر در گلوی تو بغض استخوان شکست

در سایه داشت گرچه علی چون هما ترا...

دادند در بهای فدک آخر- ای دریغ-

گلخانه ای به گستره ی کربلا ترا...

 

شعر جوشان احمد عزیزی در همین زمینه در کلیت خود به همین شعر متکامل و چند بعدی می‌پیوندد. او گرچه بیشتر در مجموعه‌های خود از «ضریح گمشده ی گل یاس» سخن رانده بود، در «لاله‌های زهرایی» اسم و مسمای خود را یکسره نثار شعر فاطمی کرد:

 

حضرت زهرا دلش از یاس بود

قطره‌های اشکش از الماس بود

داغ عطر یاس زهرا زیر ماه

می چکانید اشک حیدر را به چاه...

گریه آری، گریه چون ابر چمن

بر کبود یاس و سرخ نسترن...

این دل یاس است و روح یاسمین

این امانت را امین باش ای زمین

نیمه شب دزدانه باید زیر خاک

ریخت بر روی گل خورشید، خاک

مدفن این ناله غیر از چاه نیست

جز تو کس از قبر او آگاه نیست

 

غزلواره‌های کوتاه فاطمه راکعی

ای بی نشانه ای که خدا را نشانه ای

هرجا نشان تست، ولی بی نشانه ای...

تصویر شاعرانه ی در خود گریستن

راز بلند سوختن عارفانه ای...

 

شاعر جوان، فاطمه سالاروند با چنین مطلعی:

خم کرد پشت زمین را ناگاه داغ گرانت

هفت آسمان گریه کردند بر تربت بی نشانت

 

برخی از ویژگی‌های کلی این پدیده ی نو در شعر فاطمی را دارا هستند.

 

//



برگرفته از سایت والقلم - سرکار خانم نرگس گنجی