لعن کردن خیلی بد است؟

بر صدام لعنت! این حرف من خیلی بی کلاس بود؟

اگه بدونیم باظلم کردنمون به یکی ممکنه موردلعنش واقع بشیم اصلا به کسی ظلم نمی کنیم خیلی جالب بود

با سلام اولا بايد عرض كنم كه دوست عزيز ومتفكر ما اقا محمود اطلاعات وسيعي در امور مذهبي دارند و اين جاي تشكر و سپاس دارد. اما توضيح وقايع مذكور در فرمايشاتشان ربطي به سخنان اقا سعيد ندارد. عداوت با دشمنان اسلام و علي الخصوص شيعه يك امر مشخص و موكد است و صحيح اما اگر دوست عزيز ما اقا محمود به اصل سخنان اقاسعيد توجه بيشتري ميكردند قطعا اينقدر صحنه را رمانتيك خلق نميكردند و دوست مهربان مارا متهم نمينمودند. عالم عارف همواره بايد سخنانش نافذ باشد نه سخت و خشن. ان هم با مومنان. انماالمومنون اخوه

جناب سعید بزرگوار: امیدوارم با این بیاناتی که فرمودید نخواسته باشید نعوذاً بالله خودتان رو مهربان تر و با عطوفت تر از خدا نسبت به بنده هایش نشان داده باشید!!! اگر دقت می فرمودید می دیدید که مطابق آیه 57 سوره مبارکه احزاب خداوند متعال خودش عده ای را که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را آزار دادند مورد لعن قرار داده است، علاوه بر آن در هیچ کجای این متن نوشته نشده بود که به هر کسی رسیدید و او خوشتان نیامد لعنش کنید، که شما ندای وااسلاما سردادید و می فرمایید جوانان به خاطر همین رفتارهای متعصبانه است که از اسلام زده می شوند! آنچه مسلم است اینکه طبق تعالیم اسلام لعن دعای مستجاب است و اگر شخص مورد لعن سزاوار آن باشد به او می رسد در غیر اینصورت گریبان شخص نفرین کننده را می گیرد، پس بنابراین جوانانی که فقط به خاطر مقوله لعن از دین اسلام برمی گردند به علت نقصان اطلاعاتشان می باشد و لاغیر. اما با کمال تعجب دیدم که فرموده بودید «در مورد تاریخی که نوشته دست بشره و مورخان براثر تهدید زمانه یا اعتقادات شخصیشان و یا مسائلی دیگر تاریخ رانوشته اند» برادر خیلی دوستانه عرض می کنم کمی مطالعات خود را در زمینه تاریخ و نقل روایات افزایش دهید آنگاه خواهید دید که بسیاری از کتب معتبر سنی و شیعه آن وقایعی را که شما موهوم می دانید نقل کرده اند!!! به عنوان مثال: مسعودي (م 346ه. ق) در «اثبات الوصيه» تحت عنوان حکايت السقيفه مي نويسد: «... پس  امير المؤمنين با عده اي از پيروان و شييعانش در منزلش جمع شده بودند در اين هنگام عده اي به خانه حمله ور شده و به آنجا هجوم آوردند و درب خانه اش را به آتش کشيدند و اورا به زور از خانه خارج  کردند آنها شيده زنان (رفاطمه ،ليها السلام)‌ را در پشت درب فشار سختي داد ند به حدي که محسن را سقط کرد  »    شهرستاني در کتاب خود «الملل والنحل»  از نظام نقل نموده که «إنّ عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتى ألقت الجنين من بطنها وكان يصيح أحرقوا دارها بمن فيها وما كان في الدار غير عليّ وفاطمة والحسن والحسين  » عمر در روزي بيعت به شکم  فاطمه زد  بحدي که جنيش سقط شد و خا نه را با اهلش به آتش کشاندند در خانه کسي نبود جز علي و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام . از ابن عبد ربّه اندلسى مؤلف كتاب العقد الفريد (م 463)  ازعبدالرحمن بن عوف نقل مى‏كند:  «من در بيمارى ابى‏بكر بر او وارد شدم تا از او عيادت كنم، اوگفت: آرزو مى‏كنم كه‏اى كاش سه چيز را انجام نمى‏دادم و يكى از آن سه چيز اين است: «وَدَدْتُ أنّي لَمْ أكْشِفُ بَيْتَ فاطِمَةَ عَنْ شي‏ءٍ وَإنْ كانُوا أَغْلَقُوهُ عَلَى الْحَرْبِ؛ اى كاش خانه فاطمه را نمى‏گشودم، هر چند آنان براى نبرد درِ خانه را بسته بودند » . وهم چنين ابن قتيبه در الامامه والسياسه مي نويسد: « ... فمشى معه جماعة ، حتى أتوا باب فاطمة ، فدقوا الباب ، فلما سمعت أصواتهم نادت بأعلى صوتها : يا أبت يا رسول الله ، ماذا لقينا بعدك من ابن الخطاب وابن أبي قحافة ، فلما سمع القوم صوتها وبكاءها ، انصرفوا باكين ، وكادت قلوبهم تنصدع ، وأكبادهم تنفطر ، وبقى عمر ومعه قوم ، فأخرجوا عليا ، فمضوا به إلى أبي بكر ، فقالوا له : بايع ، فقال : إن أنا لم أفعل فمه ؟ قالوا : إذا والله الذي لا إله إلا هو نضرب عنقك  » چون عمر با گروهي به درب خانه فاطمه آمدند در خانه را زدند، هنگامي که فاطمه صداي آنان را شنيد با صداي بلند  هنگامى كه فاطمه صداى آنان را شنيد، با صداى بلند گفت: اى رسول خدا پس از تو چه مصيبتهايى به ما از فرزند خطاب و فرزند ابى‏قحافه رسيد، افرادى كه همراه عمر بودند هنگامى كه صداى زهرا و گريه او را شنيدند برگشتند؛ ولى عمر با گروهى باقى ماند و على را از خانه بيرون آوردند، نزد ابى‏بكر بردند و به او گفتند: بيعت كن، على عليه السلام گفت: اگر بيعت نكنم چه مى‏شود؟ گفتند: به خدايى كه جز او خدايى نيست، گردن تو را مى‏زنيم ... ». مقاتل بن عطيّه (م.505.ق)  در کتاب «الخلافه و الامامه »  مي نويسد: ابوبکر بعد از اينکه از مردم بزور وشمشير بيعت گرفت عمر وقنفذ را همراهي جماعتي به خانه علي وفاطمه فرستاد ، که درب خانه را آتش زد ، چون فاطمه پشت درب آمد عمر و اصحابش فاطمه را فشار داد که فاطمه پشت درب بود و محسنش سقط شد و ميخ درب به سينه زهرا فرورفت فاطمه به زمين افتاد مريض شد تا وفات نمودند. » وهم چنين شيخ عبد الکريم عقيلي در کتابش « ظلامات الزهراء» از تاريخ مؤتمر بغدادي نقل مي کند: « چون حضرت زهرا (س) در پشت درآمد عمر و حزبش از روي کينه درب را چنان فشار داد که فاطمه بين در و ديوار قرار گرفت ، تا جنينش سقط شد. »  ملل والنحل شهرستاني نقل مي کنند : «إنّ عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتى ألقت الجنين من بطنها ...  » عمر در روز بيعت [با ابي بکر]  به شکم حضرت زهرا زدند بحدي که جنينش سقط شدند.   ابن حجر العسقلاني  در «لسان الميزان»نقل مي کند: « ... إن عمر رفس فاطمة عليها السّلام حتى أسقطت بمحسن عليه السّلام » همانا عمر ضربه اي به سينه زد تا اينکه محسنش سقط شدند. اين بيان را کتابهاي زير هم نقل نموده اند: لسان الميزان لابن حجر: ج 1 ص 268. و ميزان الاعتدال: ج 1 ص 139 ح 552.. سير أعلام النبلاء: ج 15 ص 578 فرائد السمطين: ج 2 ص 35 ح 371. در جاي دگر از طبري در دلائل الامامه نقل نموده مي نويسد: « قال الطبري في خبر وفاتها عليها السّلام:... و كان سبب وفاتها أن قنفذ مولى الرجل لكزها بنعل السيف بأمره، فأسقطت محسنا و مرضت من ذلك مرضا شديدا ... » با وجود این اسناد و مدارک یا باید سخنان شما را درباره موهوات تاریخی باور کنیم یا اینکه همه این تاریخ نگاران را مجنون قلمداد کنیم که این داستان ها را از خود بافته اند و اینکه داستانشان یکی از آب درآمده را هم به حساب تصادف و اتفاق بگذاریم!!! علی ای حال برادر لطفاً قبل از زیر سؤال بردن وقایع تاریخی کمی مطالعه کنید.

چرا اسلام را با این رفتارها دینی متخاصم و مهاجم جلوه میدهید؟چرا بعد نماز برای مردم عالم دعای خیر نشود؟چرا همش از خودمان سیگنال منفی ساطع کنیم؟اسلام دین محبت و عطوفت است.تا حالا فکر کردید چرا نسل جدید بیشتر به سمت مسیحیت رو می اورند یا خیلی ها لائیک میشوند؟در صورتی که اسلام دین کاملی است و چهره واقعی اسلام اینی نیست که همه شاهد آنیم.این از بینش اندک ما و عدم آگاهی ماست که با رفتارهای تعصب گرایانه چهره اسلام را خراب جلوه میدهیم.شاید داستان پیامبر و اون کسی که خاکستر روی سرش میریخت رو شنیده باشید.به نظرتان اگر پیامبر آنشخص را مورد لعن قرار میداد بهتر بود یا کاری که کرد و طرف شرمنده شد و به اسلام گروید؟تاکی بایستی اینقدر منجمد و بسته فکر کنیم؟شما از اسلام چه میدانید؟عده ای تفسیر به رای میکنند و عده ای کورکورانه تقلید میکنند.کجای این درست است؟اینکه واقعیت اسلام را دریابیم یا کورکورانه عمل کنیم؟اگر به قران اعتقاد دارید ببینید چقدر به تفکر و تعمق تاکید شده است.اسلام دین رستگاری است اگر تفکر کنید!

این در موردی مصداق مینماید که خودت تجربه کرده باشی و به عینه دیده باشی که ظلمی صورت گرفته که همان هم صورت خوشی ندارد نهایتش میتونی از خدا بخوای که طرفو به سزای اعمالش برسونه هر چند که اگه اونقدر غنی و آگاه باشی از خدا طلب هدایت آن شخص را میکنی. وگرنه در مورد تاریخی که نوشته دست بشره و مورخان براثر تهدید زمانه یا اعتقادات شخصیشان و یا مسائلی دیگر تاریخ رانوشته اند نمیتوان کورکورانه قضاوت نمود.تا حالا از خودت سوال کردی شاید به ناحق کسی را مورد لعن قرار داده باشی و مورد لعن فردای قیامت مدعی گردد؟آنوقت چه جوابی داری؟برای شما که با لعن کردن به آرامش میرسی و به نوعی فشار روحی متحمل شده را تسکین میدهی بهتر نیست بگویی "لعنت الله علی القوم الظالمین"تا بعدا مورد خطاب واقع نشی؟

سلام خوب بود و عالي. يك سوال. آيا لعن و نفرين مورد سياه شدن روح شخص مظلوم نمي شود؟

آن چيزي كه در قران كريم آمده، مگر ميشود به آن شك نمود! انشاءاله عاملين اجراي فرامين قرآن باشيم و از آفات تفاسير به راي دور باشيم.

خیلی هم ارزش دیدن داشت

اصلا ارزش دیدن نداشت

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آله