اشکالاتی بر کتاب بخاری موسوم به صحیح بخاری!!

((... این کتاب ها آن طوری که رجز خوانی شده از اعتبار و صحت برخوردار نیستند...))
دلایل الصدق علامه محمد حسن مظفر ج ۱ ص ۱۳-۷۱.


۱-از نظر ((محمود ابوریه)) ۴۰۰ نفر از رجال بخاری متهم به ضعفند: 
محمود ابوریه می‌گوید:
((اما از رجال بخاری آن ها که متهم به ضعفند حدود ۴۰۰ نفر هستند که ابن حجر اسامی آن ها را در مقدمه کتاب فتح الباری آورده است.)) 
پاورقی کتاب اضواء علی السنه المحمدیه ص ۳۰۲.


۲-از نظر برخی دیگر، ۸۰ نفر از رجال بخاری متهم به ضعفند: 
ابن حجر می‌گوید:
((از میان چهارصد و سی و چند نفر از راویانی که تنها در سلسله اسناد بخاری قرار گرفته اند ۸۰ نفر آن ها گفته شده که ضعیفند.))
اضواء علی السنه المحمدیه ص ۳۰۲.


۳-از نظر ((ابن حجر)) ۱۱۰ حدیث از صحیح بخاری مردود هستند: 
ابن حجر می‌گوید:
((حفاظ در ۱۱۰ حدیث صحیح بخاری که ۳۲ حدیث آن را مسلم نیز نقل کرده است. انتقاد و خرده گیری کرده و صحت آن ها را مردود دانسته اند.)) 
اضواء علی السنه المحمدیه ص ۳۰۲.

درباره اخباری که بخاری در صحیح خود آورده گفته اند: ((کل من روی عنه البخاری فقد جازه القنطره)) ترجمه: ((هر کس که بخاری از او روایت کرده از پل گذشته است.)) با وجود این می‌بینیم که او از افراد فاسق و فاجری حدیث نقل می‌کند. مانند:
عمروبن العاص و مروان بن حکم و ابوسفیان و معاویه و مغیره بن شعبه و عبدالله بن عمرو بن عاص و نعمان بن بشیر که ملازم معاویه و فرزندش یزید بود. و ابوهریره و عبدالله بن عمر و ابوموسی اشعری و عبدالله بن زبیر و عمران بن خطان که از روسای خوارج بود و عروه بن زبیر و عکرمه که عامل انتشار مذهب خوارج و اباضیه در مغرب بود و... 
آیا به راستی این ها از پل (صداقت و اعتماد) گذشته اند؟ 


۴-آیا احادیث در صحیح بخاری کامل نقل شده اند؟ 
خطیب بغدادی در تاریخ بغداد می‌نویسد که بخاری گفته است: 
((چه بسا حدیثی را که در بصره شنیده بودم در شام آن را نوشته ام و چه بسا حدیثی را که در شام شنیده بودم و در مصر آن را نوشته ام. آن گاه کسی از او پرسید: آیا (با این وضع) تمام آنرا نوشته ای؟ وی در پاسخ سکوت کرد!)) 
و نیز والی بخاری می‌گوید: روزی محمدبن اسماعیل(بخاری) برایم نقل کرد که: 
((چه بسا حدیثی را که در بصره شنیده بودم در شام آن را نوشته ام و چه بسا حدیثی را که در شام شنیده بودم در مصر آنرا نوشته ام. به او گفتم: آیا به طور کامل نوشته ای؟ او در پاسخم سکوت کرد.))
همان کتاب.

۵-تغییر عبارات حدیث توسط خود بخاری و نقل احادیث بر اساس حافظه خویش: 
یکی از جهات ضعف روایات و کم اعتباری احادیث کتاب بخاری، عدم نقل متن حدیث و نقل معنای آن است و بدیهی است که نقل به معنی، غالبا همه خصوصیات موجود در حدیث را شامل نخواهد بود و بخاری در نگارش صحیح خود بیشتر از این شیوه استفاده می‌کرد.
محمد بن ازهر سجستانی می‌گوید:
((در مجلس سلیمان بن حرب بودم که بخاری نیز با ما بود می‌شنید ولی نمی‌نوشت. به برخی از حضار گفته شد: چرا او نمی‌نویسد؟ او در جواب گفت: 
او هنگامی که به بخارا مراجعت کرد همه آن ها را از حفظ خواهد نوشت.))
ابن حجر عسقلانی می‌گوید: 
((از نوادر حوادثی که در کتاب بخاری واقع گردید، این است که یک حدیث تمام را با اسناد واحد ولی با دو لفظ روایت کرده است.)) 
۱-اضواء علی السنه المحمدیه ص ۳۰۰ به نقل از هدی الساری ج ۲ ص ۱۹۴-۲۰۱.
۲-فتح الباری ج ۱ ص ۱۸۶.

۶-بخاری از خودش هم حدیث نقل می‌کند: 
اکنون متن حدیث همراه با سلسله راویان:
((حدثنا محمد بن سلام: حدثنا محمد بن الحسن الواسطی، عن عوف، عن الحسن قال: لا بأس بالقرایه علی العالم. و اخبرنا محمد بن یوسف الفربری و حدثنا محمد بن اسماعیل البخاری قال: حدثنا عبیدالله بن موسی، عن سفیان، قال: إذا قری علی المحدث فلا بأس أن تقول: حدثنی. قال: و سمعت ابا عاصم یقول عن مالک و سفیان: القرایه علی العالم و قرایته سواء.))
که این مطلب هم شاید عنوان بعدی این مقاله را تایید می‌کند که کتاب بخاری بوسیله دیگران تکمیل شده است. و نفر سومی این مطلب را به نقل از فربری و بخاری به کتاب بخاری اضافه کرده است.


۷-اصل نسخه صحیح بخاری، این کتاب موجود نیست بلکه ناقص تر است: 
کتاب موجود معروف به صحیح بخاری تماما به وسیله بخاری نوشته نشده بلکه نوشته‌هایی از او به جا مانده بود که دیگران به فراخور بینش و آگاهی مخصوص به خود به آن مطالبی را اضافه کرده اند.
قسطلانی می‌گوید:
((در نسخه‌هایی که از صحیح بخاری در دست ماست، بعضی از باب ها عنوان گردیده ولی حدیثی در آن باب نقل نشده است و به قسمتی از ابواب حدیثی اضافه شده که عنوان آن باب با آن حدیث تطبیق نمی‌کند، این وضع پراکندگی و جابه جا بودن مطالب و احادیث برای یک عده مورد انتقاد و اشکال گردیده بود که حافظ ابوذر هروی آن اشکال را حل و ایراد را برطرف نمود. زیرا ابوذر هروی از حافظ ابواسحاق و او نیز از ابوالولید باجی نقل کرده است که:
** من از روی نسخه اصل صحیح بخاری که در پیش ((فربری)) بود یک نسخه استنساخ نمودم. در آن نسخه چیزهایی دیدم که هنوز تمام نشده بود و چیزهایی دیدم که اصلا نوشته نشده بود. ما بعضی از این ها را به همدیگر اضافه و منظم کردیم تا صورت کتاب به خود گرفت و بدین وسیله بخاری تکمیل گردید.**)) 
ارشاد الساری ج ۱ ص ۲۳. 

و نیز ابوالولید باجی می‌گوید:
((از چیزهایی که صحت این قول را تایید می‌کند این است که: روایت ابی اسحاق و ابی محمد سرخی و ابی هیثم کشمیهنی و ابی زید مروزی از کتاب بخاری از لحاظ تقدیم و تاخیر و... با همدیگر فرق دارند با آنکه از یک اصل نسخه برداری شده اند و این به خاطر همان اضافاتی است که هر کس طبق سلیقه خود بر آن نموده است.))
اضواء علی السنه المحمدیه ص ۳۰۱.


۸-عدم نقل احادیث امام صادق(علیه السلام) برخلاف اعتراف علمای اهل سنت به دانش و مقام والای او: 
با این که علمای اهل سنت نسبت به مقام والای امام صادق(علیه السلام) و دانش او اقرار و اعتراف دارند با این حال بخاری از روی عمد از نقل احادیث ایشان در کتاب خود خودداری کرده است.
در پایین اسامی برخی از علمای بزرگ اهل سنت را که به مقام والای امام صادق(علیه السلام) اعتراف کرده اند ذکر می‌کنیم:
((علامه سید محمد عبد الغفار افغانی در کتاب ائمه الهدی ص ۱۱۷ چاپ مصر و همینطور علامه شیخ مصطفی رشدی دمشقی در کتاب الروضه المدیه ص ۱۲ چاپ مصر و نیز علامه شیخ ابومحمد زهره مصری مالکی در کتاب مالک حیاته عصره و آرایه و فقهه ص ۱۰۴ چاپ مصر و نیز علامه ابن حجر مکی در الصواعق ص ۱۲۰ و نیز علامه عبدالله بن اسعد الیافعی در کتاب روض الریاحین ص ۲۴۴ چاپ مصر و نیز علامه حافظ ابونعیم در کتاب حلیه الاولیاء ج ۳ ص ۱۹۲ چاپ مصر و نیز علامه سیوطی در کتاب تدریب الراوی ص ۳۶ چاپ مدینه و نیز علامه خطیب تبریزی و نیز علامه محمد بن طلحه شافعی و نیز علامه سخاوی و نیز علامه سید عباس مکی، بیانات عجیبی در مقام والای امام صادق(علیه السلام) و اعتراف به صحت احادیث او دارند.
و علامه خوارزمی و علامه شیخ محیی الدین ابی الوفاء و علامه ذهبی و عده ای دیگر نقل کرده اند که ابوحنیفه اعتراف و اذعان نموده که حضرت جعفربن محمد(علیه السلام) افقه زمان خود بوده است. 
و علامه حافظ ابونعیم تعداد زیادی از بزرگان و پیشوایان اهل سنت را همچون مالک بن انس و شعبه بن الحجاج و سفیان الثوری و عبدالله بن عمر و سفیان بن عیینه و... نام می‌برد که از امام صادق(علیه السلام) حدیث نقل کرده اند. 
این در حالی است که:

ابن تیمیه حرانی در کتاب منهاج السنه می‌گوید: ((بخاری با علم به روایات حضرت جعفر بن محمد(علیه السلام) و مقام و منزلت او، روایات ایشان را ذکر ننموده است.)) 

۹-دشمنی بخاری با امیرالمومنین علی (علیه السلام) و حضرت زهرا(سلام الله علیها) و... در نقل احادیث آن ها: 
همانطور که در بند ۳ دیدیم بخاری از افراد ناصبی و دین به دنیا فروختگان زیادی حدیث نقل کرده اما از افراد راستگو و سرچشمه معارف اسلامی و معلم فرهنگ غنی اسلام یا اصلا حدیث نقل نکرده و یا اگر هم نقل کرده نسبت به دیگران بسیار ناچیز و کم بوده است. 
مثلا از ابوهریره که ۳ سال مصاحبت پیامبر را درک کرده ۴۴۶ حدیث و از عبدالله بن عمر ۲۷۰ حدیث و از عایشه ۲۴۲ حدیث و از ابوموسی اشعری ۵۷ حدیث و از انس بن مالک بیش از ۲۰۰ حدیث نقل کرده ولی از امیرالمومنین (علیه السلام) که باب علم پیامبر بوده و به اعتراف خود علمای اهل سنت اعلم زمان خویشتن بوده است فقط ۱۹ حدیث و از حضرت زهرا(سلام الله علیها) ۱ حدیث نقل کرده است. 
و از دیگر افراد اهل بیت و علویین مانند امام حسن(علیه السلام) که هم سن عبدالله زبیر بوده و زیدبن علی صاحب مسند و امام فرقه زیدیه و امام صادق(علیه السلام) و امام هفتم و هشتم شیعیان که از لحاظ دانش و معرفت اسلامی شهره آفاق هستند و امام نهم و دهم و یازدهم که هم عصر بخاری بودند و مرجع علوم و معارف اسلامی به شمار می‌آمدند حتی یک حدیث هم نقل نکرده است. 


۱۰-نقل احادیث خلاف قرآن و عقل: 
مهم ترین معیار نادرستی خبر مخالفت متن و محتوای آن، با کتاب و عقل است که متاسفانه با همه قداستی که اهل سنت برای بخاری قایل هستند احادیث این کتاب از این نقیصه به دور نیست. و روایات فراوانی در آن ها وجود دارد که متن و محتوای آن ها با کتاب خدا و عقل سلیم به هیچ وجه سازگاری ندارد.
در بعد توحید: در این بعد از خدایی یاد می‌کنند که دارای جسم و اعضاء و جوارح و قابل رویت است همانند موجودات مادی. که احادیث آن را به طور تفصیل در آینده در وب درج خواهیم کرد.
در بعد نبوت: از پیامبرانی یاد می‌کنند که دروغ می‌گویند، غذای حرام می‌خورند، زن باره اند، برای فرار از مرگ چشم عزراییل را کور می‌کنند. با حال جنابت نماز می‌خوانند. اشتباه کار و فراموش خاطرند. در نبوت خود تردید دارند. مورد سحر ساحران قرار می‌گیرند. و... که احادیث آن را به طور تفصیل در آینده در وب درج خواهیم کرد.
و در ابعاد دیگر مباشرت با حایض را جایز می‌شمارند و غنا را مباح معرفی می‌کنند و... که احادیث آن را به طور تفصیل در آینده در وب درج خواهیم کرد.


۱۱- در صحاح سته توهمات راویان وارد شده و کتاب‌های زیادی در این زمینه نوشته شده: 
به نقل از وب برادر سنی ما آقای طاها:
علامه سیدانورشاه کشمیری رحمه الله درفیض الباری علی صحیح البخاری میفرماید: 
((وایّ اعتماد به- بالتاریخ- اذا لم یخلص الصحیحان عن الاوهام حتی صنفوافیهاکتبا عدیده فاْین التاریخ الذی یُدَوَّنُ بافواه الناس وظنون المؤخرین لاسند لهاولا مدد...))
ترجمه: وقتی صحیحین-بخاری ومسلم-از اوهام راوی خالی نیستند وعلما درباره اوهام راوی در صحیحین کتابها نوشته اند.(مضمون دنباله عبارت: به کتاب‌های تاریخ بیش از این ها نمی‌توان اعتماد کرد.)

۱۲-بیان علامه محمد حسن مظفر درباره اعتبار صحاح سته: 
ایشان درباره بسیاری از رجال صحاح سته که کذاب، وضاع، مطعون، متروک، ناصبی، خارجی و... هستند کتابی نوشته تحت عنوان ((الافصاح عن رجال احوال الصحاح)) و حدود ۳۶۸ نفر از آن ها را که از راویان صحاح شش گانه هستند که حداقل دو نفر از بزرگان اهل سنت، اعتراف به شدت طعن و ضعف آن ها کرده اند، از کتاب‌های خود آن ها مانند ((میزان الاعتدال ذهبی)) و ((تهذیب التهذیب)) ابن حجر عسقلانی، در مقدمه کتاب ((دلایل الصدق)) خود آورده و این تحقیق، به خوبی نشان می‌دهد که:
این کتاب ها آن طوری که رجز خوانی شده از اعتبار و صحت برخوردار نیستند.
دلایل الصدق علامه محمد حسن مظفر ج ۱ ص ۱۳-۷۱.



ارسال شده توسط"ققنوس"