چرا سنتهای رایج در عزاداری امام حسین علیه‏السلام مصداق عبادت خداست؟

 

اصولاً وقتی به دستورات الهی نگاه می‏کنیم، می‏بینیم که در قالب دو دسته قابل طرح هستند. در پاره‏ای از دستورات مثل نماز، خداوند متعال ـ توسط حجتهای خود ـ به بیان جزییات حکم خود پرداخته است. انجام آداب و اعمال خاصی را مثل وضو و غسل به عنوان مقدمه نماز واجب نموده و برای آنها شرایط و جزییات خاصی بیان کرده است، ویژگیهایی را برای مکان نماز ضروری دانسته، برای لباس نمازگزار ضوابطی قایل گردیده و زمان اقامه‏ی نمازهای یومیه را در اوقات خاصی مقرر کرده است. بنا بر این خداوند نحوه‏ی انجام اجزای نماز را خود بیان کرده است. و نتیجتا در این دسته عبادات به بیان جزییات عبادی پرداخته است.

از سوی دیگر با گروه دیگری از عبادات برمی‏خوریم که در آنها خداوند تبارک و تعالی روش و طریقه‏ی خاصی را تعریف ننموده، بلکه نحوه‏ی انجام آنها را به عهده‏ی مخاطبان گذاشته است. به عنوان مثال در ارتباط با نیکی و احترام به والدین توصیه اکید نموده است بدون اینکه روش خاصی را ـ مطابق آنچه در نماز مطرح شد ـ ارائه کرده باشد. بدیهی است در انجام این دستور عبادی عرف رایج میان مخاطبین نقش عمده‏ای خواهد داشت. یعنی اگر عرف، آرام سخن گفتن با شخصی را از مصادیق احترام بداند، آرام سخن گفتن با والدین، نیز مصداق احترام به ایشان خواهد بود و این عبادت و اجرای فرمان الهی است. همچنین اگر مردم عرفا خوابیدن در حضور شخصی را بی‏حرمتی تلقی نمایند، خوابیدن در حضور والدین از مصادیق بی‏حرمتی به ایشان محسوب خواهد شد. نتیجتا تعیین مصداق در این گونه عبادات توسط عرفِ رایجِ مخاطبان صورت می‏گیرد، و لذا هر آنچه که عرفا مصداق فرمان الهی قرار گیرد، عبادت خدا تلقی می‏گردد.(۱)

با توجه به آنچه مطرح شد، دستورات الهی در زمینه عزاداری بر امام حسین علیه‏السلام را مروری می‏نماییم. مطالعه متون دینی نشان می‏دهد که در زمینه‏ی عزاداری بر امام حسین علیه‏السلام از هر دو گروه دستورات دینی فوق وجود دارد. در پاره‏ای دستورات، روش خاصی جهت عزاداری مشخص نگردیده و دین به بیان جزییات نپرداخته، بلکه به طور کلی به برپایی عزای بر اباعبداللّه‏ الحسین علیه‏السلام توصیه نموده، از آن حمایت کرده، و نحوه‏ی آن را بر عهده‏ی مخاطبین گذاشته است. روایت ذیل شاهدی بر این گروه از روایات است:

هنگامیکه پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله حضرت فاطمه علیهاالسلام دخترشان را از شهادت و محنتهای پسرشان امام حسین علیه‏السلام آگاه کردند، حضرت فاطمه علیهاالسلام گریه شدیدی نمودند و فرمودند: «ای پدر! این در چه زمانی واقع خواهد شد؟» پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند: «این در زمانی واقع می‏شود که من و تو و علی علیه‏السلام (در این دنیا) نیستیم.» پس گریه حضرت زهرا علیهاالسلام شدت پیدا کرد و فرمودند: «پس ای پدر چه کسی بر او گریه خواهد کرد؟ و چه کسی به اقامه عزا برای او خواهد پرداخت؟» پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند: «ای فاطمه! به درستی که زنان امت من بر زنان از اهل بیتم می‏گریند و مردان ایشان نیز بر مردان از اهل بیتم می‏گریند و در هر سال تجدید عزا می‏نمایند. گروهی پس از گروه دیگر...»(۲)

علاوه بر این روایت شریف، وجود توصیه‏های متنوع و متعدد دینی(۳) در زمینه‏ی عزاداری بر امام حسین علیه‏السلام مثل توصیه به گریه بر امام حسین علیه‏السلام (۴) سفارش بر تباکی بر ایشان(۵) دستور به جزع و فزع برای امام حسین علیه‏السلام (۶)، توصیه به برپایی مجلس عزای حسینی(۷) و موارد مشابه، نشان می‏دهد که علاوه بر مصادیق ذکر شده ما به،عزاداری، به طور کلی مأمور شده‏ایم.(۸) همچنین وجود روایات دال بر ضرورت همراهی با آل پیامبر در شادمانی و حزن(۹) نیز گویای همین مطلب است. بنابراین گروهی از دستورات دینی در زمینه عزاداری بر امام حسین علیه‏السلام، روش خاصی برای عزاداری مطرح ننموده بلکه کلّیت عزاداری را مورد تأکید قرار داده و انتخاب نحوه‏ی عزاداری را به خود مخاطبان واگذار کرده است و از این رو می‏بینیم که در طول تاریخ و در نقاط مختلف جهان سنتهای متنوعی به عنوان عزاداری بر امام حسین علیه‏السلام رایج گردیده است. به عبارت دیگر چون گروهی از دستورات دینی به اصل عزاداری توصیه نموده‏اند، و نحوه آن را بر عهده‏ی عرف قرار داده‏اند و از سوی دیگر عرفِ حاکم نیز در طول تاریخ و در نقاط مختلف جهان متفاوت بوده است، نتیجتا سنتهای متنوع عزاداری ـ که همگی مصداق اقامه‏ی عزا بر سید الشهداء علیه‏السلام است ـ پدید آمده است. امروزه حرکت بر روی گدازه‏های چوبی و پرهیز از آب نوشیدن و خوردن غذای گرم در روز عاشورا در هند، اطعام کردن در روزهای عزاداری در ایران، علم بلند کردن، زنجیر زنی و سینه زنی در ایران و بسیاری از کشورها و مواردی نظیر این چون از مصادیق عزاداری بر امام حسین علیه‏السلام شناخته شده‏اند، تطابق کامل با دستور روایات فوق دارند. به عبارت دیگر و به عنوان مثال صرف نظر از بررسی نحوه‏ی پیدایش «بلند کردن عَلَم برای امام حسین علیه‏السلام »، چون امروز، «بلند کردن علم برای امام حسین علیه‏السلام » سنتی جهت انجام عزاداری گردیده است و عرف با دیدن آن به یاد امام حسین علیه‏السلام می‏افتد، این، عمل مصداق عرفی عزا بر امام حسین علیه‏السلام است و لذا عبادت خدا به حساب می‏آید.

توصیه‏ی خاص به گریه‏ی بر امام حسین علیه‏السلام

اکنون مناسب است که به یک توصیه‏ی خاص در خصوص عزای بر امام حسین علیه‏السلام اشاره کنیم:

پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در ضمن حدیثی فرمودند:

«کسانیکه در مصیبت حسین علیه‏السلام بگریند دست آنان را می‏گیریم و وارد بهشت می‏نماییم»(۱۰)

و البته روشن است که انجام این عبادت جز به تأیید و توفیق الهی امکان پذیر نیست، چنانکه امیرالمؤمنین علیه‏السلام در روایت اربعماة فرمودند:

«تمام چشمها روز قیامت گریان و باز و بیدار است، مگر چشم کسی که خداوند او را به رحمت خود مخصوص گردانیده و بر حسین علیه‏السلام و آل محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله گریان بوده است.»(۱۱)

 

 


۱- بحار الانوار ۴۴/۲۹۲
۲- بسیاری از این توصیه‏ها به صورت حدیث توسط حضرات معصومین علیهم‏السلام مطرح گردیده است و بعضی دیگر نیز براساس عملکرد ایشان و نیز تقریر ایشان به دست می‏آید. 
۳- احادیث متعددی در این مورد نقل گردیده است. از جمله شیخ حر عاملی در کتاب وسایل الشیعه بیست روایت در این خصوص نقل نموده است. علامه نوری در مستدرک وسایل الشیعه چهارده حدیث دیگر و علامه مجلسی در بحار قریب سی و هشت حدیث نقل نموده‏اند. همچنین شیخ عالم عامل جلیل ابن قولویه قمی که از بزرگان علمای متقدمین است در کتاب شریف کامل الزیارات در این خصوص متجاوز از پانزده روایت نقل فرموده و صدوق نیز بسیاری از این روایات را نقل فرموده است. در اینجا به بعضی از آنها اشاره می‏گردد: کامل الزیارات /۱۰۷، باب ۳۲؛ امالی صدوق /۷۳، ح۴؛ مروج الذهب ۳/۶۸؛ بحار الانوار ۴۴/۲۸۲، به نقل از تفسیر قمی؛ بحار الانوار ۴۴/۲۷۹، به نقل از امالی مفید
۴- کامل الزیارات /۱۱۲، ح۲؛ امالی صدوق /۱۴۱، ح۶، مجلس۲۹؛ بحار الانوار ۴۴/۲۸۲، ح۱۵؛ کنز العمال ۱/۵۲۴، ح۲۶۹۶؛ کنزالعمال ۱/۵۲۷، ح۲۷۱۷؛ مجموعه ورّام ۲/۵۵
۵- الاقبال /۲۹۷ ؛ مفاتیح الجنان، دعای ندبه
۶- بحار الانوار ۴۵/۲۵۷،ح۱۵؛ بحار الانوار ۴۵/۱۴۲، ح۲۲۱؛ بحار الانوار ۴۵/۱۴۶، ح۲۳۳؛ محاسن برقی ۲/۱۹۵، ح۲۰، باب الاطعام المأتم؛ بحار الانوار ۴۵/۱۷۰، ح۱۸؛ الکافی ۱/۴۹۶؛ کامل الزیارات /۱۷۴
۷- فقها از این قاعده که مجموعه‏ای مصداق دلالت بر امری کلی نماید، به قاعده استیادی یاد می‏کنند.
۸- امالی مفید /۲۰۰؛ امالی طوسی /۷۲؛ بحار الانوار ۴۴/۲۷۸، ۱۰/۱۱۴، ۶۸/۱۸
۹- بحار الانوار ۴۴/۲۹۲
۱۰- خصال شیخ صدوق /۶۲۴
۱۱- نهج البلاغه / خطبه ۱۴۴ 
 



سایت فطرت