بررسی واقعه ی روز مباهله
مباهله چیست؟
مباهله در اصل از ریشه ی «بهل» به معنای رها کردن و قید و بند را از چیزی برداشتن است. از این رو، هنگامی که حیوانی را به حال خود واگذارند. و پستان آن را در کیسه قرار ندهند تا نوزادش بتواند به آزادی شیر بنوشد به آن «باهل» میگویند. و «ابتهال» در دعا، به معنای تضرع و واگذار کردن کار خود به خداست.
بنابراین، اگر در مواردی «مباهله» را به معنای «هلاکت، لعن و دوری از خدا» گرفته اند، به خاطر آن است که رها کردن و واگذار کردن بنده به حال خود، هلاکت و لعنت و دوری از درگاه خدا را به دنبال دارد.
این بود معنای «مباهله» از نظر ریشه ی لغوی، اما مفهوم آن در آیه ی مورد بحث نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است؛ یعنی افرادی که درباره ی یک مسأله ی مهم مذهبی اختلاف نظر دارند، در یک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرع کنند و از او بخواهند که طرف مقابل را که دروغگو است، رسوا ساخته و به سزای اعمال خود برساند.
دعوت به مباهله
خداوند در آیه ی مورد بحث به پیامبر خود دستور میدهد که هر گاه پس از این همه استدلال بر حقانیت اسلام و رد باورهای نادرست مسیحیان، باز کسی درباره ی حضرت عیسی علیه السلام با تو به محاجه پرداخت، به او پیشنهاد مباهله کن؛ به این صورت که شما و طرف مقابل هر دو، پسران، زنان و خودتان را حاضر سازید و نفرین کنید که خداوند طرف دروغگو را رسوا سازد.
مسأله ی مباهله به این شکل که تا آن زمان در بین عرب سابقه نداشت راه حل نهایی برای تشخیص حق از ناحق است و حکایت از ایمان و صداقت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در دعوت خود میکند؛ زیرا امکان ندارد کسی به تمام معنا به ارتباط خویش با پروردگار ایمان نداشته باشد و وارد چنین میدانی گردد و از مخالفان خود دعوت کند که بیایید با هم از درگاه خدا بخواهیم تا دروغگو را رسوا سازد؟! مسلما ورود در چنین میدانی بسیار خطرناک است؛ زیرا اگر دعا به اجابت نرسد و اثری از مجازات مخالفان آشکار نشود، نتیجه ای جز رسوایی برای دعوت کننده عابد نخواهد شد. و امکان ندارد و آدم عاقل و فهمیده بدون اطمینان به نتیجه، در چنین مرحله ای گام بگذارد.
از این جا است که گفته اند دعوت پیامبر به مباهله، یکی از نشانههای صدق دعوت و ایمان قاطع او است، قطع نظر از نتایجی که بعدا از مباهله به دست آمد.
داستان مباهله
در روایات اسلامی وارد شده است: هنگامی که پای مباهله به میدان آمد، نمایندگان مسیحیان «نجران» از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مهلت خواستند تا در این باره بیندیشند و با بزرگان خود به شور بنشینند. سرانجام نتیجه ی مشورت آن ها که از یک نکته ی روان شناسی سرچشمه میگرفت، این بود که به افراد خود دستور دادند اگر دیدید محمد صلی الله علیه و آله و سلم با سر و صدا و جمعیت و جار و جنجال به مباهله میآید، نترسید و با او مباهله کنید؛ زیرا معلوم است حقیقتی در کار او نیست و از این رو؛ به جار و جنجال متوسل شده است؛ ولی اگر دیدید با افراد محدود و به همراه نزدیکان و فرزندان خردسالش به میعادگاه آمد، بدانید که او پیامبر خدا است و از مباهله با او بپرهیزید که خطرناک است.
بر این اساس، آن ها طبق قرار قبلی به میعادگاه رفتند، ولی ناگاه دیدند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در حالی که فرزندانش حسین علیه السلما را در آغوش دارد و دست حسن علیه السلام را دست گرفته، و علی و فاطمه علیهما السلام نیز همراه او هستند، رو به سوی میعادگاه روان است. و در این حال، به آنان سفارش میکند که هر گاه من دعا کردم شما «آمین» بگویید. مسیحیان هنگامی که این صحنه را مشاهده کردند، سخت به وحشت افتاده و از اقدام به مباهله خودداری کردند، لذا حاضر به مصالحه شده و به شرایط ذمه (عدم تظاهر به خوردن گوشت خوک و شرابخواری، زنا و ازدواج با زنانی که ازدواج کردن با آن ها در اسلام حرام است) تن در دادند.
روایات اهل سنت:
شواهد التنزیل – الحاکم الحسکانی – ج ۱ – ص ۱۶۰
عن ابن عباس فی قوله عز وجل: (فقل تعالوا ندع أبناءنا وأبناءکم ونساءکم [ وأنفسنا وأنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه الله علی الکاذبین ]. [ قال ] نزلت فی رسول الله وعلی (أنفسنا) و (نساءنا) فاطمه و (أبناءنا) حسن وحسین
…………………………
تفسیر ابن کثیر – ابن کثیر – ج ۱ – ص ۳۷۹
قال جابر: وفیهم نزلت”ندع أبناءنا وأبناءکم ونساءنا ونساءکم وأنفسنا وأنفسکم”قال جابر”أنفسنا وأنفسکم”رسول الله صلی الله علیه وسلم وعلی بن أبی طالب”وأبناءنا”الحسن والحسین”ونساءنا”فاطمه
…………………………
الدر المنثور – جلال الدین السیوطی – ج ۲ – ص ۳۹
قال جابر أنفسنا وأنفسکم رسول الله صلی الله علیه وسلم وعلی وأبناءنا الحسن والحسین ونساءنا فاطمه
…………………………
فتح القدیر – الشوکانی – ج ۱ – ص ۳۴۷ – ۳۴۸
قال جابر: فیهم نزلت (تعالوا ندع أبناءنا) الآیه. قال جابر (أنفسنا وأنفسکم) رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم وعلی، وأبناءنا الحسن والحسین، ونساءنا فاطمه. ورواه أیضا الحاکم من وجه آخر ‹ صفحه ۳۴۸ › عن جابر وصححه
…………………………
إمتاع الأسماع – المقریزی – ج ۶ – پاورقی ص ۶
فیهم نزلت: (ندع أبناءنا وأبناءکم ونساءنا ونساءکم وأنفسنا وأنفسکم) وقال جابر: (أنفسنا وأنفسکم) رسول الله صلی الله علیه وسلم وعلی بن أبی طالب، (وأبناءنا) الحسن والحسین، (ونساءنا) فاطمه
…………………………
الفصول المهمه فی معرفه الأیمه – ابن الصباغ – ج ۱ – پاورقی ص ۱۱۴
وفیهم نزلت: (ندع أبنآءنا وأبنآءکم ونسآءنا ونسآءکم وأنفسنا وأنفسکم)، قال جابر: أنفسنا وأنفسکم: رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) وعلی بن أبی طالب، وأبناءنا: الحسن والحسین، ونساءنا: فاطمه
…………………………
نظم درر السمطین – الزرندی الحنفی – ص ۱۰۸
أنزلت هذه الآیه: فقل تعالوا ندع أبناینا وأبنایکم ونساینا ونسایکم وأنفسنا وأنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه الله علی الکاذبین فدعا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) علیا وفاطمه والحسن والحسین رضی الله عنهم وقال: اللهم هؤلاء أهلی
…………………………
تفسیر القرطبی – القرطبی – ج ۴ – ص ۱۰۴
أن النبی صلی الله علیه وسلم جاء بالحسن والحسین وفاطمه تمشی خلقه وعلی خلفها وهو یقول لهم: (إن أنا دعوت فأمنوا)
…………………………
تاریخ الإسلام – الذهبی – ج ۳ – ص ۶۲۷
لما نزلت هذه الآیه: فقل تعالوا ندع أبناینا وأبناءکم، دعاه رسول الله صلی الله علیه وسلم، وفاطمه، وحسنا وحسینا
…………………………
مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول (علیه السلام) – محمد بن طلحه الشافعی – ص ۳۸
فلما أصبحوا جاؤوا إلی رسول الله فخرج إلیهم محتضن الحسین آخذا بید الحسن وفاطمه خلفه وعلی خلفهما
…………………………
شواهد التنزیل|الحاکم الحسکانی|۱|ق ۵|مصادر تفسیر سنی|الشیخ محمد باقر المحمودی|الأولی|۱۴۱۱ – ۱۹۹۰ م||مؤسسه الطبع والنشر التابعه لوزاره الثقافه والإرشاد الإسلامی- مجمع إحیاء الثقافه الإسلامیه||
تفسیر ابن کثیر|ابن کثیر|۱|۷۷۴|مصادر تفسیر سنی|تقدیم: یوسف عبد الرحمن المرعشلی||۱۴۱۲ – ۱۹۹۲ م||دار المعرفه للطباعه والنشر والتوزیع – بیروت – لبنان||تمتاز هذه الطبعه بالمراجعه والتنقیح والتنضید الجدید وقد قام بفهرسه الأحادیث النبویه مکتب التحقیق بدار المعرفه
الدر المنثور|جلال الدین السیوطی|۲|۹۱۱|مصادر تفسیر سنی|||||دار المعرفه للطباعه والنشر – بیروت – لبنان||
فتح القدیر|الشوکانی|۱|۱۲۵۵|مصادر تفسیر سنی||||عالم الکتب|عالم الکتب||
إمتاع الأسماع|المقریزی|۶|۸۴۵|مصادر تاریخ|تحقیق وتعلیق: محمد عبد الحمید النمیسی|الأولی|۱۴۲۰ – ۱۹۹۹ م||منشورات محمد علی بیضون، دار الکتب العلمیه – بیروت – لبنان||
الفصول المهمه فی معرفه الأیمه|ابن الصباغ|۱|۸۵۵|مصادر سیره پیامبر وائمه|سامی الغریری|الأولی|۱۴۲۲|سرور|دار الحدیث للطباعه والنشر|۹۶۴-۵۹۸۵-۹۹-۴|المؤلف: علی بن محمد بن أحمد المالکی المکی المعروف بابن الصباغ / مرکز الطباعه والنشر فی دار الحدیث – قم – شارع معلم – قرب ساحه الشهداء – الرقم ۱۲۵ الهاتف: ۰۲۵۱۷۷۴۰۵۴۵ – ۰۲۵۱۷۷۴۰۵۲۳ ص. ب: ۴۴۶۸ / ۳۷۱۸۵ / نظم درر السمطین|الزرندی الحنفی||۷۵۰|مصادر حدیث سنی – عام||الأولی|۱۳۷۷ – ۱۹۵۸ م||||
تفسیر القرطبی|القرطبی|۴|۶۷۱|مصادر تفسیر سنی|أبو إسحاق إبراهیم أطفیش||۱۴۰۵ – ۱۹۸۵ م||دار إحیاء التراث العربی – بیروت – لبنان||مؤسسه التاریخ العربی
تاریخ الإسلام|الذهبی|۳|۷۴۸|مصادر تاریخ|د. عمر عبد السلام تدمری|الأولی|۱۴۰۷ – ۱۹۸۷م|لبنان/ بیروت – دار الکتاب العربی|دار الکتاب العربی||
مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول (علیه السلام)|محمد بن طلحه الشافعی||۶۵۲|مصادر سیره پیامبر وائمه|ماجد ابن أحمد العطیه||||||
علی بن ابیطالب (نفس پیامبر) تا جایی رسید که پیامبر در شان او چنین فرمود:
(همانا جنگ تو. جنگ من است و صلح تو. صلح من)
شرح نهج البلاغه – ابن أبی الحدید – ج ۲۰ – ص ۲۲۱
قد ثبت أن رسول الله صلی الله علیه وآله قال له: (حربک حربی، وسلمک سلمی
…………………………
شواهد التنزیل – الحاکم الحسکانی – ج ۱ – پاورقی ص ۴۱۶
یا علی حربک حربی
…………………………
تفسیر الآلوسی – الآلوسی – ج ۲۶ – ص ۱۵۱
قوله صلی الله علیه وسلم له:”حربک حربی”
…………………………
المناقب – الموفق الخوارزمی – ص ۱۲۹
حربک حربی وسلمک سلمی
…………………………
ینابیع الموده لذوی القربی – القندوزی – ج ۱ – ص ۱۷۲
یا علی حربک حربی وسلمک سلمی
…………………………
شرح نهج البلاغه|ابن أبی الحدید|۲۰|۶۵۶|مصادر حدیث سنی – عام|محمد أبو الفضل إبراهیم||||مؤسسه إسماعیلیان للطباعه والنشر والتوزیع||
شواهد التنزیل|الحاکم الحسکانی|۱|ق ۵|مصادر تفسیر سنی|الشیخ محمد باقر المحمودی|الأولی|۱۴۱۱ – ۱۹۹۰ م||مؤسسه الطبع والنشر التابعه لوزاره الثقافه والإرشاد الإسلامی- مجمع إحیاء الثقافه الإسلامیه||
تفسیر الآلوسی|الآلوسی|۲۶|۱۲۷۰|مصادر تفسیر سنی|||||||
المناقب|الموفق الخوارزمی||۵۶۸|مصادر سیره پیامبر وائمه|الشیخ مالک المحمودی – مؤسسه سید الشهداء (علیه السلام)|الثانیه|ربیع الثانی ۱۴۱۴|مؤسسه النشر الإسلامی|مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه||
ینابیع الموده لذوی القربی|القندوزی|۱|۱۲۹۴|مصادر سیره پیامبر وائمه|سید علی جمال أشرف الحسینی|الأولی|۱۴۱۶|أسوه|دار الأسوه للطباعه والنشر||
برادران اهل سنت اجازه هست یه سوال بکنم؟
اگر جنگ علی بن ابیطالب همان جنگ پیامبر هست. ((پیامبر اکرم کسی است که خدا در شانش میفرماید: (ما ینطق عن الهوی) یعنی اینکه از روی هوا و هوس حرف نمیزند. و این صفتی را که به جناب علی بن ابیطالب اعطا نموده است. ازسر تعارف نبوده است.))
خب. اگر کسی در مخالفت پیامبر اکرم قیام کند و با ایشان بجنگد. حکمش چیست؟
امیدوارم در فضایی بدون تعصب جوابگو باشید.
پیامبر اکرم جنگ علی را جنگ خود معرفی کرد. پس کسانی که با علی میجنگند طبق این روایت در واقع با حضرت رسول میجنگند. خب حکمشان چیست؟
افرادی مانند:
ام المومنین عایشه
جناب زبیر
جناب طلحه
جناب معاویه

