چگونه شیعیان اعتقاد دارند که پیامبر و ائمه بر عالم امکان ولایت دارند در حالی که برخی مضامینی که در روایات هست با این عقیده منافات دارد؟


توضیح:از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: « لا یکون الشیء لا من شیء الا الله ولا ینقل الشیء من جوهریته الی جوهر آخر الا الله ولا ینقل الشیء من الوجود الی العدم الا الله یعنی غیر از خدا کسی ایجاد کننده از هیچ نباشد و جز خدا کسی متصرف در هستی نباشد و جز خدا هستی را معدوم نکند. » بنابراین کارهایی مشابه آنچه که گفته شد از غیر خدا محال است.

پاسخ ۱: آنچه که این عبارات نفی می‌کنند، تنها ولایت ذاتی است. 
بر فرض صدور این عبارات از امام - علیه السلام - مضمون ترجمه ی جمله ی اول صحیح است. اما در معنا کردن جمله ی دوم اشتباه است که گفته شود: « جز خدا متصرف در هستی نباشد.» چون واضح است که مردم در هستی‌هایی که در تحت اختیارشان است، متصرف هستند .
توضیح صحیح این جمله این است که حقیقت چیزی را به حقیقت چیز دیگر تغییر ندهد مگر خداوند که به ذات خود و خواست خود هر چه را به هر چه بخواهد تغییر می‌دهد و برگزیده ی پروردگار هم به تملیک، بخشش و اذن او می‌تواند سنگ را طلا کند و تصویر شیر را شیر درنده گرداند و کلید را شیر درنده فرماید.

پاسخ ۲: نحوه ی معنای مستشکل از عبارات، با حقایق وجدانی مغایرت دارد.
جمله ی سوم که شبیه به کلمات فلاسفه می‌باشد چنین است: « وجود (هستی) را به سوی عدم (نیستی) نقل ندهد مگر خداوند ». اگر مراد از این وجود، حقیقت وجود که نقیض عدم است باشد، این قابل معدوم شدن نیست. اگرمراد، وجود موجود باشد، ممکن است وجودی مثل انسان به قدرتی که خداوند به او داده، موجودی را فانی کند چنان که مردم در اعمال روزانه ی خود انجام می‌دهند. و الله علی کل شیء قدیر و بکل شیء علیم. و مالکیه العباد للقوه و القدره و الاستطاعه بالله تعالی لا مع الله و لا من دون الله.
 



سایت فطرت