پیشگویی‌های امام علی (علیه السلام) درباره حضرت مهدی (عج)

پیشگویی‌های امام علی (علیه السلام) درباره ملاحم و فتن آخر الزمان در جای جای سخنان آن بزرگوار در نهج البلاغه مشهود است. آن چه می‌خوانید، شمه ای از این سخنان گهربار است که می‌توان راهگشای زندگی امروز و فردای شیعیان و موالیان آن حضرت باشد.

«و خلَّف فینا رایةَ الحقِّ، مَن تَقدَّمها مَرق، و مَن تَخلَّف عَنها زَهق، و مَن لَزِمها لَحَق، دلیلُها مَکیثُ الکَـلام، بَطـِیءُ القِیام، سَریعٌ إذا قَام، فإذا أنتُم أَلَنتم لَه رِقابَکم، و أَشَرتم إلیه بِـأَصابِعِکم جاءَهُ المَوتُ فذَهَب بِه فَلَبِثتُم بَعدَه ماشاءَ اللهُ، حتَّی یُطلِعَ اللهُ لَکم مَن یَجمَعُکم، و یَضُـمُّ نَشرَکم، فلاتَطمَعوا فِی غَیرِ مُقبِل، و لاتَیأَسُوا. مِن مُدْبِر، فإنَّ المُدْبرَ عَسی أن تَزِلَّ بِهِ إِحدَی قایِمَتَـیْهِ، و تَثبُتَ الأُخرَی، فَتَرجِعَا حتَّی تَثْبُـتا جَمِیعاً.» (خطبه ۱۰۰ نهج البلاغه)
او (پیامبر) پرچم حق را برافراشت و در میان ما به یادگار گذارد; آن کس که از زیر سایه این پرچم پای پیش نهد از شریعت اسلام خارج گردد; و آن کس که از پیرویش سر باز زند به هلاکت رسد و سرانجام کسیکه زیر سایه این پرچم به پیش رود راه سعادت پیموده و به آن دست یابد. 
پرچمدار این پرچم با شکیبایی و آرامش سخن گوید; و با کندی و تأنی در اجرای کارها بپا خیزد; امّا چون بپا خواست بسی شتاب کند تا به پیروزی نهایی رسد; پس آنگاه که سر در گرو فرمانش نهادید و با سرانگشت به سویش اشاره کردید، دوران او سپری شده و مرگش فرارسد. 
از آن پس ناگزیر مدتی که مشیت الهی اقتضا کند در انتظار به سر برید. آن گاه خداوند شخصیتی را برانگیزد تا شما را (که به اختـلاف و جـدایی گراییده اید) جمع کند و پراکندگی شما را سر و سامان بخشد. پس به کسی که (چیزی که) رو نکرده دل مبندید و از آن که رو گردانده ناامید مشوید. 
آگاه باشید که آل محمّد صلَّی الله علیه و آله همانند ستارگان این گنبد مینا باشند. آن هنگام که یکی از آنها غروب کند دیگری بدرخشد. 
گویی چنان است که در پرتو آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) نعمتهای الهی را بر شما فراوان و تمام شده می‌بینم; و آنچه را که آرزویش را در دل می‌پروراندید بدان دست یافتید. 
«...یا قومِ هذَا إِبانُ وُرودِ کُلِّ مَوعُود، و دُنُوٍّ مِن طَلعةِ مَا لاَ تَعرفُون. أَلا و إِنَّ مَن أَدرکَها مِنَّا یَسرِی فِیهَا بِسِراج مُنِیر و یَحذُو فِیهَا عَلَی مِثالِ الصَّـالِحِین، لِیَـحُلَّ فِیهَا رِبقاً، و یُعتِقَ فِیهَا رِقَّاً، و یَصدَعَ شَعْباً، و یَشعَبَ صَدعاً، فِی سِترِة عَنِ النَّاس، لاَ یُـبصِرُ القَایِفُ أَثَرَهُ، وَ لَو تَابَعَ نَظَرَهُ....» (خطبه ۱۵۰، نهج البلاغه) 
ای مردم اکنون هنگام فرا رسیدن فتنه‌هایی است که به شما وعده داده شده و نزدیک است برخورد با رویدادهایی که حقیقت آن بر شما ناشناخته و مبهم خواهد بود.
دانسته باشید آن کس که از طریق ما (مهدی موعود منتظر) به راز این فتنه ها پی برد و آن روزگار را دریابد، با مشعل فروزان هدایت ره بسپرد و به سیره و روش پاکان و نیکان (پیامبر و امامان معصوم) رفتار نماید تا در آن گیر و دار گره ها را بگشاید و بردگانِ در بند ظلم و خودخواهی و ملّت‌های اسیر استعمار را از بردگی و اسارت برهاند و توده‌های گمراهی و ستمگری را متلاشی و پراکنده سازد و حق طلبان را گردهم آورد و به دیگر عبارت تشکیلات کفر و ستم را بر هم زند و جدایی و تفرقه اسلام و مسلمانان را تبدیل به یکپارچگی نموده و سامان بخشد. 
این رهبر (مدتها بلکه قرن ها) در پنهانی از مردم به سر برد و هر چند دیگران کوشش کنند تا اثرش را بیابند، نشانی از رد پایش نیابند. 
در این هنگام گروهی از مؤمنان برای درهم کوبیدن فتنه ها آماده شوند، همچون آماده شدن شمشیر که در دست آهنگر صیقل داده شده. 
همینان چشمانشان به نور و فروغ قرآن روشن گردد. موج با شکوه تفسیر قرآن در گوش دلشان طنین انداز شود، شامگاهان و صبحگاهان جانشان از چشمه حکمت و معارف الهی سیراب گردد. 
ابن ابی الحدید پیرامون این سخن می‌گوید: جمله «و دُنُوٍّ مِن طَلعةِ مَا لاَ تَعرفُون» کنایه از پیش آمدهای مهم و رویدادهای بی سابقه از قبیل دابة الارض، دجال، فتنه ها و کارهای خارق العاده و وهم انگیز او، ظهور سفیانی و کشتار بیش از حد مردم است. 
آنگاه می‌نویسد: امام با ایراد جمله «أَلا و إِنَّ مَن أَدرکَها» به ذکر مهدی آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) پرداخته که از کتاب و سنّت پیروی می‌کند. جمله «فِی سِترة عَنِ النَّاس» بیانگر موضوع پنهانی و غیبت این شخصیت والا مقام مورد اشاره است. 
سپس می‌گوید: این موضوع امامیه را در عقیده مذهبی (ولادت حضرت مهدی) سودی نبخشد. هرچند پنداشته اند سخن امام تصریح به گفته آنها درباره غیبت مهدی است، زیرا جایز است که خداوند این چنین امامی را در آخر الزمان بیافریند و مدتی در پنهانی بسر برد، و دارای مبلغین و نمایندگانی باشد که دستورات او را به اجرا در آورند، و از آن پس ظهور نماید و زمام کشورها را بدست گیرد و حکومتها را زیر سلطه خود درآورد و جهان را مسخر فرماید. 
اکنون توجه خوانندگان رابدین نکته جلب می‌نماید که ابن ابی الحدید از یکسو انطباق کلام امیرالمؤمنین(علیه السلام) را بر عقیده شیعه درباره حضرت مهدی حجت بن الحسن العسکری(علیه السلام) و ولادت و زنده بودن آن بزرگوار باور نکرده و رد می‌کند و از سوی دیگر جایز و ممکن می‌داند که حضرت مهدی(علیه السلام) پس از به دنیا آمدن، مدتی را در حال غیبت و پنهانی به سر برد و نمایندگان و مبلغین از طرف حضرتش به وظایف محوله دینی پردازند. آن گاه ظهور کند و رسماً مشغول به کار گردد. 
بدون شکّ این نظریه جز تعصّب ولقمه دور سر گردانیدن، توجیه دیگری نمی‌تواند داشته باشد.
اگر ممکن باشد که آن حضرت بعد از به دنیا آمدن غایب گردد، پس همان نظریه ای را ارائه داده است که شیعه می‌گوید. منتها با یک اختلاف غیر اساسی و آن اینکه شیعه معتقد به ولادت امام زمان در سال ۲۵۶ هجری است و این اعتقاد مبتنی بر ده ها حدیث از ناحیه امامان معصوم (علیه السلام) و اعترافات بیش از یکصد نفر از مورخان و دانشمندان اهل تسنن است که در مقدمه بدان ها اشاره شد. 
نیز علامه قندوزی در باب ۷۴ «ینابیع المودّة» این فراز از کلام امام را بعنوان مهدی موعود اسلام و مورد نظر شیعه ایراد نموده است. 

منبع: مرکز نشر اعتقادات



آینده روشن