آیا عمر بن خطاب در غدیر خم با امیرمؤمنان (علیه السلام) بیعت کرد

بعد از آن که رسول خدا صلی الله علیه وآله امیر مؤمنان علیه السلام را به عنوان خلیفه و جانشین خود انتخاب و آن را بر همگان اعلام کرد به مردم دستور داد که یکی یکی با آن حضرت بیعت کرده و این منصب جدید را تبریک بگویند.
طبق روایات صحیح السندی که در کتاب‌های اهل سنت وجود دارد خلیفه دوم از کسانی است که خود را به امیر المؤمنین علیه السلام رساند و پس از بیعت با آن حضرت منصب جدیدش را تبریک گفت.
غزالی دانشمند شهیر قرن ششم در باره تبریک و تهنیت خلیفه دوم و پیمانی که در آن روز بست و فقط چند روز بعد آن را فراموش کرد می‌نویسد:
واجمع الجماهیر علی متن الحدیث من خطبته فی یوم عید یزحم باتفاق الجمیع وهو یقول: « من کنت مولاه فعلی مولاه » فقال عمر بخ بخ یا أبا الحسن لقد أصبحت مولای ومولی کل مولی فهذا تسلیم ورضی وتحکیم ثم بعد هذا غلب الهوی تحب الریاسه وحمل عمود الخلافه وعقود النبوه وخفقان الهوی فی قعقعه الرایات واشتباک ازدحام الخیول وفتح الأمصار وسقاهم کأس الهوی فعادوا إلی الخلاف الأول: فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قلیلا.
از خطبه‌های رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) خطبه غدیر خم است که همه مسلمانان بر متن آن اتفاق دارند. رسول خدا فرمود: هر کس من مولا و سرپرست او هستم علی مولا و سرپرست او است. عمر پس از این فرمایش رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) به علی (علیه السلام) این گونه تبریک گفت:
«تبریک تبریک ای ابوالحسن تو اکنون مولا و رهبر من و هر مولای دیگری هستی.»
این سخن عمر حکایت از تسلیم او در برابر فرمان پیامبر و امامت و رهبری علی (علیه السلام) و نشانه رضایتش از انتخاب علی (علیه السلام) به رهبری امت دارد اما پس از گذشت آن روز‌ها عمر تحت تأثیر هوای نفس و علاقه به ریاست و رهبری خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مکان اصلی تغییر داد و با لشکر کشی‌ها برافراشتن پرچم‌ها و گشودن سرزمین‌های دیگر راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلی هموار کرد و از مصادیق این سخن شد: (فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قلیلا). پس آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن بهایی ناچیز به دست آوردند و چه بد معامله ‏ای کردند.
.الغزالی أبو حامد محمد بن محمد سر العالمین وکشف ما فی الدارین ج ۱ ص ۱۸ باب فی ترتیب الخلافه والمملکه تحقیق: محمد حسن محمد حسن إسماعیل وأحمد فرید المزیدی ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت / لبنان الطبعه: الأولی ۱۴۲۴هـ ۲۰۰۳م.
روایات بسیاری در کتاب‌های اهل سنت وجود دارد که سخن غزالی را ثابت می‌کند اما به جهت اختصار به دو روایت همراه با تصحیح سند آن بسنده می‌کنیم:

روایت اول: روایت براء بن عازب

احمد بن حنبل و بسیاری از بزرگان اهل سنت داستان بیعت خلیفه دوم را این گونه نقل می‌کنند:
حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا عَفَّانُ ثنا حَمَّادُ بن سَلَمَهَ أنا عَلِیُّ بن زَیْدٍ عن عَدِیِّ بن ثَابِتٍ (وأبی هارون العبدی) عَنِ الْبَرَاءِ بن عَازِبٍ قال کنا مع رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم فی سَفَرٍ فَنَزَلْنَا بِغَدِیرِ خُمٍّ فنودی فِینَا الصَّلاَهُ جَامِعَهٌ وَکُسِحَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم تَحْتَ شَجَرَتَیْنِ فَصَلَّی الظُّهْرَ وَأَخَذَ بِیَدِ علی رضی الله عنه فقال أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ انی أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ من أَنْفُسِهِمْ قالوا بَلَی قال أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ انی أَوْلَی بِکُلِّ مُؤْمِنٍ من نَفْسِهِ قالوا بَلَی قال فَأَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ فقال من کنت مَوْلاَهُ فعلی مَوْلاَهُ اللهم وَالِ من ولاه وَعَادِ من عَادَاهُ قال فَلَقِیَهُ عُمَرُ بَعْدَ ذلک فقال له هنیاء یا بن أبی طَالِبٍ أَصْبَحْتَ وَأَمْسَیْتَ مولی کل مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَهٍ.
براء بن عازب می‌گوید: در حجه الوداع همراه رسول خدا بودیم زیر درخت‌ها را تمیز کردند فرمان اقامه نماز جماعت صادر شد سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله دست علی را گرفت وسمت راستش قرار داد و فرمود: آیا من نسبت به مؤمنان از جان آنان به خودشان برتر نیستم گفتند: آری فرمود: آیا همسران من مادران شما نیستند گفتند: آری فرمود: این علی رهبر است و من رهبر او هستم خداوندا دوست بدار آنکه علی را دوست بدارد و دشمن بدار دشمن او را عمرگفت: مبارک باشد بر تو ای علی تو اکنون مولا و رهبر من و تمام مؤمنان هستی.
الشیبانی أحمد بن حنبل ابوعبدالله (متوفای۲۴۱هـ) مسند أحمد بن حنبل ج ۴ ص ۲۸۱ ح۱۸۵۰۲ ناشر: مؤسسه قرطبه – مصر
همو: فضایل الصحابه لابن حنبل ج ۲ ص ۵۹۶ ۱۰۱۶ و ج ۲ ص ۶۱۰ ح۱۰۴۲ تحقیق د. وصی الله محمد عباس ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت الطبعه: الأولی ۱۴۰۳هـ – ۱۹۸۳م
إبن أبی شیبه الکوفی ابوبکر عبد الله بن محمد (متوفای۲۳۵ هـ) الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار ج ۶ ص ۳۷۲ ح۳۲۱۱۸ تحقیق: کمال یوسف الحوت ناشر: مکتبه الرشد – الریاض الطبعه: الأولی ۱۴۰۹هـ.
الآجری أبی بکر محمد بن الحسین (متوفای۳۶۰هـ الشریعه ج ۴ ص ۲۰۵۱ تحقیق الدکتور عبد الله بن عمر بن سلیمان الدمیجی ناشر: دار الوطن – الریاض / السعودیه الطبعه: الثانیه ۱۴۲۰ هـ – ۱۹۹۹ م.
الشجری الجرجانی المرشد بالله یحیی بن الحسین بن إسماعیل الحسنی (متوفای۴۹۹ هـ) کتاب الأمالی وهی المعروفه بالأمالی الخمیسیه ج ۱ ص ۱۹۰ تحقیق: محمد حسن اسماعیل ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت / لبنان الطبعه: الأولی ۱۴۲۲ هـ – ۲۰۰۱م
ابن عساکر الدمشقی الشافعی أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبه الله بن عبد الله(متوفای۵۷۱هـ) تاریخ مدینه دمشق وذکر فضلها وتسمیه من حلها من الأماثل ج ۴۲ ص ۲۲۱ تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامه العمری ناشر: دار الفکر – بیروت – ۱۹۹۵
الطبری ابوجعفر محب الدین أحمد بن عبد الله بن محمد (متوفای۶۹۴هـ) ذخایر العقبی فی مناقب ذوی القربی ج ۱ ص ۶۷ ناشر: دار الکتب المصریه – مصر
الذهبی الشافعی شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ هـ) تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام ج ۳ ص ۶۳۲ تحقیق د. عمر عبد السلام تدمری ناشر: دار الکتاب العربی – لبنان/ بیروت الطبعه: الأولی ۱۴۰۷هـ – ۱۹۸۷م
ابن کثیر الدمشقی إسماعیل بن عمر ابوالفداء القرشی (متوفای۷۷۴هـ) البدایه والنهایه ج ۷ ص ۳۵۰ ناشر: مکتبه المعارف – بیروت
السیوطی جلال الدین عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفای۹۱۱هـ) الحاوی للفتاوی فی الفقه وعلوم التفسیر والحدیث والاصول والنحو والاعراب وسایر الفنون ج ۱ ص ۷۸ تحقیق: عبد اللطیف حسن عبد الرحمن ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت الطبعه: الأولی ۱۴۲۱هـ – ۲۰۰۰م.
ملاعلی هروی بعد از نقل و شرح این روایت می‌گوید:
(رواه أحمد) أی فی مسنده وأقل مرتبته أن یکون حسنا فلا التفات لمن قدح فی ثبوت هذا الحدیث.
این روایت را احمد در مسند خود نقل کرده است کمترین درجه این حدیث این است که «حسن» باشد پس سخن کسانی که به این روایت ایراد گرفته‌اند ارزش توجه ندارد.
ملا علی القاری نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفای۱۰۱۴هـ) مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح ج ۱۱ ص ۷۸ تحقیق: جمال عیتانی ناشر: دار الکتب العلمیه – لبنان/ بیروت الطبعه: الأولی ۱۴۲۲هـ – ۲۰۰۱م.
بررسی سند روایت:
عفان بن مسلم بن عبد الله الباهلی (۲۱۹هـ):
از روات صحیح بخاری مسلم أبو داود الترمذی النسایی ابن ماجه.
حماد بن سلمه (۱۶۷هـ):
از روات صحیح بخاری (تعلیقا) مسلم أبو داود الترمذی النسایی ابن ماجه.
علی بن زید بن جدعان (۱۳۱هـ):
از روات صحیح مسلم و بقیه صحاح سته و بخاری در أدب المفرد.
عن عدی بن ثابت (۱۱۶هـ):
از روات بخاری مسلم أبو داود الترمذی النسایی ابن ماجه.
أبی هارون العبدی (۱۳۴هـ):
از روات بخاری ترمذی إبن ماجه.
طبق قواعد رجالی اهل سنت هر کس که در صحیح بخاری و مسلم روایتی نقل کرده باشد وثاقت و عدالتش قطعی است چنانچه ابن حجر عسقلانی در فتح الباری می‌نویسد:
وقد نقل بن دقیق العید عن بن المفضل وکان شیخ والده انه کان یقول فیمن خرج له فی الصحیحین هذا جاز القنطره.
ابن دقیق العید از ابن مفضل که استاد پدرش بوده است نقل حدیث دارد که می‌گفت: کسی که در طریق راویان بخاری باشد از پل عبور کرده است.
العسقلانی الشافعی أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای۸۵۲ هـ) فتح الباری شرح صحیح البخاری ج ۱۳ ص ۴۵۷ تحقیق: محب الدین الخطیب ناشر: دار المعرفه – بیروت.
و ابن تیمیه حرّانی در باره صحیح بخاری و مسلم می‌گوید:
ولکن جمهور متون الصحیحین متفق علیها بین أیمه الحدیث تلقوها بالقبول وأجمعوا علیها وهم یعلمون علما قطعیا أن النبی قالها.
محتوای صحیح بخاری و مسلم در بین پیشوایان حدیث پذیرفته شده و مورد قبول است و همگان بر این مطلب اجماع دارند که به طور قطع و یقین احادیث موجود در این دو کتاب از رسول خدا است.
الحرانی أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیه أبو العباس (متوفای۷۲۸هـ) قاعده جلیله فی التوسل والوسیله ج ۱ ص ۸۷ ناشر: المکتب الإسلامی – بیروت تحقیق: زهیر الشاویش ۱۳۹۰هـ – ۱۹۷۰م.
تصحیح البانی:
سند حدیث مورد بحث ما همان روایت ابن ماجه قزوینی (از حماد بن سلمه تا براء بن عازب) در باره غدیر است که محمد ناصر البانی در السلسله الصحیحه آن را تصحیح کرده است.
رک: ابن ماجه القزوینی محمد بن یزید (متوفای۲۷۵ هـ) سنن ابن ماجه ج ۱ ص ۴۳ ح۱۱۶ باب فَضْلِ عَلِیِّ بن أبی طَالِبٍ رضی الله عنه تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی ناشر: دار الفکر – بیروت.
الألبانی محمّد ناصر صحیح ابن ماجه ج ۱ ص ۲۶ ح۱۱۳ طبق برنامه المکتبه‌ الشامله.
در نتیجه ادعای برخی از علمای سنی که گفته‌اند:
وهذا ضعیف فقد نصوا أن علی بن زید وأبا هرون وموسی ضعفاء لایعتمد علی روایتهم وفی السند أیضا أبو إسحق وهو شیعی مردود الروایه.
این روایت ضعیف است علما تصریح کرده‌آند که علی بن زید و أبا هارون ضعیف هستند و به روایات آن‌ها اعتماد نمی‌شود. همچنین در سند این روایت ابواسحق وجود دارد که او شیعی و روایتش مردود است.
الآلوسی البغدادی الحنفی أبو الفضل شهاب الدین السید محمود بن عبد الله (متوفای۱۲۷۰هـ) روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی ج ۶ ص ۱۹۴ ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
پایه و اساس ندارد زیرا در غیر این صورت باید بسیاری از روایات بخاری و مسلم و بقیه صحاح سته اهل سنت را دور بریزیم.
تحریف روایت ابن ماجه و عبد الرزاق:
ابن کثیر دمشقی سلفی این روایت را این گونه نقل می‌کند:
وقال عبد الرزاق: أنا معمر عن علی بن زید بن جدعان عن عدی بن ثابت عن البراء بن عازب قال: خرجنا مع رسول الله حتی نزلنا غدیر خم بعث منادیا ینادی فلما اجتمعا قال:”ألست أولی بکم من أنفسکم قلنا: بلی یا رسول الله! قال: ألست أولی بکم من أمهاتکم قلنا: بلی یا رسول الله قال: ألست أولی بکم من آبایکم قلنا: بلی یا رسول الله! قال: ألست ألست ألست قلنا: بلی یا رسول الله قال: من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه”فقال عمر بن الخطاب: هنییا لک یا ابن أبی طالب أصبحت الیوم ولی کل مؤمن.
وکذا رواه ابن ماجه من حدیث حماد بن سلمه عن علی بن زید وأبی هارون العبدی عن عدی بن ثابت عن البراء به. وهکذا رواه موسی بن عثمان الحضرمی عن أبی إسحاق عن البراء به. وقد روی هذا الحدیث عن سعد وطلحه بن عبید الله وجابر بن عبد الله وله طرق عنه وأبی سعید الخدری وحبشی بن جناده وجریر بن عبد الله وعمر بن الخطاب وأبی هریره.
براء بن عاذب می‌گوید: به همراه رسول خدا خارج شدیم تا این که به غدیر خم رسیدیم آن حضرت کسی را فرستاد تا مردم را صدا بزند وقتی مردم جمع شدند آن حضرت فرمود: آیا من نسبت به مؤمنان از جان آنان به خودشان سزاوارتر نیستم گفتند: آری فرمود: آیا من از مادرانتان پیش شما سزاوارتر نیستم گفتند: آری ای پیامبر خدا فرمود: آیا من از پدران شما در نزد شما سزاوارتر نیستم گفتند: این چنین است ای رسول خدا فرمود: آیا نیستم آیا نیستم آیا نیستم گفتند: بلی ای رسول خدا سپس فرمود: هر کس من مولای او هستم پس این علی مولای او است خداوندا دوست بدار آنکه علی را دوست بدارد و دشمن بدار دشمن او را.
پس عمرگفت: مبارک باشد بر تو ای علی تو اکنون مولا و رهبر من و تمام مؤمنان هستی.
این روایت را به همین صورت ابن ماجه از حماد بن سلمه از علی بن زید و أبی هارون عبدی از عدی بن ثابت از براء نقل کرده است. همچنین موسی بن عثمان خضرمی از أبی اسحاق از براء نقل کرده است.
و نیز این حدیث از سعد (بن أبی وقاص) طلحه بن عبید الله جابر بن عبد الله که چندین طریق دارد و أبی سعید خدری حبشی بن جناده جریر بن عبد الله عمر بن خطاب و أبی هریره نقل شده است.
ابن کثیر الدمشقی إسماعیل بن عمر ابوالفداء القرشی (متوفای۷۷۴هـ) البدایه والنهایه ج ۷ ص ۳۵۰ ناشر: مکتبه المعارف – بیروت.
جلال الدین سیوطی نیز این روایت را از ابن ماجه با ادامه آن نقل کرده است:
وأخرج أحمد وابن ماجه عن البراء بن عازب قال: (کنا مع رسول الله صلی الله علیه وسلّم فی سفر فنزلنا بغدیر خم فنودی فینا الصلاه جامعه فصلی الظهر وأخذ بید علی فقال… فلقیه عمر بعد ذلک فقال له: (هنییاً لک یا ابن أبی طالب أصبحت وأمسیت مولی کل مؤمن ومؤمنه).
السیوطی جلال الدین عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفای۹۱۱هـ) الحاوی للفتاوی فی الفقه وعلوم التفسیر والحدیث والاصول والنحو والاعراب وسایر الفنون ج ۱ ص ۷۸ تحقیق: عبد اللطیف حسن عبد الرحمن ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت الطبعه: الأولی ۱۴۲۱هـ – ۲۰۰۰م.
در حالی که متأسفانه در نسخه‌های فعلی سنن ابن ماجه جمله « فَلَقِیَهُ عُمَرُ بَعْدَ ذلک فقال له هنیاء یا بن أبی طَالِبٍ أَصْبَحْتَ وَأَمْسَیْتَ مولی کل مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَهٍ» وجود ندارد و حذف شده است.
رک: ابن ماجه القزوینی محمد بن یزید (متوفای۲۷۵ هـ) سنن ابن ماجه ج ۱ ص ۴۳ ح۱۱۶ باب فَضْلِ عَلِیِّ بن أبی طَالِبٍ رضی الله عنه تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی ناشر: دار الفکر – بیروت.
ذهبی نیز بعد از نقل این روایت می‌گوید:
ورواه عبد الرزاق عن معمر عن علی بن زید.
در حالی که ما این روایت را در مصنف عبد الرزاق نیز نیافتیم. البته امکان دارد که عبد الرزاق آن را در کتاب دیگری نقل کرده باشد که به دست ابن کثیر و ذهبی رسیده است.

روایت دوم: روایت ابوهریره
خطیب بغدادی در ترجمه حبشون بن موسی می‌نویسد:
أنبأنا عبد الله بن علی بن محمد بن بشران أنبأنا علی بن عمر الحافظ حدثنا أبو نصر حبشون بن موسی بن أیوب الخلال حدثنا علی بن سعید الرملی حدثنا ضمره بن ربیعه القرشی عن بن شوذب عن مطر الوراق عن شهر بن حوشب عن أبی هریره قال:
من صام یوم ثمان عشره من ذی الحجه کتب له صیام ستین شهرا وهو یوم غدیر خم لما أخذ النبی صلی الله علیه وسلم بید علی بن أبی طالب فقال ألست ولی المؤمنین قالوا بلی یا رسول الله قال من کنت مولاه فعلی مولاه.
فقال عمر بن الخطاب بخ بخ لک یا بن أبی طالب أصبحت مولای ومولی کل مسلم فأنزل الله الیوم أکملت لکم دینکم.
اشتهر هذا الحدیث من روایه حبشون وکان یقال إنه تفرد به وقد تابعه علیه أحمد بن عبد الله بن النیری فرواه عن علی بن سعید أخبرنیه الأزهری حدثنا محمد بن عبد الله بن أخی میمی حدثنا أحمد بن عبد الله بن أحمد بن العباس بن سالم بن مهران المعروف بابن النیری إملاء حدثنا علی بن سعید الشامی حدثنا ضمره بن ربیعه عن بن شوذب عن مطر عن شهر بن حوشب عن أبی هریره قال من صام یوم ثمانیه عشر من ذی الحجه وذکر مثل ما تقدم أو نحوه.
ومن صام یوم سبعه وعشرین من رجب کتب له صیام ستین شهرا وهو أول یوم نزل جبریل علیه السلام علی محمد صلی الله علیه وسلم بالرساله.
از ابوهریره نقل شده است که گفت: کسی که روز هجدهم ذی حجه را روزه بگیرد ثواب روزه شصت ماه برای وی نوشته می‌شود این روز روز غدیر خم است روزی که رسول خدا صلی الله علیه و آله دست علی را گرفت و فرمود: آیا من رهبر مؤمنان نیستم گفتند: چرا ای رسول خدا. فرمود: هر کس من مولای او هستم علی مولای او است.
عمر گفت: تبریک تبریک ای پسر ابوطالب تو اکنون مولای من و مولای هر مسلمانی سپس این آیه نازل شد: امروز دین شما را کامل کردم.
این حدیث به عنوان روایت حبشون مشهور شده است گفته شده که فقط او این روایت را نقل کرده است در حالی احمد بن عبد الله نیز از علی سعید… از أبی هریره نقل کرده است….
الخطیب البغدادی أحمد بن علی أبو بکر (متوفای ۴۶۳هـ) تاریخ بغداد ج ۸ ص ۲۸۹ ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت.
همین روایت را الشجری الجرجانی (متوفای۴۹۹ هـ) در کتاب الأمالی با همین سند در سه جای از کتابش و ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق نقل کرده‌اند:
الشجری الجرجانی المرشد بالله یحیی بن الحسین بن إسماعیل الحسنی کتاب الأمالی وهی المعروفه بالأمالی الخمیسیه ج ۱ ص ۱۹۲ و ج۱ ص ۳۴۳ و ج۲ ص۱۰۲ تحقیق: محمد حسن اسماعیل ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت / لبنان الطبعه: الأولی ۱۴۲۲ هـ – ۲۰۰۱م
ابن عساکر الدمشقی الشافعی أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبه الله بن عبد الله(متوفای۵۷۱هـ) تاریخ مدینه دمشق وذکر فضلها وتسمیه من حلها من الأماثل ج ۴۲ ص ۲۳۳ تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامه العمری ناشر: دار الفکر – بیروت – ۱۹۹۵.
بررسی سند روایت:
عبد الله بن علی بن محمد بن بشران:
وی استاد خطیب بغدادی و ثقه است چنانچه ذهبی در باره او می‌نویسد:
عبد الله بن علیّ بن محمد بن عبد الله بن بشران البغدادی الشاهد… قال الخطیب: کان سماعه صحیحاً. وتوفی فی شوال.
عبد الله بن علی… خطیب در باره او گفته: شنیده‌های او صحیح بود. در ماه شوال از دنیا رفت.
الذهبی الشافعی شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ هـ) تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام ج ۲۹ ص ۲۶۴ تحقیق د. عمر عبد السلام تدمری ناشر: دار الکتاب العربی – لبنان/ بیروت الطبعه: الأولی ۱۴۰۷هـ – ۱۹۸۷م
البغدادی أحمد بن علی ابوبکر الخطیب (متوفای۴۶۳هـ) تاریخ بغداد ج ۱۰ ص ۱۴ رقم: ۵۱۳۰ ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت.
علی بن عمر الحافظ:
علی بن عمر همان دار قطنی معروف و صاحب سنن است که در وثاقت او تردیدی نیست چنانچه ذهبی در باره او می‌گوید‌:
قال أبو بکر الخطیب کان الدارقطنی فرید عصره وقریع دهره ونسیج وحده وامام وقته انتهی الیه علو الاثر والمعرفه بعلل الحدیث واسماء الرجال مع الصدق والثقه وصحه الإعتقاد والاضطلاع من علوم سوی الحدیث منها القراءات.
دار قطنی یگانه روزگار و پهلوان میدان بود و مانندی نداشت اوپیشوای زمانش بود دانش و معرفت اسباب شناسایی حدیث و شناخت نامهای راویان به او ختم می‌شد راستگو و مورد اعتماد و دارای اعتقادی صحیح بود و در دیگر علوم غیر از حدیث مانند دانش قراآت نیز قوی بود.
الذهبی شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای۷۴۸هـ) سیر أعلام النبلاء ج ۱۶ ص ۴۵۲ تحقیق: شعیب الأرناؤوط محمد نعیم العرقسوسی ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت الطبعه: التاسعه ۱۴۱۳هـ.
أبو نصر حبشون بن موسی بن أیوب الخلال:
ذهبی در باره او می‌گوید:
حبشون بن موسی بن أیوب الشیخ أبو نصر البغدادی الخلال… وکان أحد الثقات.
حبشون بن موسی یکی از افراد مورد اعتماد بود.
الذهبی الشافعی شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ هـ) سیر أعلام النبلاء ج ۱۵ ص ۳۱۷ تحقیق: شعیب الأرناؤوط محمد نعیم العرقسوسی ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت الطبعه: التاسعه ۱۴۱۳هـ.
خطیب بغدادی در باره او می‌گوید:
وکان ثقه یسکن باب البصره.
حبشون مورد اعتماد بود و در باب البصره سکونت داشت.
البغدادی أحمد بن علی ابوبکر الخطیب (متوفای۴۶۳هـ) تاریخ بغداد ج ۸ ص ۲۸۹ ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت.
و بعد از نقل روایت إکمال نیز روایت دیگری را نقل کرده و می‌گوید:
الأزهری أنبأنا علی بن عمر الحافظ قال حبشون بن موسی بن أیوب الخلال صدوق….
علی بن عمر الحافظ گفته است: حبشون بن موسی راستگو است.
تاریخ بغداد ج ۸ ص ۴۳۹۱.
علی بن سعید الرملی:
ذهبی در باره او می‌گوید:
علی بن أبی حمله شیخ ضمره بن ربیعه ما علمت به بأسا ولا رأیت أحدا الآن تکلم فیه وهو صالح الأمر ولم یخرج له أحد من أصحاب الکتب السته مع ثقته.
علی بن ابی حمله بزرگ قبیله ضمره است من در او ایرادی نمی‌بینم وکسی را هم ندیده ام که در باره او سخنی گفته باشد او کارهایش خوب بود ولی با این که ثقه است صاحبان کتب سته از وی روایت نقل نکرده‌اند.
الذهبی شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان أبو عبد الله (متوفای ۷۴۸ هـ) میزان الاعتدال فی نقد الرجال ج ۵ ص ۱۵۳ ـ ۱۵۴ تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت الطبعه: الأولی ۱۹۹۵م.
وإذا کان ثقه ولم یتکلم فیه أحد فکیف نذکره فی الضعفاء.
علی بن سعید رملی ثقه است و کسی در باره وی سخنی نگفته است پس چرا باید نام وی را در ردیف افراد ضعیف بیاوریم.
العسقلانی الشافعی أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای۸۵۲هـ) لسان المیزان ج ۴ ص ۲۲۷ تحقیق: دایره المعرف النظامیه – الهند ناشر: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات – بیروت الطبعه: الثالثه ۱۴۰۶هـ – ۱۹۸۶م.
ضمره بن ربیعه القرشی
ذهبی در باره او می‌گوید:
ضمره بن ربیعه. الإمام الحافظ القدوه محدث فلسطین أبو عبد الله الرملی…
روی عبد الله بن أحمد بن حنبل عن أبیه قال ضمره رجل صالح صالح الحدیث من الثقات المأمونین لم یکن بالشام رجل یشبهه هو أحب إلینا من بقیه بقیه کان لا یبالی عمن حدث وقال ابن معین والنسایی ثقه.
وقال أبو حاتم صالح قال آدم بن أبی إیاس ما رأیت أحدا أعقل لما یخرج من رأسه من ضمره
وقال ابن سعد کان ثقه مأمونا خیرا لم یکن هناک أفضل منه ثم قال مات فی أول رمضان سنه اثنتین ومیتین.
وقال أبو سعید بن یونس کان فقیههم فی زمانه مات فی رمضان سنه اثنتین ومیتین
ضمره بن ربیعه پیشوا حافظ رهبر و محدث فلسطین بود. عبد الله بن احمد بن حنبل از پدرش نقل کرده که گفت: ضمره مرد پاک سرشت بود و در نقل حدیث صالح بود از افراد مورد وثوق و اعتماد بود در شام مانند او نبود. او در نزد من محبوب‌تر از دیگرانی بود که در نقل حدیث دقت نمی‌کردند که از چه کسانی نقل کنند. ابن معین و نسایی گفته‌اند: مورد اعتماد بود.
ابوحاتم گفته: درست کار بود آدم بن إیاس گفته: کسی را داناتر از او در آن چه از مغزش خارج می‌شود (فکر و اندیشه) ندیدم ابن سعد گفته: مورد اعتماد و اطمینان و آدم خوبی بود در این جا شخصی بهتر از او نیست.
ابوسعید بن یونس گفته: او فقیه اهل زمان خود بود…
الذهبی الشافعی شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ هـ) سیر أعلام النبلاء ج ۹ ص ۱۰۶ تحقیق: شعیب الأرناؤوط محمد نعیم العرقسوسی ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت الطبعه: التاسعه ۱۴۱۳هـ.
عبد الله بن شوذب:
عبد الله بن شوذب. البلخی ثم البصری الإمام العالم أبو عبد الرحمن نزیل بیت المقدس… وثقه أحمد بن حنبل وغیره. قال أبو عمیر بن النحاس حدثنا کثیر بن الولید قال کنت إذا رأیت ابن شوذب ذکرت الملایکه. قال أبو عامر العقدی سمعت الثوری یقول کان ابن شوذب عندنا ونحن نعده من ثقات مشایخنا وقال یحیی بن معین کان ثقه.
عبد الله بن شوذب پیشوا و دانشمند بود احمد بن حنبل و دیگران او را توثیق کرده‌اند. ابوعمیر نحاس گفته: کثیر بن ولید می‌گفت: من هر وقت ابن شوذب را می‌بینم به یاد ملایکه می‌افتم. ابوعامر عقدی گفته‌: از ثوری شنیدم که می‌گفت: ابن شوذب پیش ما بود و ما او را جزء اساتید مورد اعتماد می‌شمردیم یحیی بن معین گفته: او مورد اعتماد بود.
الذهبی الشافعی شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ هـ) سیر أعلام النبلاء ج ۷ ص ۹۲ تحقیق: شعیب الأرناؤوط محمد نعیم العرقسوسی ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت الطبعه: التاسعه ۱۴۱۳هـ.
و ابن حجر عسقلانی می‌گوید:
عبد الله بن شوذب الخراسانی أبو عبد الرحمن سکن البصره ثم الشام صدوق عابد من السابعه.
عبد الله بن شوذب خراسانی ساکن بصره بود سپس به شام رفت انسانی راستگو و اهل عبادت و از طبقه هفتم از محدثین است.
العسقلانی الشافعی أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای۸۵۲هـ) تقریب التهذیب ج ۱ ص ۳۳۸۶ رقم: ۳۳۸۷ تحقیق: محمد عوامه ناشر: دار الرشید – سوریا الطبعه: الأولی ۱۴۰۶ – ۱۹۸۶ م.
مطر الوراق:
ذهبی در باره او می‌گوید:
مطر الوراق. الإمام الزاهد الصادق أبو رجاء بن طهمان الخراسانی نزیل البصره مولی علباء بن أحمر الیشکری کان من العلماء العاملین وکان یکتب المصاحف ویتقن ذلک
مطر الوراق پیشوای زاهد راستگو اصل او خراسانی است و ساکن بصره شد وی از دانشمندان شایسته و از نویسندگان قرآن بود که به درستی آن را انجام می‌داد.
الذهبی الشافعی شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ هـ) سیر أعلام النبلاء ج ۵ ص ۴۵۲ تحقیق: شعیب الأرناؤوط محمد نعیم العرقسوسی ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت الطبعه: التاسعه ۱۴۱۳هـ..
و در کتاب دیگرش می‌گوید:
فمطر من رجال مسلم حسن الحدیث.
مسلم در کتاب صحیحش از او نقل روایت دارد و از رجال این کتاب است و روایاتش نیکو است.
الذهبی الشافعی شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ هـ) میزان الاعتدال فی نقد الرجال ج ۶ ص ۴۴۵ تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت الطبعه: الأولی ۱۹۹۵م.
شهر بن حوشب:
شهر بن حوشب از روات صحیح مسلم است و در وثاقت وی تردید نیست چنانچه ذهبی در تاریخ الإسلام در باره او می‌گوید:
قال حرب الکرمانی: قلت لأحمد بن حنبل: شهر بن حوشب فوثقه وقال: ما أحسن حدیثه. وقال حنبل: سمعت أبا عبد الله یقول: شهر لیس به بأس. قال الترمذی: قال محمد یعنی البخاری: شهر حسن الحدیث وقوی أمره.
شهر بن حوشب مشکلی ندارد حدیثش نیکو و کارش استوار بود.
الذهبی الشافعی شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ هـ) تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام ج ۶ ص ۳۸۷ تحقیق د. عمر عبد السلام تدمری ناشر: دار الکتاب العربی – لبنان/ بیروت الطبعه: الأولی ۱۴۰۷هـ – ۱۹۸۷م.
ترمذی در سنن خود بعد از نقل روایتی که در سند آن شهر بن حوشب وجود دارد می‌نویسد:
وَسَأَلْتُ مُحَمَّدَ بن إسماعیل عن شَهْرِ بن حَوْشَبٍ فَوَثَّقَهُ وقال إنما یَتَکَلَّمُ فیه بن عَوْنٍ ثُمَّ رَوَی بن عَوْنٍ عن هِلَالِ بن أبی زَیْنَبَ عن شَهْرِ بن حَوْشَبٍ قال أبو عِیسَی هذا حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ.
بخاری شهر بن حوشب را توثیق کرد و روایت وی را حسن وصحیح دانسته اند.
الترمذی السلمی محمد بن عیسی أبو عیسی (متوفای ۲۷۹هـ) سنن الترمذی ج ۴ ص ۴۳۴ تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
عجلی در معرفه‌ الثقات می‌نویسد:
شهر بن حوشب شامی تابعی ثقه.
شهر بن حوشب اهل شام و از تابعان و ثقه بود.
العجلی أبی الحسن أحمد بن عبد الله بن صالح (متوفای ۲۶۱هـ) معرفه الثقات من رجال أهل العلم والحدیث ومن الضعفاء وذکر مذاهبهم وأخبارهم ج ۱ ص ۴۶۱ رقم: ۷۴۱ تحقیق: عبد العلیم عبد العظیم البستوی ناشر: مکتبه الدار – المدینه المنوره – السعودیه الطبعه: الأولی ۱۴۰۵ – ۱۹۸۵م.
در نتیجه سند این روایت نیز کاملا صحیح است و هیچ ایرادی در آن دیده نمی‌شود.
نتیجه:
تبریک گفتن مردم و به ویژه خلیفه دوم ثابت می‌کند که منظور رسول خدا صلی الله علیه وآله از جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» ولایت و إمامت امیر مؤمنان علیه السلام بوده نه صرف محبت و دوست داشتن ایشان چرا که اگر مقصود صرف دوست داشتن بود نیازی به تبریک گفتن نداشت. ضمن این که خلیفه دوم می‌گوید که «أصبحت مولای ومولی کل مولی تو از امروز مولای ما شدی»
و در روایت ابن کثیر دمشقی آمده بود: «اصبحت الیوم ولی کل مؤمن تو از امروز سرپرست هر مؤمنی شدی» در حالی که دوست داشتن تمام مؤمنان از واجباتی است که قبل از آن نازل شده و از مسلمات بود و اگر کلمه «ولی» را به معنای محبت و دوستی بگیریم این معنا به ذهن تبادر خواهد کرد که عمر می‌گوید ما تا کنون با تو دوست نبودیم و تو از امروز با ما دوست شدی. آیا اهل سنت می‌توانند این مطلب را بپذیرند
در نتیجه چاره‌ای نیست جز این که حدیث غدیر به معنای «امامت و خلافت» گرفته شود.

گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)

 

اشتراک‌ها:
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *