علاّمه مجلسی (م۱۱۱۱ق) در «بحارالأنوار» آورده است:

مُعلّی پسر خُنَیس گوید: در روز نوروز، بر امام صادق(علیه السلام) وارد شدم. فرمود: «آیا این روز را می‌شناسی؟». گفتم: قربانت گردم! این روز را فارسیانْ گرامی می‌دارند و به یکدیگر هدیه می‌دهند.

فرمود: «سوگند به خانه کعبه که این، رمزی دیرینه دارد و برائت روشن می‌سازم تا آگاه گردی». گفتم: سرورم! آموختن این امر از شما برایم بهتر از آن است که مردگان زنده شوند و دشمنانم بمیرند.

آن گاه فرمود: «ای معلّی! روز نوروز، همان روز است که خداوند از بندگان پیمان گرفت او را بپرستند و به او شرک نورزند، به پیامبران و حجت‌هایش بگروند و به امامان ایمان آورند. این همان روز است که خورشید طلوع کرد، بادها وزیدن گرفت و گل‌های زمین روییدند.

این همان روزی است که کشتی نوح(علیه السلام) بر ساحل جودی آرامش یافت و همان روزی است که خداوند، گروهی چند هزار نفره را که از ترس مرگ از خانه ها بیرون رفته بودند زنده ساخت، پس از آن که آنان را میرانده بود. این، روز فرود جبرییل بر پیامبر اسلام است و روزی است که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) امام علی(علیه السلام) بر دوش گرفت تا بت‌های قریش را در مسجد الحرام شکست و در همین روز، ابراهیم، بت ها را شکست. این همان روزی است که پیامبر به یارانش دستور داد با علی(علیه السلام) بیعت کنند و در همین روز، علی را برای بیعت گرفتن از جنیان فرستاد. در همین روز، دومین بیعت با امیرالمؤمنین انجام شد.

در همین روز بر نهروانیان پیروز شد و ذوالثدیه (صاحب پستان) را به قتل رساند. در این روز، قایم ما و صاحبان حکومتْ قیام کنند و در همین روز، قایم ما بر دجّال پیروز گردد و او را در زباله دان کوفه به دار آویزد. در هر روز نوروزی، ما آرزوی فرج داریم؛ چرا که آن از روزهای ما و شیعیان ماست. فارسیان، آن را گرامی داشتند و شما آن را ضایع کردید.»

 

/



تابناک