خلفای سه گانه و حکام پس از آن ها، چگونه با نصوص خلافت برخورد کردند؟

خلفای سه گانه و یاران آنان، هر نصی را که با مساله ی جانشینی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ارتباط داشت، با اجتهاد خود می‌سنجیدند و آن را توجیه و تفسیر می‌کردند و برای این نصوص، به اندازه ی امور و احکام ظاهری دین، ارزش قایل نمی‌شدند ؛ لذا مخالفت با آن ها برایشان آسان بود. پس از این که کار آن ها تمام شد و زمام خلافت را به دست گرفتند، با عزم راسخ، آن نصوص توجیهی را به دست فراموشی سپردند و با کسانی که آن نصوص را یادآور می‌شدند و به آنها اشاره می‌کردند، با شدت هر چه تمام تر رفتار می‌نمودند.
هم چنین، چون آن ها اندک زمانی به صورت ظاهری، بر حفظ نظام توفیق یافتند، اسلام مطابق میل خود را نشر دادند، کشورهایی را فتح کردند، به ثروت و قدرت دست یافتند و در انظار مردم، خود را به شهوات آلوده نساختند، کارشان بالا گرفت، قدر و منزلتشان بلند گردید، مردم به آنها حسن ظن پیدا کردند و قلب ها به آنها متمایل گشت. بدین ترتیب مردم نیز در فراموش ساختن نصوص خلافت، در مسیر مورد دلخواه آنان گام برداشتند. 
پس از آن ها بنی امیه آمدند که جز از بین بردن اهل بیت (علیه السلام) و گرفتن تشفی قلب خود از آنان نظری نداشتند. آن ها از هیچ اقدام عملی و علمی در از بین بردن مقام ها و فضایل اهل بیت (علیه السلام) دریغ نکردند. به رغم همه این تلاش ها، بر اساس خواست و تقدیر الهی، نصوص صریح و صحیحی وجود دارد که برای اثبات حق کافی است.



سایت فطرت