مقدمه: اگر خلافت پس از پیامبر صلی الله علیه و آله حق حضرت علی علیه السلام بود، پس چرا ایشان برای گرفتن حق خود اقدامی نکردند؟
پس از پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت علی علیه السلام خود را تنها یافتند و نتوانستند مردم را به اطاعت از نصوص خلافت، متقاعد کنند ولی در هر کجا که فرصت می‌یافتند، چه در اجتماع مردم و چه در میان یاران خاص خویش ویا حتی در احتجاج باخلفا، همواره از غصب حق خویش، اعلام نارضایتی می‌کردند و خلافت را حق مطلق خویش بیان می‌نمودند که از جانب خداوند متعال تعیین شده و به وسیله پیامبر صلی الله علیه و آله به مردم ابلاغ گردیده است ؛ لذا هیچ مبنای دیگری را بر انتخاب خلیفه ی رسول خدا صلی الله علیه و آله صحیح و معتبر نمی‌دانستند.
در تایید این مطلب می‌توان اشاره کرد که حضرت علی علیه السلام در خانه نشستند و بیعت نکردند تا اینکه ایشان را به زور برای بیعت بردند و خانه شان را به آتش کشیدند و همسرشان را مضروب و فرزندشان را به قتل رساندند. بدین ترتیب ایشان حق خویش را اعلام نمودند تا حجتی باشد بر تمام کسانی که از نصوص خلافت عدول کرده اند؛ چرا که اگر ایشان فورا و با اختیار بیعت می‌کرد، حجتشان تمام نبود.
در نتیجه، این گونه نبوده است که علی علیه السلام هیچ اقدامی برای احقاق حق خویش انجام نداده باشند، اما در پاسخ به این سوال که چرا ایشان در آن برهه از زمان قیام مسلحانه نکرده اند، می‌توان به دلایل زیر اشاره کرد:

۱- ترس از ارتداد امت:
حضرت علی علیه السلام بیم آن داشتند که اگر بخواهند بر تعبد به نص اصرار ورزند، امت از اسلام برگردند.خصوصا که با رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله قدرت وشوکت منافقین بالا گرفته بود ؛ ارکان دین متزلزل و قلوب مسلمین از جا کنده شده بود. مسلمین پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله همانند گوسفندان باران زده در شب تیره ی زمستان بودند که در میان گرگ‌هایی متجاوز و درنده، قرار گرفته باشند. حتی طایفه‌هایی از اعراب مرتد شده بودند و گروهی دیگر تصمیم بر ارتداد داشتند.

۲- ترس از تفرقه و اختلاف:
از دیگر عواملی که سبب شد حضرت علی علیه السلام با توجه به اوضاع آن روز، اقدام مسلحانه نداشته باشد، ترس از تفرقه میان امت اسلامی بود. اوضاع آن روز جامعه، چنان که توضیح داده شد، زمینه بسیار مناسبی برای فعالیت منافقین و کافرین بود. حتی میان انصار و مهاجرین اختلاف بوجود آمده و هرکدام به نحوی خواهان خلافت بودند.

۳- بقای اسلام:
در چنین اوضاعی، توجه حضرت علی علیه السلام به امر دین، ایشان را از توجه به خلافت باز داشت. ایشان می‌دانستند که دنبال خلافت رفتن و قیام عملی، سبب بالا گرفتن فتنه و فساد و به هم ریختن نظام مسلمین و نابودی دین می‌شود. بنابراین حضرت علی علیه السلام بقای اسلام و مصلحت عموم مسلمین را بر خلافت و حق شخصی خویش مقدم دانستند و از اظهار اراده و تصمیم برای قیام سرباز زدند. در واقع می‌توان عامل سوم، که همان بقای اسلام و مصلحت مسلمین است را به عنوان مهم ترین عامل باز دارنده ی حضرت علی علیه السلام در اقدام مسلحانه ذکر کرد.

 

/



سایت فطرت