بررسی و نقد کتاب"آیة تطهیر و ارتباط آن با عصمت ائمه"

 

نوشته دکتر طه بن حامد الدیلمی

 

ترجمه اسحاق دبیری

 

 

یکی از خوانندگان وبلاگ در خواست نموده بودند که کتاب"آیة تطهیر و ارتباط آن با عصمت ائمه"نوشته دکتر طه بن حامد الدیلمی که توسط آقای اسحاق دبیری ترجمه و در فضای اینترنت منتشر شده و همچنین توسط دولت سعودی که این روزها به کشتار شیعیان بحرین مشغول است چاپ و برای انحراف شیعیان از مذهب تشیع در اختیار حجاج بیت الله الحرام قرار می‌دهد را بررسی و پاسخ دهیم.

 

ابتدا به بررسی و نقد مقدمه کتاب می‌پردازیم و بعد دیگر قسمتهای کتاب را پاسخ خواهیم داد.

 

زیر بنای استدلال نویسنده کتاب:

 

زیر بنای استدلال فکری نویسنده کتاب بر فرضیه زیر استوار است :

 

( قرآن کریم تنها منبع هدایت است )

 

(خداوند هدایت را در قرآن منحصر کرده)

 

ادعا ی نویسنده کتاب از این جهت که قران کریم کلام خدا و منبع هدایت انسانها و نور و هدایت می‌باشد صحیح است اما خود قران دیگرانی را در کنار و همدوش خود منبع هدایت معرفی میکند و این مطلب هم از آیات قران استنباط میشود .

 

اگر هدف نویسنده همان کلام معروف عمر باشد که گفت: حسبنا کتاب الله. این سخن غلط است به دلیل آنکه نه خود عمر به گفته خود عمل کرده نه دیگران به گفته او عمل کرده و یا می‌کنند زیرا برای هر فرض دینی از قبیل نماز چگونگی روزه حج زکات به سراغ کتاب و سنت میروند.

 

زمانی هم که سنت رسول خدا که غیر قران است یکی دیگر از مبانی هدایت برای مسلمین باشد پس استدلال به "حسبنا کتاب الله"و یا ادعای نویسنده کتاب که گفته است ( قرآن کریم تنها منبع هدایت است) و یا (خداوند هدایت را در قرآن منحصر کرده) باطل است.

 

سنت به عنوان یکی از منابع هدایت در قران:

 

مسلمین سنت رسول خدا را هم براساس دستور قران مبنا قرار دادند:

 

وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ

 

مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّه‏

 

وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحی‏

 

بنا براین نمی‌توان اوامر رسول خدا را بر اساس دستور قران نادیده گرفت .

 

 

 

هدایت الهی با دو پایه قران و عترت:

 

نویسنده کتاب سه آیه

 

(ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدیً لِلْمُتَّقین‏ )

 

(قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الهْدَی‏)

 

(فَبِأَیّ‏ حَدِیثِ بَعْدَهُ یُیْمِنُون‏ )

 

را دلیل بر انحصار هدایت الهی توسط قران گرفته است .

 

آیات فوق در کتاب آسمانی قران به صورتهای ذیل آمده است:

 

وَ لَنْ تَرْضی‏ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصاری‏ حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی‏ وَ لَیِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ (۱۲۰ بقره )

 

و هرگز یهودیان و ترسایان از تو راضی نمی‏شوند مگر آنکه از کیش آنان پیروی کنی. بگو: «در حقیقت تنها هدایتِ خداست که هدایت [واقعی‏] است.» و چنانچه پس از آن علمی که تو را حاصل شد باز از هوسهای آنان پیروی کنی در برابر خدا سرور و یاوری نخواهی داشت.

 

قُلْ أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَنْفَعُنا وَ لا یَضُرُّنا وَ نُرَدُّ عَلی‏ أَعْقابِنا بَعْدَ إِذْ هَدانَا اللَّهُ کَالَّذِی اسْتَهْوَتْهُ الشَّیاطینُ فِی الْأَرْضِ حَیْرانَ لَهُ أَصْحابٌ یَدْعُونَهُ إِلَی الْهُدَی ایْتِنا قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی‏ وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمینَ (۷۱ انعام)

 

بگو: «آیا به جای خدا چیزی را بخوانیم که نه سودی به ما می‏رساند و نه زیانی و آیا پس از اینکه خدا ما را هدایت کرده از عقیده خود بازگردیم مانند کسی که شیطانها او را در بیابان از راه به در برده‏اند و حیران [بر جای مانده‏] است برای او یارانی است که وی را به سوی هدایت می‏خوانند که:» به سوی ما بیا. «بگو:» هدایت خداست که هدایتِ [واقعی‏] است و دستور یافته‏ایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم.

 

در این دو آیه مورد خطاب رسول است تا دیگران بفهمند که حرف یهود و نصاری و خواندن غیر خدا در انتها منجر به اعتقادات اعقابشان (بت پرستی) می‌شود و خدا وند می‌فرماید که فقط هدایت خدا که در دین اسلام بروز یافته است هدایت واقعی است.

 

نویسنده قسمتی از این دو آیه را آورده و نتیجه گرفته (قرآن کریم تنها منبع هدایت است) در صورتی که آیه اصل هدایت را بخدا نسبت می‌دهد نه اینکه هدایت را منحصر در قران کرده باشد.

 

وقتی ما طبق این آیه فهمیدیم که قران هدایت است برای اینکه دریابیم منبع یا منابع هدایت کدامین حقایق می‌باشند باید به سراغ کل قران برویم. اگر قران هدایت را منحصر در خود کرده باشد همه باید بپذیرند ولی اگر قران سخنی غیر از آنچه که طه دیلمی می‌گوید فرموده باشد به چه مجوزی نویسنده فقط قرآن کریم را تنها منبع هدایت معرفی می‌کند.

 

در آیاتی چون:

 

النساء: ۵۹ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ

 

الأنفال ۱ وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ کُنْتُمْ مُیْمِنینَ

 

النساء ۸۰ مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ

 

الحشر: ۷ وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقابِ

 

النجم:۳ و ۴ وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحی‏

 

حصرمورد ادعای نویسنده شکسته شده است.

 

نویسنده کتاب برای تقویت فرضیه اش به آیه فَبِأَیِّ حَدیثٍ بَعْدَهُ یُیْمِنُونَ استشهاد کرده است.

 

این آیه در دو سوره از قران مطرح شده است:

 

۱ - المرسلات: ۵۰ فَبِأَیِّ حَدیثٍ بَعْدَهُ یُیْمِنُونَ

 

در این سوره خداوند ده مرتبه کسانی را که قران را تکذیب کردند مورد خطاب قرار داده است: وَیْلٌ یَوْمَیِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ و در انتها ی آیه فرموده است:

 

فَبِأَیِّ حَدیثٍ بَعْدَهُ یُیْمِنُونَ

 

۲ - سوره الأعراف: ۱۸۵ أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فی‏ مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْ‏ءٍ وَ أَنْ عَسی‏ أَنْ یَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَیِّ حَدیثٍ بَعْدَهُ یُیْمِنُونَ

 

طرف خطاب خدا مشرکین می‌باشند که اعتقادی بخدا ندارند و قدرت خدا در آسمان و زمین را دیده و باز خدا را رها کرده اند.

 

این آیات نمی‌تواند ادعای نویسنده را مبنی بر انحصار هدایت الهی توسط قران اثبات کنند.



وبلاگ قرآنیان
<<< لینک مبدأ >>>