گنجی، علوم تجربی ومساله تحدی قرآن-2

در مقاله قبل چنین آورده شد:

"... این کتاب همان کتاب بدیع و بی مثالی است که در حوزه علوم تجربی حاوی مطالب ارزشمندی است که دانشمندان وفرهیختگان عالم را در این وادی به حیرت آورده است. بسیاری از دستاوردهای علوم، موافق و موید آنها میباشد. گو اینکه این تایید شاید چیزی بر بهای بی مثال آن نیفزاید."

در مقام توضیح، می‌کوشم مطالب خود را حول این مسئله در سه قسمت ارائه کنم:

اول، اشاراتی به پاره ای از آیات که بیانگر مطالبی هستند که در قرون اخیر برای بشر مکشوف و معلوم شده اند.

دوم، مسئله نقض ناشدگی آیات قرآن و بررسی مسئله تحدی.

سوم، بررسی آیات مورد استناد جناب گنجی و کیفیت استدلال واستنتاج ایشان.

و اما قسمت اول:

آیاتی که درذیل مشاهده می‌فرمایید به نوعی در طول سالیان متمادی و به مرور،حقیقت معانی آنها از نظر علمی برای بشر آشکار و روشن گردید.

1- وتری الجبال تحسبها جامده و هی تمر مرالسحاب (نمل-88)

و کوه ها را بینی و آنها را بی حرکت پنداری در حالی که آنان مانند ابرها در حرکتند.

(اشاره به حرکت و گردش زمین، که معنای آیه از نظر علمی و از دیدگاه آدمیان امروز، بسهولت قابل درک و دریافت می‌باشد)

2-و ارسلنا الریاح لواقح فانزلنا من السماء ماء فاسقیناکموه و ما انتم له بخازنین (حجر-22)

و بادها را بارورکننده فرستادیم و بدنبال آن آبی از آسمان نازل کردیم، تاشما را سیراب کنیم در حالیکه شما قادر به اندوختن آن نبودید.

(اشاره به موضوع باروری ابرها تحت تاثیر جریان باد)

لازم به توضیح است، علوم تجربی، باد را عامل بارور کردن در اثر تماس با ابر و ایجاد الکتریسیته ساکن، می‌داند.

3-لاالشمس ینبغی لها ان تدرک القمر ولا الیل سابق النهار و کل فی فلک یسبحون(یس-40)

نه آفتاب راسزد که دریابد ماه را، نه شب پیش گیرنده از روز است وهرکدام در مدار و مسیری شناورند.

(اشاره به حرکت مداری اقمار)

لازم به توضیح است که هییت بطلمیوسی مخالف با این موضوع بوده و هییت جدید مقوم آن است و بدین سان اعجاز قرآن، باردیگر دیده‌های تدبرکنندگان را خیره کرده است.

4-فمن یردالله ان یهدیه یشرح صدره للاسلام و من یرد ان یضله یجعل صدره ضیقا حرجا کانما یصعد فی السماء کذلک یجعل الرجس علی الذین لا یومنون(انعام-126)

اگرخداوند هدایت کسی را خواهد، او را نسبت به اسلام شرح صدر عطا فرماید و هر که را خواهد گمراه کند، سینه‌اش را چنان تنگ نماید چونان کسی که در آسمان بالا رفته است، خداوند ناپاکی راچنین بر دل‌های آنان که ایمان نمی‌آورند قرار میدهد.

(اشاره به تغییرات فشار هوا در اثربالارفتن در آسمان و اختلال دردستگاه تنفسی)

5-ثم استوی الی السماء وهی دخان...(فصلت-11)

و آنگاه به آفرینش آسمان پرداخت در حالی که آن بصورت دودی بود. (اشاره به شکل ابتدایی آسمان که بصورت گاز بوده است)

6- و جعلنا فی الارض رواسی ان تمید بهم... (انبیاء-31)

و ما در زمین، کوه‏ها را ثابت کردیم تا انسانها را نلرزاند.

والجبال اوتادا...(نباء-7)

و آیا کوه‏ها را میخ‌های زمین نکردیم؟

اشاره به نقش مقاومتی کوه ها در برابر لرزش ها و حرکات لرزاننده داخل زمین و نیز نقش تعادلی آن در حرکت دَورانی

7- و جعلنا السماء سقفا محفوظا... (انبیاء-32)

و آسمان را سقفی مصون از تعرض کردیم.

(اشاره به این موضوع علمی که آسمان به عنوان لایه‌ ای، هوای اطراف زمین را در فضایی محدود نگهداری می‌کند و خارج از این جو را خلاء، فراگرفته است و اجرام آسمانی در اثر برخورد با این محیط اصطکاک شدید با هوا پیدا کرده و آتش می‌گیرند و به این طریق از برخوردشان با زمین جلوگیری می‌شود.)

(برای توضیح بیشتر آیه شماره 10 را بنگرید)

8- ولقد خلقنا الانسان من سلاله من طین ثم جعلناه نطفه فی قرار مکین ثم خلقناالنطفه علقه فخلقنا العلقه مضغه فخلقنا المضغه عظاما فکسونا العظام لحما ثم انشاءناه خلقا آخر فتبارک الله احسن الخالقین

(مومنون-12-14)

هرآینه ما انسان را از گل خالص آفریدیم؛ سپس او را نطفه‏ای در جایگاهی استوار قرار دادیم، آن گاه از آن نطفه، لخته خونی آفریدیم و از آن لخته خون، پاره‏گوشتی و از آن پاره‏گوشت، استخوان‌ها آفریدیم و استخوان‌ها را به گوشت پوشانیدیم بار دیگر او را آفرینشی دیگر دادیم. در خور تعظیم است خداوند، آن بهترین آفرینندگان

یخلقکم فی بطون امهاتکم خلقا من بعد خلق فی ظلمات ثلاث(زمر-9)

خداست که شما رادر شکم‌های مادرانتان خلق می‌کند در حالی که دایما از شکلی به شکل دیگر در می‌آیید و در رحم در پرده‌های سه گانه قرار گرفته اید

(اشاره به مراحل تحول در جنین وسه پرده داخل آن: آمینون،آلانتوییذ، کوریون)

9-والسماء بنیناها باید و انا لموسعون *والارض فرشناها فنعم الماهدون (الذاریات – 47و48)

و آسمان را بدست قدرت افراشته‌ایم و هر آن، آن را توسعه می‌دهیم. و زمین را بگستردیم و چه نیکو گهواره ای گستردیم.

اشاره به مشاهدات دانشمندان از وضعیت جهان و تشبیه آن به بادکنکی که هر لحظه درآن می‌دمند.

جالب توجه اینکه تعبیر به"إِنَّا لَمُوسِعُونَ"(ما گسترش دهندگانیم) با استفاده از جمله اسمیه و اسم فاعل دلیل بر تداوم این موضوع است و نشان می‏دهد که این گسترش همواره وجود داشته، و هم چنان ادامه دارد، و این درست همان چیزی است که امروزه به آن رسیده‏اند؛ مبنی بر این که تمام کرات آسمانی و کهکشان‌ها در آغاز در مرکز واحدی جمع بوده (با وزن مخصوص فوق العاده سنگین) سپس انفجار عظیم و بی نهایت وحشتناکی در آن رخ داده، و به دنبال آن اجزای جهان متلاشی شده، و به سرعت در حالت توسعه است.

اما در مورد خلقت زمین و تعبیر به"ماهدون"تعبیر لطیفی است که نشان می‏دهد خداوند زمین را با تمام وسایل استراحت برای زندگی انسانها"ممهد"و آماده ساخته است، زیرا"ماهد"از ماده"مهد"به معنی گاهواره و یا هر محلی است که برای استراحت آماده می‏کنند، چنین محلی باید آرام، مطمین و محفوظ باشد.

لازم به ذکر است با وجود حرکت زمین در عالم، وسیله سکونت، قرار و آرامش از جانب ذات باری برای آدمیان بر روی همین کره خاکی فراهم شده واین حرکات، به هیچ وجه،مخل و مزاحم ساکنان آن نخواهد بود.نیز قشر هوایی که گرداگرد آن را فرا گرفته،با حفظ حرارت خورشید را در خود، همچون لحاف بزرگی بر این بستر، گرما بخش موجودات این مهد می‌باشد و هم سپر نیرومندی است در برابر هجوم سنگهای آسمانی که آنها را به محض ورود به قلمرو زمین آتش زده، خاکستر می‏کند.

لذا تامل در آیات همراه با پیشرفت دایمی علوم تجربی، ما آدمیان را متذکر و متوجه درک ودریافت معانی بلند و بی مثال این کتاب آسمانی می‌کند.

باز لازم به ذکر است در حوزه زندگی اعراب بادیه نشین که با این مطالب قطعا ناآشنا ونامانوس بوده‌اند، بیان سیر دقیق این مراحل از جانب شخصی امّی، بدون طی کردن مراحل تعلیم و تعلم،نشانی از این اعجاز مذکور است.

البته آنچه ازآیات قرآن درحوزه موضوعات علمی مطرح شده بیش از این است و چه بسیار نکاتی که هنوز بر ما پوشیده مانده وگذشت زمان و پیشرفت بشر آن‌ها راآشکار خواهد کرد.

...............................

واما مسئله دیگری که بدان می‌پردازم،موضوع نقض ناشدن آیات قرآن کریم است.

بعضی منتقدین ممکن است بگویند شما مدافعان تحدی قرآن، در طول سالیان پس از نزول وحی، بعد از هر کشف علمی و تطبیق آن با آیات، برابر جبهه مقابل قد علم و سینه سپرکرده، علم را موید قرآن قلمداد می‌کنید. در حالی که قبل از رواج اکتشافات علمی (بخصوص درقرون اخیر) چنین مویدی در دسترس آدمیان نبود و چنین تایید و تمجیدی هم بدنبال نداشت.

در مقام پاسخ به این انتقاد باید گفت مسئله تحدی قرآن در حوزه علوم، در یک کلام، نقض ناشدن آیات علمی آن تا کنون است و الا مویدات علمی همان طور که مطرح شد، چیزی بربهای بی مثال مصحف شریف نمی‌افزاید، چراکه ارزش و اعتبار بی حد و حصر قرآن کریم به معارف توحیدی آن بوده، که این، خود بحث گسترده و مستقلی در مجالی دیگر می‌طلبد. به عبارت دیگر مدعا این است که مخاطبان قرآن هرچه بکوشند نخواهند توانست مثل، یا برتر از آن، آیاتی ناقض آورده، نسبت بطلان به فرمایشات الهی دهند.

در اینجا ذکر نکته‌ای شاید خالی از لطف نباشد که مدعیان کلام الله بودن قرآن، خالق خود را محیط و مسلط بر مخلوقات دانسته و احاطه او را از همه جهات، و از جمله جنبه علمی، کامل و بی نقص می‌دانند. آن خدایی که خالق این طبیعت و روابط بین عناصر تشکیل دهنده آن است و لحظه ای از آنها غفلت ندارد، که غفلت او مایه فروپاشی کل نظام آفرینش می‌باشد، چگونه ممکن است در کتابی که برای هدایت بشر فرستاده، گزاره علمی نادرست و مخالف باواقعی بیاورد، در حالی که خود، عالم به اسرار، بلکه خالق و واضع آنهاست و در کتاب خود فرموده است:

قل انزله الذی یعلم السر فی السموات و الارض...(فرقان -6)

بگو این کتاب را کسی نازل کرده، که نهان آسمان‌ها و زمین را می‌داند...

آنگاه مساله تحدی را هم بدان افزوده است که:

"ام یقولون افتراه قل فاتوا بسوره مثله وادعوا من استطعتم من دون الله ان کنتم صادقین. بل کذبوا بما لم یحیطوا بعلمه..."(یونس-39،40)

بلکه کافران می‌گویند قرآن را محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) خود بافته است، ای پیامبر بگو: اگر راست می‌گویید، شما خود، و هم از هر کس که می‌خواهید یاری طلبید و یک سوره همانند آن آورید. بلکه انکار چیزی کنند که بدان احاطه علمی ندارند...

در یک کلام بعنوان جمع بندی باید گفت ادعای تحدی قرآن،ادعایی فراگیر من جمیع جهات، برای همه انسان‌ها درهمه عصرها و نسل‌ها، ساری و جاری است و یک بعد آن هم از جهت بیان علوم است که ادعا این است که تاکنون هیچ گزاره‌ای از آن نقض نشده، بلکه در اثر گذشت زمان و با پیشرفت بشر حقیقت عباراتی از آن که برای گذشتگان غامض و نامعلوم بوده، بمرور آشکار و نمایان گشته است.

به عنوان مثال هیچ کدام از آیات فوق که هریک، بیانگر مسائل مختلف علمی است، تاکنون از جانب بشر، نه تنها نقض و ابطال نشده، بلکه به مرور و با پیشرفت‌های تدریجی دانش بشر، موجبات تعجب و حیرت دانشمندان و پژوهشگران را فراهم آورده، که کتابی در 14قرن پیش، در سرزمینی عاری از هرگونه درس و بحث علمی، هم عصر مردمانی فارغ و بیگانه با اکتشافات و اختراعات، حاوی چه نکات و اشارات و ظرایف و دقایقی بوده است و آورنده کتاب که خود، به اتفاق همگان، فردی امی و درس ناخوانده در هیچ مکتب و مدرسی بوده است، پرده از اسرار و علومی برداشته که قرن‌هاست چشمان عالمیان را خیره کرده و گاه مخالفان و غیر مومنان، در برابر آن سر به تعظیم فرود آورده و زانوی شاگردی در پیشگاه آن بر زمین زده‌اند تا بهره‌هایی بیشتر و توشه‌هایی افزونتر ازآن برگیرند.

نکته ای که در اینجا تامل برانگیزاست، این که قرآن کتاب هدایت است نه کتابی مستقل در حوزه دانش بشری از قبیل فیزیک وشیمی وطب و هییت و... لذا قرآن هیچ گاه مستقلا به طرح مباحث علمی نپرداخته است، بلکه لابلای اهداف هدایتی خود گاه به ذکر مسایلی در حوزه طبیعت اقدام کرده که توجه بدان‌ها میتواند بیانگر حقیقت والای الهی آن بوده، شیفتگان و جویندگان حق را نشان و علامتی در طول مسیر هدایت باشد. (خواننده گرامی با توجه مجدد به نمونه آیات آورده شده در ابتدای مقاله می‌تواند رد پای این مطلب را پی گیرد)

اما آیا جناب گنجی در زمینه نقض علمی آیات و شکست تحدی قرآن موفق بوده است؟

این پرسشی است که درشماره بعد با بررسی آیات ارائه شده، می‌کوشم پاسخ گویم.

ومن الله التوفیق، حمیدرضا مینازاده

دی‌ماه 1388